اسرائیل و داعش دوقلوهای همزاد

اسرائیل و داعش دوقلوهای همزاد

خبرگزاری تسنیم: مقایسه نصوص و متون اسرائیلی درباره تروریسم و مقایسه آنها با افکاری که داعش و دیگر گروههای تندروی تروریستی در پیش گرفته اند، نشان از تشابه بسیار زیاد یا حتی می توان گفت تطابق و همسویی کامل اندیشه ها و متون آنها باهم دارد.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری المیادین؛ محمد سیف الدین یکی از نویسندگان و مقاله نویسان عرب در خصوص تحولات مربوط به منطقه و حضور داعش در این تحولات با انجام یک سری جنایات وحشیانه این جنایات داعش را با جنایات اسرائیل ضد فلسطینیان در منطقه خاورمیانه شبیه دانسته است.

وی در این مقاله می نویسد: دو واقعه برجسته باعث شدند تا تابستان 2014 در منطقه خاورمیانه تابستانی گرم و ملتهب باشد، کنترل داعش بر مناطق وسیعی از خاک عراق و سوریه و اعلام تشکیل خلافت اسلامی و از سوی دیگر حملات وحشیانه دشمن اسرائیلی به نوارغزه هر دو باعث شدند تا به صورت ناخواسته تمام توجه ها معطوف این دو جنایت و قتل عام نسبتاً هم زمان شود، از یک سوی جنایات و وحشیگری های دولت اسلامی در عراق و شام " داعش " ضد مردم عراق و سوریه قرار دارد و در سوی دیگر این داستان جنایات و وحشیگری های رژیم صهیونیستی و دشمن اسرائیلی ضد فلسطینیان ساکن نوارغزه است حال این دو جنایت در قیاس باهم چگونه قابل توصیف هستند؟

کسی که در خصوص طرز فکر داعش و دیگر گروه های تروریستی نظیر داعش مطالعه می کند به خوبی می داند ایدئولوژی این گروه تروریستی بسیار شبیه اندیشه ها و ایدئولوژی خشونت بار اسرائیل ضد فلسطینیان و اعراب در منطقه خاورمیانه است، این رژیم از بدو به وجود آمدن با جنایات بزرگی پرونده خود را خونین کرده که با قتل عام های دیریاسین و الطنطوره و بحر البقر آغاز شدند و به کفر قاسم و دو جنایت بسیار معروف صبرا و شتیلا امتداد یافتند و اسرائیل در ادامه حملات وحشیانه خود در سال 2006 به لبنان هم حمله کرد و امروزه می بینیم این رژیم برای چندمین بار به نوارغزه حمله کرده است.

خواننده متون ایدئولوژیک صهیونیستی که بر گرفته از نوشته ها و برداشت های منحرف از تورات است، با مطالعه این ایدئولوژی به این نتیجه می رسد که تمام ایدئولوژی آنها برپایه همین اصول تحریف یافته از تورات به وجود آمده است و در بین سطرهای این تحریف ها ما به وضوح بعد از مشاهده جنایات اسرائیلی ها به یاد اقدامات کنونی داعش در عراق و سوریه می افتیم که گویی از یک منشاء سرچشمه و الهام می گیرند و این سرچشمه فکری و عقیدتی همان تورات تحریفی است، اکنون می بینیم داعش سرها را از بدن ها جدا می کند، و اعضای دیگر بدن انسان ها را می برند، و مردمان را از خانه و کاشانه بیرون می رانند و آواره می سازند، و قربانیان را زنده به گور می کنند، و زنان را به بردگی می گیرند و می فروشند.

از این پس باید گفت عبارت " ملت برگزیده خدا " که صهیونیست ها برای خود برگزیده اند، با رفتارهای داعش دیگر تنها مختص آنها نیست بلکه داعش در پیروی از اندیشه و مکتب جعلی صهیونیسم اکنون اگر نگوییم پیش افتاده است، به صورت موازی با صهیونیست ها در قتل عام و جنایت حرکت می کند، اکنون طرز فکر جریان های تکفیری همچون طرز فکر داعشی که دیگر مذاهب اسلامی را کافر می شناسد و حتی پیروان دیگر ادیان آسمانی را نمی پذیرد بی شباهت به اندیشه و طرز فکر صهیونیست ها نیست !.

اکنون به صراحت می توان گفت آن چه را که داعش عملاً در پیش گرفته است، و دیگر جریان ها و گروه ها را لغو می کند، نمادی از وحشیگری اسرائیلی است و اکنون می توان گفت داعش و برادران صهیونیست خود در خال دنبال کردن سیاست مشترکی در خاورمیانه هستند.

تطابق در بطن متون بین داعش و اسرائیل شگرف و بسیار وسیع است، و تنها اختلاف موجود بین این دو جریان در عناوینی است که برای خود برگزیده اند، اسرائیلی ها می گویند همه دیگران باید بمیرند، این طرز فکر در نزد به این منوال است که مرگ برای همه دیگرانی است که مکتبشان با داعش فرق می کند، در نظر داعش در جهان جایی برای سریانی ها و مسلمانان با تمام مذاهب اگر همسو با آنها نباشند و مسیحیان با تمام گرایش هایی که دارند و آشوری ها وجود ندارد و همه شرور هستند، همه کافر هستند و همه مشرک به شمار می آیند، مگر گروه کوچکی که به دین آنها گرویده اند، که البته رفتار داعش به گونه ای شده است که حتی این گروه معدود هم در حال فرار دسته جمعی از مذهب خود ساخته داعش هستند.

براساس این آیین خود ساخته داعش در منطقه همه گروه هایی مردم در حال انجام فعل گناه هستند، حال فعالیت آنها هرچه بخواهد باشد از نظر داعش کاملاً گناه است، بازیکنان فوتبال و موزیسین ها و کودکانی که در محله ها بازی می کنند، فروشندگان دوره گرد، رهگذران خیابان ها همه و همه گناهکار هستند و اگر بخواهیم این مساله را به دقت بررسی کنیم باید بگوییم که شادی داعش و تیراندازی آنها در حین شادی به دلیل اعلام خلافت اسلامی در عراق هم نوعی گناه محسوب می شود، از نظر داعش همه باید بمیرند، تنها خودشان به عنوان حافظان دین باید زنده باقی بمانند، حاکمانی که مردمی ندارند و صاحبان رسالتی که مبلغی برای خود باقی نگذاشته اند.

از این رو خواندن مطالب ذیل که صهیونیست ها را در انجام ترور ها و قتل عام و جنایاتشان توجیه می کند، به صورت ناخواسته داعش را به یادمان می آورند، و می بینیم داعش دقیقاً همان رهنمون های تورات انحرافی را که اسرائیل برای خود به عنوان خط مشی انتخاب کرده برگزیده است، اگر به درستی مطالب را بخوانید خواهید دید این دو مکتب جعلی تا چه اندازه هم منشاء هستند.

اسرائیل .. توحشی توام با قداست خود ساخته دینی :

اسرائیل به صورت پیوسته نوشته های تند دینی را که همواره به خشونت و تندی دعوت می کنند را به عنوان عبارت برگزیده برای نظامیان خود که آنان را ارتش دفاع می خواند، بر می گزیند، از این رو اکنون سعی دارد با تکرار این عبارت به ظاهر دینی و مذهبی اقدامات تند نظامیان خود را اعمالی مقدس و دینی وانمود سازد، و نظامیان را در حین انجام این افعال به گونه ای نشان دهند که گویی به خدا نزدیک تر می شوند، البته آنها هر ملتی را که غیر از " ملت برگزیده خدا " باشند را قتل عام می کنند.

اندیشه های دینی صهیونیستی را که اسرائیل همواره می کوشد آنها را به خورد شهرک نشینان و نظامیان خود دهد، سعی دارد به کمک آنها از این عبارت به عنوان متور محرکه دستگاه های نظامی استفاده کند، و همواره یک دلیل اساسی برای انجام قتل عام ها و جنایات ضد عرب ها داشته باشد، از این رو اندیشه مکتب جعلی صهیونیسم هم بر پایه سیاست وعده الهی پایه ریزی و تاسیس شده است، مکتبی که در آن خشونت امری مقدس جلوه داده می شود، تا از طریق همین خشونت به امری که خود آن را " حق تاریخی " می دانند دست یابند، از این رو خشونت از نظر آنها وسیله ای برای تحقق وعده خالق است.

فصول " عهد قدیم " که برگرفته از تورات جعلی است راه های سلطه بر شهرها و نحوه تعامل با ساکنان این مناطق را تشریح کرده است، از این رو باید گفت آن سفارش ها به صورت بسیار زیادی شبیه به عملکرد کنونی داعش است، چرا که داعش هم با اهالی شهرهایی که اشغال می کند چنین برخورد می نماید، آخرین آنها را در آواره کردن ایزدی ها در منطقه کوه سنجار بوده است، البته پیش از این نیز مسیحیان را از جلگه نینوا بیرون راند و مسلمانان کرد و عرب را از موصل بیرون راند.

صهیونیست ها در آنچه در بخش دوگانگی در عهد قدیم آمده به عنوان مثال در خصوص نحوه تبدیل صلح به آذار چنین سفارش می کند: " وقتی به طرف شهری به پیش می روید تا با اهل آن بجنگید ابتدا سازش را به آنها پیشنهاد کنید، اگر به شما پاسخ مثبت دادند و درهای خود را بر روی شما گشودند، در آن صورت بدانید تمام ملت موجود در این شهر در مالکیت شما هستند، و همه برده های شما هستند، اگر با شما سازش نکردند، و اگر با شما وارد جنگ شدند، آنها را محاصره کنید، اگر پروردگارت " الهک " آنها را به شما واگذار کرد، تمام مردان شهر را با شمشیر سر ببرید،‌ اما زنان و کودکان و جانوران آنها را و هر آنچه در این شهر هست همه غنیمت شما هستند، از این غنیمت برای خودتان استفاده کنید، غنایم از جانوران آنها را بخورید، چرا که پروردگارت " الهک " به تو عطا کرده است، این چنین نیز با دیگر شهرهای که از تو بسیار دور هستند رفتار کن، و با مردمانشان اگر از ملت های دیگر بودند چنین رفتار کن، اما در خصوص ملت هایی که پروردگارت " الهک " به تو نصیبی گردانده بد رفتاری نکن.20: 10-16

در بخش دیگری از همین قسمت هم آمده است : " بدان امروز که پروردگارت " الهک " که اکنون از برابرت میگذرد سرشار از آتش است، اوست که آنها را در برابرت به خفت و خواری می کشاند و نابود می سازد، بنابراین همانگونه که پروردگارت با تو سخن گفته آنها را نابود گردان " 9: 3

در بخش مربوط به " سفر میخا " وصیتی آمده که اسرائیلی های زن و مرد از آن خصوصیات بهره می جویند و بیشتر آنها تصور می کنند این سفارشی برای نابودی دیگر امت هاست، : " ای دختر صهیون برخیز و لگد کوب کن، چرا که من به تو شاخی از آهن نیرومند داده ام، و ناخن هایت را از مس می سازم با این دو وسیله می توانی ملت های بسیاری را لگدکوب کنی و غنیمتی که از آنها می گیری را برای خدا گردان و ثروت آنها را برای بزرگ و آقای تمام زمین گردان" . میخا 4 : 13 

اگر خواسته باشیم به متنی که بیشتر به رفتار داعش و اسرائیلی ها شبیه باشد بر بخوریم باید به متونی رجوع کنیم که در " سفر خزقیال " آمده است اشاره شود: " چشمانت شفا نمی یابند و هرگز بخشش مکن و سالخوردگان و جوانان و زنان باکره را بکشید و به هلاکت برسانید، همه را برای " الهک " انجام ده "، همچنین به آنها گفته شده است : " خانه را نجس کنید و خانه ها را از کشته ها مملو سازید، آنها را بیرون برانید، آواره سازید و هر ان که را در شهر هست بکشید " . حزقیال 9 : 4 ، 5 و 6

بی شک امروزه آن منطقه را که داعش در عراق به کنترل خود در آورده است مورد توجه اسرائیل هم هست، اسرائیل این مساله را از همان آغاز اشغال عراق از سوی آمریکا عملاً مجسم کرده است و تل آویو با اعزام گروه های وابسته به سرویس موساد سعی کرد تا عراق روی خوش آرامش را به خود هرگز نبیند از همان روزها اسرائیل از طریق مزدوران خود تلاش کرد تا با کاشتن بذر کینه و نفاق مقدمات جدایی و درگیری بین مذاهب را در عراق پرورش دهد، از این رو باید گفت اسرائیل صلاح خود را در سرزمین بین النهرین برای هزاران سال که در مجاورت آن یهودیان سکونت گزیده اند، جستجو کرده است، از این رو یهودیان به این سرزمین چشم طمع دوخته اند.

سلامه نعمان در سال 2004 در روزنامه الحیات لندن مقاله ای تحت عنوان : " نقشه موسوم به ( بی ) برای شمال عراق آغازی برای عملیات محرمانه در سوریه و ایران است "، در این مقاله اطلاعاتی فاش شده است که حکایت از آغاز ورود مزدوران موساد به عراق دارد،‌ تحصص این گروه های وابسته به موساد در عراق بمب گذاری خودروی ها و شکنجه جسمی و قطع سرها بوده است این اسرائیلی ها در قالب برخی شهروندان عرب و کرد و تاجران به عراق آمدند، حتی برخی از آنها در قالب پیمانکارانی که با دولت آمریکا قرار داد فعالیت در عراق بسته بودند، وارد این کشور شدند.

این همه در خصوص اندیشه و طرز فکر اسرائیلی و پیامدهای تفکر دینی آنها بود، اما داعش در این بین چگونه می اندیشد؟

اسرائیل همزاد دوقلوی گروه تکفیری به ظاهر مسلمان شده داعش است :

اصطلاح توحش برای اولین بار در کتاب ابی بکر ناجی موسوم به : " اداره وحوشی .. خطرناک ترین مرحله ای که امت با آن رو به رو خواهد شد " آمده بود، این همان اساس و پایه فکر و اندیشه سازمان های اسلامگرای تندرو و به مثابه قانون اساسی آنهاست، در این کتاب نویسنده آن چه را که وی " خطوط اصلی پروژه اهل توحید و جهاد پراکنده شده از ادبیات و انتشارات آنها را از زمان های قدیم " گردآوری کرده است، از این رو این نویسنده تمام جریان های اسلامگرای سیاسی میانه رو را هم مورد انتقاد و نکوهش قرار می دهد، وی تنها یک نوع واحدی از فهم آیات جهاد در قرآن کریم را به رسمیت شناخته است.

این کتاب تاریخ انتشاری ندارد اما از بطن مضمون آن مشخص است که چاپ آن به آغاز هزاره جدید مربوط می باشد، از این رو باید گفت بخش اعظم کشورهای عربی حاضر نشدند این کتاب در کشورهایشان منتشر شود، اما در این بین سرویس های اطلاعاتی غربی نسبت به ترجمه آن همت گماشتند، تا از این طریق بتوانند درک کنند مجاهدان در این گروه ها چه طرز فکری دارند تا در چارچوب مبارزه با تروریسم از آن بهره جویند.

اما آن چه در این کتاب و مرحله زمانی مربوط به انتشار آن مشخص می شود این است که نویسنده در آن به صراحت اعلام می کند مرحله آتی مرحله ورود امت به توحش است، و اشاره نویسنده آن به زمان نه چندان دور بوده است، این همان دوره پیش از آغاز نا آرامی ها در جهان عرب است، یعنی مرحله پیش از تولد جریان تروریستی دولت اسلامی در عراق و شام " داعش " و برادرانش است، نویسنده این کتاب در مقدمه آن چنین می نویسد: اداره توحش مرحله ای است که در آینده نه چندان دور امت به آن گرفتار خواهد شد، این خطرناک ترین مرحله به شمار می آید، اگر در اداره این توحش موفق باشیم در این صورت باید گفت موفق شده ایم از این مرحله به سلامت بگذریم و این آغازی برای ورود به دولت اسلامی مورد انتظارمان از زمان سقوط خلافت است، اما اگر در این امر شکست بخوریم این به منزله پایان کار نخواهد بود، اما باید گفت که این شکست باعث افزایش میزان توحش خواهد بود.

نویسنده این کتاب در ادامه می نویسد: " باید ملت را به جنگ کشاند و ارتشی از آن تشکیل داد "، و این همان واقعیتی است که ما اکنون در عراق و سوریه شاهدش هستیم، از این قرار که مردم غیر نظامی را در مناطقی که به تصرف در آمده بین انتخاب دو گزینه آزاد می گذارند، یا بیعت کردن با " دولت اسلامی " آن هم براساس مفهوم " داعش " یا روبه رو شدنشان با خطرهای مختلفی که خطرناک ترین آنها مرگ بر اثر اصابت گلوله است.

از نظر نویسنده این کتاب توحش آن حالتی است که بعد از جدا کردن بخشی از یک سرزمین از کنترل دولت حاصل می شود، این دومین مرحله از سه مرحله ای است که در نهایت امر منجر به تشکیل دولت خلافت اسلامی می شود.

مرحله نخست با حمله و ضربه وارد کردن بسیار بی رحمانه و وحشیانه به دشمن خلاصه می شود، و این مرحله را می توان " خار به ذلت کشاندن و از بین بردن " توصیف کرد، بعد از آن مرحله موسوم به " اداره توحش " فرا می رسد، در این مرحله تنها باید به مناطقی از سرزمین های اشغال شده توجه کرد که قرار است مناطق اصلی تشکیل پروژه دولت خلافت باشند، اما در مرحله سوم که مرحله " تمکین " یا همان اطاعت کردن و فرمانبری نامیده می شود فرا می رسد، در این مرحله است که خلافت اسلامی شکل می گیرد.

نویسنده چهار هدف را برای مرحله به ذلت کشاندن بر می شمارد:

1- از بین بردن و فرسوده کردن توان دشمن و سازمان های مزدور آن  و از بین بردن وجود آنها .

2- جذب و به کارگیری جوانان تازه نفس جدید از طریق عملیات جدید که در برگیرنده دعوت از کسانی است که انگیزه ای بالا برخوردار هستند و در این مرحله بیشتر باید از جوانان متدین برای جهاد استفاده کرد.

3- خارج کردن مناطق وسیعی از کنترل دولت

4- برای موفقیت در مرحله به ذلت کشاندن باید به آموزش و تمرین توجه بسیاری داشت و همه را برای آغاز مرحله اداره توحش آماده ساخت .

در این کتاب دو طرح نظامی برای اجرای نظریه ها و به فعلیت رساندن آنها بر روی زمین مطرح شده است در طرح نخست باید دشمن را " صلیبی و صهیونیستی بنامیم " از این رو در این مرحله می توان به حملات در مرحله به ذلت کشاندن دشمن شدت بخشید تا توان دولت به صورت کامل از بین برود، از این رو باید به صورت همزمان به چند قسمت از دشمن ضربات سنگین وارد آید، در طرح نظامی دوم باید توان نظام سیاسی حاکم پراکنده شود، باید تمام جهان عرب هدف قرار گیرد، تا از این طریق ناگزیر شوند توان خود را در دفاع تقسیم کنند.

به عنوان مثال اگر قرار باشد توان دولتی را به مناطق متعددی معطوف سازید ابتدا لازم است یک هتل بزرگ توریستی را هدف قرار دهید در این صورت دولت به صورت طبیعی ناگزیر می شود تا تمام هتل های هم صنعت این هتل هدف قرار گرفته شده را از نظر امنیتی تامین کند و این امر مستلزم گماشتن نیرو و تجیزات دولتی برای دفاع از هتل های مشابه است، یا به یک مرکز دیپلماتیک حمله نظامی صورت گیرد، این امر باعث می شود تا دولت ناگزیر به دفاع از تمام دفاتر نمایندگی های خارجی در داخل این کشور و تامین مراکز دیلپماتیک مشابه خواهد شد، این امر به توان نظامی بالا و تجهیزات زیاد نیاز دارد و توجه ها را از مناطق دیگر منحرف می سازد، همچنین می توان برای هدف قرار دادن یک مرکز مهم کافی است مراکز بی اهمیت را هدف قرار دهید تا نگاه ها و توجه ها به نهادهای کم اهمیت معطوف شود، آنگاه می توان هدف بزرگ تر را مورد حمله قرار داد، همین مساله علاوه بر رسیدن به هدف باعث هزینه شدن توان بالایی از دولت مذکور در جهت تامین امنیت مراکزی شود که هرگز قرار نبوده هدف قرار گیرند.

از این رو هدف از راهبراد نظامی باید هزینه کردن توان دولت دشمن از نظر مالی و نظامی و توزیع توان آن در نهادهای مختلف باشد، اما در واقع از نظر رسانه ای باید به دو گونه ذیل عمل کرد: " بخش اول باید معطوف به جلب نظر مردم باشد، از این طریق می توان از مردم خواست تا برای جهاد و حمایت به این گروه ها ملحق شوند، حتی می توان برای مردمی که از این حمایت ها سر باز می زنند مجازات هم در نظر گرفت، گونه دوم استفاده از نظامیانی از ارتش دشمن است که حقوق و مزایای کمی دریافت می کنند و در بیشتر احیان این دسته از نظامیان از عملکرد دولت ناراضی هستند، از این رو می توان آنها را به جدا شدن از ارتش ترغیب کرد، یا لا اقل می توان با پرداخت پول به آنها بی طرفی را مطالبه کرد، حتی می توان آنها را به فرار از خدمت هم تشویق کرد، از این شیوه عملاً در عراق و سوریه استفاده شد، و گروه های تروریستی با پرداخت پول موفق شدند به این مهم دست یابند.

نویسنده کتاب " اداره توحش " سفارش هایی را هم برای " مجاهدین " دارد، از آنها خواسته است اداره و نحوه مدیریت را به درستی فرا گیرند، و از شیوه های به کارگرفته شده نظامی تبعیت و پیروی کنند، از آنها خواسته شده بدون خستگی برای افزایش عملیات نظامی تلاش کنند، از آنها می خواهد با هر آنچه در توان دارند عملیات خود را ادامه دهند و هرگز خستگی به خود راه ندهند، تا از این طریق دشمن خود را خسته کنند و از پا بیندازند، از این رو در جهت تحقق این مهم باید از شدت عمل و تندی استفاده مداوم کرد، از این رو این اقدامات بعد از مدتی در دشمن این احساس را به وجود خواهد آورد که دیگر راهی برای فرار از تمام اقداماتی که انجام داده در پیش رو ندارد و باید مجازات را بپذیرد.

البته نویسنده این کتاب حساب کار احتمال موفق نبودن این مهم را هم کرده است به عنوان مثال به حملات احتمالی دشمن به برخی از پایگاه ها و مراکز آموزشی خودی اشاره می کند و در این باره حتی بر احتمال بوجود آمدن خیانت در بین نیروها هم اشاره کرده است و می نویسد ممکن است برخی از مجاهدین به دلیل ضعف عقاید با این خیانت رو به رو شوند، البته تمایل بیش از حد به پیروزی هم می تواند باعث از بین رفتن یک باره امید به پیروزی شود، همچنین به کمبود نیروها هم اشاره شده و حتی به نزاع برای به دست اوردن فرماندهی یا رهبری بین نیروهای مجاهدین هم اشاره کرده است، و برای هر یک از این عوامل هم راه حل هایی را پیشنهاد کرده است.

نویسنده این کتاب این مشکلات را به شش بخش اصلی تقسیم می کند: کمبود در شمار نیروها ، تابعیت و وفاداری های سابق محاهدین ، نفوذ جاسوس ها ، از هم پاشیدگی یا وقوع انقلاب یا شتاب داشتن در انجام عملیات یا غلو کردن یا انجام اقدامات احمقانه ، کمبود در بین نیروهای مومن به هدف .

نویسنده همچنین می افزاید: در مرحله " اداره توحش " باید از تمام امکانات جذب استفاده کرد، می توان از بالا بردن سطح ایمان به هدف آغاز کرد و همچنین با اهالی مناطقی که تحت سلطه مجاهدین قرار گرفته به صورت مستقیم وارد گفت وگو شد و آن دسته از مردم را که به هر خواسته ای که از آنها می شود و تن می دهند می توان با پرداخت پول برای ادامه وفاداری تلاش کرد.

در این کتاب از مردم خواسته شده است تا در این نبرد مشارکت داشته باشند، از این رو از مجاهدین خواسته است تا برای جاسوسی از دیگر گروه های اسلامی وارد عمل شوند، گروههایی که اصلا توجهی به خلافت اسلامی ندارند یا به اداره توحش بی توجه هستند، از این رو از مردم خواسته می شود تا در قبال رهبران گروه های اسلامگرا دست به مخالفت نزنند، از این رو برخی از ضوابط  را برای جاسوسی از دیگر گروه های اسلامگرا وضع کند.

این کتاب اصلا ً به نظر نمی رسد تنها یک کتاب با افکار دینی باشد، حتی برای درک درستی از یک شیوه اندیشه ای اسلامی هم نیست بلکه راهنمایی کامل برای سیستم افراطی  تندرو به شمار می آید، این کتاب در تلاش است مرحله اداره توحش را باز کند، و تمام تلاش خود را به ترساندن ملت ها معطوف کرده است و می خواهد در مناطقی که به تصرف در می آیند، جو رعب و وحشت ادامه پیدا کند، از این رو تلاش می شود با این شیوه هر گونه مقاومت و ایستادگی احتمالی در برابر این جریان را از بین ببرد، از این رو از مجاهدین خواسته شده است به صورتی عمل شود که بتوانند اداره این مرحله را به دست گیرند، و تمام مقاومت ها را از بین ببرند.

در اجرای عملی نظریه های نویسنده این کتاب هم اکنون داعش در عراق و سوریه در حال اجرای مو به موی مفاد آن است و تلاش می کنند تا با ایجاد جو مملو از رعب ووحشت در بین ساکنان این مناطق تروریسم را برای خود به خدمت بگیرند، و حتی رسانه های داعش هم به گونه ای عمل کرده اند تا با توسل به خشونت و وحشت مردمان این مناطق را به ترک این سرزمین ها وادار کنند و انگیزه مقاومت در برابر داعش را از بین ببرند، این درحالی است که شمار مجاهدین از تصاویری که منتشر می کنند کاملا ً معلوم است که شماری اندک دارند و حضورشان در شهرهایی که تصرف کرده اند اندک است، اما با جو رعب حاکم بر این مناطق شده اند.

ترساندن مردم از طریق جلب توجه مخاطبان به شبکه های ارتباطات اجتماعی و حضور گسترده و پررنگ داعش در توئیتر و پخش فیلم های بسیار وحشیانه از عملیات ترور و اعدام جمعی مخالفانشان در یوتیوپ و افزایش حجم وحشیگری های خود  در پخش تصاویری که از شدت جنایت های آنها حکایت دارد می کوشند حجم وسیعی از مردم را از خود بترسانند، و در فیلم ها و تصاویر افرادی را نشان می دهند که در حال التماس از آنها هستند تا اعدامشان نکنند یا تصاویر خیل عظیمی از اسرایی را نشان می دهند که توسط تنها چند داعشی به اسارت در آمده اند یا گروهی از مردم را به ردیف صف می کنند و بعد آنها را به بیرحمانه ترین صورت به رگبار می بندند، از این رو اکنون داعش موفق شده است این اندیشه را در دل مردم بوجود آورد که داعش هرکسی را که بخواهد به اسارت در می آورد و هرکسی را که به اسارت بگیرد سرنوشت حتمی وی مرگ و اعدام به بدترین صورت ممکن است.

در این کتاب احکامی را به این این گروه ها توصیه می‌کند تا اجرا نمایند که بی رحمانه هستند و هیچ رحم و شفقتی در آن گنجانده نشده است همچنین در این کتاب از پرداختن به مشترکات دینی پرهیز شده است و تمام مشایخی که بر لزوم احترام به نظر گروه های دیگر دینی سفارش کرده اند را محکوم می نماید، و اعلام می دارد که دولت نباید به دست گروه های دیگر اداره شود، و دولت به شکل و سیاق نوین آن دولتی غیر دینی و غیر اسلامی است و باید از بین برود، از این رو در این کتاب گفته شده هیچ غیر مسلمانی اجازه ندارد به پست های سیاسی و نظامی و قضایی در دولت اسلامی دست یابد، از این رو چنین رویکردی که در برگیرنده مشارکت تمام گروه های دینی در دولتی بخصوص را تاکید کرده باشد محکوم می سازد، و آن را مقدمه ای برای ایجاد دولت فاسد و دولتمردانی با افکار سطحی نگرانی دانسته است، از این رو در مقدمه این کتاب اخوان المسلمین را جزیانی لائیک دانسته است و آن را یک گروه نوظهور دانسته که افکار "گندیده ای" دارند و تنها از شعارهای براق دینی برای رسیدن به اذهان خود استفاده می کنند.

حال باید گفت مقایسه نصوص و متون اسرائیلی درباره تروریسم و مقایسه آنها با افکاری که داعش و دیگر نهادهای تندروی تروریستی در پیش گرفته اند، نشان از تشابه بسیار زیاد و یا حتی می توان گفت تطابق و همسویی کامل اندیشه ها و متون آنها باهم دارد، بخصوص درباره رد و عدم پذیرش طرف مقابل، این متون کاملاً یکی هستند و در کشتار و مقدس جلوه دادن ریختن خون برای رضایت خالقشان و تلاش در جهت محقق ساختن وعده‌های خدایشان یکسانند، اسرائیل اکنون به دنبال دولتی برای زندگی می‌گردد که سرزمین آن کاملاً غصبی است و به غنیمت گرفته شده است، اما داعش به دنبال محقق شدن وعده هایی در خصوص زنان و سرزمین و نفت است .

انتهای پیام/ر

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان