اکبری: سیاست خارجی عربستان در منطقه ثابت است

حمیدرضا اکبری کارشناس مسائل منطقه با حضور در میزگرد گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم که درباره سیاست‌های خارجی عربستان در قبال عراق برگزار شده بود ، گفت: سیاست‌های عربستان در زمان صدام و بعد از آن تغییر چندانی در قبال عراق نکرده است.

وی معتقد است که بحث نفت و ژئوپولتیک به عربستان کمک کرد که در داخل اقتدار و در خارج انعطاف داشته باشد. آل سعود در مقابل آمریکا انعطاف به خرج می‌دهد یا حتی به دنبال سازش بودند. لذا عربستان سیاست خارجی ثابتی در منطقه دارد.

به عقیده اکبری ، عربستان نمی‌تواند از این سیاستی که هفتاد و هشتاد سال به صورت اصولی پیروی کرده چشم پوشی کند. اگر کنار بگذارد، اختلافات بین شاهزاده ها گسترش می‌یابد حتی ممکن است به سرنگونی در حاکمیت بینجامد.

تفاوت مواضع عربستان در قبال عراق در دوره گذشته و حال

اکبری: در زمان صدام حسین نظام عراق، نظامی مبتنی بر عروبت و پان عربیسم بود که به دنبال سیادت بر جهان عرب بود. از لحاظ ژئوپلتیکی نیز به دلیل عدم داشتن مرزهای آبی زیاد با ایران، عربستان و کویت درگیر بود زیرا این سه کشور مرزهای آبی عراق را محدود کرده بودند. نظام عراق نظامی بعثی و ایدئولوژیک بود که با عربستان بسیار فرق می‌کرد. ما  بعد از فروپاشی صدام حسین نیز این مشکلات را بین دو کشور می‌بینیم. بنابراین آنچه در زمان صدام حسین عربستان را به عراق نزدیک کرد، انقلاب اسلامی ایران بود.

عربستان با اتکا بر تئوری وهابیت به اقتدار رسید

عربستان پایدارترین کشور در بین کشورهای منطقه است. بیش از 80 سال است که نظام آل سعود در منطقه‌ای که نظام‌ها به ترتیب تغییر می‌کنند، پابرجا مانده است. عربستان بر خلاف کشورهای دیگر عربی نه مبتنی بر پان عربیسم بود نه مبتنی بر لیبرال دموکراسی و کمونیسم غرب. عربستان با اتکا بر تئوری وهابیت، و اتحاد بین وهابیت و آل سعود به اقتدار رسید. وهابیت نیز به آل سعود کمک کرد که واقع گرا و عملگرا باشد. وهابیت به اقدامات آل سعود در داخل مشروعیت می‌بخشید. به گونه‌ای که وهابیت اطاعت از پادشاه را بر همه واجب کرد و پادشاه در این راستا در خدمت جامعه قرار گرفت.

سیاست خارجی عربستان در منطقه ثابت است

بحث نفت، و ژئوپولتیک به عربستان کمک کرد که در داخل اقتدار و در خارج انعطاف داشته باشد. ما دیدیم که آل سعود در مقابل آمریکا انعطاف به خرج می‌دادند و یا حتی به دنبال سازش بودند. لذا عربستان سیاست خارجی ثابتی در منطقه دارد و کمترین انعطاف را در این زمینه به خرج می‌دهد. پس عربستان با شرایط جهانی خود را منطبق می‌کند.

عوامل نزدیکی عربستان به عراق در زمان صدام ناشی:

انقلاب اسلامی ایران موجب نزدیکی بین عربستان و عراق در زمان صدام بود

قبل از فروپاشی نظام صدام مسائلی مثل انقلاب اسلامی ایران موجب همکاری بین عربستان و عراق بود. در دیدگاه های پادشاهای عربستان مسئله انقلاب اسلامی ایران همواره خطری جدی تلقی می‌شد. بعد از فروپاشی صدام  که بعد از یازده سبتامبر اتفاق افتاد، عربستان به دنبال الگو و حکمرانی مطلوب چه در حوزه ثبات و مدرنیسم و چه در حوزه های دیگر در منطقه بود که این الگو از موافقت بین المللی نیز برخوردار باشد. وهابیت در داخل  فعالیت می‌کرد که حفظ وضع موجود در داخل با فشار و اقتدار و حفظ وضع موجود در منطقه از طریق هماهنگی با سیاست‌های جهانی از جمله تلاش‌های این جریان بود. اما بعد از حوادث یازده سبتامبر،شاکله حکومت سعودی زیر سؤال می‌رود. بحث دشمن دور و نزدیک و بحث ضربه زدن به آمریکا مطرح می‌شود، چیزی که عربستان همواره سعی می‌کرد خود را از این زاویه دور کند.

قبل از سقوط صدام عربستان حامی مالی و ایدئولوژی جریانهای اسلامی چه در مبارزه با شوروی و چه مبارزه با جریانهای دیگر بود. وقتی بحث بنیاد گرایی در سلفی مطرح شد در کنار بحث‌های اخوانی چون رقابت شدید بین عربستان و اخوان المسلمین بود. اندیشه‌های اخوانی وقتی گسترش پیدا کرد در تضاد با سلفی گری عربستان قرار گرفت. هر چه اخوان قدرت بگیرد هر چه اندیشه های مبتنی بر سید قطب شکل بگیرد فاصله بین عربستان و این جنبشها خیلی زیاد می‌شود. زیرا اندیشه اخوان به دنبال انقلاب در داخل این کشورها هستند. زیرا بحث نوسلفی گری احیای حکومت اسلامی است. داعش بازگشت به خلافت عباسی را می‌خواهد برگزار کند. اخوان المسلمین به دنبال تشکیل حکومت اسلامی است که مغایر با سیاست‌های عربستان است. حتی می‌بینیم که عربستان پیروان این افکار را طرد کرد. مشکلاتی که عربستان با مصر و قطر داشت  به همین عامل بر می‌گردد. جریان جدیدی که در منطقه اتفاق افتاد موجب شد که عربستان از سوی نوسلفی هایی یعنی النصره، القاعده و داعش مورد تهدید قرار بگیرد.

عربستان بعد از یازده سبتامبر دقیقا در مسیری که این جنبش نوسلفی گیری چه در افغانستان و پاکستان و چه در منطقه یعنی عراق دید که اینها می‌توانند خود را بازسازی کنند،‌احساس خطر کرد. این خطر عربستان را به این کشاند که از تشکیل دولت شیعی که اندیشه ایران را در پیش بگیرد که در مقابل سلفی گری قرار دارد،جلوگیری کند.

حملاتی که علیه عربستان می‌شود دلیلش این است که جریانهای رادیکالی مثل داعش که تعابیری که از اسلام سیاسی دارند موجب می‌شود که اینها فقط در مقابل شیعه قرار نگیرند. بلکه در مقابل جریانهای سنی معتدلی که تفکر آن را قبول ندارند قرار می‌گیرد.این جریان تکفیری در مقابل همه جریانهای اسلامی و غیر اسلامی قرار می‌گیرد.

عربستان نه دولت شیعه عراق مورد پسند آن بود و نه جریاناتی که در لبنان، مصر، لیبی است مورد پسند آن است.

جریانات تحول خواه در جامعه سعودی جدی است

جریانات تحول خواه در جامعه سعودی جدی است. وقتی بسیاری از شاهزاده های عربستانی که در خارج تحصیل کردند بعد از بازگشت به جریاناتی تحول خواه تبدیل شدند.

نظام آل سعود، جامعه عربستان مبتنی بر سعودی است. با یک تفکر سعودی گرایانه باید به عربستان نگاه بکنیم. اگر این را به عنوان یک شاخص در نظر بگیریم میبینم که یک نگاه مدرنیسم دارد به خاطر بحث نفت و فروش نفت و  از طرف دیگر مظاهر اسلامی دار زیرا خود را خادم الحرمین الشریفین می‌دانند. اینها مسائلی است که عربستان را دچار مشکل می‌کند.

مکاتب فکری در عربستان موجب شد جریانات صحوی و بیداری در عربستان پدید آید که مورد تحمل آل سعود و وهابیت نبود. بنابراین عربستان سعی کرد که اصحاب این اندیشه را طرد کند. و اینها مخالفت‌هایی را در خارج علیه عربستان شکل می‌دهند.

عربستان سعی می‌کند جریانات مخالف داخلی را به خارج تبعید کند. عربستان وقتی اینها را خارج کرد هزینه های خارج شدن این جریانات را پرداخت. این سیاست عربستان موجب شد که جریانات مخالف را به جنگ علیه شوروی بفرستند.

سیاستی که آمریکا در عراق در پیش گرفت و به ظاهر اعلام کرده بود که عراق را میخواست به مدل دموکراتیک منطقه تبدیل کند این را اعلام کرد اگر عراق می‌خواست دموکراتیک باشد باید از طریق حکومت شیعه اتفاق می‌افتاد. شکل گیری حکومت شیعه در عراق و پیوستن به ایران و پیوستن هر دو به محور مقاومت عربستان را تهدید می‌کرد بنابراین مجبور شد که کاری کند که دولت شیعه در عراق تشکیل نشود.

عربستان جنگ بین شیعیان و طوایف شیعی را راه انداخت تا هزینه های ایران در منطقه بالا برود. این سیاست در این چارچوب مشخص می‌شد. عربستان نمی‌تواند از این سیاستی که هفتاد و هشتاد سال به صورت اصولی پیروی کرده چشم پوشی کند. اگر کنار بگذارد، اختلافات بین شاهزاده ها گسترش می‌یابد حتی ممکن است به سرنگونی بینجامد. این را همه حس می‌کنند.

حمایت از جریان‌های سنی و تقویت آنها برای حضور در صحنه تصمیم گیری عراق

بازگشایی سفارت عربستان در عراق، آیا عربستان سیاست خود را در قبال عراق تغییر می‌دهد؟

همان طور که گفتم عربستان نمی‌تواند سیاست کلی خود را تغییر دهد. در دوره مالکی ما نمی‌توانستیم جایی برای عربستان در عراق در نظر بگیریم. عربستان با تحولات اخیر عراق و تسلط داعش بر یک سوم عراق و حضور آمریکایی ها و دولت جدید عراق و سهم دادن آن به اهل سنت و کردها، عربستان می‌بیند که راه نفوذش به عراق از همین طریق است. یعنی حمایت از جریان‌های سنی و تقویت آنها برای حضور در صحنه تصمیم گیری عراق. بنابراین این اقدام عربستان سیاسی است و از لحاظ امنیتی نیست.

بحث نفت هم بسیار مطرح است عراق تا چهار و نیم میلیون بشکه نفت رسیده است و پیش بینی می‌شود که تا سال 2020 به هشت میلیون بشکه برسد. بنابراین عربستان به این نتیجه رسیده است که در عراق نفوذ داشته باشد.

عربستان در صدد تشکیل ائتلاف‌های منطقه‌ای نیست

عربستان در حوزه سیاست خارجی و برخی از مباحث درون این سیاست را منطقه ای در قالب شورای همکاری پیگیری می‌کند. عربستان به دنبال ائتلاف جدید منطقه ای به این معنا نیست بلکه به دنبال یک نوع سیادت و سروری بر کشورهای حوزه شورای همکاری خلیج فارس است تا نسبت به منطقه اقدام مشترک انجام دهند. قطر رویکرد ملایم تری نسبت به سیاست‌های اخیر خود در منطقه در پیش گرفته است که خواسته عربستان است.

انتهای پیام/ر