به گزارش خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده معاون سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه یادداشت های جداگانه ای با عناوین«قضاوت قاطع در واپسین روزهای سال مدیریت جهادی»،« نکته ها و ملاحظاتی در باب جنبش انصار الله»و« وقتی سَبُعیّت غلبه می کند!» منتشر کرد:
قضاوت قاطع در واپسین روزهای سال مدیریت جهادی
لازمه قضاوت علوی در سیستم مدیریت جهادی، مسؤولیت پذیری در مقابل خدا و خلق خداست. یعنی یک مدیر به ویژه در حوزه قضاوت در برابر خدای متعال و جامعه و مردم متعهد می شود تا با رعایت اصل عدالت و خیرخواهی و با نگاهی راهبردی، فرایند نهادینه سازی امنیت و پاکی را در سطح جامعه، با کنترل و بازرسی و برخورد قاطعانه و به دور از هر ملاحظه کور، دغدغه اصلی خویش قرار بدهد. آنچه از این رهگذر حائز اهمیت است پرهیز از هرگونه خطا و اشتباه می باشد. چه آن که گناه و خطای مدیران و خواص جامعه همچون رعیت و توده مردم محاسبه نمی شود، بلکه نسبت به شأن و جایگاه مدیریتی مواخذه می گردد. امام صادق(علیه السلام) در این خصوص می فرمایند: «یُغْغَرُ لِلْجاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قبلَ اَنْ یُغْفَرَ لْلِعالِم ذَنْبٌ واحِد» هفتاد گناه جاهل بخشیده می شود پیش از آن که یک گناه عالم بخشوده گردد.
از میان همه شئونات اجتماعی و حاکمیتی، بیت المال، مهم ترین عرصه ای است که ممکن است مدیران و صاحب منصبان بی مسؤولیت و یا غافل را دچار لغزش و یا خطا نماید و از آن جا که شخصیتها متعلق به خویش نیستند و به لحاظ هویت از دو جنبه فردی و اجتماعی برخوردار می باشند، بنابراین خیر و شر آنان نیز در دو حوزه فردی و اجتماعی اثرگذار می باشد.
از این روی است که گناه و خطای شخصیتها و حتی وابستگان به آنان ممکن است زمینه اغوا و انحراف و بلکه دلسردی و تزلزل جمعیتی را به وجود آورد و لذا گناه صغیره آن ها در حکم کبیره تلقی می گردد و از این میان مناصب قضا از پیچیدگی و اهمیت بیشتری برخوردار می باشد، زیرا دستگاه قضا به همان میزان که دارای صلابت و پاکی و اقتدار باشد، آثار و برکاتی نیز در قوام و ثبات جامعه انقلابی و مکتبی و آرمانی به دنبال خواهد داشت و لذا انتظارات و توقعات از خدمتگذاران مردم در این قوه محترم بسیار است، حال با این مقدمه نیم نگاهی به برخی پرونده های فساد اقتصادی و اداری خواهیم داشت.
پرونده آقای رحیمی
رسیدگی نسبتاً سریع و در نتیجه محکومیت و اعمال و اجرای حکم زندان از ویژگی های این پرونده بود که گذشته از این که اصل اتهام چه بوده و با چه انگیزه ای صورت گرفته است و آیا ماهیت اتهام جنبه شخصی داشته و یا آن که اقدام برخلاف قانون و استفاده غیرمعمول از اختیارات دولتی بوده است؟ آنچه در سال مدیریت جهادی، افتخاری برای قوه قضائیه و در کل برای نظام اسلامی رقم خورد، بررسی پرونده ای متعلق به شخصیتی دولتی و چهره ای آشنا از یک گروه و طیف سیاسی و اجتماعی بود که بدون هیچ ملاحظه ای، مطابق با اسناد و مدارک مندرج در پرونده، انجام گردید. آنچه از رهگذر بررسی این پرونده نمود یافت این بود که بالاخره افکار عمومی از میان صدها پرونده کلان و ویژه، شاهد یکی از اقدامات جهادی و به موقع سیستم قضایی کشور بود و این امر خارج از کیفیت اتهام و یا حتی شخص آقای رحیمی و نیز عوارض به دور از انصاف که برخی بازی گران سیاسی در متهم کردن اصل دولتها و یا دیگر شخصیتهای مطرح با هدف تسویه حسابهای ناجوانمردانه سیاسی دنبال کرده اند، نمره قبولی و خاطره شیرینی از رسالت سیستم قضا را در کارنامه قوه قضائیه ثبت نمود و البته این توقع و انتظار را نیز در افکار عمومی احیا و تقویت نمود که این روند اولین و آخرین نباشد. آنچه مدیریت سیستم قضایی در تراز جامعه انقلابی اسلامی و مردم شریف و همیشه در صحنه ایران طلب می نماید، برخورد با کلیه پرونده های فساد اقتصادی و اداری با همین سرعت و قاطعیت است. به ویژه پرونده هایی که ممکن است در فرایند رسیدگی فشارهایی را از ناحیه کانونهای قدرت دریافت نماید!
اکنون مردم شریف ایران انتظار دارند، امیدی را که از ناحیه برخورد با پرونده آقای رحیمی به وجود آمده است، در مواجهه با دیگر پرونده ها نیز تقویت گردد که از آن جمله است پرونده برخی به اصطلاح آقازاده ها و یا زالوصفتان اقتصادی که از گُرده بیت المال، ثروتهای نامشروعی به جیب زدند و اکنون به اعتبار همان سرمایه های بادآورده و یا وابستگی به برخی چهره ها و شخصیتها، امید به رهایی از چنگ قانون و رسیدگی قضایی دارند.
خواستگاه توده مردم و بلکه هر انسان دلداده به انقلاب اسلامی که میراث صدها هزار شهید و امام راحل(ره) می باشد، این است که خدمتگذاران عرصه قضا در برخورد با کلیه پرونده های مفاسد اقتصادی و اداری و حتی اخلاقی با نهایت قاطعیت برخورد نموده و همواره مصالح و منافع نظام و انقلاب و مردم را بر منافع شخصی افراد ترجیح بدهند و قطعاً رضای خدای متعال نیز در این امر مهم است. ان شاءالله.
نکته ها و ملاحظاتی در باب جنبش انصار الله
1. در موج اول بیداری اسلامی، با رفتن دیکتاتوری همچون علی عبدالله صالح، با دخالت عربستان صعودی و سوار شدن بر موج اعتراضات مردمی در یمن، عنصری خودفروخته و وابسته دیگری روی کار آمد و علی رغم شور انقلاب و امیدواری توده های مردم، هیچ تغییری در جامعه و حکومت یمن صورت نگرفت.
2. وقتی طرح اقالیم شش گانه را دولت یمن مطرح کرد و منجر شد تا حوثی ها در محدوده ای کوچک در واقع محصور گردند، اراده ای شکل گرفت تا حوثی ها با قبائل بزرگ یمن هم پیمان گردیدند و لذا با شجاعت اعلان کردند که به زودی «صنعا» را تسخیر خواهیم کرد. این شد که با احساس خطر عربستان حزب اصلاح که گرایش القاعده ای و عربستانی دارد، با همان شعارهای موج اول انقلاب که متأثر از بیداری اسلامی بود، جنبشی به راه انداختند و برای تضعیف انصارالله مدعی شدند که حوثی ها برخلاف مسیر انقلاب در حال فعالیت هستند و لذا تلاش کردند تا اوضاع را به دست بگیرند.
وقتی تیر حزب اصلاح و دسیسه های عربستان اثری نکرد، رئیس جمهور با هدف به چالش کشیدن موج جدید انقلاب یمن استعفا نمود و این شد که زمینه دخالت خارجی ها را فراهم کرد.
اصرار شورای امنیت و صدور قطعنامه 2201 علی رغم مخالفت روسیه علیه انقلاب مردمی و انصار الله یمن انجام گردید.
انصارالله که دیگر نه نماینده یک طایفه خاص به نام حوثی ها و یا مذهب خاصی به نام زیدیها بلکه نماینده توده مردم مظلوم یمن محسوب می گردد، وارد مرحله حساس و البته سرنوشت سازی در تحولات یمن گردیده است و پس از انحلال پارلمان که اکثریت اعضای آن حامیان و وابستگان دولتهای قبل بودند، در اندیشه تدوین قانون اساسی جدید و تشکیل دولت و حکومت ملی با مشخص نمودن اعضاء کابینه، به دور از دخالتهای بیگانگان می باشد.
3. از میان سناریوهای مطرح، بازگشت به قبل و عقب نشینی انصارالله و یا تشکیل دولت در تبعید با مشارکت مخالفین جریان انقلاب و عناصر زاویه گرفته با انصار الله که در نتیجه دلسردی مردم و سقوط انقلاب را به دنبال خواهد داشت، چیزی است که نظام سلطه و عوامل منطقه ای آن یعنی عربستان و رژیم صهیونیستی آرزویش را دارند.
ولی آنچه شواهد گواه آن است تدابیر و اقدامات عاقلانه و حکیمانه سران انقلاب مردمی یمن است که با طرح راه حل سیاسی و ضرورت یکپارچگی یمن و با استفاده از همه ظرفیتها، می رود تا به فضل الهی اراده مردم انقلابی و مسلمان یمن را بر اراده شوم سران استکباری و دشمنان مردم یمن پیروز گرداند.
4. انصار الله با استفاده از تجربیات حزب الله لبنان می رود تا با تعامل و درایت، از این مرحله خطرناک و حساس عبور کند و با انعطافی که در مقابل ظرفیتهای داخلی یمن وجود دارد، این کشور عقب نگه داشته و محروم را با بهره گیری از منابع و ثروتهای خدادادی به اوج پیشرفت و عزت برساند.
5. دخالت های خارجی به ویژه عربستان، قطر، آمریکا و رژیم صهیونیستی با هدف داعشی کردن فضا و تسلیم عناصر و قبائل همسو و تشدید جنگ روانی و تبلیغاتی علیه انقلاب مردمی یمن و در نهایت تجزیه و تشدید اختلافات طایفه ای و مذهبی و شکستن یکپارچگی مردم یمن، ازجمله توطئه ها و فتنه هایی است که علیه این ملت مظلوم دنبال می گردد.
6. ضرورت توجه به اهداف شوم نظام سلطه به ویژه در مقابله با جریان رو به رشد بیداری اسلامی و خط مقاومت و نیز انقلاب اسلامی ایران و هر جنبش آزادی بخش و نجات دهنده ملتهای مظلوم و تحت ستم دنیا. در این راستا روشنگری و افشاگری در رابطه با ابزارها و شگردهایی که استکبار به کار می بندد ازجمله اسلام هراسی، ایران هراسی، شیعه هراسی و یا شیعه ستیزی و سنی ستیزی و ایجاد اختلافهای قومی و مذهبی، از ضروریاتی است که باید به آن پیوسته پرداخته بشود.
7. ریشه تحولات یمن، ظلم و بی عدالتی و فساد حاکمان وابسته آن کشور در سال های سلطنت و حاکمیتشان بوده است که عرصه را بر اقشار مختلف مردم یمن تنگ کرد و اکنون برای رهایی از ظلم و جور حاکمان بی لیاقت و فاسدشان به خروش آمده اند.
8. قطعاً دشمنان انقلاب مردم یمن بیکار نخواهند نشست، به ویژه رژیم صهیونیستی و آمریکا و هم پیمانانشان در سطح بین المللی و نیز منطقه همچون مصر، قطر، عربستان، ترکیه و... که از همان آغازین روزهای حرکت انقلاب مردم یمن با استفاده از رسانه های در اختیارشان به ویژه العربیه و الجزیره و نیز ظرفیتهایی همچون اندیشه های داعشی به مقابله با مردم پرداختند، لذا رصد جریان رسانه ای جبهه استکباری و خنثی سازی تبلیغات و هجمه های روانی آنان نباید مورد فراموشی قرار بگیرد.
9. هشدار و برجسته سازی شعله های آتش فتنه تروریسم که چه بسا همچون حادثه تلخ قتل 21 نفر از مسیحیان قبطی مصر توسط داعش، عاقبت دامن طراحان و حامیان تروریسم را خواهد گرفت.
10. تأکید بر مبانی دمکراسی و حقوق بشر، که لازمه آن حمایت از انقلاب مردمی یمن می باشد.
11. از آن جا که تحولات یمن، بومی و مبتنی بر اراده و خروش توده های مردم یمن است، تشویق طایفه و جریانهای مختلف یمن نسبت به حفظ یکپارچگی و اتحاد یمن ضرورتی انکارناپذیر است.
12. مشروعیت بخشی به انصارالله یمن به عنوان جلودار و پرچمدار جنبش مردمی یمن.
سخن پایانی
انصارالله یمن دیگر نه یک طایفه و یا پیروان مذهبی خاص هستند بلکه آرمان توده مردم مظلوم یمن به شمار می رود که از ظلم و ستم حاکمان فاسد و وابسته، به ستوه آمده و اکنون با تکیه بر ظرفیتهای داخلی کشورشان و اراده ای آهنین و با حفظ انسجام و یکپارچگی می روند تا از یمن محروم و عقب مانده، کشوری آباد و پیشرفته و با عظمت و البته مستقل و عزتمند بسازد، اگرچه این آرزویی است که تمامی مستضعفان عالم به ویژه مسلمانان و ازجمله ملت بزرگ ایران اسلامی نسبت به این مردم و بلکه همه مردم دنیا داشته و دارند، ولی هرگز دخالت مستقیم در تحولات و امورات یمن را شایسته نمی دانند و لذا با توجه به زمینه های سوءاستفاده رسانه های بیگانه، باید از القاء گسترش مرز استراتژیک و یا جغرافیایی و یا مداخله مستقیم ایران اسلامی در یمن و یا هر کشور دیگری پرهیز نمود. چه آن که تحولات کشورها اولاً و بالذات به مجاهدت و مقاومت و نهضت مردمی خود آن ها بستگی دارد، هرچند در جریان دیپلماسی و روابط حسنه با کشورها و ملتها در صورت لزوم و درخواست و نیاز و البته متناسب با مقدورات کشورمان، همچون فلسطین قهرمان با افتخار یاری خواهیم نمود.
وقتی سَبُعیّت غلبه می کند!
در بیانی حضرت امیر (علیه السلام) می فرمایند: «من غلب شهوته علی عقله فهو ادنی مِنَ البهائم.»
آتش فتنه آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی داعش و بساط شوم تکفیری که به راه انداخته اند، اکنون فراتر از مردم مظلوم عراق و سوریه، بلکه گریبان یهودیان در فرانسه و مسیحیان در نقاط مختلف منطقه و دنیا را نیز فرا گرفته است. قتل 21 نفر مسیحی مصری که در دست وابستگان داعش در لیبی گروگان بودند، آن هم با فجیع ترین شکل ممکن که حیوان در حق همنوع خودش چنین نمی کند؛ تازه اول کار است! رفتارهای دوگانه غرب در برخورد با تروریسم و ایجاد موجی به ناحق علیه اسلام و ارزشهای اسلامی و حمایتهای بی دریغ استکبار به ویژه آمریکا از داعش که اسناد کمک رسانی آنان به تروریستهای تکفیری گواه آن است، اکنون باعث گردیده است که نه تنها منطقه و کشورهای اسلامی و غربی بلکه مردم جهان از هر قوم و آئین و مکتبی در معرض جنایات وحشیانه تکفیری و داعشی قرار بگیرند. آیا آن روزی که سران جانی کشورهای غربی در منطقه و نوکرانشان در منطقه به ویژه مرتجعان وهابی عرب و رژیم صهیونیستی با دسیسه های آمریکا به دنبال تربیت و سازماندهی داعش بودند، نباید فکر این روز را نیز می کردند که سگ ها و گرگ های گرسنه داعشی و تکفیری روزی پاچه خود آنان را خواهد گرفت! و راستی اکنون آیا با ائتلافی دروغین و سست می توانند جلو این وحشی های آدم نما را بگیرند. و البته تنها قدرت بازدارنده و مهارکننده این فتنه مرموز نیز ملتهای مسلمان و مظلوم منطقه خواهند بود که به فضل خدا همچون خط مقدم جبهه مقاومت در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین، در هر نقطه ای از عالم از پس این سگ های هار برآمده و ان شاءالله به زودی دنیا شاهد اضمحلال و نابودی آنان و سپس اربابانشان به ویژه رژیم صهیونیستی خواهد بود.
انتهای پیام/