دشمن حقیقی انصارالله نیست بلکه مکر و حیله آمریکاست

خبرگزاری تسنیم: عربستان سعودی در حالی یمن را هدف حملات خود قرار داده و وزیر خارجه آن اظهاراتی علیه انصارالله، بشار اسد و ایران ایراد کرد که ریاض در طول چهل سال گذشته از دشمنی آمریکا غافل مانده و به خطا رفته است.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم «عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه رأی الیوم و نویسنده سرشناس جهان عرب با اشاره به حملات عربستان به یمن و اظهارات چند روز پیش سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی علیه انصارالله، بشار اسد و ایران گفت: عربستان در طول چهل سال گذشته سیاست نادرستی را در پیش گرفته چشم خود را به‌روی دشمنی آمریکا بست.

وی افزود: اظهارات سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان در مجلس شورای این کشور و لحن تهدید آمیز و چالش طلبانه آن به‌گونه‌ای بود که گویی او نه به‌عنوان مهندس دیپلماسی کشورش بلکه شبیه یک ژنرال آمریکایی سخن می‌گفت که از اتاق عملیات زیرزمینی میدان نبرد را فرماندهی می‌کند.

سخنان سعود الفیصل در واقع رویکرد آماده‌باش کلی را در کشوری منعکس می‌کند که هواپیماهای آن همچنان مشغول بمباران مواضع جنبش انصارالله و نیروهای «علی عبدالله صالح» رئیس جمهور برکنار شده یمن در صنعاء و سایر شهرهای این کشور هستند.

بازهای سعودی و پایان قدرت نرم عربستان سعودی

این اظهارات همچنین نشان می‌دهد سیاست‌های پادشاه جدید عربستان یا همان ملک سلمان‌بن عبدالعزیز سیاست شاهین‌های سعودی است و کاملاً با رویکرد مبتنی بر «قدرت نرم» که ملک عبدالله پادشاه سابق در پیش گرفته بود در تضاد است.

به‌عبارت بهتر ملک عبدالله در مقابله با هرگونه تهدیدی علیه کشورش از نظر نظامی بر نیروهای خارجی تکیه داشت که نمونه آن این بود که در جریان انقلاب اسلامی در ایران دست به دامن عراق شده و سپس هنگامی که صدام به کویت حمله کرد از نیروهای آمریکایی کمک گرفت.

سعود الفیصل گفت که عربستان جنگ‌طلب نیست اما چنانچه طبل جنگ به صدا در آید، آماده نبرد است. وی ایران را به توسعه و صادرات انقلاب متهم کرده و «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه را نیز «خونریز دمشق» توصیف کرد، به‌اضافه اینکه در اشاره ضمنی به اظهارات مسئولان ایرانی در خصوص بغداد گفت: «بغداد پایتخت زخمی عربی است که به دست گروهی از فرزندان خود و تحت حمایت بیگانگان در رنج است»؛ منظور او از بیگانگان ایران بود.

عطوان یادآور شد که این اظهارات تند برخاسته از خشم فراوان و لبریز در زمان حاضر است، زیرا هنگامی که نیروهای انصارالله در سال 2009 با حمله به خاک عربستان 400 روستای مرزی را تحت کنترل در آوردند، مشابه چنین اظهاراتی شنیده نشد، در آن زمان نیروهای سعودی با مجهز شدن به انواع اسلحه چهار ماه در تلاش برای بیرون راندن انصارالله بودند، اما اکنون باید پرسید: دلیل تغییر لحن عربستان و اقدام عملی آن چیست؟

در این میان رهبری سعودی احساس کردند توافق اتمی بین آمریکا و ایران قدرت آن را به‌طور جدی و بی‌سابقه در معرض تهدید قرار می‌دهد، زیرا این توافق ایران را به دوران پیش از انقلاب اسلامی بازمی‌گرداند و روحانی رئیس جمهور آن قدرت می‌گیرد و قدرت او برخاسته از مشروعیت مذهبی و متکی به نفوذ چهار کشور عربی است، به‌اضافه اینکه ایران بیش از پیش رو به جلو در حرکت است.

اعتماد به نفس داخلی ایران

ایران با اتکای به قدرت داخلی جایگاه کنونی را برای خود محقق ساخت، به این ترتیب که به تشکیل ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین المللی تأثیرگذار روی آورده و صنایع نظامی پیشرفته‌ای را بنا کرد و سیاست ضدآمریکایی و اسرائیلی را در پیش گرفت و از نیروی  هوایی آمریکا و ناوهای دریایی آن ذره‌ای ترس به دل راه نداد.

همچنین ایران سی سال در برابر تحریم اقتصادی مقاومت کرد و انگشت ندامت به دهان نگرفت.

دشمنی آمریکا از چشم رهبران سعودی پنهان ماند

چیزی که مسئولان سابق سعودی درک نکرده‌اند، این است که متوجه نشدند آمریکایی‌ها دوست آنان نیستند و با ایران وارد مذاکره شدند، زیرا واشنگتن دریافت که نمی‌تواند با توسل به راه حل نظامی آن را شکست دهد و چنانچه تهران را شکست دهد، پیروزی آنان نهایی نخواهد بود، بلکه هزینه بسیار زیادی خواهد داشت و بهای مادی و انسانی و راهبردی سنگینی را تحمیل خواهد کرد.

در مقایسه سیاست‌های ایران و عربستان در چهار دهه گذشته می‌توان گفت که عربستان در طول چهل سال اخیر سیاست‌های نامناسبی را در پیش گرفت و در ائتلاف‌های خود نیز به خطا رفت زیرا تصور می‌کرد ائتلاف راهبردی با آمریکا خلل ناپذیر است.

ریاض، بانک جنگ آمریکا علیه افغانستان، کویت و عراق

ریاض همچنین هزینه جنگهای آمریکا در افغانستان و کویت و نیز عراق را تأمین کرد، اما در نهایت مشخص شد آمریکا هیچ‌گاه در خنجر زدن از پشت تردید نکرده و به‌ضرر آن از ایران قدرتمند حمایت کرد.

جالب اینکه سعود الفیصل که از بغداد تحت عنوان «پایتخت زخمی » یاد کرد، اجازه دهید آن بخش از اظهارات او را یادآوری کنیم که هنگام آزادسازی کویت و یا تحریم ظالمانه علیه عراق و سپس اشغال عراق به‌دست آمریکا ایراد کرد تا به‌خوبی متوجه شوید، کسانی که با او و سیاست کشورش در قبال عراق اختلاف نظر داشتند، نسبت به عربیت دیدگاهی عمیق‌تر داشته و ایمانشان قوی‌تر بود، البته دیگر نمی‌خواهیم زخمهای گذشته را بیش از این باز کنیم و به همین اندازه اکتفا می‌کنیم.

عطوان در ادامه تصریح کرد: باید صراحت داشت و اعتراف کرد که این عربستان بود که طبل جنگ را به صدا در آورد و به‌منظور جلوگیری از تسلط انصارالله بر عدن پایتخت موقت «عبدربه منصور هادی« رئیس جمهور فراری یمن یک‌صد و 85 فروند هواپیما را به یمن اعزام کرد آن هم در حالی که انصارالله و سایر گروه‌های یمنی حتی یک تیر به خاک عربستان شلیک نکرده بودند و به این ترتیب در جنگ پیشدستی کرد، البته قانون بین المللی کاملاً در این خصوص روشن است.

این نویسنده عرب افزود: ما در مورد حق عربستان در دفاع از خاک خود حتی اگر این امر مستلزم جنگ پیشگیرانه باشد، هیچ بحثی نداریم، اما بحث بر سر دید نادرست رهبران سعودی و در نتیجه دلایلی است که روند امور را به‌سمت مسیر  پرخطر کنونی هدایت کرد.

ما نیز کاملاً با این اظهارات سعود الفیصل مبنی بر اینکه یمن جزء جدایی ناپذیر امنیت عربستان و خلیج فارس و امنیت ملی عربی است، موافقیم اما باید پرسید: چه شد که یمن و مردم آن تمام این سالها در برابر مشکلاتی مانند گرسنگی، محرومیت، فقر و بیکاری به حال خود رها شدند در حالی که همسایگان آن از ثروتمندترین کشورهای جهان هستند؟

سیاستمدار کهنه‌کار سعودی تصویر سیاسی روشنی از یمن ندارد

عطوان افزود: من شخصاً امیدوار بودم وزیر خارجه عربستان یا هریک از مسئولان دیگر سعودی تصویری از سیاست‌های آینده خود در قبال یمن و مردم آن ارائه می‌کردند و طرحهای خود را برای رونق اقتصادی آن توضیح می‌دادند، همان‌طور که بازار مشترک اروپا سی سال قبل و پیش از تشکیل اتحادیه اروپا به‌منظور رونق دادن به اقتصاد کشورهای پرتغال، اسپانیا و یونان دهها میلیارد دلار به بازارهای آن تزریق کردند تا پشتوانه اقتصادی همسایگان جنوبی خود برای پیوستن به این بازار را تأمین کنند، اما سعود الفیصل که سیاستمداری کهنه‌کار است، در اظهارات خود به این موضوع نپرداخت.

طرح موضوع کمک به یمن و تزریق میلیاردها دلار به اقتصاد آن بسیار مهمتر از مطرح کردن موضوع مشروعیت منصورهادی و بازگرداندن او به قدرت بوده و کوتاهترین راه برای به دست آوردن قلب و عقل یمنی‌ها بود.

منصور هادی ارزش به راه انداختن جنگی ویرانگر را دارد؟

به‌عبارت بهتر باید پرسید: رئیس جمهور یمن که عربستان از آن سخن می‌گوید، کیست؟ چه دستاوردهایی دارد؟ مشروعیت خود را از کجا به دست آورده؟ آیا بازگرداندن او به قدرت ارزش به راه انداختن جنگی ویرانگر برای همه طرفهای درگیر را دارد؟

در پاسخ به این سؤال‌ها باید تأکید کرد که مردم یمن صاحب مشروعیت بوده و آنان هستند که باید تصمیم بگیرند رئیس‌جمهور کشورشان چه‌کسی باشد نه دیگران.

همچنین باید توجه داشت که انصارالله ابرقدرت نیستند و جنگی نابرابر علیه آنان آغاز شده است، زیرا آنان و متحدانشان یا همان نیروهای علی عبدالله صالح سلاح‌های معمولی در اختیار دارند.

از سوی دیگر روشن است در شرایطی که احتمال حمله زمینی به یمن نیز افزایش یافته است، ادامه جنگ به‌نفع عربستان و متحدانش نیست.

اما اخبار مربوط به درگیری‌های شدید و حملات خمپاره‌ای متقابل در مرزهای یمن و عربستان در منطقه «صعده» و سایر مناطق باید برای همه به‌ویژه عربستان و متحدانش نگران کننده باشد، زیرا احتمال گسترده شدن دایره این حملات و درگیری‌ها وجود دارد و در این صورت قربانیان آن غیرنظامیان خواهند بود و دیگر کنترل وضعیت دشوار خواهد شد.

در این میان اینکه هیچ‌یک از کشورهای عربی بی‌طرف مانند عمان و الجزایر برای پایان دادن به این جنگ تاکنون کاری انجام نداده و زمینه گفت‌وگو را فراهم نکرده‌اند، جای تعجب دارد زیرا طولانی شدن مدت جنگ موجب هرچه پیچیده‌تر شدن راه حل آن خواهد شد.

عطوان در پایان تأکید کرد که خطر واقعی برای عربستان نه شورش انصارالله و حمایت ایران از این گروه بلکه خیانت آمریکا است، بنابراین باید پرسید: آیا مسئولان سعودی به این واقعیت پی می‌برند و در سیاست‌های گذشته مبنی بر اعتماد تمام  و کمال به کاخ سفید بازنگری می‌کنند؟ امیدواریم چنین شود.

انتهای پیام/*