چرا «تجزیه اوکراین» جهان را تهدید می‌کند؟

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، تحولات پر دردسر اوکراین از زمستان سال گذشته آغاز شده و هنوز ادامه دارد. این بحران به شکل روزانه در حال تعمیق یابی و تشدید شدن است. بحرانی که غرب‌گرایان و غرب‌نشینان با تحریک کشورهای اروپایی و آمریکایی علیه دولت «ویکتور یانکوویچ» آغاز کرده و دست به انقلاب زدند. انقلابی که در نقطه مرکزی آن طیف تندروی «نئونازی» با محوریت حزبی «سووبودا» بود.

آمیختگی تفکرات «غربگرایی و نئونازیستی»، اوکراین را به سمتی پیش برده است که اکنون همه جهان را تهدید می کند. آمریکا و اروپا برای اینکه روسیه‌ی در حال بازگشت به عرصه قدرت بین المللی را تحت فشار قرار دهند و همچین انتقام حمایت از سوریه را بگیرند، هر روز بحران را در اوکراین تشدید کردند تا روسیه در حواشی مرزهای خود به گونه ای درگیر شود که از توان بازیگری آن در دیگر نقاط جهان کاسته شود.

آمریکا و اروپا برای رسیدن به هدف خود حتی با بازماندگان فکری «آدولف هیتلر» متحد شدند و با تقویت نئونازی ها در اوکراین،‌ بحران را به سمتی پیش برده اند که از یک سو ناتو به دنبال تشکل نیروهای واکنش سریع است و از سوی دیگر روسیه از تهدید هسته ای استفاده می کند.

 

 

شکاف های ایجاد شده در اوکراین،‌ تعمیق یابی جنگ داخلی در این کشور، اشتباهات فاحش غربگرایان در براندازی دولت یانکوویچ که تنها یک سال به انتخابات مانده بود، گره خوردن منافع امنیتی ایجاد شده بین شرق و غرب در این کشور، جابجایی موقعیت استراتژیک جغرافیایی دریای سیاه، با الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه،‌ امنیتی سازی فضای ذهنی و سرزمینی اروپا به دلیل تنش های ایجاد شده با روسیه،‌ آغاز جنگ اقتصادی با ایجاد تحریم های دو طرفه بین روسیه و غرب و ... همه عواملی شده اند تا فضای امنیتی نظام بین الملل بسیار تشدید شود و نسبت به گذشته با افزایش تهدید همراه باشد.

شرایطی که در حال حاضر در اوکراین مسلط است «در صورت تداوم»، قطعا این کشور را به سمت تجزیه و شکل گیری دو کشور «اوکراین شرقی و اوکراین غربی» پیش می برد. این مسئله فضای امنیتی نظام بین الملل را به دوران دو قطبی جنگ سرد پرتاب می کند و یاددآور کشورهایی می شود که به شمالی و جنوبی و شرقی و غربی تقسیم می شدند.

البته آمریکا پیشتر، این رویکرد را طی حدود دو دهه در سودان تمرین کرد و انجام داد و در سال 2011 آن را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرد. اما در آن کشور جدال را به گونه ای دیگر و به دور از تضادهای شرقی – غربی پیش برد. اما بحث اوکراین کاملا متفاوت است و ایجاد دو کشور اوکراین شرقی و غربی، آغاز خط کشی دوباره بین مرزها در عرصه جهانی است که جدال ها را به طور رسمی و کاملا آشکار کلید می زند.

بزرگ ترین دلیل این «خطای استراتژیک آمریکا» در قبال روسیه این است که واشنگتن نه تنها علاقه ای ندارد،‌ روسیه به صف قدرت های اول جهان بازگردد بلکه به دنبال این است که موقعیت هژمونیک خود را بیش از این در خطر نبیند. در حالی که شواهد و نشانه ها گویای آن است که هر دو اتفاق در حال رخ دادن است.

 

 

آمریکای کنونی در حال انجام همان خطای استراتژیکی است که انگلیس به خاطر منافع خود در آغازین سال های قرن بیستم انجام داد و بوی خون را در کل این قرن جاری کرد. آلمان به همراه بیسمارک پس از پیروزی بر ایتالیا در سال 1871 و به دست آوردن استقلال به دنبال جایگاهی در نظام بین الملل بود. در حالی که انگلیس علاقه ای نداشت «آفتاب هیچگاه در سرزمینش غروب کند». این خطای استراتژیک نه تنها جنگ جهانی اول را رقم زد بلکه با متورم شدن تنش ها به جنگ جهانی دوم منجر شد که حداقل 70 میلیون کشته بر جای گذاشت.

این در حالی است که آلمان کنونی با رویکرد تجاری در سیاست به قدری انگلیس را به حاشیه رانده است که مجبور است برای اینکه آفتاب تنها بر سر این جزیره بتابد، زیر مجموعه آمریکا در جهت گیری های بین اللمللی شده است. اگر چه در حال حاضر نشانه هایی از فاصله گرفتن و جدایی انگلیس و آمریکا به شکل زیرپوستی در برخی از تحولات بین المللی دیده می شود.

به هر جهت لازم است که برای تجربه گرفتن از تاریخ و تکرار نشدن امنیتی سازی نظام بین الملل،‌ آمریکا با نگاهی حداقلی به تاریخ به دنبال تکرار آن نباشد و برای حفظ جایگاه خود دست به هر کاری از جمله تجزیه سازی کشورها نزند. اوکراین به هر شکل ممکن حاشیه امن روسیه در خارج نزدیک این کشور است که غرابت های فرهنگی،‌ سیاسی و ... بین این دو کشور به قدری است که آن را «روسیه کوچک» می نامند و حتی کی اف، اولین پایتخت «کشور روسیه» بود...

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.