اینک انتفاضه سوم


خبرگزاری تسنیم:موج تازه انتفاضه اگر هم به آزادی فوری بیت المقدس منجر نشود، دست کم حقیقت جهاد را در حساس ترین زمان ممکن روشن خواهد ساخت؛ یعنی اصالت مقاومت مسلمین در برابر ظلم اشغالگران.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه وطن امروز نوشت: سرانجام سومین انتفاضه قدس از راه رسید و چه مغتنم و به موقع هم از راه رسید؛ همزمان با سردرگم ترین عصر سیاست خارجی کاخ سفید و درست وقتی که موج جهاد قلابی تکفیری های دست پرورده بانکداران و نفتخواران یهودی، منافقانه سرزمین های اشغالی فلسطین را از فتوای جهاد مستثنا کرده است. در روزهایی که جانیان داعش و جبهه النصره و سایر شعبه های القاعده در آسیا و آفریقا و اروپا، براساس دستورالعمل های از بیخ و بن اسرائیلی وهابیت، جهاد را به نکاح و جنون و جنایت در هر جایی به جز قلمرو آمریکا و اسرائیل تقلیل داده اند، موج تازه انتفاضه اگر هم به آزادی فوری بیت المقدس منجر نشود، دست کم حقیقت جهاد را در حساس ترین زمان ممکن روشن خواهد ساخت؛ یعنی اصالت مقاومت مسلمین در برابر ظلم اشغالگران.

ماهیت حقیقی فتنه صهیونیستی - تکفیری در منطقه وقتی روشن می شود که داعش و جبهه النصره مدعی جهاد اسلامی زمانی هم که به مرزهای یهودیان کافر و نجس (به زعم آنان) در جولان و صحرای سینا می رسند، با رژیم اشغالگر قدس از در آشتی در می آیند و به جای آزادی قبله اول مسلمانان، آدرس حجاز و ایران و شمال آفریقا را به عنوان مقصد بعدی حملاتشان می دهند. بنابر این موج انتفاضه سوم تنها فرقان جریان مقاومت حماس و جهاد اسلامی و توده های رنج کشیده فلسطینی در برابر جریان دست نشانده سازش تشکیلات خودگردان نیست، بلکه فراتر می رود و شمای حقیقی جهاد را در کل جهان اسلام تبیین می کند.

با این حال نباید تصور کرد دست خالی مردم مظلوم قدس و کرانه باختری در برابر پادگان نشینان سراپا مسلح اسرائیلی- که طی روندی یک سده ای درست مشابه تشکیل داعش، برای قتل و غارت و حیات توام با جنایت از میان یهودیان چهارگوشه عالم دستچین شده و به ارض مقدس فلسطین کوچانده شده اند- کماکان خالی خواهد ماند و آزادی قدس صرفا به عنوان چشم اندازی در دوردست نگریسته خواهد شد، بلکه واقعیات امروز، حتی دیگرمردمان جهان و طبعا دولت هایشان را که تا به امروز به مساله اشغالگری دولت عبری بی توجه بودند، به تناقض های عمیق حقوق بشری در چهار راه تمدن حساس کرده است.

این روزها جمهوری اسلامی ایران براساس ایده مقام معظم رهبری که «فلسطین، فلسطین از نهر تا بحر است، نه حتی یک وجب کمتر»، مسلح کردن کرانه باختری و قدس را به موازات غزه مطرح کرده است و در حالی که اسرائیلی ها بر اثر موج سوم انتفاضه تنها ظرف یک ماه متحمل تلفات و خساراتی به اندازه 2 سال گذشته شده اند، شاهد هستیم پایگاه های سنتی حامی این رژیم در جهان نیز دیگر حاضر نیستند هزینه های گزاف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حمایت از تفکر صهیونیستی سرطانی توسعه سرزمین عبری از سینا تا فرات را حتی در حد ادامه شهرک سازی ها در محدوده اراضی فلسطینی 1967 بپردازند. ما در دوره فرصت های نوین بین المللی زندگی می کنیم که این محصول انفجار اطلاعات و ارتباطات است.

در چنین فضایی موج عظیمی از فرصت طلبی های دیپلماتیک نیز به راه می افتد به طوری که حتی بسیاری از ریزکشورها برای دنباله روی از هژمونی آمریکایی، شروع به باج خواهی از دولت اوباما در رابطه با تایید وضعیت موجود در سرزمین های اشغالی کرده اند. موجودیت های سیاسی مستقل تر نیز همانند آنچه امروز در اتحادیه اروپایی شاهد هستیم، مساله فلسطین را ابزار ابراز وجود در مقابل فشارهای هژمونی آمریکایی قرار داده اند. اینکه اعضای اتحادیه اروپایی پیشگام به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین - سوئد، بریتانیا، اخیرا اسپانیا و هلند، و بلژیک در آینده ای نزدیک - مطرح ترین پادشاهی های جهان را شامل می شوند، اتفاقی نیست و نشان می دهد حتی خاندان های سلطنتی اروپا که در تشکیل غده سرطانی اسرائیل در قرن بیستم دخیل بوده اند، امروز با باج گیری از آمریکا- خانه اصلی صهیونیسم- مساله فلسطین را محل بسیار مناسبی برای مقاومت در برابر مستحیل شدن حاکمیت شان درنظم نوین آمریکایی نومحافظه کاران دیده و دیپلماسی را به زمین فلسطین برده اند.

مثلا نسل جدید سیاستمداران اروپا می پرسند چرا ربع قرن پس از فروپاشی دیوار آهنین کمونیسم، هنوز پدیده ای مشابه دیوار برلین وحتی بسیار شوم تر و فراگیر تر از آن، سرزمین فلسطین را چندپاره ساخته و چگونه می شود لیبرالیسم غربی که 25 سال پیش تقسیم بندی برلین شرقی-برلین غربی را برنتافت در عصر گردش آزاد اطلاعات، تفکیک بیت المقدس توسط یک حکومت مورد حمایت غرب به 2 بخش غربی و شرقی را پذیرا باشد؟

جالب اینجاست حتی وقتی دولت نتانیاهو لایحه تقسیم زمانی و مکانی مسجدالاقصی میان صاحبان فلسطینی و مهاجران اسرائیلی را به کنیست می برد، آن را براساس لیبرالیسم غربی توجیه می کند که باید همه تفکیک ها و موانع را برداشت اما در نقطه مقابل فلسطینی ها را در حصاری از تفکیک ها و موانع غیر قانونی در شهر و دیار خودشان به اسارت کشیده است.

تازه اینها متحدان آمریکا و شرکا یا کارگزاران دیرین خاندان های یهودی سلطه هستند اگرنه رقبای استراتژیک آمریکا مثل چین و روسیه که زمانی بازی در زمین فلسطین و علیه اسرائیل را به صورت تاکتیکی دنبال می کردند، امروز به این نتیجه رسیده اند که توسعه طلبی بنی اسرائیل را پایانی نیست و در صورت ادامه حیات رژیم صهیونیستی باید با خاورمیانه خداحافظی کنند و بالطبع استراتژی شان را بر حمایت از جریان مقاومت قرار داده اند. این تنها به استفاده از حق وتو علیه منافع اسرائیل (نظیر آنچه در بحران سوریه دیدیم) محدود نمی شود، بلکه حمایت کرملین از حماس و اعلام همکاری این هفته مسکو با حزب الله، هک شدن چندین باره اسرار نظامی اسرائیل بویژه در رابطه با گنبد آهنین توسط چینی ها همپای رقابت شدیدی که میان رهبران پکن و کمپانی های بوئینگ و لاکهید متعلق به خاندان های راکفلر و روتشیلد - بنیانگذاران حقیقی اسرائیل- بر سر به دست آوردن اسرار سلاح های فوق پیشرفته - مانند سلاح های غیرمتعارف الکترومغناطیسی و تکنولوژی های لیزری- وجود دارد، همگی نشان می دهد دشمنان فرامنطقه ای آمریکا نیز متوجه شده اند که باید گلوی اوباما و جانشینانش را در زمین فلسطین بفشارند که نتیجه اش را در آشفتگی سیاسی امروز واشنگتن، بر اثر فاصله کاخ سفید دموکرات و کنگره جمهوریخواه در مورد سطح حمایت از دولت عبری مشاهده می کنیم. شاید این شکاف با رفتن اوباما پر شود اما فراموش نکنیم همین فاصله بود که باعث شد برای نخستین بار از زمان موجودیت ننگین اسرائیل، نخست وزیر آن با القابی چون «فضله مرغ» و «ترسو» در افکار عمومی آمریکا مطرح شود و قطعا این زخم سر بر آورده بر بدنه صهیونیسم بزودی چرک خواهد کرد.

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.