به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، امروز در کوچه پسکوچههای خیابان شهدای قم، همانجا که روزگاری صحنه شکلگیری انقلابها بود، عطر و بوی شهید جریان دارد و دیوارهایی که هنوز به شعار "خامنهای رئیس جمهور مکتبی ما" منقش هستند، گواه این دلاوریها هستند.
دفتر خبرگزاری تسنیم قم، امروز در ششمین روز محرم، ماه رشادت و شهادتها میزبان یکی از پرستوهای مهاجر کاروان شهدا شد، انگار هوای دلها امروز بارانی است و غم در دیدگان خبرنگارانی که برای تجدید بیعت با آرمان شهدا در دفتر خبرگزاری تسنیم جمع شدهاند، به چشم میخورد.
امروز جامعه خبری و اصحاب رسانه قم همه مانند برگهای خزانزده و پاییزی که در رهگذر زمان گم شدهاند، با آرام گرفتن کنار تابوت شهید گمنام بهدنبال هویت خود هستند، همه امروز از شهدا استمداد میطلبند: به داد ما برسید.
انگار خبرنگاران همه با خود فکر میکنند: شما در کدام لحظه از تاریخ پرپر شدید و سیمای آسمانی شما کنار کدام سیاره قابل نظاره است؟ اصحاب خبر و رسانه امروز میخواهند بدانند: این شهید گمنام در کدام ثانیه و مشرق عشق بر زمین هبوط کرد؟
چه عطر دلانگیزی امروز در محیط پیچیده است، عطری از جنس اعتکاف، از جنس سالهای مانده در دل خاک و شبهای عملیات، انگار عطر دلانگیز خاکهای نرم کوشک از پیکر شهید گمنام به مشام میرسد.
آمبولانس از راه میرسد، میان دود اسپند و نوای دلنشین صلوات، تابوتی بهروی شانه خبرنگاران آرام میگیرد، تابوتی که روی آن نوشته شده "شهید گمنام" اما بهراستی این شهید گمنام بود که روزمرگی ما را امروز تشییع کرد، اصحاب رسانه همه با شوق تابوت جوانی 23ساله را که یادگار عملیات خیبر و خفته در خاک مجنون است بهروی شانههای خود تشییع میکنند.
شهدا آیههای هدایتی هستند و آن زمان که ما راه را گم میکنیم، از مشرق عرفان نزول میکنند تا ما را به مسیر خورشید نشان دهند، در این آشفته بازار دنیا که دجالهها سعی در گمراهی ما دارند، شهدا همان آیاتی هستند که ما را بهسمت نور هدایت میکنند.
مداح در میان سمفونی اشک خبرنگاران دلها را به حادثه سرخ عاشورا گره زد و عطر دلانگیز تابوت شهید گمنام بیشک عطر و بوی تربت بهشتی حسین(ع) را داشت، غم غربت شهید گمنام همانند غربت امام حسین(ع) بود که اینگونه ابر چشمان حاضران را بارانی کرده بود.
اصحاب رسانه همچون پروانه گرد تابوتی که عطر و بوی غربت داشت جمع شده بودند، انگار شهید گمنام این لحظه تمام راه را بهروی آسمان بسته بود و خودش از اوج آسمان شاهد نگاههای حسرتزده خبرنگاران شهر بود.
انگار اشکها مست در چشمان ما و بغض مستقر در گلوی ما بود، انگار شهدا از بهشت هم مقربتر شدهاند که اینگونه با شوق جام شهادت را نوشیدهاند و کنار خداوند روزی میخورند و ما حسرت زدگان روزگاریم.
ما همان حسرت زدگانی هستیم که فریب سیب سرخ و گندمی زرد را خوردیم و از بهشت رانده شدیم، ایکاش نگاه گرم شهدا یخ وجود ما را ذوب کند تا ما بازماندگان کاروان غریق در آمال بتوانیم همچون شهدا مقرب درگاه خداوند شویم.
شهید گمنام چون الماسی گرانبها روی شانه خبرنگاران تشییع شد و باز هم در کوچههای صفاییه عطر شهادت جریان پیدا کرد و چهزیبا زمزمهای که اهل رسانه با شهید گمنام داشتند... .
گزارش از زهرا رئیسی و عکس از امیر حسامینژاد
انتهای پیام/*