به گزارش خبرگزاری تسنیم، 24 سال پیش در 26 مردادماه نخستین گروه از آزادگان، پس از سال ها اسارت در اردوگاه های رژیم بعث به میهن اسلامی بازگشتند. عکسها و تصاویر مستند آن روزها حکایت از شادی وصف ناپذیر در بین مردم دارد. شادی برآمده از رنجی که 8سال بر پیکرهی ملت ایران نقش بسته بود.کنار هم قرار گرفتن چنین شادی و رنجی، کمتر درقاب سینمای ایران بازنمایی شده است. هر چند سینما در تصویر کردن آزادگی اسرای جنگ کم رمق عمل کرده است اما از لابه لای آن آثاری هم دیده می شود که تلاش دارد نسبت به این بخش از دفاع مقدس ادای دین کند.
با هم نگاهی می اندازیم به 10 فیلمی که با محوریت آزادگان در سینمای ایران ساخته شده است.
اولین فیلم مهمی که در این حوزه تولید شد، فیلمی به کارگردانی حسن کاربخش است. این کارگردان در سال 74 توانست با ساخت فیلم «پرواز از اردوگاه»، داستان سرگردی را روایت کند که اسیر نیروهای بعثی شده. اهمیت این فیلم بیشتر به این دلیل است که از آن، به عنوان نقطه شروع سینمای آزادگان نام برده میشود وگرنه فحوای فیلم با توجه به ژانر مورد علاقه آن روزهای سینمای ایران، بیشتر اکشن است و صحنههای ارزشی آن پس زمینه حرکات و سکانسهای اکشن فیلم قرار گرفت.
این نقطه شروع اگرچه خیلی ضعیف آغاز به کار کرد اما ادامهای بسیار قدرتمندانه داشت، آن هم با فیلم «کیمیا» که توانست به آن آرامش مورد نیاز این سینما در عین رعایت اصول ارزشمدارانه، کمک شایان توجهی نماید.

«پاتک» دیگر تجربه سینمای آزادگان بود که در سال 74 جلوی دوربین رفت و درست به مانند «پرواز از اردوگاه» با فیلمنامهای که بیشتر اکشن مینمود، داستان افسری را روایت کرد که در زندانهای رژیم بعث به اسارت گرفته شده است.
اما سلسله توفیقات سینمای آزادگان در آن سالها، قرار نبود تنها به «کیمیا» ختم شود. یکی از کارگردانان بزرگ سینمای جنگ، این بار صرفا به زندگی یک آزاده و مصائب همسر وی نگاهی جدید کرده بود. «بوی پیراهن یوسف» در ادامه فضای آرامش بخش و احساسی که «کیمیا» رقم زده بود، توانست ابعاد جدی تری از زندگی آزادگان و مصائب پیش روی آنان و خانوادههایشان را به تصویر کشیده و از این رو بسیار مورد توجه قرار گیرد.

سینمای آزادگان که تا آن زمان توانسته بود از نرم سینمای اکشن، فاصله معناداری بگیرد حال در مسیر روایتهای اجتماعی قرار داشت و همین خود میتوانست از غلظت بار احساسی فیلمها بکاهد. «قاصدک» قاسم جعفری که در سال 76 ساخته شد، موقعیت یکی از آزادهها در زندگی اجتماعی را به تصویر میکشد و به نوعی مبدع روایتهای این چنینی در این سینما شد که البته تا امروز هم با موفقیت ادامه دارد که «بیداری رویاها» که در سال 88 ساخته شد به نوعی میتواند وامدار چنین فیلمی در دهه هفتاد باشد.
«مردی شبیه باران» ادامه همان مسیر نگاه اجتماعی به موقعیت آزادگان بود اما تفاوتش با فیلم «قاصدک» در آن بود که «سعید سهیلی» از دل جبهه آمده بود و بنابراین آموزههای ارزشی فیلم نسبت به ساخته جعفری، کمی بیشتر مینمود همین خود وجههای بود تا عنصر احساس در سینمای آزادگان هدفمندتر گنجانده شده و حالت کلیشهای سالهای قبل را به خود نبیند. از همین روی بود که «مردی شبیه باران» با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شد.

در اواخر دهه هفتاد، فیلمهای حوزه آزاداگان، نتوانست کار جدیدی را رونمایی کند. سینمای آزادگان از اواخر دهه هفتاد تا اوایل دهه هشتاد نتوانست چندان تولیدات قابل قبولی را ببیند. تمام آثار ساخته شده در این سالها، کلیشهای کمرنگ از نمونههای موفق دهه هفتاد بودند و به همین دلیل نتوانستند نامی از خود بروز دهند تا اینکه «احمدرضا درویش» با شاهکار «دوئل» به تمام این ناکامیها پایان داد. «دوئل» بیگ پروداکشنی بود که توانسته بود فاز جدیدی از زندگی زمان حال آزاداگان را با موقعیت فولکوریک خود به نمایش بگذارد و اثرات آن را به مخاطب نشان دهد. این فیلم تا به امروز نیز یکی از شریفترین و تکنیکالترین ساختههای سینمای آزادگان است.
در سال 85، «ابوالقاسم طالبی» نیز توانست با یک مدیوم متفاوت، نگاهها را به سمت «دستهای خالی» معطوف کند؛ فیلمی که هم نیاز روز سینمای ایران بود و هم درصد قابل تاملی از احساس را به تصویر میکشید. این فیلم نیز با بازی هنرمندانه «خسرو شکیبایی» با استقبال قابل توجهی همراه شد.
در نیمه دوم دهه هشتاد نیز رویه این سینما، طریقی کجدارو مریز به خود دید تا اینکه فیلم «نفوذی» در سال 87 نگاهها را به خود معطوف کرد. امتیاز بزرگ «نفوذی» سینمای داستانگوی آن بود و اینکه این فیلم توانسته بود موقعیتهای مختلف اسرای در بند را این بار به شکلی کاملا داستانی و با داستانکهایی متعدد بیان نماید و دیگر خبر از آن اکشنهای دهه هفتاد در اردوگاههای بعثی نبود.

آخرین فیلم مهمی که توانست به مقام و موقعیت آزادگان اشاره داشته باشد، فیلم «بیداری رویاها» در سال 88 بود. برگ برنده فیلم آنجایی بود که توانست به مانند «کیمیا»، «دوئل» و حتی «دستهای خالی»، روایت به روز و جدیدتری را نسبت به تولیدات موخره سینمای آزادگان بیان نماید. فیلمی که هم ملودرام بود و هم بر بستر صرفی از اجتماع روایت میشد و در عین حال هم رگههایی از احساسی درست را به خود میدید. این ملغمه سبب شد تا «بیداری رویاها»، سینمای آزادگان را وارد فاز جدیدی نماید که تا امروز نیز اثری نتوانسته خود را به مرتبهای بالاتر از این فیلم بکشاند.

از اواخر دهه هشتاد تا به امروز، سینمای آزادگان فیلمهای کم تعدادی را به خود دید که هیچ یک از آنها نتوانستند جریان ساز ظاهر شوند. با توجه به موقعیتهای فراوانی که در این عرصه به چشم میخورد، امیدها برای رونمایی شدن از فیلمی خاص در این حوزه، بیش از هز زمان دیگری است.
انتهایپیام/