به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری النشره، تونی خوری یکی از مقاله نویسان سرشناس لبنانی در خصوص اوضاع کنونی عربستان سعودی و اوضاع خاندان حاکم بر این کشور چنین می نویسد: هم اکنون شما دو نفر را نمی یابید که معتقد نباشند اوضاع کنونی عربستان سعودی بسیار حساس و خطرناک و مضطرب است.
در یک کلمه این مرحله را می توان ناگوارترین دوران این خاندان دانست چرا که تحولات مربوط به آنها در منطقه از یک سو بسیار با سرعت به پیش می رود، و از سوی دیگر باید گفت بسیاری از اموری که سعودی ها معتقد بودند هرگز در آن باره دچار مشکل و دردسر نخواهند شد در وقاع در این مسائل به شدت دچار مشکلات جدی شده اند.
اولین چالشی که عربستان سعودی با آن در این مرحله جدید رو به رو بود، مساله جانشینی ملک عبدالله پادشاه درگذشته عربستان سعودی بود، که به هر ترتیب و به هر صورت پادشاه کنونی موفق شد، به نحوی این چالش را رفع و رجوع کند، و در مدت زمان مناسبی با انجام پاره ای از دگرگونی ها و تغییرات بر این چالش فائق آید، البته وی موفق شد برای مدتی با انجام یک سری تغییرات در داخل خاندان این مشکل را رفع و رجوع کند.
اما همه چالش های پیش روی مقامات سعودی به این سادگی ها نبودند که بخواهند به این سادگی هم آنها را رفع و رجوع کنند، یکی از این مشکلاتی که آنها بوجود آوردند مساله نبردهای منطقه و بالاخص مساله نزاع داخلی سوریه است، و سعودی ها حتی به نزاع های طایفه ای و مذهبی در منطقه که به نزاع سنی و شیعی معروف شده است دامن زده است، آنها حتی معتقدند و مدعی هستند ایران در حال توسعه نفوذ خود در منطقه است از این رو از نزدیکی و تفاهم بین ایران و آمریکا در باره پرونده هسته ای تهران به شدت نگران هستند.
این مسائل و بسیاری امور دیگر هستند که اگر بخواهیم به دقت مورد ارزیابی قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که اوضاع عربستان سعودی اکنون به شیوه ای نیست که بخواهد مثل گذشته مدعی شود کنترل همه امور را در دست دارد، مشکلات فرا روی مقامات سعودی و کشور عربستان را می توان در قالب مسائل ذیل برشمرد:
_ فشارهای سیاسی مبنی بر اشاره تلویحی در خصوص نقش عربستان سعودی در حمایت از تروریسم، البته این سخنان ابتدا گفته می شدند و برای مدتی از رسانه ها به دور ماند، اما اکنون این موضع بار دیگر و با قدرت بیشتر از گذشته در رسانه ها مطرح شده است و شاید یکی از صریح ترین مطالب در این باره موضوعی است که نشریه تایمز در این باره به آن اشاره کرده است* .
_ در محیطی که تروریسم به صورت فزاینده ای در حال شکل گیری و توسعه است عربستان سعودی همواره خود را در مضان اتهام می بیند، نه تنها از سوی سران برخی از کشورهای جامعه جهانی بلکه از سوی بخش اعظم ملت های جهان عرقبستان سعودی به حمایت از تروریسم متهم است، و در این باره یکی از مضنون های اصلی به شمار می آید، اکنون ملت های جهان به دلیل ترسی که از این گروه های تروریستی در خود می بینند دیگر نمی خواهند در قبال این حمایت های سعودی از تروریسم ساکت بنشینند.
_ از نظر سیاسی هم عربستان سعودی از نزدیکی و پیشرفت حاصل در روابط بین ایران و غرب راضی به نظر نمی رسد،از این رو سعودی ها تلاش کردند در آینده منطقه برای خود جایگاهی در معادلات منطقه ای بیابند، از این رو خواسته های بسیاری را مطرح کردند تا به مختصری در این رابطه بسنده شود، و اندک امتیازهایی را به دست آورد، و تاکنون هم مقامات سعودی در این راه گام بر می دارند.
_ فشارهای میدانی سعودی ها در قبال آن چه ریاض آن را قیچی و اهرم فشار ایرانی در منطقه و در بین کشورهای عرب حوزه خلیج فارس می داند، از این رو سعودی ها تلاش کردند تا جایی که امکان دارد خود را به عنوان برادر بزرگ تر در بین دیگر کشورهای عرب منطقه جا بیندازد، و نقش مهارکننده را ایفا کند، از این رو سعی کرد تا در هر بحران و مشکل از وی دیگر کشورها عرب درخواست کمک کنند.
از بحرین تا یمن ریاض سعی کرد از این شیوه استفاده کند، (در کویت و قطر هم سعودی ها همین برنامه را دنبال کردند) هر کجا عربستان سعودی احساس کرد اوضاع در حال وخیم شدن است خود را ناگزیر به دخالت به شیوه های مختلف در کشورخهای دیگر کرد،در بحرین به صورت زمینی و با فعال کردن سپر الجزیره وارد بحرین شد و در یمن هم از طریق آغاز حملات نظامی هوایی برضد حوثی ها وارد عمل شد.
عربستان به خوبی می داند این دخالت هایش ضروری است اما این را هم خوب می داند که این آغازی برای تغییراتی است که باید در عربستان سعودی اتفاق بیفتد اگر چه بارها و بارها سعی کرده بودند این امر را به تاخیر بیندازند.
_ فشار دینی را هم در همین اواخر سعودی ها متوجه شدند، زمانی که عملیات تروریستی به داخل خاک خودشان منتقل شد، البته در این عملیات تروریستی هم فقط شیعیان سعودی هدف قرار گرفتند.
این مشکل یکی از جدی ترین و دردناک ترین دردهای سعودی ها می تواند به شمار آید، چرا که زخم های داخلی به سختی در عربستان التیام می یابند، اگر شیعیان در عربستان سعودی برای لحظه ای احساس کنند، در این ماجرا عمدا مورد حمله و هدف قرار گرفته اند ممکن است به دلیل نوع ترکیب سعودی یک فتنه طایفه ای در این کشور آغاز شود، این مساله بسیار مهم و حساس است، چرا که سیناریوی بحرین ممکن است این بار در داخل عربستان سعودی پیاده سازی و اجرا شود، در چنین حالتی نه سپر الجزیره ای می ماند که بخواهد کارساز باشد، و نه هیچ سپری دیگر نمی تواند مشکل را حل کند.
از این رو بود که پادشاه عربستان سعودی یعنی ملک سلمان برای اولین بار موضعی را درپیش گرفت که تاکنون بی سابقه بوده است و آن مساله بازخواست پادشاه عربستان از سوی هر شهروند سعودی است، چنین موضوعی در عربستان سعودی سابقه هم نداشته است تا چه رسد که کسی بخواهد آن را بیان کند، چرا که در این کشور پادشاه داری صلاحیت ها و اختیارات مطلقه است.
از این رو هرگونه تغییری که بخواهد به صورت ریشه ای بر اوض اع میدانی و جغرافیایی و حتی سیاسی روی دهد باید با موافقت بین المللی توام باشد، از این رو باید گفت مثال سوریه یکی از مثال های پر معنی در این رابطه می تواند باشد.
از این رو باید گفت هنوز تغییر ریشه ای در عربستان سعودی روی نداده است اما این را هم باید قبول کنیم که سعودی با خیال آسوده و در حریر نمی خوابد، از این رو به صورت شبانه روز عربستان تلاش می کند تا هرگز غافلگیر نشود،چرا که در ان صورت اوضاع می تواند برای مقامات سعودی هزینه به دنبال داشته باشد، البته این امر می تواند حتی به دخالت های خارجی در شرایط کنونی بینجامد که این امر هرگز به سود مقامات سعودی نخواهد بود.
مسابقه با زمان برای جلوگیری از حصول تغییر در عربستان سعودی عنوان و تیتر بزرگی است که هم اکنون سعودی ها در جبهه های مختلف برای خود برگزیده اند، اما آیا این سیاست سعودی ها به نتیجه خواهد انجامید ؟.
* در تاریخ 5/6/2015، رسانه های خبری مقاله ای از نشریه تایمز را منتشر کردند که به قلم باب گراهام نگارش شده بود، وی در گذشته ریاست کمیته اطلاعات وابسته به مجلس سنای آمریکا را در زمان وقوع حملات یازدهم سپتامبر که به حملات تروریستی 11 سپتامبر معروف است، عهده دار بوده، وی خواستار تهیه شدن پرونده ای در این رابطه شده بود، وی در این پرونده خاندان حاکم سعودی را مسئول مستقیم حملات تروریستی 11 سپتامبر دانسته بود، و حامی مالی اصلی این حملات دانسته بود.
گراهام در این باره براساس نوشته تایمز گفته بود: جورج بوش پسر یعنی رئیس جمهوری اسبق آمریکا یک فصل کامل از گزارش این پرونده را که 28 صفحه ای بود حذف کرد، در این صفحات با دلیل اتهامات مربوط به خاندان حاکم سعودی توضیح داده شده بود، وی در این باره گفته است: در فصل حذف شده عربستان سعودی به عنوان حامی مالی و انسانی حملات یازدهم سپتامبر معرفی شده بود.
انتهای پیام/