ویژهنامه شهادت امام محمد باقر (علیه السلام)؛ زندگینامه، اشعار و گلچین مداحی
ویژهنامه شهادت باقر العلوم, امام محمّد باقر (علیه السلام)، پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت، شامل زندگینامه، اشعار، گلچین مداحی و احادیث منتشر میشود.
مشهورترین لقب امام محمدبن علی(ع)، باقر العلوم است[4] که پیامبر اسلام(ص) به آن حضرت اعطا فرمودند؛[5] چون امام باقر(ع) شکافنده و آشکار و ظاهر کنندۀ علوم است، به «باقر العلوم» ملقّب شدند.[6] همچنین گفتهاند چون پیشانی آن حضرت بر اثر سجدۀ زیاد باز بود، به لقب «باقر» نامگذاری شدند.[7]
قیام عاشورا یکی از اثرگذارترین و مهمترین وقایع تاریخ اسلام است که در محرم سال 61 هجری قمری واقع شد.
در این قیام، امام محمد باقر(ع) که کودکی چهارساله بودند نیز حضور داشتند، و مورد قبول مورّخان است؛ زیرا روایات بسیاری وجود دارد که ولادت آن امام را قبل از سال 61 دانستهاند، مانند: «امام باقر(ع) در سال 57 هجری در مدینه متولد شد».[8]
همچنین امام باقر(ع) در پاسخ به سؤال فردی که از آن حضرت میپرسد: آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کردهاید، امام فرمود: بلی. [9]
امام باقر(ع) خود در مورد حضورش در کربلا، میفرماید: «جدم امام حسین(ع) کشته شدند، در حالی که من چهارساله بودم و کشته شدن او را به یاد میآورم».[10]
براساس این دست از روایات، حضور امام باقر در کربلا هیچگونه منع تاریخی نداشته، و از آنجا که سن آن بزرگوار بسیار کم بوده، بهطور طبیعی با خانواده خود زندگی میکرده و در سفر همراه آنها بوده، و چون سن بسیار کمی داشت؛ از این باب کمتر، کتابهای تاریخی به حضور آن امام در کربلا پرداختند.[11]
برای امامت ائمه؛ از جمله امام باقر(ع) ادله نقلی بسیاری در منابع شیعه ذکر شده است.[12]
برای امام باقر(ع) کرامات و معجزات زیادی نقل شده است که در اینجا به دو مورد اشاره میشود:
1. شفای نابینا: ابوبصیر از شاگردان برجسته امام باقر(ع)، از بینایی محروم بوده و بهشدّت رنج میبرد. روزی به حضور امام باقر(ع) شتافته از آن حضرت پرسید: آیا شما وارث پیامبر هستید؟ آن حضرت فرمود: بله. ابوبصیر عرض کرد: آیا رسول خدا(ص) وارث تمام پیامبران و وارث علوم و دانشهای آنان بود؟ امام فرمود: بله. ابوبصیر عرض کرد: شما میتوانید مرده را زنده کنید و کور مادرزاد را معالجه نمایید و از آنچه مردم در خانههایشان میخورند، خبر دهید؟ امام فرمود: بله، ما همۀ اینها را بهاذن خداوند انجام میدهیم.
او میگوید: در این هنگام امام باقر(ع) فرمود: ای ابابصیر! نزدیک بیا. من نزدیک حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روی چشمان مرا مسح نمود. در این حال من خورشید و آسمان و زمین و خانهها و هرچه در شهر بود همه را دیدم.
آنگاه به من فرمود: آیا میخواهی که اینچنین باشی و در روز قیامت حساب تو مانند بقیه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود یا میخواهی به حال اول برگردی و بدون حساب به بهشت بروی؟! ابوبصیر گفت: میخواهم به حال اول برگردم. امام باقر(ع) بار دیگر دست بر چشمان ابوبصیر کشید و چشمان او به حال اول برگشت.[13]
2. امام باقر(ع) و حاجیان: ابوبصیر در یکی از سالها در مراسم حج بههمراه امام باقر(ع) طواف میکرد. او میگوید: از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و أَعْظَم الضَجیج»؛ چقدر حاجی زیاد شده و سروصداها چقدر بیشتر شده است؟
در این موقع امام(ع) فرمود: «یاابابصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، ای ابابصیر! چقدر حاجی کم است، اما سروصدا زیاد است». آیا میخواهید درستی سخنم را اثبات کنم و با چشم خود حقیقت گفتار مرا ببینی؟
عرض کردم: چطور ممکن است، ای مولای من؟!
فرمود: «جلوتر بیا!» من به امام باقر(ع) نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشمهایم کشید و چند جمله دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم. امام باقر(ع) فرمود: "ای ابابصیر! حالا به حاجیان طواف کننده بنگر". هنگامی که به جمعیت نگاه کردم، بسیاری از مردم را بهصورت میمون و خوکهایی دیدم که گرد کعبه در حال حرکت بودند و افراد باایمان و حاجیان حقیقی میان آنان مانند نوری در تاریکی میدرخشیدند. عرض کردم: ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، «چقدر حاجی کم و سروصدا زیاد است». آنگاه حضرت لبهای مبارک را به حرکت در آورد و با خواندن دعایی، چشمهای من به حالت اول برگشت.[14]
امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصۀ فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علوم و معارف اسلامی طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنهدار به بنیانگذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.
امام با برقراری حوزۀ درس، با کجاندیشیها مبارزه کرد و در صدد زدودن چالشهای علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمونگر قرآن برآمد و ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی پرداخت، بهگونهای که دانشمندی چون «جابربن یزید جُعفی» هرگاه میخواست سخنی در باب علم به میان آورد ــ با آن توشهای که از دانش داشت ــ میگفت: «جانشین خدا و میراثدار دانش پیامبران محمدبن علی(ع) برایم اینگونه گفت»[15] و بهدلیل ناچیز دیدن موقعیّت علمی خود در برابر جایگاه امام(ع)، از خود نظری به میان نمیآورد.
ابواسحاق سبیعی از دیگر فرهیختگان این دوره، آنقدر نظرات علمی امام را درست میداند که وقتی از او در مورد مسئلهای میپرسند، پاسخ را از زبان امام میگوید و میافزاید: «او دانشمندی است که هرگز کسی بسان او [در علم] ندیدهام».[16]
در مکتب امام باقر(ع) شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند که تعدادی از آنان این شخصیتها هستند:
1. ابانبن تَغلِب: ابان از شخصیتهای علمی عصر خود، در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلّط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر(ع) به او فرمود: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردمان فتوا بده، چون دوست دارم مردم چون تویی را میان شیعیان ما ببینند».[17]
2. زراره: زرارةبن اعین شیبانی یکی از بزرگترین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است که از این دو امام روایت نقل کرده است. زراره نزد ایشان شأن و مقامی بزرگ داشته است. وی جزو اصحاب اجماع شمرده شده است که در وثاقت و راستگویی او بین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اجماع و اتفاق است. اگرچه روایاتی در مذمت او وارد شده است، ولی در جمع بین روایات و نتیجه گیری نهایی، میتوان بهدرستی به این نتیجه رسید که وی یکی از بزرگترین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است.[18]
3. محمدبن مسلم ثقفی: محمدبن مسلم، یکی از برجستهترین و پرآوازهترین پرورش یافتگان و دانش آموختگان حضرت امام محمد باقر(ع) و حضرت امام صادق(ع) بود که بیتردید در گسترش فرهنگ اسلام ناب و حقایق تابناک آموزههای اهل بیت عصمت(ع) نقش ممتاز و تأثیرگذاری داشت.[19]
دوران پرفروغ امامت امام باقر(ع) مصادف بود با خلافت ولیدبن عبدالملک، سلیمانبن عبدالملک، عمربن عبدالعزیز، یزیدبن عبدالملک و هشامبن عبدالملک.[20]
امام باقر(ع) برای احیای ارزشهای دینی و انجام وظیفه پاسداری از ارزشها، و بهتناسب موقعیت، از راهها و شیوههای زیر استفاده میکرد:
امام باقر(ع) میکوشید با تبیین وظایف حاکمان، نوک تیز انتقاد خود را متوجه حاکمان وقت سازد و عدم مشروعیت اقدامات آنان را گوشزد کند؛ همانطور که میفرمود: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَة»؛ اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت». زراره پرسید: کدام افضل است؟ امام(ع) فرمود: «الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن»؛ ولایت برتر است؛ چون کلید آنها است و والی (امام) راهنمایی کننده بر آنها است».[21]
امام همواره مؤمنان را از همکاری با حکومت طاغوت نهی میکرد و به هر طریق ممکن، این پیام خود را به گوش امت میرساند .
شخصی از امام باقر(ع) سؤال کرد: من از زمان حجّاج پیوسته تا کنون فرماندار بودهام، براى من توبه میسّر است؟ امام جوابى نداد، و وی دوباره پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود: نه، تا به هر صاحب حقى، حق او را بپردازى.[22]
یکی از شیعیان بهنام عبدالغفاربن قاسم میگوید: به امام باقر(ع) گفتم: نظرتان در نزدیک شدن من به سلطان و رفت و آمد به دربار چیست؟ فرمود: این کار را برای تو صلاح نمیدانم. گفتم: گاهی به شام میروم و بر ابراهیمبن ولید وارد میشوم. فرمود: «ای عبدالغفار! رفت و آمد تو نزد سلطان سه پیامد منفی دارد: محبت دنیا در دلت راه مییابد، مرگ را فراموش میکنی و نسبت به آنچه خدا قسمت تو کرده ناراضی میشوی».
عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من عیالوارم و هدفم از رفتن به آنجا، انجام تجارت است. فرمود: «ای بندۀ خدا! من نمیخواهم تو را به ترک دنیا دعوت کنم، بلکه میخواهم گناهان را ترک کنی، ترک دنیا فضیلت است، اما ترک گناه فریضه و واجب است و تو در شرایطی هستی که به انجام واجبات نیازمندتری تا کسب فضائل».[23]
امام باقر(ع) از یک سو قیامهای ضدحکومتی مانند قیام زید و ... را تأیید میکرد و از سوی دیگر، در موقعیتهای مناسب، خود با خلفا به رویارویی جدی میپرداخت.
آن حضرت میفرمود: «هرکس بهسوی سلطان ستمگری برود، او را به تقوای الهی فرمان دهد و او را بترساند و موعظه کند، مانند پاداش جن و انس و اعمال آنان را خواهد داشت».[24]
همچنین آن حضرت مشروعیت حاکمان جور را زیر سؤال میبرد و راه را بر قیام علیه آنان هموار میساخت و میفرمود: «ائمه حق و پیروان آنها بر دین خدایند و پیشوایان ستمگر، از دین خدا و حق منحرفند، خود گمراهند و دیگران را نیز گمراه کردهاند، اعمالى که انجام میدهند مانند خاکسترى است که در مسیر تندبادى سخت در یک روز طوفانى قرار گیرد، نتیجهاى از کار خود نمیبرند، این گمراهى بسیار سختى است».[25]
میزان اهتمام حضرت باقر(ع) به تقیه چنان بود که میفرمود: «تقیه دین من و دین پدران من است، کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد».[27]
امام محمد باقر(ع) 57 سال از عمر مبارکش گذشته بود، بنا بر مشهور در هفتم ماه ذیحجه سال 114 هجرى[28] دیده از جهان فرو بست و در قبرستان بقیع کنار پدرش (امام سجاد) و عمویش (امام حسن) دفن شد.[29] و شهادت آن حضرت در عصر خلافت هشامبن عبدالملک رخ داد[30] و بهامر هشام بود.[31]
منصور ارضی | ||||
ردیف | موضوع | اجرا | حجم | زمان |
1 | مناجات با امام زمان(عج) (جدید، سال 93) | 5,652 | 0:05:56 | |
2 | چه وقاری چه هیبتی داری نوه شاه کربلا (روضه) (جدید، سال 93) | 7,697 | 0:08:07 |
حسین سیبسرخی
ردیف | موضوع | اجرا | حجم | زمان |
1 | از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت (واحد، سال93) | 3,213 | 0:07:37 | |
2 | هزار خاطره غم نمیرود از یاد (واحد،سال93) | 1،822 | 0:04:14 |
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطره تلخ مانده در ذهنت،
ز نیزهدار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگی است این که دستانت
گرفته بود بهبازی گلوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را
چقدر گریه نکردید با سهساله، چقدر
بهروی خویش نیاوردهاید آبله را
دلیل قافله میبرد پابهپای خودش
نگاه تشنه آن کاروان یکدله را
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخمزبانهای شهر هلهله را
مرا ببخش که مجبور میشوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه حرمله را
بگو صبور بلا در منا چهحالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟
سید حمیدرضا برقعی
زیارت امام باقر(ع) با صدای آقای علیرضا بکایی بهانضمام تصاویر زیبا از مدینه منوره و قبور بقیع
اَلسَّلامُ عَلی آدَمَ صَفوَةِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلی نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلی اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلی مُوسی کَلیمِ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلی عیسی روُحُ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رَسُولَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا خَیرَ خَلقِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صَفِیَّ اللهِ،
سلام بر آدم برگزیده خدا، سلام بر نوح پیامبر خدا، سلام بر ابراهیم دوست خدا
سلام بر موسى همسخن خدا، سلام بر عیسى روح خدا،
سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى بهترین خلق خدا، سلام بر تو اى برگزیده خدا،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُحَمَّدبنَ عَبدِاللهِ خاتَمَ النَّبیینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَمیرَالمُومِنینَ عَلیِّبنِ اَبیطالِب وَصِیِّ رَسوُلِ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَة سَیِّدَة نِساءِ العالَمینِ، اَلسَّلامُ عَلَیکُما یا سِبطَی نَبِیِّ اَلرَّحمَۀِ، وَ سَیِدَی شَبابِ اَهلِ اَلجَنَّۀ،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیِّبنِ الحُسَینِ سَیِّدَ العابِدینَ، وَ قُرَّۀَ عَینِ النّاظِرِینَ،
سلام بر تو اى محمّدبن عبداللّه خاتم پیامبران، سلام بر تو اى امیر مؤمنان علىبن ابىطالب، جانشین رسول خدا
سلام بر تو اى فاطمه سرور بانوان جهانیان،
سلام بر شما اى دو فرزندزاده پیامبر رحمت، و دو سرور جوانان اهل بهشت،
سلام بر تو اى علىبن الحسین سرور عبادتکنندگان، و نور چشم بینندگان،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُحَمَّدِبنِ عَلِیٍّ باقِرِ العِلمِ بَعدَ النَّبِیِّ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا جَعفَرِبنِ مُحَمَّدٍاَلصّادِقِ البارَّ الاَمینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُوسَیبنِ جَعفَرِ الطّاهِرَ الطُّهرَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلِیٍّبنِ مُوسَی الرِّضَا المُرتَضی،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُحَمَّدِبنِ عَلِیٍ اَلتَّقِیَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیِّبنِ مُحَمَّدِ النَّقِیَّ النّاصِح الاَمینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حَسَنَبنِ عَلِیٍّ، اَلسَّلامُ عَلَی الوَصِیِّ مِن بَعدِهِ،
سلام بر تو اى محمدبن على، شکافنده دانش، پس از پیامبر،
سلام بر تو اى جعفربن محمد راستگوى نیکوکار امین،
سلام بر تو اى موسىبن جعفر، پاک و پاکیزه، سلام بر تو اى علىبن موسى الرضا، امام پسندیده،
سلام بر تو اى محمدبن على پرهیزگار، سلام بر تو اى علىبن محمد النّقى، خیرخواه امین،
سلام بر تو اى حسنبن على، سلام بر جانشین پس از او،
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی نوُرِکَ وَ سِراجِکَ، وَوَلیِّ وَلِیِّکَ، وَوَصِیِّ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ عَلَی خَلقِکَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابنَرَسوُلِ اَللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابنَفاطِمَۀَ وَ خَدیجَۀَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابنَاَمیرِالمُومِنین،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابنَاَلحَسَنِ وَ اَلحُسَینِ،
پروردگارا، درود فرست بر نورت و چراغت، و نماینده نمایندهات، و جانشین جانشینت، و حجّتت بر آفریدگانت،
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا و خدیجه کبری،
سلام بر تو ای فرزند امیرالمؤمنین علی(ع) ؛ سلام بر تو ای فرزند حسن و حسین(ع) ...
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یابنَوَلیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَخی وَلیِّ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلِیِّبنِ مُحَمَّدٍ باقِرِ العِلمِ بَعدَ اَلنَّبی وَ رَحمَۀُ اللهِ وَ بَرکاتُهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مَن بِزِیارَتِهِ ثَوابَ زِیارَتِ سَیِّدِالشُّهَدا یُرتَجی،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ عَرَّفَ اللهُ بینَنَا وَ بَینَکُم فِی اَلجَنَّۀَ، وَ حشرنا فِی زُمرَتِکُم، و اَورَدَنا حَوضَ نَبیِّکُم،
وَ سَقانا بِکَأسِ جَدِّکُم مِن یَدٍ عَلِیٍّبنِ اَبیطالِبِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیکُم،
سلام برتو ای ولی خدا؛ سلام بر تو ای برادر ولی خدا،
سلام بر تو ای علیبن محمد شکافنده دانش بعد از پیامبر که درود خداوند بر او باد ...
سلام بر تو ای کسی به زیارتت ثواب زیارت سیدالشهدا(ع) امید میرود ...
سلام بر تو، خدا بین ما و شما در بهشت شناسایى برقرار کند، و در گروهتان محشور دارد،
و بر حوض پیامبرتان واردمان نماید، و به ما با جام جدّتان،از دست علىبن ابىطالب بنوشاند، درودهاى خدا بر شما باد،
اَسئَلُ اَللهَ اَن یُریَنا فیکُمُ اَلسُّروُرَ وَ الفَرَجَ، وَ اَن یَجمَعَنا وَ اِیّاکُم فِی زُمرَۀِ جَدِّکُم مُحَمَّدٍ، صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اَن لایَسلُبَنا مَعرِفَتِکُم، اِنَّهُ وَلیٌ قَدیرُ،
اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبکم، وَالبَرائَۀِ مِن اَعدائِکُم، وَالتَّسلِیم اِلَی اللهِ راضِیاً بِه غَیرَمُنکِرٍ وَ لامُستَکبِرٍ،
وَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٍ وَ بِهِ راضٍ، نَطلَبُ بِذلِکَ وَجهَکَ یا سَیِّدی،
از خدا خواستارم که به ما درباره شما خوشحالى و گشایش بنمایاند،
و ما و شما را در گروه جدّتان محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) گرد آورد
و معرفت شما را از ما بازنگیرد، بهراستى او سرپرستى تواناست.
به درگاه خدا بهسبب دوستى شما، و بیزارى از دشمنانتان، و تسلیم بودن به خدا، تقرّب مىجویم،
در حال خشنودى به آن، نه با انکار و تکبّر بلکه بر پایه یقین به آنچه محمد آن را آورده، و به آن خشنودم،
به این امور خاطر تو را مىخواهم اى آقاى من،
اَللهُمَّ وَ رِضاکَ وَالدّارَ الاخِرَۀَ، فَاِنَّ لَکَ عِندَ اللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ،
اَللهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ اَن تَختِمَ لِی بِالسَّعادَۀِ، فَلاتَسلُب مِنِّی مَا اَنا فِیهِ وَ لاحَولَ وَ لاقُوَّۀَ اِلاّ بِاللهِ العَلیِ العَظِیمِ،
اَللهُمَّ استَجِب لَنا وَ تَقَبَّلهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ، وَ بِرَحمَتِکَ و عافِیَتِکَ، وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اَجمَعینَ وَ سَلَّمَ تَسلیماً یا اَرحَمَ الرّاحِمِینَ.
خدایا خشنودىات و خانه آخرت را مىخواهم، اى فاطمه، درباره بهشت برایم شفاعت کن،
بهدرستى که براى تو نزد خدا مقامى از مقامات بلند است.
خدایا، از تو مىخواهم که سرانجام کارم را به خوشبختى ختم کنى،
و آنچه را در آنم از دستم مگیرى، و جنبش و نیرویى جز به خداى والاى بزرگ نیست.
خدایا، براى ما اجابت کن، و آن را بهکرم و عزّتت و بهرحمت و عافیّت بپذیر، و درود خدا بر محمّد و همه خاندان او،
و بر آنان سلام، سلامى کامل، اى مهربانترین مهربانان.
1- چهبسا شخص حریص بر امری از امور دنیا، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است، و چهبسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده، ولی بهوسیله آن سعادتمند گردیده است. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (166)
--------------------------------------------------------------------------------
2- تو را به پنج چیز سفارش میکنم: اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو، اگر مدحت کنند شاد مشو، و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (167)
--------------------------------------------------------------------------------
3- سخن نیک را از هر کسی، هرچند به آن عمل نکند، فرا گیرید. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (170)
--------------------------------------------------------------------------------
4- چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص(172)
--------------------------------------------------------------------------------
5- نهایت کمال، فهم در دین و صبر بر مصیبت، و اندازه در خرج زندگانی است. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص(172)
--------------------------------------------------------------------------------
6- سه چیز از خصلتهای نیک دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ستم کرده است گذشت کنی، به کسی که از تو بریده است بپیوندی، و هنگامی که با تو بهنادانی رفتار شود، بردباری کنی. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (173)
--------------------------------------------------------------------------------
7- خداوند دوست ندارد که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (173)
--------------------------------------------------------------------------------
8- دانشمندی که از علمش سود برند، از هفتادهزار عابد بهتر است. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (173)
--------------------------------------------------------------------------------
9- هیچ بندهای عالم نیست، مگر اینکه نسبت به بالادست خود حسادت نورزد، و زیردست خود را خوار نشمارد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (173)
--------------------------------------------------------------------------------
10- هرکه خوشنیت باشد، روزیاش افزایش مییابد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (175)
--------------------------------------------------------------------------------
11- هرکس با خانوادهاش خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده میگردد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (175)
--------------------------------------------------------------------------------
12- از سستی و بیقراری بپرهیز، که این دو، کلید هر بدی میباشند، کسی که سستی کند، حقی را ادا نکند، و کسی که بیقرار شود، بر حق صبر نکند. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (175)
--------------------------------------------------------------------------------
13- پیوند با خویشان، عملها را پاکیزه مینماید، اموال را افزایش میدهد، بلا را دور میکند، حساب آخرت را آسان مینماید و مرگ را به تأخیر میاندازد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 71، ص (111)
--------------------------------------------------------------------------------
14- بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 65، ص (152)
--------------------------------------------------------------------------------
15- خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار میدهد، چنان که سفرکردهای برای خانواده خود هدیه میفرستد، و او را از دنیا پرهیز میدهد، چنان که طبیب مریض را پرهیز میدهد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (180)
--------------------------------------------------------------------------------
16- بر شما باد به پرهیزکاری و کوشش و راستگویی، و پرداخت امانت به کسی که شما را بر آن امین دانسته است، چه آن شخص، نیک باشد یا بد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (179)
--------------------------------------------------------------------------------
17- غیبت آن است که درباره برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است. و بهتان آن است که عیبی را که در برادرت نیست، به او ببندی. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (178)
--------------------------------------------------------------------------------
18- خداوند، دشنامگوی بیآبرو را دشمن دارد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (176)
--------------------------------------------------------------------------------
19- تواضع، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شأنش باشد، و اینکه به هرکس رسیدی سلام کنی، و جدال را هرچند حق با تو باشد، ترک کنی. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (176)
--------------------------------------------------------------------------------
20- برترین عبادت، پاکی شکم و پاکدامنی است. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (176)
--------------------------------------------------------------------------------
21- خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، بهاندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است، دقت و باریکبینی میکند. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 7، ص (267)
--------------------------------------------------------------------------------
22- آن که از شما به دیگری علم بیاموزد، پاداش او (نزد خدای تعالی) بهمقدار پاداش دانشجوست، و از او هم بیشتر میباشد. کافی، ج 1، ص (35)
--------------------------------------------------------------------------------
23- هرکه علم و دانش را جوید برای آنکه به علما فخرفروشی کند، یا با نابخردان بستیزد، و یا مردم را متوجه خود نماید، باید آتش را جای نشستن خود گیرد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، 2، ص (38)
--------------------------------------------------------------------------------
24- خداوند عزوجل کسی را که میان جمع، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد. کافی، ج 2، ص (663)
--------------------------------------------------------------------------------
25- سه خصلت است که دارندهاش نمیمیرد تا عاقبت شوم آن را ببیند: ستمکاری، ازخویشان بریدن، و قسم دروغ که نبرد با خداست. کافی، ج 75، ص (174)
--------------------------------------------------------------------------------
26- به خدا سوگند هیچ بندهای در دعا، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نکند، جز اینکه حاجتش را برآورد. کافی، ج 2، ص (475)
--------------------------------------------------------------------------------
27- خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بندهای را دوست دارد که بسیار دعا کند، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب، زیرا آن، ساعتی است که درهای آسمان در آن هنگام باز گردد و روزیها در آن تقسیم گردد و حاجتهای بزرگ برآورده شود. کافی، ج 2، ص (478)
--------------------------------------------------------------------------------
28- دعای انسان پشت سر برادر دینیاش، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است. کافی، ج 2، ص (507)
--------------------------------------------------------------------------------
29- هر چشمی روز قیامت گریان است، جز سه چشم: چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد، چشمی که از ترس خدا گریان شود، و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود. کافی، ج 2، ص (80)
--------------------------------------------------------------------------------
30- شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هرچه بیشتر ابریشم به دور خود میتند، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکلتر میکند، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد. کافی، ج 2، ص (316)
--------------------------------------------------------------------------------
31- چه بسیار خوب است نیکیها پس از بدیها، و چه بسیار بد است بدیها پس از نیکیها. کافی، ج 2، ص (458)
--------------------------------------------------------------------------------
32- چون مؤمن با مؤمنی دست دهد، پاک و بیگناه از یکدیگر جدا میشوند. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 73، ص (20)
--------------------------------------------------------------------------------
33- از دشمنی بپرهیزید، زیرا فکر را مشغول کرده و مایه نفاق میگردد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 2، ص (301)
--------------------------------------------------------------------------------
34- هیچ قطرهای نزد خداوند، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا و برای او ریخته شود، نیست. کافی، ج 2، ص (482)
--------------------------------------------------------------------------------
35- هرکه بر خدا توکل کند، مغلوب نمیشود، و هرکه از گناه به خدا پناه برد، شکست نمیخورد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 68، ص (151)
--------------------------------------------------------------------------------
36- افزایش نعمت از جانب خداوند قطع نمیشود، مگر اینکه شکر از جانب بندگان قطع گردد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 68، ص (54)
--------------------------------------------------------------------------------
37- خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود میدهد، اما دینش را فقط به دوست خود میبخشد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 2، ص (215)
--------------------------------------------------------------------------------
38- مؤمن برادر مؤمن است، او را دشنام نمیدهد، از او دریغ نمیکند، و به او گمان بد نمیبرد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (176)
--------------------------------------------------------------------------------
39- هیچکس از گناهان سالم نمیماند، مگر اینکه زبانش را نگه دارد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 75، ص (178)
--------------------------------------------------------------------------------
40- سه چیز پشت انسان را میشکند: مردی که عمل خویش را زیاد شمارد، گناهانش را فراموش کند، و به رأی خویش، خوشنود باشد. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 69، ص (314)
انتهای پیام/*