محمدکاظم کاظمی در تراز شاعران ادبیات انقلاب اسلامی است

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جواد شیخ‌الاسلامی شاعر متولد ماه آذر سال 70 است. او در روز ولادت امام جواد(ع) در بیمارستان جواد الائمه مشهد متولد شده است. وی همچنین از بچه‌های طلاب مشهد است.

وی در اولین اثر خود کتاب «بی تو نبودن» را به انتشارات شهرستان ادب سپرده است. این‌روزها کتاب‌ او در غرفه این انتشارات در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود.

وی در مورد نحوه ورودش به عرصه شعر در گفت‌و‌گو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم می‌گوید: ورودم به عرصه شعر با فعالیت مسجدی در سال 88 شکل گرفت، در این سال من در مسجد محله به نام حضرت مهدی(عج) یک نشریه دیواری در می آوردم و زیر آن می‌نوشتم جبهه فرهنگی مسجد حضرت مهدی (عج) که یکی از دوستان دفتر جبهه مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد به نام آقای سلطانی که در حوزه تاریخ شفاهی فعالیت می کنند برای خواندن نماز به مسجد آمده بودند. انتشار یک نشریه در آن سالها که زیر آن جبهه فرهنگی هم نوشته می شد، در یک مسجد برای ایشان جالب بود زیرا آن مباحث جبهه فرهنگی در آن زمان تازه داشت راه می‌افتاد، به این ترتیب وی بعد از پیگیری من را پیدا کرد و به واسطه ایشان من به دفتر راه متصل شدم که بعد از آن حدود یک سال و نیم در دفتر راه در مشهد کار می‌کردم.

جواد شیخ‌الاسلامی در سال 88 تازه شعر گفتن را شروع کرده و اولین شعرش را برای خبرنگار عراقی به نام منتظر الزیدی که به رئیس جمهور آمریکا در عراق لنگه کفش پرتاب کرده، گفته بود. این شعر رتبه اول دانش آموزی را در کشور به دست آورد. وی در ادامه می‌گوید: بعد از آن هم من با آقای هادی اسماعیلی که دبیر ادبیات در مدرسه ما بود آشنا شدم و بعد از طریق ایشان به آقای محدثی خراسانی آشنا شدم . آن سال زمان فتنه بود و من به آقای محدثی زنگ زدم و ایشان آدرس ایمیل خود را به من داد تا شعرهایم را بفرستم، بعد از اینکه شعرهایم را به او فرستادم ایشان شماره آقای مودب را به من دادند و گفتند که آقای مودب کتابی را در رابطه با شعر فتنه می خواهد منتشر کند. خاطرم هست وقتی به آقای مودب زنگ زدم که بگویم من هم در این رابطه شعر دارم خیلی من را جدی نگرفتند ولی بعد از آن رفته رفته رابطه صمیمی بین ما شکل گرفت.

وی در رابطه با اینکه آیا پیش از آن به جلسات شعر میرفته است یا نه، گفت: خیر من تا آن زمان با تنها جایی که ارتباط داشتم کانون هنر ناحیه یک بود که مدیر آن آقای هادی اسماعیلی بودند. و خیلی هم شاعران سطح معمولی یا ضعیف در آنجا شرکت می‌کردند. قطعا اگر همان شعرها را به اساتید نشان بدهم شاید برخورد خوبی نداشته باشند و بتوانند انسان را از فضای شعر دور کند اما آقای اسماعیلی برخورد خوب و معلمانه‌ای داشتند که موجب شدند من در این عرصه بمانم. بعد از آن هم اتفاقاتی افتاد و با مجموعه‌ای از دوستان فرهنگی مشهد آشنا شدم که خدا را شکر ارتباط بچه‌های فرهنگی مشهد با حوزه شعر خیلی خوب است. یادم هست که کتابی به نام هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری خواندم که کتاب خیلی کم حجمی بود و از کتابخانه صنعتگران مشهد گرفتم و این کتاب به من کمک زیادی کرد تا در این عرصه جدی باشم چون ورود من به عرصه شعر براساس یک تکلیف بود.

شیخ‌الاسلامی ادامه داد: بنابراین این مجموعه عوامل باعث شد که شعر را از دید یک عرصه کار نشده و مغفول نگاه کنم و جدی بگیرم. من در سال 88 و 89 شعر را دنبال می‌کردم اوایل سال 90 جشنواره‌ای به نام انتفاضه سوم برگزار شد که 10 برگزیده داشت وجایزه آن هم سفر فرهنگی به سوریه و لبنان بود، من در راهیان نور یک مثنوی بلند در رابطه به بحرین در اوایل حمله ال سعود به یمن بود سرودم  وبه این جشنواره فرستادم و برگزیده شدم. این جشنواره سبب شد که به دیدار حضرت آقا دعوت شدم و دیگر واقعا نمی توانستم این حوزه را رها کنم چون یک علاقمندی شدید به شعر و آفریدن، سرودن و خلاقیت در من ایجاد شد و هم اینکه به واسطه شعر من به آقا وصل شدم و اصلا همین یک دلیل کافی بود که شعر گفتن را جدی بگیرم.

این شاعر جوان افزود: مطالعات من از آثار آقای کاظمی و با کتاب «قصه سنگ و خشت» شروع شد و در آن نشریه‌ای که آقای اسماعیلی برای ما منتشر می‌کردند مطالب و یادداشت‌ها و چکیده‌های بسیار خوبی در می‌آورند که یکی از شماره‌های آن مربوط به شعرها و معرفی آقای مودب بود و شعر «مرده شور» آقای مودب را آورده بودند که خیلی خوانش شگفت انگیزی برای من بود شعر آقای مودب خیلی من را گرفته بود زیرا من دانش آموزی بودم که هیچ پیش فرضی از شعر نداشتم جز همان شعرهای محدود و گزینش دم دستی راهنمایی و دبیرستان که خواندن این نوع شعر برای من بسیار شگفت انگیز بود. که من با خودم می گفتم آیا می شود که من یک روز آقای مودب را از نزدیک ببینم و اصلا فکر نمی کردم روزی بیاید که در کنار ایشان کار کنم و از حضورشان استفاده کنم. به همین جهت خواندن شعر آقای مودب برای من شروع خوبی بود چرا که لذت شعرخواندن بچشم شعر آقای مودب خیلی سهل و ممتنع بود که من هم در آن زمان و هم الان که با شعر بیشتر آشنا شدم از خواندنش لذت برده و می‌برم.

شیخ‌الاسلامی در رابطه با دوره‌های شعر آفتابگردان‌ها گفت: زمانی که من با بچه های آفتاب گردان آشنا شدم چند اتفاق افتاد. اول اینکه دریغ می خوردم چرا دوستان مذهبی من و افرادی که روی شانه های همدیگر گریه می کنیم و باهم می خندیم از حوزه ادبیات غافل هستند و این دریغ هنوز هم با من است و هرزمان که توانستم به جایگاهی برسم که حرفم تاثیر داشته باشد در مورد این صحبت می کنم که چرا جماعت مذهبی و حزب الله نسبت به ادبیات غفلت دارند و نهایت آن این است که خواننده هستند. وارد شدن به این حوزه و حوزه های دیگر مانند مستند کم است و نیاز وجود دارد، وقتی با این بچه ها آشنا شدیم این اتفاق افتاد که وارد یک فضای رقابتی با دوستان دیگرم شدم. آن حسادت ها و دیدهای بدی که چه کسی بهتر است یا نیست به خصوص در فضای مجازی در میان بچه های دهه هفتاد، در این عرصه کمتر وجود داشت . اما به طور کل بچه های دهه هفتاد بچه هایی جدی هستند که هرسال در آفتاب گردان صد آقا و صد خانم و شاعر مستعد وارد می شوند که من می بینم با برخی ها هنوز نتوانسته ایم ارتباط بگیریم چون 500 نفر خیلی زیاد هستند.

وی در مورد فعالیت‌های دیگر خود با اشاره به فعالیت در عرصه تاریخ شفاهی ادبیات انقلاب اسلامی گفت: یک کار در مورد قیصر امین پور در رابطه با گزیده خاطراتشان است که حدود 80 درصد این کتاب انجام شده است و هنوز اسم خاصی برایش انتخاب نشده است. و مابقی کار هم به زودی به پایان می رسد که این کتاب مجموعه خاطرات کوتاه در رابطه با زندگی، اخلاق، منش و رفتار، نحوه ارتباطشان با شاگردان و دوستانش است حتی بحث های خانوادگی و شکل رفتار ایشان در این حوزه است که با دوستان و اطرافیانشان صحبت و خاطراتشان را جمع آوری کردیم که کار خوبی است و فکر می کنم کاری در این زمینه در ادبیات  انقلاب نشده است و اولین بار است که در حوزه کتاب به این شکل وارد شده ایم. ان شاالله بعد از قیصر امین پور هم در نظر داریم به سراغ چهره هایی چون شهید احمد زارعی، سید حسن حسینی و ... برویم که باید درموردشان کار کرد. الان هم کار دیگری در حال انجامش هستیم تاریخ شفاهی در رابطه با استاد محدثی خراسانی است که به خاطر فعالیت هایشان در مشهد از جمله اردوهای دانش آموزی، کانون شاعران و نویسندگان آموزش و پرورش است که حق زیادی بر گردن شعر جوان و حتی خیلی از بزرگان ادبیات انقلاب دارند که در این کتاب بررسی می شود.

این شاعر تصریح کرد: من زمانی که در مشهد هم بودم خیلی اهل جلسه نبودم، فقط در جلسات آقای کاظمی که در حوزه هنری شکل می گرفت می رفتم که آن هم به خاطر فضای حاکم بر حوزه هنری گاهی می رفتم و گاهی هم نمی رفتم. در سال 90 یکی  شعرهای من در حوزه هنری مشهد نقد شد که آقای کاظمی گفتند گزیده ای از شعرهایت را جمع کن تا ما به تعداد چاپ کرده و در جلسه بعد نقدش کنیم، این بعد از جریان فتنه 88 بود و همه در مشهد ما را به عنوان طیف طرفدار انقلاب و مخالف سبزها می شناختند. در حوزه هنری مشهد هم آدم هایی که طرفدار فتنه و سبز بودند هم وجود داشتند، چند تا از این شعرهای من شعرهای تند علیه فتنه بود یعنی اعتراضی بود که من به آقای کاظمی گفتم من شعرها را می دهم اما ممکن است برخی با حب و بغض بیایند و این جلسه بدی بشود ایشان هم گفتند که من هستم و اتفاقی نمی افتد اما هفته بعد که ما رفتیم فقط و فقط خانم رجایی و آقای کاظمی از من دفاع کردند وبقیه من را زدند به طوری که آقای کاظمی تعجب کرده بودند. یکی از شعرهایی که من در آنجا خواندم جز شعرهایی است که الان در کتابم هم است .در آن جلسه برخورد بدی شد و من از جلسه ها زده شدم. الان هم زیاد به انجمن‌ها نمی‌روم و بیشتر بنای من بر مطالعه بوده است.

وی با اشاره به اینکه ارتباط زیادی با جلسات شعر و فضای مجازی نداشته و در تهران هم تقریبا غریب بوده تلاش کرده که در حوزه مطالعه آن هم نه آنقدر گسترده فعالیت کنم گفت: بیشترین سرانه مطالعه من در حوزه جنگ و دفاع مقدس بوده است که این دلبستگی را برایم ایجاد کرده است که در این حوزه کار کنم. حتی در حوزه شعر هم از بزرگان بیدل می خوانم و حتی نشده است که یکبار حافظ یا مولوی را تا انتها بخوانم البته اصلا این فخر نیست. سعدی و بیدل را بیشتر خواندم، یک دوره هم شعرهای وحشی بافقی را خواندم. از شعرای معاصر به نظرم آقای کاظمی تراز شاعران سبک ادبیات انقلاب اسلامی هست و ایشان قله ادبیات انقلاب است اگرچه ایشان اصالتا ایرانی نیستند. وقتی با ایشان ارتباط گرفتیم با شاعران مختلف آشنا شدم  و برای مثال همین کتاب «رصد صبح»شان من را با انبوهی از شاعران جوان آشنا کردد که اقای سیار، برقعی، میلادعرفانپور، پانته آ صفایی، جعفری از جمله آنها بودند و بعد که با موسسه آشنا شدیم که بچه های دهه هفتاد شعرهایی می گویند که از شعر بزرگان کم نمی آورند.

شیخ‌الاسلامی در مورد کتاب بی تو نبودن گفت: این شعرها از سال 89 تا بهار 94 است و بیشتر شعرها برای یک سال و نیم آخر است که موضوعات مختلف است، اجتماعی و اعتراضی است و البته وجه قالب شعرهای عاشقانه است. بچه هایی که می خواهند کتاب شعر منتشر کنند عجول هستند، اما من دو سال شعر گفتم و بعد پیگیر شدم که این کتاب چاپ بشود. شعرهایم را برای آقای کاظمی می فرستادم ایشان یکبار از اول تا آخر می خواند، می شست و کنارش می گذاشت که سه بار این اتفاق افتاد که دیگر این اواخر از شعرهایم استقبال کردند و گفتند الان وقتش است، همینطور به دوستان دیگر نشان دادم و بعد به این نتیجه رسیدم که دیگر الان زمان خوبی برای انتشارش است زیرا یک تجریه چهارساله پشتش است و می شود در مورد آن قضاوت کرد. ان شاالله این کتاب در نمایشگاه امسال هم خواهد بود. این کتاب شامل 38 غزل است و یک سری رویکردهایی در این مجموعه داشتم که دوست دارم در مورد ان بعد از چاپ کتاب صحبت کنم.

انتهای پیام/