علوم انسانی ساخته عقل است و اگر عقل نبود، الفبای آن هم درست نمی‌­شد

به گزارش خبرگزاری تسنیم، یادداشت پیش رو بحثی است در تعریف علوم انسانی و علوم طبیعی که از درسگفتار ابراهیم دادجو در باب اسلامی‌سازی علوم استخراج شده است. در این تقسیم‌بندی، معیار جدایی علوم انسانی و علوم طبیعی ابزار پژوهش علوم است. علومی که ابزار اولیۀ پژوهش آن‌ها حس است، علوم طبیعی و علومی که ابزار اولیۀ پژوهش آن‌ها عقل است، علوم انسانی نام دارد. این متن برگرفته از جزوۀ «فلسفه علوم انسانی اسلامی» درسگفتار ابراهیم دادجو در باب راهکار های اسلامی‌شدن علوم انسانی است:

مفهوم علوم انسانی و علوم طبیعی

از قدیم، علوم را به نظری و عملی تقسیم می­‌کردند. علوم نظری خود به سه دستۀ ریاضیات، طبیعیات و الهیات تقسیم می­‌شوند. علوم عملی هم در سه سطح اخلاق، تدبیر منزل و تدبیر مُدُن بررسی می­‌شوند. این تقسیم قدیمی ابتدایی از دوران ارسطو وجود داشته است، اما امروزه تقسیم‌بندی دیگری دارند که در این تقسیم‌بندی، علوم یا طبیعی هستند که در موضوع پژوهش آن‌ها ذهن انسان وجود ندارد و صرفاً از مواد خارجی یا به عبارتی موجودات بی­‌جان و جان‌دار بحث می‌­شود. این موارد هیچ‌گونه وابستگی به ذهن ما ندارند و بدون تصورشدن در ذهن ما هم در عالَم خارج وجود دارند.

علوم انسانی، علومی هستند که موضوع پژوهش در آن‌ها وابسته به ذهن انسان است و متعلق آن‌ها بدون وجود ذهن آدمی وجود ندارد. به عبارت دیگر ما به إزای آن‌ها بدون ذهن انسان وجود ندارد؛ یعنی ذهن انسان است که علوم انسانی را درست کرده است. از جملۀ این علوم می‌­توان به فلسفه، اقتصاد، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، حسابداری و آمار اشاره کرد.

یک ضعف مهم در این تقسیم‌بندی وجود دارد، به این بیان که فلسفه که در وهلۀ اول وجود خارجی را پژوهش می­‌کند، طبق این تعریف باید زیرمجموعۀ علوم طبیعی قرار گیرد، زیرا از وجودهای مختلف بحث می­‌کند؛ وجود انسان، وجود خدا، وجود چیزهای دیگر. این موارد وجود خارجی دارند و وابسته به ذهن انسان هم نیستند. پس تعریف را باید کمی تغییر داد. بدین شکل که علوم طبیعی، علومی هستند که ابزار پژوهش آن‌ها در درجۀ اول، حس است؛ یعنی ما در علوم طبیعی در وهلۀ اول با حسّمان با همه چیز برخورد می­‌کنیم و سپس در موردش تعقل می­‌کنیم.

اگر علوم طبیعی را بدین شکل تعریف کنیم که علومی هستند که ابزار پژوهش آن‌ها در درجۀ اول حس است، ابتدا باید با حواس پنج­گانه یا باطنی، حس شوند، سپس در موردشان تفکر هم صورت گیرد. در این صورت فلسفه جزء علوم طبیعی قرار نمی‌­گیرد.

علوم انسانی، علومی هستند که ابزار پژوهش آن‌ها در درجۀ اول عقل است. زیرا عقل آن را تولید کرده است و اگر عقل نبود، الفبای آن علم هم درست نمی‌­شد. ریاضیات، منطق، فلسفه، اقتصاد، روان­‌شناسی، آمار و همۀ علوم انسانی را اول عقل فهمیده و سپس فعل و انفعالات حسی انجام گرفته است. زیرا انسان با هر آن‌چه که وجود محسوس ندارد با عقلش برخورد می­‌کند و سپس در موردش بحث می‌­کند. ما این تقسیم­‌بندی را بر حسب ابزار تحقیق انجام دادیم، یعنی ابزار تحقیق علوم طبیعی در وهلۀ اول حس و تجربیات است.

علوم انسانی ابزار تحقیق‌اش در وهلۀ اول عقل است، زیرا همۀ بحث‌هایش عقلی است. پس می­‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که علوم طبیعی، علومی هستند که در وهلۀ نخست، از طریق حس درک می­‌شوند، اما در مرحلۀ دوم، از طریق عقل همۀ خلاقیت‌های علمی در آن صورت گیرد، اما علوم انسانی از ابتدا نیاز به احساس ندارند و در مراحل بعدی نیاز به احساس دارند.

انتهای پیام/