ترک میز مذاکره


خبرگزاری تسنیم: امروز آنها با پررویی تمام می‌گویند ایران مانع پیشرفت مذاکرات است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، وزیر خارجه آمریکا اعلان کرده اگر ایران شرایط آنها را نپذیرد میز مذاکره را ترک خواهد کرد. آیا توقف و تعطیل مذاکرات برای ایران یک تهدید است یا یک فرصت؟ در زمان دولت قبل وقتی آمریکا مشاهده کرد ایران با وجود تحریم های غلیظ و شدید سوخت هسته ای 20 %را تولید کرده و به سادگی می تواند آن را به 90 %هم برساند از تحریم ها نا امید شد و از طریق فرستادن یک واسطه، پیشنهاد جدیدی را به ایران ارائه داد. این پیشنهاد دو محور مشخص داشت: اول به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته ای ایران و دوم برداشته شدن تمام تحریم ها ظرف شش ماه. طبیعی است توقع آنها در قبال این دو امتیاز بزرگ صرف نظر کردن ایران از تولید سوخت 20 %بوده است.

از نظر آمریکا ارزش و اهمیت سوخت 20 %هم وزن با تمام تحریم ها و رسمی شدن حقوق هسته ای ایران بوده است و این توافق از نظر آمریکا یک توافق خوب و متوازن محسوب می شد.
در طول دو سال مذاکره قرار بود همین توافق غیر رسمی تبدیل به توافق کتبی و رسمی و بین المللی شود ولی متاسفانه به دلیل زیاده خواهی آنها و خطاهای ما به تدریج بدهکار تبدیل به طلبکار شد و ایران از موضع اقتدار اولیه به موضع اتهام رسید. امروز آنها با پررویی تمام می‌گویند ایران مانع پیشرفت مذاکرات است. آمریکا که ابتدا از موضع نیاز و خواهش و درخواست طالب مذاکره بود و حتی قبل از شروع مذاکرات حقوق هسته ای ایران و رفع تحریم ها را پذیرفته بود حالا تغییر موضع داده و نه تنها بعد از دو سال تحریم هایی را که تعهد کرده بود 6 ماهه بردارد برنداشته بلکه دهها تحریم جدید را هم اضافه کرده است، حقوق هسته ای ایران را هم که قبلا پذیرفته بود به رسمیت بشناسد آنچنان با شرط و شروط های غیر قانونی محدود کرده که از آن چیزی جز یک ماکت باقی نمی ماند.
در چنین شرایطی که او موفق شده با حیله ها و ترفندهای جنگ روانی بازی باخته خود را تبدیل به بازی برده کند باز هم دم از تهدید و گزینه نظامی و ترک میز مذاکره می زند تا باز هم امتیاز بیشتری بگیرد.

سئوال اساسی این است که در این دو سال در اتاق‌های مذاکره چه گذشته که موضع آمریکا اینگونه تغییر کرده است؟ آنها هنوز هم مثل گذشته نیازمند توافق اند هنوز هم برنده شدن حزب دموکرات در انتخابات آینده در گرو توافق با ایران است ولی چرا پس از دو سال مذاکره، آمریکا که روباه شده بود دوباره شیر شده و با زبان تهدید سخن می گوید؟ آیا ممکن است طرف ایرانی مرتکب خطایی شده که اینگونه ورق برگشته است؟
تردید نباید کرد که تیم مذاکره کننده، متدین، غیرتمند، امین و شجاع هستند اما این همه، مانع از این نیست که مرتکب خطا شوند.
هر خطایی اگر شناخته شود تجربه ای بزرگ برای آینده است. باید خطاها را شناخت تا راه برای جبران آنها فراهم گردد.
کارشناسان حوزه سیاست خارجی معتقدند علت پیشقدم شدن آمریکا برای مذاکره هسته ای با ایران و اعلان آمادگی برای پذیرفتن حقوق هسته ای ایران و رفع تحریم ها ظرف شش ماه، دستیابی ایران به سوخت 20 %بوده که یک دارایی استراتژیک و یک سرمایه ممتاز و گرانبها محسوب می‌شود.
وقتی سوخت 20 %چنین قدرتی دارد که می تواند یک ابرقدرت را به پذیرش حقوق هسته ای ایران و رفع تحریم ها وادار کند باید این اهرم قدرتمند تا آخرین مرحله مذاکرات و تا هنگام رفع تحریم ها حفظ می‌شد و پس از اطمینان خاطر از انجام شدن تعهدات آمریکا حذف می گردید. طبیعی و قابل
پیش بینی است که اگر ما دارایی اصلی خود را که سوخت 20 % است قبل از انجام تعهدات طرف مقابل از کار بیندازیم او دیگر نه تنها اجباری برای اجرای تعهدات و دادن امتیازات ندارد بلکه برای گرفتن امتیازات بیشتر طمع خواهد کرد.
وقتی می دانیم سوخت 20 % اصلی ترین دارایی ما بر سر میز مذاکره است و ارزش آن به تنهایی معادل پذیرفته شدن حقوق هسته ای ایران و رفع همه تحریم هاست چرا حاضر شدیم زود هنگام و یک طرفه و داوطلبانه آن را نابود کرده و خود را بر سر میز مذاکره خلع سلاح کنیم؟ طبیعی است که وقتی ما تنها سلاح خود را که موجب قدرت ماست از کار می اندازیم دشمن به ما هجوم می آورد. وقتی ما دارایی اصلی خود را به دست خود آتش می زنیم طبیعی است که در مذاکره دستمان خالی می‌شود و مجبور می شویم برای رسیدن به توافق، امتیازهای بیشتر و بیشتر بدهیم و آنها هم که دست خالی ما را می بینند بیشتر و بیشتر عربده کشی و زیاده خواهی کنند.

آیا نمی دانستیم که در نظام سیاسی جهان ضعیف پامال است و نمی دانستیم قدرت حرف آخر را می زند؟ خطای دوم این بود که جناب آقای روحانی و نزدیکان ایشان از همان روز اول یک راهبرد نادرست را محور تبلیغات خود قرار دادند که از ایران چهره ای ضعیف و ناتوان و شکست خورده به جهان ارائه نمایند. شاید انگیزه آنها به ویژه در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نقد دولت قبل و رقبای انتخاباتی و پیروزشدن در انتخابات بود ولی تداوم این راهبرد در طول دو سال گذشته بیانگر آن است که فقط نقد دولت قبل مدنظر نبوده است.

ادعای نچرخیدن چرخ صنعت، ادعای نچرخیدن چرخ زندگی مردم، ادعای خالی بودن خزانه، ادعای وابسته بودن اصلاح امور کشور به رفع تحریم ها، ادعای نداشتن صنعت به جز صنعت قرمه سبزی، ادعای وابسته بودن آب و نان مردم به تحریم ها، ادعای شکسته شدن کمر مردم و درآمدن پدر مردم در اثر تحریم ها، ادعای دست و پا بسته بودن کشور در اثر تحریم ها، ادعای نابودی سیستم دفاعی کشور با یک بمب و ادعای وابسته بودن مشکل اقتصادی کشور به تحریم ها به طور طبیعی دشمن را که از تحریم ها نا امید شده و قصد برداشتن آنها را داشت دوباره امیدوار کرد و دوباره موضع تهاجمی گرفت. هیچ کشوری به دشمنی که از پا افتاده و در حال ناله و زاری کردن است امتیاز نمی‌دهد. حداقل بخشی از حاکمیت آمریکا از این‌گونه سخنان مسئولین ما این پیام را گرفتند که تحریم ها
موثر بوده و نباید آنها را متوقف کرد. این پیام را گرفتند که در صورت تداوم تحریم ها باز هم می توان امتیازات بیشتری در موضوعات دیگر از ایران گرفت. هنوز معلوم نیست بر اساس کدام محاسبه در حساس‌ترین مراحل مذاکرات این پیام های اظهار ضعف به دشمن داده شد و دشمن را که آماده امتیاز دادن بود از امتیاز دادن منصرف کرد؟
اظهار ولع برای ملاقات با آمریکایی‌ها و رفتارهای بیش از حد صمیمانه هم در عرف روابط خارجی و به ویژه در ارتباط با قدرتهای بزرگ نوعی اظهار ضعف و ناتوانی و اظهار نیازمندی است و همان آثار را هم به دنبال دارد.

آیا اکنون می توان این خطاها را جبران کرد و فضای حاکم شده بر میز مذاکره را تغییر داد؟ اگر چه فرصت های طلایی بسیاری از دست رفته ولی اگر اراده ای برای جبران خطا و بازگشت به موضع عزت اولیه وجود داشته باشد راه جبران وجود دارد.

آمریکا عهد و پیمان اولیه خود را که از طریق واسطه به ایران رسانده که رفع تحریم ها ظرف شش ماه و پذیرفتن حقوق هسته ای ایران بوده زیر پا گذاشته و از سوی دیگر تهدید به ترک میز مذاکره کرده است. این یک فرصت طلایی برای جبران خطاهای گذشته ماست. اگر دولت از این تهدید آمریکا نترسد و با اقتدار و عزت بر حقوق قانونی خود پافشاری کند و هیچ امتیاز نامتعارفی به دشمن ندهد، آمریکا یا حقوق قانونی ایران را به رسمیت خواهد شناخت و تحریم ها را لغو خواهد کرد که این مطلوب ماست، یا میز مذاکره را ترک خواهد کرد که در چنین شرایطی بهترین فرصت برای دولت فراهم می‌شود که تمامی فعالیت های هسته ای را که برای اعتمادسازی در این دو سال متوقف کرده و هیچ اعتمادی هم حاصل نشده به سرعت از سر گیرد. هیچ تردیدی وجود ندارد که اگر ایران چنین شجاعتی از خود بروز دهد آمریکا پس از چند روز رجزخوانی دوباره به شرایط دو سال قبل باز خواهد گشت. تولید دوباره سوخت 20 %او را بر سر عقل خواهد آورد. نیاز امروز آمریکا به توافق با ایران به مراتب شدیدتر از نیاز دو سال قبل اوست، چرا که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک‌تر شده و اصلی‌ترین سرمایه حزب دموکرات برای پیروزی در انتخابات، توافق با ایران است. تردیدی وجود ندارد که در صورت توقف یا تعطیلی مذاکرات و از سر گیری تولید سوخت 20 % آمریکا دوباره همان واسطه قبلی را برای عذرخواهی و توافق متوازن راهی ایران خواهد کرد.

ترس از ترک میز مذاکره و ترس از اینکه ایران را متهم به کارشکنی کنند و ترس از اینکه زحمات دو ساله از دست برود نباید سبب شود تیم مذاکره کننده زیاده خواهی های طرف مقابل را بپذیرد و از خطوط قرمز بگذرد و به یک توافق ضعیف رضایت دهد. این یک ترفند و حیله سیاسی روانی است که دولت را در شرایطی قرار دهند که مجبور شود برای فرار از اتهام ترک مذاکره توقعات ظالمانه آنها را بپذیرد. باید حتی به قیمت توقف مذاکرات بر حقوق عادلانه و خطوط قرمز نظام پافشاری کرد و اطمینان داشت که تمامی نظام و تمامی ملت پشت سر تیم مذاکره کننده خواهند بود. ترک میز مذاکره از سوی آمریکا و از سرگیری تولید سوخت 20 % توسط ایران یعنی بازگشت ایران به موضع اقتدار و عزت و بازگشت آمریکا به موضع انفعال. در این صورت دور جدیدی از مذاکره با 1+5 آغاز می‌شود که با توجه به تجربیات دولت و تیم مذاکره کننده، خطاهای قبلی تکرار نخواهد شد و ایران ظرف چند ماه به یک توافق خوب و عزتمند با 1+5 خواهد رسید. در این صورت افتخار این توافقنامه خوب برای دولت یازدهم و تیم مذاکره کننده در تاریخ کشورمان ثبت خواهد شد.

منبع: رسالت

انتهای پیام/پ