ادبیات داستانی اسارت در ایران؛ ظرفیتها و کمبودها
کامران پارسینژاد در یادداشتی به ادبیات داستانی اسارت در ایران و مقایسه آن با دیگر کشورها پرداخته است.
خبرگزاری تسنیم، کامران پارسینژاد، نویسنده و منتقد ادبی، در یادداشتی به کارکرد ادبیات داستانی اسارت در دیگر کشورها و ایران پرداخته است. مشروح این یادداشت به این قرار است:
ادبیات داستانی اسارت(captivity fiction) به مجموعه داستانهایی اطلاق میشود که درباره افرادیست که توسط دشمن به اسارت در میآیند و با مشکلات و مصائب مختلفی مواجه میشوند که گاه به دور از قوانین و کنوانسیونهای حقوق بشر است. بیشک اسکلتبندی و نظام درونی و بیرونی ادبیات داستانی به گونهایست که قادر است نگاهی دقیق و موشکافانه به نظام هستی، رویدادها و مسائل گوناگون داشته باشد. ادبیات داستانی همچنین میتواند به نهانخانه آدمی دست یابد، نهانخانه نهاد انسان را نمایان سازد. در پشت داستان، ساختمان استواری از تفکر و اندیشه بنا شده است و به راحتی قادر است مسائل سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و ... را در درازنای زمان و تاریخ آشکار سازد و تحلیل کند.
در این میان، ادبیات داستانی اسارت از پیشینه بسیار طولانی و غنی برخوردار است و قرنهاست که در غرب این ژانر ادبی کار جدی خود را ادامه میدهد. در خور ذکر است که تاریخ و مورخان بخش ناچیزی از دوران اسارت را ثبت و مطرح میکنند و آنچنان تمایلی به تشریح جزئیات همچون وضعیت اردوگاهها و اسرا ندارند. تاریخ غالباً به مسائل عمده و اصلی جنگ و پیامدهایش توجه دارد و این نیست که بر آن باشد تا به مسائل اسر رسیدگی کند. بنابراین، برای ثبت رویدادهای مهم دوران اسارت و وضعیت اردوگاهها باید به ژانر ادبیات داستانی روی آورد. ادبیات داستانی همواره بر آن بوده تا رویدادهای مختلف جنگی را بدون کم و کاست ثبت کند؛ رویدادهایی که از چشم مورخان دور میماند و تاریخ قادر به پوشش دادن به آنها نیست. بنابراین، در وادی اسارت فقط این ادبیات داستانی است که میتواند به ثبت حقایق تاریخی بپردازد و آثاری چون جنگ و صلح سند دست اول به حساب میآیند.
توجه به این مسئله مهم ضروریست که بخشی از منابع ادبیات داستانی اسارت در غرب به واسطه خاطرهنویسی و مستندنگاری تأمین میشود. اما بخش عمده کار از طریق پژوهش و بر اساس اسناد و مدارک معتبر به جامانده انجام میشود. هرچند که ادبیات استعمار نو در این وادی بسیار تأثیرگذار بوده و سعی میکند به آمال و اهداف مورد نظر خود دست یازد.
اصولاً ادبیات اسارت ابزار توانمندی است که دولتها برای مقابله با دشمن به کار میگیرند. از این رو، غالب آثار داستانی این حوزه مملو از رویدادهای غلوآمیز است. این در حالی است که ادبیات اسارت در ایران، که زیر گروه ژانر ادبیات دفاع مقدس قرار میگیرد، فقط براساس خاطرات اسرا و بیشتر براساس تخیلات نویسندگان شکل گرفته است. متأسفانه فرهنگ پژوهش در میان نویسندگان ایرانی قوام نیفتاده است؛ در صورتی که در غرب آثار ماندگار ادبی همواره براساس پژوهش شکل میگیرد و کمتر نویسندهای اجتماعی، جنگی، روانشناختی و ... بدون پژوهش دست به قلم میبرد. بر این اساس، نویسندگان مطرح داستان جنگ در غرب جدای کار نویسندگی خود تحلیلگران خبره سیاسی و جنگیاند و حتی قادراند بسیاری از حوادث مهم را پیشبینی کنند.
در چنین شرایطی، سازمانها و نهادهای نظامی و سیاسی در غرب همکاری جدی و قابل تعمقی با نویسندگان جنگی دارند و منابع و اطلاعات دست اول خود را در اختیار آنها قرار میدهند، اما متأسفانه در ایران هیچ ارتباط منطقی میان نهادهای نظامی و سیاسی و نویسندگان این حوزه نیست. بیشک استفاده از ابزار ادبیات داستانی در پیشبرد اهداف ملی تأثیر عمیفی برای کشور به همراه خوادهد داشت.
در غرب نویسندگان مطرحی چون فردریک دابلیو ترنر(Frederick W. Turner) مروی جمیسون (Mary Jemison)، کارن استین متنس (Karen Steinmetz) و سارا مسترزباکی(Sarah Masters Buckey) آثار ماندگار و تأثیرگذاری را در این وادی خلق کردهاند که هم مورد توجه عموم مردم و هم کارشناسان و تحلیلگران سیاسی، اجتماعی و نظامی قرار گرفته است. باید به این مسئله توجه داشت که در داستان اسارت مهمترین مباحث و مضامینی که باید مطرح شوند تقابل نیروی نظامی، ارزیابی توانمندیها و قدرت نظامی دو طرف، اختلافهای مهم فرهنگی، شرایط حاکم بر اردوگاهها و نحوه مبارزه با دشمن در زمان اسارت است. بیشک خاطرات اسرا میتواند در شکلگیری داستان جنگ کمک بسزایی به حساب آید، اما این کافی نیست. پژوهش و شیوه دست یازیدن به اطلاعات مهم باید به نویسندگان دفاع مقدس آموزش داده شود. همچنین باید سازمانهای دولتی را متوجه نقش محوری ادبیات داستانی کرد و میان نویسندگان و این مراکز پیوند مستحکمی برقرار کرد تا نویسندگان این حوزه از حمایت همهجانبه مراکز دولتی برخوردار بشوند.
انتهای پیام/