به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عصر امروز سومین برنامه از سلسله برنامههای عصر هنر انقلاب در تجلیل از دکتر محمدرضا سنگری، شاعر و پژوهشگر ادبی و عاشورایی با حضور افرادی مانند سعید حدادیان، علیرضا قزوه، محسن مومنی شریف، محمدعلی مجاهدی، وحید یامینپور، حجتالاسلام زائری، فاضل نظری، قادر طراوتپور، علی داوودی، اکبر خلیلی، علیرضا کمرهای، محسن رضوانی و محمدمهدی سیار برگزار شد.
محمدعلی مجاهدی شاعر اهلبیت و متخلص به پروانه در این مراسم گفت: زمانیکه مطلع شدم قرار است در این مجلس شرکت کنم واقعا در عمق وجودم احساس کردم از این عزیز دینهای بسیاری بر گردن دارم که هیچگاه نتوانستم آنها را ادا کنم و گفتم شاید این حضور به این مسئله کمک کند. آئینه در کربلاست ما هم بیغیرتیم؛ آنهایی که با غیرت حسینی نشو و نما کردهاند با بیدل دهلوی هم آوا هستند. واقعا اگر غیرت، آگاهی و بصیرتی وجود داشته باشد، انسان گمشده وجود خود را در کربلا میتواند پیدا کند، خصوصا اگر این گمشده سابقه ماورایی داشته باشد و به بیان دیگر تجربه 50 ساله به من پیرمرد گوشزد میکند که همه خطها به حسین ختم میشود.
وی افزود: مغناطیسی که در وجود سیدالشهداست بعضی از خصوصیات آن فقط مختص ایشان است و در دیگر ائمه مانند حضرت صدیقه طاهره و حضرت امیر در این خصیصهها شریک نیستند و از آن حسین ابن علی است. هیچ تربتی را نمیتوان به قصد استشفا خورد مگر تربت سیدالشهدا که خوردن آن هم مستحب و شفاءدهنده است. در حائر حسینی نماز شکسته نداریم و این عظمت از آن حسین(ع) است. در مورد دو اثر گرانسنگ این استاد رگههای روشنی از حماسه و عاطفه را میتوان به تماشا نشست. رگههای بسیار روشنی که انسان را به سیر و سفر در آفاقی که پر از رهآورد معنوی است، هدایت میکند.
مجاهدی با اشاره به تجارب بسیار ارزشمندی که یک شاعر آئینی، پژوهشگر معتقد دینی و ... میتواند در خلوتهای استثنایی خود بدست آورد و برایش پیش بیاید، گفت: اگر محرمیت انسان را پذیرفته باشند، او استحقاق طی کردن مراتبی را دارد که برای سایر انسانها امکان پذیر نیست. مُحرم بودن و محرم بودن دو معنی دارد، کسی که محرم است همیشه محرم است و کسی که مُحرم است، دائمالوضوست برای اینکه باید با آن محرمیت سنخیت پیدا کند و با فطرت الهی خود در ارتباط باشد. کسانیکه این توفیق را داشته و دارند که در خلوتهای خود آن ارتباط قلبی را با ذوات مقدس حضرات معصومین خصوصا حضرت سیدالشهدا و اصحاب آن بزرگوار برقرار کنند، آن صحنههایی که نادیدنی به ظاهر است، تمام این نادیدنیها برای او رصد میشود.
این شاعر عاشورایی ادامه داد: اگر قرار باشد فطرت انسانی انسان تحتتاثیر ابعاد دیگرش قرار گیرد، مثل آب گلآلود است که زلالی خود را از دست داده است. گریستن در این حال و هوایی بعد از ماورای پردههای اشک و نگریستن به جلوههای حماسی و جلالی حضرت سیدالشهدا و زیستن با لحظههایی که شما مهمان ضیافت الهی هستید برای هنرمندانی که در عرصه عاشورا حضور خالصانه دارد، شاید این تجربه بارها برای آنها اتفاق افتاده باشد که در حال سرایش شعر جوششی بیاختیار به آنها دست میدهد. شاعر کارش فقط نوشتن است. نیوشیدن و پس از آن نوشیدن. باید کلمه به کلمه آثاری که سابقه ماورایی و جوششی دارند را نوشید. باید به تعبیری گفت که اینها حوالههای غیب هستند و رزق معنوی و روحانی هستند که انسان استحقاق آنها را پیدا میکند.
پروانه تصریح کرد: در سفری که اخیرا پس از سالها انتظار به آن نائل شدم، انصاف آن است که انسان با صحنههایی روبهرو میشود که نه درک میشوند و نه بحث میشوند. کمتر انسانی را میتوان پیدا کرد که صفات متضاد را بتواند با خود داشته باشد. آئینه تمام نمای صفات جلالی و جلالی حضرت حق بودن، گفتنش آسان است اما نائل آمدن به این جایگاه جز برای معصومین در حد اعلا سراغ نداریم. اشکی که بی اختیار میجوشد و بی اختیار انسان را به دنبال خود میکشاند و زندگی میکند که هر لحظه آن با سالها برابر است. این لحظهها بسیار نایابند. اگرچه زودگدر اما حال و هوایی که در این لحظات ملکوتی است، وصف شدنی و درک شدنی نیست.
مجاهدی با اشاره به شخصیت سنگری گفت: استادی همچون سنگری خود را فدای ادبیات عاشورا کرده است. او میتوانست در سنگرهای بسیار دیگری وارد عرصه شود و آثاری را خلق کند که در خور این بزرگ مرد است. اما آمد و تمام همت خود را در سالهای اخیر نه تنها صرف شعر عاشورایی بلکه نوحه عاشورایی کرد. که از نظر من و شما شاید نازل و بیارزشترین گونه شعرعاشورایی باشد، اما یک تنه وارد این عرصه شد و تعریف از این عرصه بایدها و نبایدها را روشن کرد و خود را فدای نوحه کرد. او زمانی که احساس کرد که زمانه ما تشنه نوحه است ولی نوحههایی که جنبه حماسی و اعتراض داشته و کوبنده باشند، وارد عرصه شد و نوشت آنچه باید بنویسد. خدا به این محقق بزرگ و پژوهشگر توفیقات مضاعفی اهدا کند چرا که تازه اول عشق است.
علیرضا کمرهای در این مراسم گفت: ما زیاد دیده و شنیدهایم، افرادی که اهل دانش هستند، حاضرالذهن هستند و محل رجوع و اعجاب هستند و به مفهوم مصطلح کلمه واقف هستند، انگشتنمایند، اما کم هستند در میان این بسیاران که ادب درس را مقدمه ادب نفس کرده و در هم در آمیخته باشند. تواضع و فروتنی را باید به این مطالب افزون کرد. پس مشخصه اول که معرف دکتر سنگری برای من است آموختگی ادب درس و نفس است که این ویژگی سبب تعلیم به عمل میشود.
وی افزود: اولین معلم بودن و معلمی کردن یکی از ویژگیهای سنگری است. این توان تعلیم یک مسئله خدایی است و به صرف آموختن الفاظ شدنی نیست. این معلمی چیزی است که از دوره نوجوانی با ایشان همراه بوده است که سبب و تأثیر آن رشد و تربیت و هدایت کردن است. دومین ویژگی سنگری آن است که با قلم آشناست و قلم به دست او نرم و راحت و بیتکلف و روان قلم است. ما با معلمی سر و کار داریم که اقتضای نویسندگیاش پژوهش است و او در این عرصه بسیار گام زده زیرا کسی که معلم شد و کسی که توانست بنویسد و معرفتی عرضه کند، در مقام جریانساز بودن نقش ایفا میکند.
کمرهای تصریح کرد: سومین ویژگی سنگری، برقراری پیوند بین شعر و ادبیات آئینی است. او از پیشگامان هم آوایی در این ساحت است. و ویژگی چهارم او آن است که او هیچگاه آرام نیافته و دائم در تکاپو و جستجو است و مدام در در جلسات متعدد ادبی شرکت می کند در حالی که کارهای زیادی را گوشه خانه رها کرده است و این ایثار بزرگ از ویژگی های سنگری است.
سعیدیراد: سنگری همیشه حرفهای تازه از عاشورا دارد
عبدالرحیم سعیدیراد نیز در این مراسم گفت: سخن گفتن یک شاگرد از استاد خود سخت است. سنگری را در دزفول همه میشناسند، اما زمانی که جبهه نبود در مدارس و محافل همواره سخنرانی میکرد. یک موتور گازی داشت با آن از این مسجد به آن محفل میرفت مدرسه به مدرسه، وقتش پر بود که اگر در جبهه نبود در پشت جبهه ادامه فعالیت میداد. در دهه اول محرم حداقل روزی 5 یا 6 مکان برای سخنرانی داشت تا ساعت 2 نصف شب به برنامه میرفت. قرار گذاشتیم در فواصل دو مجلس با هم صحبت کنیم و من به جرأت میگویم آن شب در چندین مجلس حضور یافتم اما یک کلمه تکراری از او نشنیدم، شبهای بعد هم مستمع شدم باز در آن مجالس هم کلمه تکراری یا حرف تکراری نشنیدم او دکتر همیشه حرفهای تازه از عاشورا دارد.
وی افزود: نثر ادبی آیینی و عاشورایی او با تالیف کتابهای مختلف رشد یافته و من از او میخواهم که زندگی خود را مثل هوشنگ مرادی کرمانی بنویسد چرا که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. یکبار جمعی از دوستان می خواستند آقای سنگری را تشویق کنند تا نماینده مجلس شود. سنگری میگفت وقتی که نهایتا برای ثبت نام میرفته، در دل دعا میکرد اتفاقی بیفتد تا ثبت نام نکند. در نهایت هم وقتی به محل ثبت نام رسید که ثبتنام به اتمام رسیده بود.
سنگری: دریا کشتی میخواهد و ظلمت، چراغ. حسین(ع) هم کشتی و هم چراغ است
محمدرضا سنگری در پایان این مراسم با اشاره به جملهای از حضرت علی(ع) در سخنانی گفت: من چیزی برای عرضه ندارم. خاستگاه ادبیات دفاع مقدس و عاشورا دو انگیزه بزرگ است. آن قرآنی که در پیشانی محافل قرائت میشود میگوید که انسانها در یک بحر لجی هستند، یعنی دریای عمیق و ناپیدایی که غرق در ظلمات است. انسان در این دنیا گرفتار سه ظلمات که آنها بینش، منش و کنش هستند.
وی افزود: دریا کشتی میخواهد و ظلمت، چراغ. حسین هم کشتی و هم چراغ است. ما حتی برای پیدا کردن چراغهایی که در تاریکی گم کردهایم نیازمند چراغ هستیم. ما خود و حقیقت راه و راهور را گم کردهایم و یافتن همه اینها در پرتو مصباح اتفاق میافتد.اگر به حسین رسیدید به همه چیز رسیدهاید بر یمین عرش نام حسین نوشته شده که جلوه جلال الهی است. میان زمین، عرش و فرش این حسین است که حضور دارد من در سایه حسینم که آغوش برایم باز کرده و هر چه دارم محصول گرمای آغوشی است که او برایم باز کرد. همه آرزویم این است در این راه باشم و در این راه بمیرم.
انتهای پیام/