جریان تکفیر سکولاریسم را در دستور کار دارد

 به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،غالبا قضاوت هایی هم که در خصوص این افراد صورت می گیرد، همین است و آنها را جزو پیروان ابن تیمیه و عبدالوهاب معرفی می کنند اما به نظر می رسد این تفسیر سطحی است که درباره تکفیری ها می شود و نمی توان داعش و گروه های شبیه آن را در این دسته جای داد بلکه اگر عمیق تر به آنها بنگریم، این گروه ها جنبش های اسلامی نیستند و ریشه در اندیشه اسلامی نخواهند داشت.» این جملات بخشی از سخنان  حجت الاسلام قاسم ابراهیمی پور، کارشناس اندیشه معاصر مسلمین و استاد دانشگاه است که در خصوص راهکارهای مقابله فکری با جریان های تکفیری با شبستان در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما را با مولف کتاب های "رابطه نظریه و مشاهده در علوم اجتماعی" و "روش شناسی علوم اجتماعی" می خوانید:

 

امروز جریان های تندرو و تکفیری در جهان اسلام در حال رویش و زایش بوده و فجایع بی شماری را از خود به جای می گذارند. به نظر شما چه راهکارهای فکری را می توان در خصوص مقابله با توسعه اندیشه ای این جریان ها در پیش گرفت؟

برای مقابله با این گونه گروه های افراطی گام نخست شناخت دقیق آنها است که معمولا این اتفاق محقق نمی شود. اگر به جریان های تکفیری همچون داعش، با دیده سطحی بنگریم، این گروه ادامه جریان ظاهرگرایی در جهان اسلام است. البته به طور کلی می توان جریان های فکری در جهان اسلام را به دسته عقل گرا، باطن گرا و ظاهرگرا تقسیم کرد.

 

این جریان ها چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

جریان های باطن گرا مثل مصوفه و صوفیان، ظاهرگرایان مانند جریان های فکری احمد ابن حنبل و ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب که تنها به ظاهر متن دینی توجه داشته و به شدت افراد را از عقل پرهیز می دادند و عقل گرایان مانند جریان های فلسفی و اصولی در میان شیعیان؛ تفاوت این سه دسه نیر کاملا روشن است. اندیشه های دسته ای از این گروه ها مبتنی بر منطق است، دسته ای دیگر به ظاهر متون با تاکید بر پرهیز از دخالت عقل معتقدند و گروه دیگر یعنی باطن گراها، اندیشه هایی مبتنی بر رویکردهای صوفی گرایانه دارند.

 

به سوال نخست باز گردیم؛ جریان های تکفیری را جزء کدام دسته می توان به حساب آورد و چگونه می توان در برابر اندیشه های این افراد قد علم کرد و به مقابله پرداخت؟

اگر ظاهر جریان های سلفی را بنگریم، ادامه ظاهرگرایان هستند که خود هم تلاش می کنند خودشان را این گونه معرفی کنند. به طور مثال این افراد عقل را برنمی تابند و می پذیرند که برای برقراری حکومت و عدالت باید دست به خشونت زده و دولت خود را با جنگ و قهرو  غلبه تشکیل دهند. از این رو همه جریان های فکریِ غیرِ خود را تکفیر کرده و نادان و مشرک می دانند و اعتقاد به تشکیل خلافت و بیعت دارند و هنوز درگیر این گونه مفاهیم سنتی هستند. آنها آینده را در گذشته جستجو کرده و معتقد به دموکراسی نیستند و بیان می کنند برای دست یابی به پیشرفت و توسعه، باید به صدر اسلام بازگشت که البته این صدر اسلام را نیز دقیق توضیح نمی دهند چه هست و تنها آن را بهانه و دستاویزی برای اقدامات خود کرده اند. این افراطی گراها به مقتضیات زمانی و مکانی توجهی ندارند که مثلا امروز دشمن شماره یک جهان اسلام، اسراییل است و مسلمانان از مشکلات سیاسی و اقتصادی رنج می برند بلکه بدون توجه به این مسائل، اهداف خشک و پوچی را دنبال می کنند. آنها قصد دارند تظاهر کنند که با مدرنیته سازگاری ندارند اما از تکنولوژی مدرن استفاده می کنند و تلاش آنها بر این است خود را ادامه دهنده جریان های سلفی و ظاهرگرایان نشان دهند.

غالبا قضاوت هایی هم که در خصوص این افراد صورت می گیرد، همین است و آنها را جزو پیروان ابن تیمیه و عبدالوهاب معرفی می کنند اما به نظر می رسد این تفسیر سطحی است که درباره تکفیری ها می شود و نمی توان داعش و گروه های شبیه آن را در این دسته جای داد بلکه اگر عمیق تر به آنها بنگریم، این گروه ها جنبش های اسلامی نیستند و ریشه در اندیشه اسلامی نخواهند داشت.

بنابراین، این نکته مهم است که بپذیریم داعش و امثال آن، جریان هایی بومی و اسلامی نیستند و بر همین اساس و دیدگاه باید به گونه ای دیگر مقابل آنها ظاهر شد.

در حقیقت رویکردهای مدرن و پست مدرن وقتی می خواهند با انگیزه هایی وارد اسلام شوند، بسته به شرایط مکانی و زمانی و جغرافیایی، پوشش مناسبی اتخاذ می کنند.

 

مثلا چگونه؟

به طور مثال وقتی غرب می خواهد به ترکیه ورود پیدا کند، به صورت عریان وارد می شود اما زمانی که قصد دارد وارد عربستان و افغانستان و شام و عراق شود، نمی تواند عریان نفوذ پیدا کند چرا که فرهنگ این سرزمین ها، در برابر این رویکرد مقاومت می کنند، لذا غرب مجبور است پوشش خود را در قالب یکی از جریان های فکری اسلام نشان داده و وارد این مناطق شود.

در واقع غرب مبانی فکری و فرهنگی کشورهای اسلامی را سالیان متمادی مطالعه کرده و پی به تفاوت های آنها برده و بهترین پوشش را برای شام و عراق، پوشش سلفی گری دانسته و با آن وارد جهان اسلام شده است. لذا این جریان فکری مدرن که ریشه در غرب دارد اصلا اسلامی نیست و تنها تظاهر به آن می کند و در این قالب خود را به نمایش می گذارد. بنابراین اگر جریان تکفیری مجال و قدرت پیدا کند، صریحا اعلام خواهد کرد که سکولاریسم را در دستور کار خود دارد لذا خلافت اسلامی و شرک و بازگشت به سلف صالح و ... شعارها و عواملی است تا انگیزه مسلمانان را تحت تاثیر قرار دهد.

 

با این توصیف تا چه اندازه موفق رد دستیابی به اهداف خود بوده اند؟

این جریان با افراط و خشونت و اهانت به مقدسات مسلمانان، به هیچ عنوان مجال بسط و گسترش در جهان اسلام پیدا نکرده و نمی کند مگر آن که از حمایت های سیاسی و اقتصادی برخوردار شود. ابن تیمیه فردی بود که منزوی شد و در دوره خود نتوانست جریان غالب شود اما ظاهرگرایی بعد از ابن تیمیه به پشتوانه قدرت و سیاست حکامی که با زور خلافت را دست گرفتند، برای مشروعیت بخشی به حکومت همین افراد و توجیه آن بود. به دلیل همین حمایت افراطیون تا حدی توانسته اند از حیث های مختلف در جهان اسلام چه در گذشته و چه امروز بسط پیدا کنند. البته این حمایت یا از درون یعنی به صورت قبیله ای باید انجام شود که در خصوص داعش این امر منتفی است، یا از بیرون که آنها را با غرب پیوند زده و به راحتی می تواند با اسراییل دست دوستی دهد که امروز شامل حال آنان می شود.

 

با این حال چه راهکارهای فکری و اندیشه ای برای مقابله با این جریان پیشنهاد می کنید؟

ببینید ابتدا باید عقل گرایی شیعی ترویج پیدا کند. عقل گرایی شیعی به همه منابع و ابزار معرفت بها داده و هر یک را در جایگاه خود قرار می دهد. حس و تجربه را می پذیرد، عقل را هم می پذیرد و وحی و شهود و نقل را هم قابل قبول می داند و ارتباط منسجم میان آنها برقرار می کند.

با این مبنا فقه شیعه شکل می گیرد و با اینکه خود را فرقه ناجیه معرفی کند، اما هیچ گاه فرقه های دیگر را تکفیر نکرده و اقدام عملی علیه آنان نمی کند. به مقدسات آنها احترام می گذارد و حتی به خود اجازه نمی دهد مجسمه بودا را تخریب کند چه رسد به کشتن انسان ها. به عبارت دیگر شیعه در عین اینکه بر اصول اعتقادی خود پافشاری می کند، با دیگر ادیان و فرق به صورت تساهل و تسامح و مدارا، همزیستی مسالمت آمیز دارد تا جایی که در طول تاریخ مشاهده می کنیم وقتی پیروان یهودیان و مسیحیان و سایر مذاهب اسلامی مورد ظلم حاکمان قرار می گرفتند، این افراد به شیعیان پناه می بردند. لذا اگر این عقل گرایی بسط و گسترش یابد، از یکسو شاهد امنیت و از سوی دیگر شاهد انزوای گروه های تکفیری خواهیم بود.

 دیگر اینکه روابط اجتماعی و تعاملات ما باید مبنی بر برهان و منطق باشد یعنی در فرهنگ عمومی روابطی که بین انسان ها شکل می گیرد، می تواند مبتنی بر خطابه، شعر، جدل و مغالطه باشد هر چند این موارد مطلوب نیست اما در جای خود می تواند مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر وقتی ما با دیگران تعامل داریم، مبنای روابط و تعامل نباید بر پایه خطابه، شعر، جدل و مغالطه باشد چرا که آسیب زاست اما باید مبتنی بر برهان و منطق باشد. وقتی این اتفاق افتاد، دیگر جریان های تکفیری فرصت بسط ندارند و این زمانی محقق می شود که راهکار سوم به کار گرفته شود یعنی سطح بصیرت و آگاهی عمومی ارتقا یابد.

 این بصیرت در خصوص خواص و حاکمان و دولت ها بسیار مهم تر است اما برای مردم هم اهمیت زیاد دارد. در این صورت است روابط مبتنی بر پایه منطق از خود بروز می دهند.

اما راهکار نهایی تبیین منطق هنجارها است. هنجارهای فرهنگی ما ریشه در دین داشته و ارزش های ما ریشه در دین اسلام شیعی. این اسلام ناب ظرفیت تشکیل و اصلاح جوامع و برخورد منطقی و سنجیده با موقعیت های متفاوت را دارد و می تواند هنجارها و ارزش هایی تولید کند که علیرغم مدارا و تساهل و تسامح، در موارد لزوم به شدت روحیه انقلابی و انتقادی هم داشته باشد.

اگر این هنجارها از طریق دین به جامعه منتقل شود و افراد از طریق جامعه پذیری آن را درونی کنند و به صورت منطقی تبیین شود، یعنی فرد بداند چرا باید این کار را بکند و آن کار را نکند، در همه زمینه ها یک اتفاق مبارکی می افتد و اولا این هنجارها درونی می شود لذا ضمانت اجرایی خواهد داشت، ثانیا انتقال آنها به نسل آینده به راحتی انجام می پذیرد، ثالثا با هنجارهای بی منطق به شدت به صورت خود به خود مقابله می شود. این ادامه ارتقای سطح بصیرت عمومی است که به نظر می رسد در حال وقوع است به هر اندازه تحقق اجتماعی بهتری پیدا کند، اسلام های جعلی و سیاسی که ریشه در غرب دارد و امام آنها را "اسلام آمریکایی" نامید، هویت خود را نشان داده و فاش می کنند و به طور طبیعی منزوی می شوند. البته کنار این راهکارهای فکری، رویکردهای سیاسی و اقتصادی نیز لازم است.

منبع:شبستان

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها