سخنان اخیر باراک نشان می‌دهد اسرائیل هیچگونه گزینه نظامی علیه ایران ندارد

سخنان اخیر باراک نشان می‌دهد اسرائیل هیچگونه گزینه نظامی علیه ایران ندارد

یک اندیشکده آمریکایی طی مقاله‌ای تاکید کرد سخنان اخیر وزیر جنگ سابق اسرائیل نشان می‌دهد که اسرائیل هیچگونه گزینه نظامی علیه ایران در اختیار ندارد.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم،‌ اندیشکده استراتفور به قلم "جورج فریدمن" رئیس این اندیشکده طی مقاله‌ای به بررسی سخنان چند روز پیش "ایهود باراک" وزیر جنگ سابق اسرائیل درباره حمله به ایران پرداخت.

روز 21 آگوست، شبکه 2 اسرائیل برنامه تلویزیونی ضبط شده‌ای از ایهود باراک که زمانی نیز نخست وزیر اسرائیل بود منتشر کرد که طی آن گفته در سه مرحله اسرائیل تصمیم به حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران داشته اما این حملات به دلایلی لغو شده شده است.

بر اساس گفته ایهود باراک، در سال 2010، "گابی اشکناری" رئیس وقت ستاد مشترک ارتش اسرائیل از تایید حمله به ایران خودداری کرد.

"موشه یعلون" و "یوال اشتاینیتز" از اعضای کابینه اسرائیل نیز طرح حمله دیگری به ایران را رد کرده و در سال 2012، طرح حمله دیگری به ایران لغو شد که دلیل آن همزمانی این طرح با رزمایش مشترک نظامی برنامه ریزی شده با آمریکا و سفر "لئون پانتا" وزیر دفاع آمریکا به تل‌آویو بوده است.

واقعیت آن است مصاحبه‌ای که منتشر شده کاملا عجیب بوده است. باراک مدعی شده که معتقد بوده که این نوار ضبط شده هرگز پخش نخواهد شد و و تلاش وی برای متوقف کردن پخش این نوار نیز ناموفق بوده است. به نظر می‌رسد که باراک توانایی لازم برای سانسور کردن این حرف‌ها را نداشته است.

یعلون نیز همانند اشکنازی زمانی رئیس ستاد مشترک ارتش بوده و همچنین زمانی نیز به عنوان معاون نخست وزیر و جانشین ایهود باراک به عنوان وزیر جنگ بوده است. اشتاینیتز نیز وزیر اقتصاد بوده و نگرانی‌ها و صحبت‌هایش درباره ایران کاملا آشکار بوده است.

بر اساس گفته باراک، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل و معاون نخست وزیر و رئیس سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل طرح حمله به ایران را متوقف کرده‌اند.

لغو یک حمله دیگر به ایران به دلیل همزمانی آن با رزمایش نظامی اسرائیل با آمریکا نیز بسیار گیج کننده است چون این رزمایش‌ها از خیلی پیشتر برنامه ریزی می‌شوند. البته ممکن است در آن زمان ضعف‌هایی در سامانه‌های دفاعی ایران وجود داشته که ایجاد شده و پس از مدتی این ضعف بسته شده و فرصت حمله را از بین برده است و چه بسا باراک فقط به دنبال پیچیده کردن موضوع باشد.

چند نکته قابل ذکر است: ایهود باراک فردی نیست که به صورت اتفاقی درباره موضوعات بسیار محرمانه صحبت کند. از آن بیشتر، این ایده که باراک قادر نبوده تا بحث پیگیری حمله به ایران را از برنامه ضبط شده حذف کند غیر محتمل است و به چندین دلیل، باراک خواسته این صحبت‌ها را بزند و خواسته تا این سخنان منتشر شود.
بخشی از دلیل اینگونه می‌تواند توضیح داده شود که چرا اسرائیل که بسیار از ایران نگران است به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله نکرد. با توجه به بحث‌های کنونی کنگره درباره ایران، بدون تردید این سوالی است که پرسیده می‌شود.

اسرائیلی‌ها حمله به ایران را به دلیل نگرانی از خشم آمریکایی‌ها متوقف کردند

توضیحی که باراک داده این است که مقامات ارشد ارتش اسرائیل طرح‌های حمله به ایران را رد کرده و نخواسته‌اند تا در زمان رزمایش مشترک با آمریکا به ایران حمله کرده و خشم آمریکایی‌ها را به همراه داشته باشند.

مشکل این توضیح کامل واضح است چون ارتش اسرائیل و مقامات اطلاعاتی بارها علیه حمله اسرائیل به ایران استدلال کرده و و در صورتی که اسرائیل به ایران چه در زمان رزمایش مشترک و چه در غیر آن به ایران حمله می‌کرد خشم واشنگتن را به همراه داشت.

نابود کردن تاسیسات هسته‌ای ایران توسط اقدام نظامی سخت است

به نظر می‌رسد که باراک متعمدانه یا غیر عمدی به دنبال جلب توجه اسرائیلی‌ها به دو حقیقت است. اولی آن است که نابود کردن تاسیسات هسته‌ای ایران توسط اقدام نظامی سخت بوده و دوم آن است که این اقدام بر روابط اسرائیل با آمریکا که متحد حیاتی‌اش است تاثیر می‌گذارد.

مخالفت سران ارتش با حمله به ایران چندین بار منتشر شده و در بیانیه‌های عمومی توسط سران بازنشسته ارتش و اطلاعات پخش شده است. باراک تایید کرده که این مخالفت‌ها دلیل قاطع عدم حمله اسرائیل بوده است و ارتش اطمینان نداشته است که این حمله موفقیت آمیز خواهد بود.

حمله نظامی همانند هر چیز دیگری در زندگی باید به شیوه‌ای مورد قضاوت قرار بگیرد. نخست، پیامدهای شکست حمله چه خواهد بود؟ دوم، تا چه اندازه احتمال شکست آن وجود دارد؟ به مثال شکست آمریکا در نجات گروگان‌های آمریکایی در سال 1980 در ایران [لانه جاسوسی] اشاره می‌کنیم.

جدای از هزینه‌هایی که این عملیات به همراه داشت، شکست به دولت ایران این توانایی را داد که احترام به قدرت آمریکا را کاهش داده و به طور بالقوه به ایران این جرات را داد که ریسک بیشتری کند.از آن بیشتر، این حادثه شهرت دولت ایران را در دید مردم خود افزایش داد و از طریق آن نشان دادند که آمریکا حق حاکمیت ایران را تهدید می‌کند و اعتبار دولت در دفاع از ایران را افزایش داد.

در نهایت، این حمله اعتماد به سران سیاسی و نظامی آمریکا در افکار عمومی کشور را فرسوده کرد. با شکست عملیات و کاهش تهدید و درک تهدید، رژیم ایران فضای بیشتری برای مانور دادن پیدا کرد.

شکست اسرائیل در حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران بسیار پر هزینه خواهد بود

برای اسرائیلی‌ها هزینه شکست به سایت‌های هسته‌ای ایران بسیار حیاتی است.
یکی از دارایی‌های استراتژیک سیاسی اصلی اسرائیل در اعتقاد افکار عمومی، برتری ارتش آن است. در جریان جنگ 1967، تصویر عمومی ارتش اسرائیل توانست از چندین چالش و مشکل سربلند بیرون آید. شکست در حمله به ایران این تصویر را نابود خواهد کرد حتی اگر قدرت نظامی ارتش دست نخورده باقی بماند. از آن مهمتر همانطور که با شکست عملیات آمریکا در سال 1980 روی داد، این موضوع می‌تواند به ارتقای جایگاه ایران منتهی شود.

با توجه به ماهیت اهداف، هرگونه حمله احتمالا نیازمند مولفه‌ عملیات ویژه به همراه حملات هوایی است و هرگونه تلفات یا سرنگون کردن خلبان یا به اسارت گرفته شدن کماندوها باعث ایجاد احساس ضعف در میان اسرائیلی‌ها در برابر قدرت ایرانی‌ها خواهد بود.

شکست اسرائیل در حمله به ایران قدرت منطقه‌ای ایران را توسعه خواهد بخشید

این احساس مزیت غیر قابل محاسبه‌ای را برای ایران در توسعه قدرت خود در منطقه ایجاد خواهد کرد. بنابراین بهای شکست در این حمله برای اسرائیل بسیار گسترده خواهد بود.

این موضوع باید در برابر احتمال موفقیت در این حمله اندازه گیری شود. در جنگ همانند هر چیز دیگر، موفقیت‌های بسیار آشکار باید در برابر شکست ارزیابی شود. چندین نکته بالقوه برای شکست حمله به ایران وجود داشته است.

اسرائیلی‌ها تا چه اندازه به اطلاعات درباره مکان‌ و استحکامات دفاعی اهداف اعتماد دارند؟ تا چه اندازه آنها اطمینان دارند که می‌توانند اهداف را به صورت صحیح مورد هدف قرار دهند؟ از آن مهمتر، آنها تا چه اندازه اطمینان دارند که حملات می‌تواند اهداف را نابود کند؟ در نهایت و موضوعی که بسیار مهم است، آیا آنها توانایی‌های بازیابی تاسیسات نابود شده ایران را می‌دانند؟ ایرانی‌ها با چه سرعتی می‌توانند برنامه هسته‌ای خود را دوباره بازیابی کنند.

چالش استراتژیک با حمله نظامی موفق حل نمی‌شود

خیلی اوقات یک چالش استراتژیک را با یک حمله نظامی موفق حل نمی‌کنند. هدف از هدف این است که ایران قادر به ساخت سلاح اتمی نباشد و آیا با نابودی تمامی اهداف شناخته شده این هدف استراتژیک حاصل می‌شود؟

یکی از چیزهایی که باید در ذهن داشته باشیم این است که ایرانی‌ها همانقدر از تلاش‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل علیه خود آزرده هستند که اسرائیلی‌ها و ‌آمریکایی‌ها از برنامه هسته‌ای ایران آزرده هستند.

ایرانی‌ها در فریب دادن‌های تاکتیکی بسیار پیچیده هستند

تاسیسات هسته‌ای ایران به گونه‌ای ساخته شده که مصون از حملات باشد. همچنین ایرانی‌ها در فریب‌ دادن‌های تاکتیکی بسیار پیچیده هستند و آنها می‌دانند که همواره تحت نظارت هستند و تلاش‌هایی در راستای گیج و گمراه کردن ناظران انجام می‌دهند. اسرائیلی‌ها هرگز نباید مطمئن باشند که توسط منابع قابل اعتمادشان، یا هرگونه عکس ماهواره‌ای یا هرگونه شنود مکالمان تلفنی گمراه نمی‌شوند.

از بین رفتن تصویر تاثیرگذاری ارتش اسرائیل برای تل‌آویو بسیار خطرناک خواهد بود

همچنین شکست حمله اسرائیل به ایران باعث ایجاد ارزیابی مجدد در میان بازیگران منطقه‌ای از تصویری که از ایران و اسرائیل داشته‌اند می‌شود و برای اسرائیل، تصویر تاثیرگذاری ارتش یک دارایی استراتژیک به شمار می‌آید و نابود کردن این دارایی استراتژیک خطرات زیادی به همراه داشته که می‌تواند به صورت ناخواسته قدرت ایران در منطقه را افزایش دهد.

همچنین موفقیت احتمالی حمله بوسیله وابستگی اطلاعاتی اسرائیل زیر سوال است. شکست اطلاعاتی در جنگ موضوعی است که همواره مطرح است اما حجم این شکست تا زمانی که حمله انجام نشود مشخص نخواهد بود. به علاوه، موفقیت عملیات، موفقیت استراتژیک را بهمراه نخواهد داشت. بنابراین، نسبت خطرات احتمالی در برابر پاداش‌ها آن، به نفع انجام این حمله نبوده است.

طرف دیگر معادله نیز باید مورد بررسی قرار بگیرد: توانایی واقعی ایران چیست؟ همانطور که پیشتر استدلال شده بود، غنی سازی اورانیوم ضروری است اما مولفه کافی برای ساخت سلاح اتمی نیست. این برای ایجاد تجهیزی که بتواند در زیر زمین و در شرایط کنترل شده منفجر شود، کافی است. اما برای توسعه سلاح، نیازمد فناوری وسیعی در کاهش حجم بوده تا اطمینان حاصل شود که سلاح به هدف خود رسیده است. برخی این استدلال را داشته‌اند که تاخیرات ثابت در تکمیل سلاح هسته‌ای توسط ایرانی‌ها به فقدان فناوری‌های اساسی و نگرانی آنها درباره پیامدهای شکست آن باز می‌گردد.

بنابراین این موضوع زمان است. یک سلاح اتمی زمانی که تکمیل شود و برای نصب بر روی سامانه انتقال آن آماده شود، بسیار آسیب پذیر است. در آن زمان این سلاح نمی‌تواند زیر زمین نگهداری شود و در آن زمان اسرائیل این فرصت را خواهد داشت که در روند حمل و انتقال آن، حمله خود را انجام دهد. اسرائیل و آمریکا در ابعاد بزرگتر دارای توانایی‌های شناسایی هستند. ایرانی‌ها می‌دانند که مرحله نهایی توسعه سلاح زمانی است که با خطر بسیار زیاد ردیابی و حمله به آن همراه است. اسرائیلی‌ها ممکن است این احساس را داشتند که خطراتی که امکان دارد در حملات آتی وجود داشته باشد بسیار کمتر از حملات پیشدستانه خواهد بود.

چه از روی قصد چه بدون قصد، سخنان باراک توجه‌ها را به خود جلب کرد که این موضوع نه به دلیل طرح‌هایی برای حمله به ایران بوده بلکه تصمیم هایی بوده که این طرح‌ها را رد کرده است. وی استدلال کرد که رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل یکی از طرح‌های حمله را رد کرد و یکی دیگر از رؤسای ستاد مشترک ارتش نیز طرح دوم را لغو و نگرانی از حساسیت‌های آمریکا طرح سوم را رد کرد. با توجه به این شرایط، اسرائیلی‌ها چندین بار قصد حمله داشته و این تصمیمات هر بار توسط فرماندهان ارشد  و اعضای کابینه رد شده است.

می‌توان اظهارات باراک را به عنوان استدلالی برای اعمال تحریم‌ها علیه ایران دانست. اگر ژنرال‌ها اطمینان کافی برای حمله نداشتند تنها گزینه‌های که باقی می‌ماند افزایش تحریم‌ها است.ممکن است تحریم‌ها به طور سیاسی کشورهایی را راضی کند که قادر نباشند که به اهداف خود از طریق نظامی یا شیوه‌های محرمانه دست یابند. همانطور که باراک بدون تردید می‌داند، اعمال محدودیت‌های بیشتر علیه ایران، این احساس را ایجاد می‌کند که اقدام مفیدی انجام شده است. اما تحریم‌ها همانند اقدام نظامی می‌تواند نتایج غیر دلخواه را به همراه داشته باشد. اقدامات بسیار دردناکتر از تحریم‌های اقتصادی نتوانسته به اجرای کاپیتولاسیون در انگلیس و آلمان بیانجامد و این اقدام در آمریکا تنها پس از استفاده از بمب اتم اجرا شد. بمباران ویتنام شمالی نیز به اجرای کاپیتولاسیون منجر نشد اما تحریم‌ها علیه آفریقای جنوبی موثر واقع شد. همچنین تحریم‌ها نتوانست روسیه را به تغییر سیاست‌های خود ترغیب کند. به علاوه، با وجود آنکه تحریم‌ها به سقوط اقتصاد ایران منتهی شد اما هیچگونه انگیزه‌ای برای این کشور در تکمیل سلاح اتمی ایجاد نکرد.

اسرائیل هیچگونه گزینه نظامی علیه ایران ندارد

گمان نمی‌رود که باراک این موضوع را برای اعمال تحریم‌ها علیه ایران مطرح کرده باشد. چیزی که وی گفته این است که هر زمانی که اسرائیلی‌ها به فکر اقدام نظامی علیه ایران افتاده‌اند، تصمیم گرفته‌اند که این اقدام را انجام ندهند. وی در واقع نگفته که ژنرال‌ها، وزیران یا آمریکایی‌ها مانع از انجام این حملات شدند. در واقع وی این را گفته که "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل حملات را لغو کرده چون در پایان، نتانیاهو کسی است که سخن نهایی درباره این موضوع را اعلام می‌کند. در واقع اسرائیل گفته که اسرائیل گزینه نظامی ندارد و وی نتانیاهو را برای اتحاد این تصمیم مورد حمله قرار نداده است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان