آغاز تفسیر جدید واقعیت در سینمای اجتماعی ایران با «بوتیک»/استقبال از روایت نعمتالله از «تغییر»
خبرگزاری تسنیم:این تازه آغاز راه نعمتالله است.«بوتیک» در سال ۱۳۸۱ ساخته میشود و فضای سینمای اجتماعی ایران را وارد فصل جدیدی میکند.این روزها «آرایش غلیظ» نعمتالله روی پرده سینماهاست.
عادت دارم که صبر کنم تا تب و تاب های رسانه ای بخوابد و بعد سراغش بروم.سالها پیش وقتی بوتیک را برای اولین بار بعد از گذشت 5 سال بعد از اکران اولش و آن هیاهوی پرسروصدای آن سالهایش تماشا کردم آنچه تمام توجهم را به سمت خودش کشاتند نه تلخی زننده فیلم بود و لایه های پررنگ عدالت اجتماعی آن و نه بازیهای دقیق و ساختار هدایت شده ی بی نظیر آن. یک دیالوگ ساده و ظاهرا بی اهمیت در فیلم بود که باعث شد بوتیک را دوست داشته باشم و فیلمی مهم در تاریخ سینمای ایران تلقی اش کنم در جایی از فیلم گلشیقته فراهرانی , "اتی" دختر فراری داستان با "رضا" محمدرضا گلزار به مطب دندانپزشکی رفته بودند تا دندان اتی را که حسابی درد گرفته بود و چند روزی بیچاره ش کرده بود بکشند. اتی پول دندان پزشکی را نداشت و چند روزی به ناچار درد را تحمل کرده بود تا اینکه دندانش عفونت کرده بود و گلزار فهمیده بود و به دندانپزشکی آورده بودش. در اطاق انتظار مطب دکتر نشسته بودند و منتظر بودند تا نوبشان شود و بروند داخل هر دویشان به جلو زل زده بودند و چیزی نمی گفتند که اتی حوصله ش سر رفت و بدون اینکه برگردد و به گلزار نگاه کند بی مقدمه پرسید : تو بسیجی هستی؟ چند ثانیه ای سکوت بینشان برقرار شد اما اتی منتظر جواب نماند و خودش جواب خودش را داد: نه تو بسیجی نیستی . بسیجی ها که با دخترها حرف نمی زنند.
همان موقع بلافاصله به نظرم آمد که این دیالوگ در کل ماجرای بوتیک باارزش ترین کاری است که انجام شده است. ان هم به یک دلیل ساده: به نطرم "واقعی" ترین دیالوگی آمد که نه تنها در کل بوتیک که در همه فیلم های مشابه آن سالها دیده بودم. اینکه اتی یک دختر ناکام در زندگی شخصی و اجتماعی چگونه در ذهنش ابتدا تصور بسیجی بودن رضا با آن ماجراها و داستان ها پیش می آید و بعد هم چگونه خودش تصور خودش را با آن استدلال عوامانه اما کاملا واقعی و فراگیر رد می کند جو تماشای فیلم را کاملا شبیه به بودن در یک تاکسی و شنیدن یک مکالمه کاملا واقعی در ان سالها می ساخت.واقعیت محض و بی پرده ماجرای زندگی در ایران دهه هفتاد و هشتاد. تقسیم بندی های ذهنی طبقات اجتماعی آدمها در جامعه در حال عبورر ایران. بسیجی ها و بقیه.
این یک بخش ماجرا. بخش دیگر و البته به نظرم مهمتر ماجرا: بسیجی ها هم هستند. این واقعیت محض که برچسب بسیجی به درست یا نادرست به آدم هایی در جامعه ما خورده است و در عین حال دو صفت متناقض انسانی در کنار هم در جامعه پرتناقض ایرانی برای یک عنوان کنار هم قرار گرفته است: آدمی که بدون اینکه سودی درمیان باشد و منفعتی به دنبال کمک رسانی به آدم هاست و آدمی که با دخترها در زندگی اش حرف نمی زند. این همان چیزی بود که نعمت الله را برای من یک جامعه شناس واقعی زندگی کرده در جامعه ایران و نه پشت میز نشسته ی با دک و پز آکادمیک معرفی کرد
این تازه آغاز راه نعمتالله بود.
«بوتیک» در سال 1381 ساخته شد و برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول از بیست و دومین جشنواره فیلم فجر شد.
در خلاصه داستان این فیلمآمده بود: اتی ( احترام) سهم خود را از خانه اجاره ایی که با دوستانش اجاره کرده نپرداخته و صاحب خانه قصد دارد آنها را بیرون کند. جهانگیر جوانی که در بوتیک کار می کند مبلغ مورد نیاز اتی را فراهم می کند. اما اتی با آن مبلغ تصمیم می گیرد به خارج برود. سعی اتی برای تهیه کسری پولی که برای خارج رفتن نیاز دارد اتی را در موقعیت خطیری قرار می دهد.
عوامل تولید فیلم سینمایی «بوتیک» عبارتند از: نویسنده وکارگردان: حمید نعمت اله/ تهیه کننده: مرتضی شایسته/ مجری طرح: مصطفی شایسته/مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری/ تدوین: محمدرضا موئینی/ طراح گریم: محمدرضا قومی/ طراح صحنه و لباس: مهری عطایی/ صدابرداری: مسعود دادگری/ صداگذاری و میکس: پرویز آبنار/ مدیر تولید: هادی انباردار/دستیار اول کارگردان: هادی مقدم دوست/ عکاس:علی نیک رفتار
در این فیلم بازیگرانی چون محمدرضا گلزار،گلشیفته فراهانی، رضا رویگری، حامد بهداد، افسانه چهره آزاد، اکبر معززی، صبا کمالی، یوسف تیموری، افشین سنگچاپ، کاوه کاویان، علی علایی،خشایار پرتو و بهرام صحیحی ایفای نقش کردند.
انتهایپیام/