به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، تئاتر به عنوان هنری از هنرهای نمایشی برای تولید نیازمند هزینههایی است که بدون آنها امکان تولید و ارائه کار غیرممکن میشود، از دیر باز هنرمندان این عرصه در کشور ما برای تولید اثر در این حوزه هنری با مشکلات مالی بسیاری روبرو بودهاند تا آنجا که عده زیادی با هزینههای شخصی خود روند تولیدات این هنر را به طور مداوم زنده نگه داشته و نگذاشتهاند تئاتر حضور خود را در جامعه از دست دهد.
با توجه به اهمیت توأمان اقتصاد و فرهنگ و با توجه این که اقتصاد و هنر مورد تأکید قرار گرفته است مناسب دیدیم تا پیرامون اقتصاد تئاتر در مشهد مدس با چند تن از صاحب نظران این حوزه به گفتوگو بنشینیم.
به این منظور میزگردی با چند تن از اهالی تئاتر مشهد ترتیب دادیم تا معضلات، دشواریها، نارساییها و به دنبال آن راهکارها و استراتژیهای موجود و ممکن را بررسی کرده و به بحث بگذاریم.
در این گفتوگو رضا حسینی کارگردان و پیشکسوت تئاتر مشهد، صدرا یوسفی رئیس اداره هنرهای نمایشی فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و مدیر تئاتر شهر مشهد، حجت طباطبایی معاون هنری ارشاد مشهد و مدیر آموزشگاه تئاتر شمایل، سروش طاهری بازیگر و کارگردان تئاتر و برنده جایزه برتر در جشنوراه سیمرغ و سید جواد اشکذری کارگردان و عضو کانون ملی منتقدان کشور با ما همراه بودند.
گزارش زیر متن تفصیلی گفتوگوی این صاحبنظران در ارتباط با وضعیت اقتصاد تئاتر، چگونگی طرح مسئله، زوایای پنهان، علل و موانع و همچنین راهکارهایی است که توسط این کارشناسان و دست اندرکاران تئاتر خراسان و مشهد مقدس مطرح شده است.
تسنیم: با سلام خدمت دوستان عزیز خواهشمندم به عنوان سوال نخست تعریفی جامع از مقوله اقتصاد تئاتر داشته باشید.
حسینی: بحثی که مطرح شده است از مباحثی است که در تئاتر خراسان بسیار کم به آن پرداخته شده است و این مقوله به نظرم پیش از این پنهان بوده است و به تازگی هویدا شده است، در واقع اقتصاد تئاتر تا کنون دیده نمیشده است و امروز تعدادی که به راهکارهای اقتصادی فکر میکنند به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است مقوله فرهنگ و هنر هم در مسایل اقتصادی درگیر شود.
مشکل از جایی بود که همواره مقولات هنری در جامعه ما امری معنوی و مقدس گونه پنداشته میشد و همگان فکر میکردند که تولید آثار هنری بینیاز از مقولهای به نام اقتصاد است زیرا هنرمندان این رشته در یک حیطه معنوی کار میکنند و این حیطه معنوی نیاز به مسائل اقتصادی ندارد در حالی که مسائل هنری و فرهنگی هم نیازمند یک استراتژی اقتصادی است چون در غیر این صورت به بنبست میرسد همانطور که امروز این قضیه به بنبست رسیده است.

سئوالی که مطرح میشود این است که چرا این مقوله ان گونه با بنبست مواجه میشود و دلیل آن این است که دولت دیگر پاسخگوی مسائل اقتصادی مقولات فرهنگی نیست و همین قطع حمایت است که مقولات فرهنگی و هرنی را به چنین بنبستی رسانده است و در این شرایط دیگر نمیشود تولیدات فاخری داشت و سرمایههای بزرگی را در این کار هزینه کرد زیرا هنرمندان همواره نگران این هستند که پولی که هزینه میشود با میگردد یا خیر.
بنابراین مقدمه به نظرم برای شروع این مبحث سر فصلی نیاز است و آن ضرورت نگاه اقتصادی به مقولات فرهنگی است چون جامعه هنری به نظرم تا امروز این نگاه را نداشته است و آن به این بر میگردد که جامعه نیز چنین نگاهی نداشته است، دلیل این نگاه هم این است که هنرمندان تئاتر از نویسنده و کارگردان تا بازیگر و طراح صحنه و لباس هیچ گاه نگاه اقتصادی به این موله نداشتهاند و تنها نبود تئاتر برای آنها دل مشغولی بوده است و آنها برای این که تئاتر جریانی ماندگار باشد فعالیت میکردند در حالی که امروز ضرورت تدوین یک استراتژی اقتصادی مطرح شده است که باید روی آن سرمایهگذاری شود.
یوسفی: در ارتباط با مقوله اقتصاد تئاتر به نظرم باید واکاوی بیشتری کنیم، در این مقوله ما با دو واژه اقتصاد و تئاتر مواجه هستیم و برای این که خیلی دقیقتر به این مقوله نگاه کنیم ابتدا باید تعریفی جداگانه از این دو مقوله داشته باشیم، اگر اقتصاد را به طور تحت اللفظی معنا کنیم اقتصاد یعنی مقتصد بودن و رعایت تعادل در هزینه کرد پس اقتصاد در وهله اول هزینه کردن است اما در معنای اصلی که کارکرد عمومی آن را به دنبال دارد اقتصاد به معنای داد و ستد و ارائه کالا و دریافت وجه است.
حال وقتی وارد مقولهای به نام تئاتر میشویم به صورت محسوس آنچه در ارتباط با مبادله یک کالا با کالای دیگر و یا دریافت وجه میشود را در تئاتر مشاهده نمیکنیم، پس در تئاتر محسوس بودن مبادله یک کالا و دریافت وجه در برابر آن را مشاهده نمیکنیم، در تئاتر مخاطب میآید و نمایشی را تماشا میکند و این اثر روی ذهن و روان او تأثیر میگذارد بنابراین در این جا مخاطب در قبال وجهی که پرداخته است کالایی که به معنای کلمه در اقتصاد با آن روبرو هستیم دریافت نمیکند.
این مطلب مقوله اقتصاد تئاتر را قدری پیچیده میکند و به همین منظور باید به آن تخصصیتر نگاه کنیم، به نظرم تجربه حوزههای مختلف فرهنگی و هنری در سایر کشورهای دیگر که در این زمینه موفق بودهاند میتواند راهگشا باشد.
اگر خوب به خود بحث بپردازیم قطعاً مشکلات اقتصادی که عموم جامعه با آنها درگیر است در عدم رونق اقتصاد تئاتر نقشی اساسی بازی میکند، مشکلات اقتصادی ناشی از فرایندهای سیاسی و اجتماعی کشور ما در سالهای اخیر سبب شده است در حوزه اقتصاد تئاتر ضرورتهای بیشتری مطرح شود.
قاعدتاً وقتی کشوری در شرایط بد اقتصادی به سر میبرد و موقعیت مطلوبی ندارد نخستین یارانهای که حذف میشود یارانه بخش فرهنگ است زیرا در بخش فرهنگ کالایی که تولید میشود کالای محسوس مبادلهای نیست که در کوتاه مدت اثرات خود و منفعتهای اقتصادی به همراه داشته باشد، شرایط نا به سامان اقتصادی سبب میشود یارانهای به این بخش تخصیص نیابد و پس ازآن هنرمندانی که در این عرصه فعالند به این فکر میافتد تا برای خروج از این رکود چارهاندیشی کنند، متأثر از همین وضعیت هم هست که همه ما امروز جمع شدهایم تا برای این مقوله راهکارهای جدیدی بیابیم.
طاهری: همچنان که به گفته دوستانم صحه میگذارم تلاش دارم تا به طور عمیقتری به این بحث بپردازم و نگاهی دقیق و موشکافانه به این مقوله داشته باشم، استاد حسینی مطلب خوبی را یادآوری کردند که چرا در سالهای اخیر این بحث تا این اندازه مطرح شده است و من در جواب ایشان میگویم که شرایط اقتصادی بهم ریخته و نا به سامان یکی از دلایل آن است و عامل دیگر را باید در تعداد هنرمندانی دانست که به طور تخصصی به این رشته میپردازند و شمار آنها به نسبت نسلهای گذشته بسیار بیشتر است.
رشد هنرمندان این رشته سبب شده است تا تمامی آنها بخواهند از طری این رشته ارتزاق کنند در حالی که بودجههای محدود بخش فرهنگی مخصوصاً در شرایط نا به سامان اقتصادی پاسخگوی نیاز آنها نیست، ورود این هنرمندان سبب میشود تا حتی سالنهای نمایش برای این تعداد هنرمند کافی نباشد و آن زمان است که با رشد بیرویه و بارویه سالنها د شهرستانها و تهران هستیم.
در چنین وضعیتی است که کسی مثل حجت طباطبایی این هوشمندی را به خرج میدهد و پس از این که تشخیص میدهد تعداد سالنهای نمایش برای هنرمندان این رشته اندک است اقدام به تأسیس یک سالن خصوصی میکند که سالنی خودگردان است و باید خود را باقی نگه دارد، در تهران تماشاخانههایی مانند قارچ در گوشه گوشه شهر رشد میکنند تا پاسخگوی هنرمندان تئاتر باشند بتوانند مسائل اقتصادی هنرمندان را بر طرف کنند.
یکی دیگر از دلایل این است و در بدنه تئاتر شهر مشهد هم میتوان این جریان را مشاهده کرد که عدهای که دیگر به بدنه دولتی وصل نیستند و تنها کار تئاتر میکنند در این شهر زیاد میشوند و به همان میزان عده دیگری از تئاتر فاصله میگیرند چون در بخشهای دولتی کار میکنند و سمتهای اداری دارند، آنها انگیزههای خود را از دست میدهند و به اجراهای عمومی و تولید برای جشنوارهها بسنده میکنند.
بنابراین شاهد این هستیم که افرادی که به طور تخصصی تحصیلات تئاتر دارند زیاد میشوند و بودجه به همان میزان کم میشود و این میشود که در سال فرهنگ با این که همه شعارهای فرهنگی میدهند بودجه فرهنگ کم میشود، و البته تا حدودی هم حق با آنهاست چون شکم گرسنه وقتی برای کار فرهنگی ندارد.
در نتیجه با افزایش شمار هنرمندان و کاهش بودجههای جاری برای فعالیت هنری در این بخش هنرمندان تئاتر به سمت فروش میروند و در این راستا عدهای با استفاده از سوپر استارها سعی میکنند گیشه را به دست آورند و عدهای دیگر با روشهای دیگر به سمت فروش بیشتر میروند، وقتی صحبت از اقتصاد میشود بحث تهیه یک متریال مطرح میشود و فروش آن با این احتساب است که آنچه تولید میشود به گونهای به فروش برسد که درآمد حاصل از آن از هزینه تولید آن بیشتر باشد.
در تئاتر و حتی تمامی مقولات فرهنگی ما باید به سمتی برویم که چیزی ارزان تولید کنیم و بدانیم که آن محصول را برای چه کسی تولید کردهایم و تنها در این صورت است که به سمت یک اقتصاد پویا در هنر میرویم.
اشکذری: به نظرم به مقوله اقتصاد تئاتر باید به عنوان یک ابزار قدرتمند نگاه کرد، اقتصاد ابزاری است که از آن میتوان برای رونق تئاتر و هنر استفاده کرد، وقتی اقتصاد وارد تئاتر میشود نه تنها آن را گسترش میدهد که حرفههای دیگری را نیز مورد حمایت قرار میدهد و پس از آن تئاتر به سمت یک تئاتر حفهای حرکت میکند.
اما نکتهای که نباید فراموش کنیم این است که ورود اقتصاد به عرصه تئاتر دلیل نمیشود که دولت خود را از این حوزه کنار بکشد و از این گردونه خارج شود زیرا اقتصاد تئاتر به بدنه دولتی کمک میکند و همزمان با جدی شدن اقتصاد تئاتر این هنر نیز به طور حرفهایتری زمینه فعالیت پیدا میکند.
کشورهای پیشرفته در حوزه اقتصاد تئاتر بسیار توانمند و قوی هستند و آنطور نیست که فکر کنیم فعالیت بخش خصوصی در کشورهای توسعه یافته حمایتهای دولتی را کاهش داده است، این مسئله باید عنوان شود که وقتی اقتصاد تئاتر به سمت خصوصی سازی میرود دولت باید از سه عنصر هدایت، نظارت و حمایت خود عنصر حمایت را به مراتب افزایش دهد.
متأسفانه در شرایط فعلی ما چیزی به نام اقتصاد تئاتر در مشهد نداریم و اقتصاد تئاتر چیزی غریزی در این شهر است و همواره روال کار بر ان بوده است که کارهایی تولید شده و آنهایی که مورد استقبال تماشاگر قرار گرفته است به فروش رسیده و در غیر این صورت برگشت سرمایه را به همراه نداشته است.
پیش از هر جیز برای ساماندهی به این وضعیت باید امکانات سخت افزاری خود را شناسایی کنیم و این شناسایی به نظرم باید توسط دستگاههای دولتی صورت گیرد و اقتصاد تئاتر به عنوان یک ابزار توسط دولت اعمال شود، متأسفانه ما در مشهد چیزی به نام متولی تئاتر در اداره ارشاد نداریم و تا کنون برای اقتصاد تئاتر هیچ برنامهریزی منسجم و هدفمندی صورت نگرفته است در حالی که همواره اهمیت برنامهریزی مطرح بوده است، تماشاگر، امکانات سخت افزاری و دیگر مسائلی از این دست اموری هستند که باید در مورد آنها برنامهریزی شود تا به اقتصاد تئاتر کمک کند و متأسفانه این حالت هنوز شکل نگرفته است.

تئاتر شهر جایی است که مردم برای ارضای نیازهای روحی و روانی خود به سراغ آن میروند و در آنجا به دیدن تئاترهای مختلف میپردازند، در آنجا باید هر کاری با ریز جزئیات کارشناسی شود و حتی قیمت کار توسط کارشناسان تعین شود، در حوزه مدیریت نیز باید این آسیبها شناسایی شود.
آنچه اعتقاد دارم این است که چیزی به نام برنامهریزی برای اقتصاد تئاتر در مشهد وجود ندارد و هر کاری انجام میشود تنها جرقههایی است که ایجاد میشود تا یک تئاتر به فروش برسد، در صورتی که اگر ما برنامهریزی مدونی و مخصی برای تئاتر شهر داشتیم یک ماه در ماه مضان تئاترمان تعطیل نبود و این نشان میدهد که ما طرح و برنامهای برای نگه داشتن مخاطب خود نداشتیم.
اگر به اقتصاد تئاتر فکر میکنیم تئاتر مشهد نباید یک مجتمع بلکه باید یک بنیاد باشد، تولید باید در تئاتر مشهد با نظارت در امور هنری و فنی اجرا شود و تمامی امکانات موجود برای تولید تئاتر در مجموعه تئات شهر وجود داشته باشد، تئاتر شهر باید آرشیو لباس، دکور و امکانات طراحی صحنه و حتی انتشارات داشته باشد.
در وهله بعد ما باید با آسیبشناسی دقیق اقتصاد تئاتر نیاز جامعه را نیز بشناسیم و برای آن تولید کنیم، ما باید بدانیم که تماشاگر که برای تماشای یک نمایش پول پرداخت میکند چه چیزی را دوست دارد تماشا کند، در این رابطه ما باید به سمتی برویم که هنرمندان را به سمت متن هدایت کنیم و هر وقت این هدایت و برنامهریزی صورت نگرفته است گردونه اقتصاد تئاتر مختل شده و آسیبهایی جدی به این حوزه وارد شده است.
به نظرم اقتصاد تئاتر متشکل از سه ضلع مدیریت مسئولان، نمایشگران و هنرمندان و مخاطبان است و هرگاه این سه ضلع به پیوستهاند ما شاهد شکوفایی تئاتر و به تبع آن اقتصاد تئاتر بودهایم و بر عکس هر زمان که این سه ضلع از هم فاصله گرفتهاند ما اقتصاد تئاتر نداشتهایم.
خوشبختانه ما در بهار امسال نزدیکی این سه ضلع را تجربه کردیم در حالی که در تابستان این سه ضلع از هم فاصله گرفته است و در این شرایط باید تلاش خود را بکنیم تا باری دیگر این حوزهها را به هم نزیک کنیم.
طباطبایی: با توجه به آنچه تا اینجا گفته شد احساس میکنم با این کلمه مشکل دارمآ به نظرم ابتدا باید مشخص کنیم که منظور ما از این مقوله چیست، بعنوان مثال اقتصاد و تئاتر، اقتصاد برای تئاتر یا چیز دیگری مورد نظر است، و به نظرم باید مشخص کنیم که از کجا میخواهیم وارد این قضیه شویم.
اگر میخواهیم اقتصاد به یاری تئاتر بیاید باید کاری را ارائه دهیم که تماشاگر برای دیدن آن به سالنهای نمایش روانه شود و کار ارائه شده مخاطب داشته باشد، در گذشته ما با چنگ و دندان کار میکردیم و تولیداتی داشتیم و آن زمان با اداره ارشاد بحث میکردیم تا بودجهای در اختیارمان قرار گیرد که بتوانیم کاری تولید کنیم اما در حال حاضر شرایط بسیار فرق کرده است و امروز ما به دنبال ساخت نمایشی هستیم که بتواند مخاطب را به سالن کشیده و از این طریق صرفه اقتصادی داشته باشد، امروز ما از تئاتر به دنبال درآمدزایی هستیم.
در این رابطه نخستین نویدی که تئاتر میدهد این است که امروز اهالی تئاتر تنها به دنبال این نیستند که با تداوم این مسیر صرفاً در آن حضور داشته باشند بلکه تئاتر به مرحلهای رسیده است که از آن میتوان درآمدزایی هم داشت و خوشبختانه اتفاق خوبی که در شهر ما رخ داده این است که تئاتر میتواند فروش خوبی داشته باشد و از این منظر اقتصاد تئاتر قوت یافته و موضوعیت دارد.
در این رابطه اما خطری جدی وجود دارد و آن این است که شاید اقتصاد در تئاتر تا اندازهای روح این هنر را از بین ببرد و هنرمندان این رشته به سمتی بروند که کم کم تنها به فکر فروش کار خود و دستمزد بازیگران باشند، در این شرایط دغدغه مالی برای هنرمند تئاتر میتواند کار را به جایی برساند که کارگردان و دستاندر کاران تنها به این فکر کنند که سرمایهای که هزینه شده است با سود مالی خوبی برگشت داشته باشد.
در چنین شرایطی نقش سیستمهای دولتی پر رنگتر میشود که باید کمک کنند تا اقتصاد تئاتر سبب کاهش کیفیت کارهای ارائه شده از سوی هنرمندان نشود، به این معنی که تئاتر درآمدزا باشد و مخاطب نیز همزمان با آن جدی گرفته شود و برای او از لحاظ فکری و آموزشی نمایشهایی خوب تولید کرد، در این رایط ضمن حفظ کیفیت تئاتر هنرمندان نیز میتوانند از این طریق ارتزاق کنند.
اشکذری: همه ما به مقوله اقتصاد تئاتر اعتقاد داریم ولی متأسفانه بسیار دچار شعارزدگی میشویم و در عمل اقتصاد تئاتر را تعریف شده و محقق شده نمییابیم.
حسینی: به نظرم مقوله اقتصاد و هنر هیچگاه از یکدیگر جدا نبودهاند و تنها ضرورت آن امری تازه است که ما با آن مواجه شدهایم، این موارد از ابتدا با هم بودهاند و به نیازهای انسان بر میگردد که به دو دسته نیازهای مادی و معنوی تقسیم میشود و نیازهای معنوی جز هنر فیلم و تئاتر و نظیر آن نیست.
ما در فرهنگ خود همواره برای نیازهای مادی خود هزینه میکنیم و این در حالی است که برای نیازهای معنوی خود کمتر هزینه میکنیم اما به نظرم ارضای نیازهای مادی و معنوی به طور همزمان اهمیت دارد و گاه در مواردی نیازهای معنوی بسیار حیاتیتر است، اضافه بر این این دو نیاز گاه بر هم تأثیراتی دارند به طوری که گرسنگی به عنوان مثال گاه سبب شده است تا آثار هنری فاخری تولید شود.
در سالهای گذشته وضعیت تئاتر به گونهای بوده است که بر خلاف گذشته همان اندک حمایتی که از تئاتر میشد دیگر وجود ندارد، در گذشته همان اندک حمایت که تا حدود کمی برای هنرمندان این رشته وجود داشت آنها قانع میکرد تا کمابیش در این رشته هنری فعالیت داشته باشند و جامعه هنری به این مقدار اندک راضی بود، کارگردانان کاری را تولید میکردند و با دولت قراردادی داشتند و این سبب میشده است تا هنرمندان به مخاطب زیاد فکر نکنند.
اشکذری: یعنی حمایت دولت سبب رونق اقتصاد تئاتر شده است؟
حسینی: شرایط کلی جامعه بسیار دگرگون شده است و ما تنها در بستر جامعه میتوانیم تئاتر را ارزیابی کنیم و تئاتر دقیقاً جزئی از بستر جامعه است و هنگامی که جامعه تغییراتی میکند تأثیر آن به وضوح در جامعه دیده میشود، در حال حاضر جامعه ما چه به لحاظ فکری، محتوا و فرم و شکل و در اقتصاد دچار تحولات عمیقی شده است.
دولت در حال حاضر با مشکلات اقتصادی روبرو است و نمیتواند از تئاتر حمایت کند و دیگر نمیتواند همان مبلغ اندک پیشین را برای این هنر هزینه کند و این سبب شده استکه هنرمندان تئاتر هم به چیزی با عنوان اقتصاد تئاتر فکر کنند، در این شرایط افرادی اقتصادمند وارد تئاتر میشوند که با فکر سودآوری در این هنر فعالیت میکنند در حالی که نسل گذشته تئاتر مشهد هیچگاه چنین نگاهی به این هنر نداشت، برای ما تئاتر همواره جنبهای معنوی و غیرمادی داشت و ما هیچگاه فکر نمیکردیم که باید از این طریق ارتزاق کنیم و به عبارت صریحتر ما برای خود جیب ندوخته بودیم.
اما در حال حاضر که ما نیز با مشکلات اقتصادی مواجه شدیم نمیتوانیم ادامه دهیم بنابراین جامعه هنر امروز به راهکارهایی فر میکند که بتواند به شکلی آنچه پیش از ان دولت به اقتصاد تئاتر تزریق میکرده و امروز وجود ندارد را تأمین کند، در این شرایط من به عنوان کارگردان به این فکر میکنم که فروشم بالا باشد و تمام توانم معطوف به این است که پس از اتمام کار متضرر نشده باشم.

پس مقوله اقتصاد تئاتر به شکلی که ما امروز با آن مواجه هستیم مقولهای جدید است که هیچ استراتژی خاصی در مورد آن مکتوب نشده و تدوین نگردیده است، در حال حاضر هم همگان به طور مجزا و منفرد به این مقوله نگاه میکنند و هر کس از دیدگاه خود به آن مینگرد، یکی به دنبال بازیگر چهره است و یکی به دنبال اطلاعرسانی و تبلیغات و دیگری به دنبال این که در حوزه نمایش صاحب سبک باشد.
در این شرایط باید تنها به درجهای برسیم که بتوانیم تولید داشته باشیم و متأسفانه پیش آمده است که ما در شرایط بد اقتصادی کارهایی را دیدهایم که به هیچ عنوان تئاتر نیست، تئاتری که هیچ هزینهای برای آن نشده، دکور ندارد، موسیقی ندارد، دستمزد ندارد دیگر تئاتر نیست پس وقتی میگوییم تئاتر یعنی باید مجموعهای از امکانات و موارد در کنار یکدیگر به نحو شایستهای قرار گیرد و تنها آن زمان است که میتوانیم بگوییم تئاتر داریم.
یوسفی: من با نظر آقای اشکذری تا حدی موافق نیستم، زمانی که ما در مورد مجموعه تئاتر شهر صحبت میکنیم صحبت از ظرفیتی مشخص است، به عنوان مثال تئاتر شهر مانند یک کارخانه است که کارگرانی به آن اضافه میشوند و به میزانی که تعداد کارگران اضافه شده راندمان کار کمتر میشود زیرا ظرفیت این کارخانه محدود است، به نظرم در این شرایط اگر اقتصاد تئاتر را تنها در تئاتر شهر ببینیم دچار نوعی سقوط میشویم.
تئاتر شهر در بهترین حالت میتواند در سال 10 یا 12 اجرا داشته باشد که در مجموع 200 شب اجرای مفید را شامل شود و این در حالی است که در همین مشهد ما 53 گروه نمایشی فعال داریم که در این شهر تئاتر تمرین میکند و اگر آنها بخواهند تنها به تئاتر شهر اکتفا کنند هرگز چنین امکانی وجود ندارد که به همه آنها رسیدگی شود.
اشکذری: تئاتر شهر بهترین جایی است که میتواند مدیریت کند تا هر تئاتری در مشهد رو صحنه نرود تا کالای فاسد شده به مردم تحویل ندهیم، تئاتر شهر باید نظارت کند تا کاری که برای اجرا آماده میشود از لحاظ فنی و کیفیت اجرا در وضعیت خوبی باشد.
تئاتر شهر این تعریف را دارد که مرکزی است با امکانات خاص و سالنهایی که میتواند با آنها به نوعی کار را توزیع کند، از این نظر میگویم تئاتر شهر دست شماست و شما روی آن مدیریت دارید و شما میتوانید متولی تئاتر شهر باشید و با آسیبشناسی، قیمتگذاری و مدیریت تئاتر رونق اقتصادی برای این تئاتر ایجاد کنید، در نهایت باید این مقوله نوپا (اقتصاد تئاتر) را نگه داریم.
یوسفی: همه ما میدانیم که در یک شب در پاریس بر اساس آمارهای ثبت شده حدود 100 نمایش در 500 سالن اجرا میشود و در مجموع در کشوری مانند فرانسه هر شب 1500 اجرا زنده روی صحنه میرود، اینجا پرسش من این است که آیا دولت متولی این جریان است؟
اشکذری: اما دولت میتواند امکانات سختافزاری آن را سال به سال رونق دهد.
یوسفی: زمانی که ما به این نتیجه میرسیم که یک تئاتر خصوصی شکل بگیرد و ما باید تعاونی هنرمندان تئاتر داشته باشیم، یک گروه نمایشی میتواند به یک تعاونی تئاتر تبدیل شود و به صورت کاملاً خصوصی اداره شود، درآمدزا باشد و در کنار آن دولت هم چنانکه در قانون پیشبینی کرده است به این بنگاه تعاونی کمک کند و این فضا ونق اقتصاد تئاتر را در نهایت منجر میشود.
اشکذری: دولت در حوزه اقتصاد تئاتر برنامهای ندارد، من نمیگویم که دولت وارد این قضیه شود اما میتواند حوزههای مختلف را مدیریت کند، اما متأسفانه شاهد این هستیم که دولت وجه نظارتی خود را حفظ کرده و از وجه حمایتی کاسته است، در این شرایط باید بدنهای از هنرمندان جمع شوند تا مشخص کنند که متون و کار اجرا باید به چه سمتی برود در حالی که ما امروز هشت نهاد داریم که در مورد تئاتر نظر میدهند اما وقتی بحث حمایت پیش میآید همه آنها کنار میکشند.
باید اقتصاد تئاتر به گونهای حمایت شود که خود بتواند به وضعیت خود رسیدگی کند و دولت باید برای ایجاد این فضا به طور جدی برنامهریزی کند.
اگر به خاطر داشته باشید بسیاری از نمایشهای ما در سالن هاشمی نژاد به خوبی مورد استقبال عموم قرار گرفت و استقبال تماشاگر از نمایش به موارد بسیاری بستگی دارد که کیفیت نمایش تنها یکی از آن موارد است، به نظرم وقتی تماشاگر وارد سالن میشود و روی صندلی مینشیند انتظار دارد تا حداقلی از امکانات مناسب برای دیدن نمایش در سالن وجد داشته باشد.
یوسفی: اگر از این دید نگاه کنیم که ما دارای دستکم 53 گروه نمایشی هستیم پرداختن به سالنی که تنها 10 گروه در بهترین حالت ممکن میتوانند در آن تمرین کنند سبب رونق اقتصاد هنر نمیشود و تجربه خیلی از کشورها نشان داده است که تئاتر خصوصی رونق اقتصاد تئاتر را به همراه دارد، در تئاتر خصوصی تماشاچی این امکان را پیدا میند تا نمایش مورد علاقه خود را انتخاب کرده و به سراغ آن برود.
طاهری: امکانات دولتی در اختیار اداره ارشاد است، تئاتر شمایل یک هدف دارد و آن اداره مجموعه خود است، در تئاتر فرانسه هم که شما اشاره کردید سالنها به امکانات خوب یمجهز هستند، به عنوان مثال باید بگویم که بزرگترین مشکل تئاتر ایرانشهر در تهران نداشتن پارکینگ است و تئاتری که میخواهد از مخاطب خود پول بگیرد پارکینگ ندارد و این چیزی است که فردا روز به سراغ آموزشگاه شمایل نیز میآید.
همه ما میدانیم که ظرفیت تئاتر شهر مشهد بیش از 20 اجرا در سال نیست و شورای هنری در تئاتر شهر باید کاری کند تا هر تئاتری در این مجموعه اجرا نشود و به هر کسی اجازه داده نشود که در این سالنها تئاتر اجرا کند.
اگر اداره ارشاد مدیریت خوبی داشته باشد به راحتی میتواند با کارشناسان فرهنگی تشخیص دهد که در این اوضاع اجرای چه کاری منفعت بیشتری برای تئاتر به همراه دارد.
این نکته را هم باید توجه داشته باشیم که الزاماً تئاتر خصوصی تئاتر حرفهای نیست و در این شرایط نا به سامان اقتصادی ما باید به دنبال این باشیم که چطور مدیریت کنیم که منهای درصدی که به انجمن نمایشی میدهیم با پولی که در نهایت به دستمان میرسد بتوانیم تئاتر را مدیریت کنیم.
در زمینه قوانین متأسفانه ما مشکلات بسیاری داریم و وجود برخی قوانین خندهدار خود مانعی در رونق اقتصاد تئاتر است، به عنوان نمونه مگر میشود کسی در تالار بهار پس از 20 اجرا 20 میلیون فروش داشته باشد، ظرفیت سالن در این اندازه نیست و جدای از این باید یادآور شوم که این هزینه که از هنرمندان گرفته میشود در کجا خرج میشود.
اشکذری: باید به بهترین شکل امکانات سالنها افزایش یابد، من میگویم این امر مهمی است و یکی از مواردی که میتواند رونق اقتصاد تئاتر را به همراه داشته باشد رسیدگی به امکانات سالنهای تئاتر است زیرا تمام فعالیت هنرمندان این حوزه در آنجا نمود پیدا میکند.
میدانید چرا سالن مهم است چون ما سالنهای هاشمینژاد و اشراق را از دست دادیم و در حال حاضر سالنهایی داریم که گاه بیشتر سالن اجتماعات است تا سلن مناسبی برای اجرای تئاتر، بنابراین در شرایط فعلی ما تنها تئاتر شهر و شمایل را داریم و این تعداد برای رونق دادن به اقتصاد تئاتر بسیار اندک است.
طباطبایی: ما برای حرکت به سمت اقتصاد تئاتر هم مدیریت دولتی تئاتر را لازم داریم و هم مدیریت بخش خصوصی را و وجود همزمان این دو بخش برای رونق اقتصاد تئاتر امری مهم است.
طرحی که به نظرم میرسد این است که میشود دستکم 20 درصد را از هنرمندان دریافت نکرد و از این طریق کمکی به هنرمندان کرد تا کارهای خود را با کیفیت بیشتری ارائه کنند، در شرایط فعلی ما بخش خصوصی نداریم که بتواند کارها را انتخاب کند و بخش خصوصی تنها به این شرط میتواند خصوصی باشد.
اداره ارشاد نیز باید وارد میدان شده و کاری بکند، به نظرم ایدهای که آقای یوسفی که پیرامون تعاونی تئاتر مطرح کردند میتواند موثر باشد اما کار دیگری که میتوان کرد این است که از مبلغی که سالانه در اختیار مدیریت تئاتر شهر قرار میگیرد بخشی را برای تشکیل این تعاونی هزینه کنیم.
با جیب خالی نمیتوانیم کاری را تولید کنیم و این کار نیازمند یک عامل تحریک کننده و نیروبخش است و به نظرم اگر بخواهیم به سمت حمایت از تئاتر حرکت کنیم و مشارکت همزمان دولت و بخش خصوصی را به همراه داشته باشیم با این مفهوم که تئاتری تولید شود که مخاطب بتواند آن را تماشا کند و در آخر پولی بابت آن بپدازد و از آن چیزی باقی بماند باید نگاهی مدیریتی به تئاتر داشته باشیم.
اشکذری: من هم بر فقدان همین برنامهریزی تأکید دارم و معتقدم دولت اگر حمایت نمیکند وجه هدایتی خود را افزایش دهد و با برنامهریزی برای اقتصاد تئاتر موانع این جریان را برطرف سازد، در این راستا گروهها باید هدفمند شوند و در تولید و اجرا نیز سهیم باشند و هر یک میتوانند به ور مستقل سالن داشته باشند، در حال حاضر نیز گروه تئاتر کوچه نمونه ای از این دست است، در گذشته نیز ما دفاتری داشتیم که بنگاههایی اقتصادی بودند و اجراهای پرفروشی نیز داشتهاند.
حسینی: ما برای این مقوله هنوز استراتژی تنظیم نکردهایم و باید برای آن یک چارچوب مشخص تعریف کنیم، انجمن نمایشی نیز برای این وضعیت هیچ طرحی ندارد و به نظرم ابتدا باید تهران مشخص کند که آیا قرار است انجمنها از تئاتر حمایت کنند یا از آن ارتزاق کنند.
در شرایط فعلی ما در نوعی حالت گذار به سر میبریم و در تدوین این استراتژی که ضرورت آن امروز به وضوح احساس میشود باید از افراد صاحبنظر و کارشناس استفاده شود.
بسیار مخالفم که ما تنها یک سالن داشته باشیم و از گروههای تئاتری 20 درصد گرفته شود در حالی که میشود با تنظیم و اجرای یک استراتژی مفید و موثر زمینهای را فراهم کرد که این اتفاق نیفتد، این استراتژی نیز همان طور که تأکید کردم باید توسط هنرمندان تئاتری که دارای تخصص کافی در این زمینه هستند تدوین شود.
بنابراین همانطور که ما در یک مرحله گذار هستیم باید با تفکر و تأمل پیرامون این موضوع به سمت تئاتری خودکفا و مستقل حرکت کنیم، در واقع ما تعداد 20 غذا و 200 میهمان داریم و امکانات ما ظرفیت کافی برای تمام هنرمندان ما را ندارد، به نظرم حتی از این 200 میهمان شاید قریب به 150 نفر از آنها اشتباهی به این میهمانی آمدهاند و باید بروند در جایی دیگر ارتزاق کنند.
طاهری: همه ما در یک درد مشترک هستیم و تنها اختلاف ما در این است که باید از کجا آغاز کنیم، به نظرم کنترل شورای نظارت و تأسیس تعاونی همه میتواند در رونق اقتصادی موثر باشد، وقتی صحبت از تقسیم منابع است عدالت ایجاب میکند که کاری اجرا شود که از بهترین کیفیت برخوردار است و شایسته عنوان تئاتر شهر باشد، همه ما باید اندازه خود را بشناسیم و به نظرم تنها با یک شورای سه نفره میتوانیم این نظارت مثبت را ایفا کنیم.
یوسفی: در همین تئاتر شهر ما چند کار را تأیید نکردیم و با وجود این که دلخوریهایی پیش آمد سعی کردیم کیفیت تئاتر شهر را تا جایی که میشود حفظ کنیم اما با این حال از هر گونه طرحی برای صحبت پیرامون عملکرد تئاتر شهر استقبال میکنم و به نظرم خود است که به تناوب در این باره به گفتوگو بنشینیم و پس از بحث و بررسیهای متعدد به نقاط موثر و سازندهای برسیم.
اما در جواب به مسئلهای که آقای حسینی مطرح کردند باید بگویم درست است که عدهای از هنرمندان به اشتباه وارد این حوزه شدهاند و انتظار دارند تا این هنر پاسخگوی نیازهای مادی آنها باشد اما این هنرمندان در هر صورت آمدهاند و میخواهند ادامه دهند و پیش آمده است که هنرمندانی در ابتدا با قدرت وارد نشدهاند و به مرور به جاهای خوبی رسیدهاند.
تئاتر در همه جای دنیا به دلیل تکثیرپذیر نبودن محدودیتهایی را در اقتصاد دارد به نوعی که شما نمیتوانید تئاتر را تکثیر کرده، در جاهای مختلف به فروش برسانید و از آن کسب درآمد کنید، به همین دلیل درآمد مالی از تئاتر اندک و البته محدود است پس همواره نیازمند حمایتهای دولتی است اما به نظرم به عنوان یک راهکار عملی و موثر میتوانیم با تشکیل تعاونیها، تئاتر خصوصی را قدرت دهیم و پس از آن شاهد این باشیم که سالنهای خصوصی تئاتر هر یک به طور مجزا به فعالیت خود ادامه میدهند و به طور خودگردان مسائل اقتصادی خود را نیز بر طرف میکنند.
من با تشکیل سالنهایی نظیر شمایل بسیار موافقم و معتقدم اقتصاد تئاتر وتنها در این شکل است که به نوعی مطلوب و درست عمل میکند، در همین رابطه در مسافرتی که به تبریز داشتم شاهد بودم که گروههای تئاتر تنها از لوگوی نمایش خود میلیونها تومان حمایت جذب کردهاند و مشارکتهای بخش خصوصی را نیز فعال کردهاند.
اشکذری: من میگویم اگر ما 53 گروه تئاتر فعال در مشهد داریم باید دستکم 20 تئاتر خصوصی داشته باشیم و برای این کار فقط باید برنامهریزی کنیم تا به سمت تأسیس تئاتر خصوصی برویم تا ذره ذره شاهد این باشیم که سالنهایی نظیر شمایل در مشهد تأسیس شود در حالی که متأسفانه امروز انجمن نمایشی و اداره ارشاد متولی این امر هستند و برای رونق این حوزه هیچ برنامه مدون و مشخصی ندارند.
طباطبایی: در تئاتر شمایل اگر من بخواهم کاری را انتخاب کنم یک بخش از نگاهم اقتصادی است و شرط دیگر که برایم مهم است خفظ کردن مخاطب برای نمایشهای بعدی است تا مخاطبانم به تدریج کمتر نشوند، به نظرم دولت هیچ کمکی برای تشکیل تئاتر خصوصی نکرده است و در تجربه تئاتر شمایل به شخصه احساس کردم که نیاز است تا چنین آموزشگاهی را تأسیس کنم.
برای رسیدگی به اقتصاد تئاتر باید همه دستاندر کاران تئاتر حضور یابند و در جلساتی مستمر تجربیات خود را بیان کنند، در این شرایط ما باید به این فکر کنیم که چطور تماشاگری که به سالنها میآید را حفظ و شمار آنها را افزایش دهیم.
در کل به نظرم وقتی تئاتری 54 میلیون فروشمیکند به نفع تئاتر است چرا که شمار زیادی از مردم در این شهر متوجه شدهاند که تئاتری در این شهر وجود دارد.
گفتوگو از سید نوید موسوی
انتهای پیام/ آ