روایت یک خبرنگار از نمایشگاه؛ در هوای خبر نفس کشیدیم!
- اخبار رسانه ها
- 24 آبان 1393 - 16:11
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، تمام شد؛ روزهای پراز شور نمایشگاه مطبوعات تمام شد؛ برخی از همکاران مطبوعاتی و رسانهای ما تمام هفتهی گذشتهشان از صبح تا شب در نمایشگاه مطبوعات گذشت و بسیاری از هنرمندان، سیاسیون، ورزشکاران، دانشجویان و بقیهی شهروندان علاقهمند به حوزه مطبوعات هفته گذشته ساعتهایی را مهمان بیستمین دوره نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها بودند در مصلی بزرگ تهران!
اما آنچه بیرون از غرفهها و در پس هیاهوها اتفاق میافتاد شنیدنی و دیدنی بود؛ وقتی خود خبرنگاران که همیشه به دنبال سوژه هستند نگاه مردم را به سمت خود میکشیدند و سوژه میشدند؛ از دویدن دنبال مهمانها گرفته تا اصرار برای دعوت کردن آنها به غرفههایشان؛ از دیدوبازدید دوستان و همکاران قدیمی گرفته تا آشناییهای تازه و ... همه را شهروندان بازدیدکننده، از نزدیک تماشا کردند.
یکی از شهروندانی که امسال برای اولین بار به نمایشگاه مطبوعات آمده بود، گفت:« من نمایشگاههای زیادی رفته بودم اما این یکی با بقیه فرق داشت. در نمایشگاههای دیگر غرفهداران مرتب مینشینند و مردم مراجعه میکنند؛ اما اینجا خیلی شلوغ بود همه بیرون از غرفهها بودند، مهمانها را با خود میبردند، مصاحبه میکردند و با هم حرف میزدند. کلا خیلی جالب بود.»
***
«اشانتیون» بحث دیگر نمایشگاه بود که درد مشترک همه نمایشگاههای فرهنگی و غیرفرهنگی است! در هفته گذشته این پرسش که« اینها مجانیه؟ یا هدیه چی دارین؟» بارها در نمایشگاه مطبوعات شنیده شد؛ نه قرار نیست یک بحث اجتماعی را باز کنیم برای مردمی که در بیشتر حراجهای لباس حضور فعال دارند و برای خرید یک مجله نمیخواهند هزینه کنند. اما یکی از غرفهداران گلایه داشت:« بخصوص وقتی مهمانی در غرفه حضور داشت این رفتارها آزاردهنده بود بعضیها وسط مصاحبه میپرسیدند میتوانیم از این بیسکویت برداریم یا این خودکارها مجانیه؟»
جمع کردن کاغذ، بروشور، روزنامه و مجلات تاریخ گذشته و... دیگر به یک رفتار عادی در نمایشگاه مطبوعات تبدیل شده است.
یکی از غرفهداران نشریات کودکان میگفت:« خانمی بیش از ده بار آمد و هربار از همه نسخههایی که برای هدیه گذاشتهایم کلی جمع کرد و برد. برایم جالب شد فکر کردم شاید برای مهدکودک یا مدرسه میبرد اما بعد متوجه شدم او به همه جا سرزده و دو تا گونی بزرگ کاغذ روزنامه جمع کرده تا برای فروش به عنوان روزنامه باطله ببرد!»
جاسوئیچی، خودکار، چراغقوه و... هر هدیه کوچکی میتوانست جذاب باشد. و آن بیرون جلوی در نمایشگاه مردی خودکارهای هدیه که به عنوان تبلیغ در سطح نمایشگاه به بازدیدکنندگان هدیه میشد را میفروخت! و جالبتر از این پیرمرد کسی بود که آن هدیهها را میخرید!
***
غرفهداران گلایههای دیگری هم داشتند از نبودن ناهار و عصرانه تا کم بودن روزهای نمایشگاه و البته نبودن بُن خرید.
برخی هم از برخورد نامناسب اطرافیان مهمانهای نمایشگاه! گلایه داشتند. یکی از غرفهداران میگوید:« به یکی از غرفهها رفتم تا از مهمان آنها بخواهم به غرفه ما هم بیاید اما یکی از اطرافیان آن مهمان، کم مانده بود با من برخورد فیزیکی کند. بیشتر اطرافیان مهمانها در جواب ما میگفتند ایشون وقت ندارند در حالی که اگر موفق میشدیم با خود مهمان صحبت کنیم حتما به غرفه دعوتش میکردیم و او هم میآمد!»
***
هرچه بود گذشت و ما یادمان بود که نمایشگاه مطبوعات فرصتی برای کنار هم بودن است؛ برای گفتگو با اساتید عرصه خبر و آموختن بیشتر؛ برای شناختن تازهها و برای نفس کشیدن در هوای خبر! که رفت تا سال 94.
منبع: رویکرد
انتهای پیام/