ذرهای از نوشتن هیچ یک از کتابهایم پشیمان نیستم
احمد دهقان میگوید: از نوشتن هیچ یک از کتابهایم ذرهای پشیمان نیستم. آنها را با تمام عشقم نوشتم، با تمام عشقم به بچههای جنگ و ذرهای پشیمان نیستم. آن قصه ممکن است مال گذشته باشد. ولی امروز هم اگر بنویسم همان عشق حضور خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، احمد دهقان نویسنده نامآشنایی در ادبیات جنگ به شمار میرود، او از 15 سالگی در جبههها حضور داشت و پس از آن نیز دست به نوشتن از هر آنچه که با چشم خود دیده بود، زد. نخسیتن رمانش «سفر به گرای 270 درجه» در سال 1375 منتشر شد. دو سال بعد همین رمان ابتدا به عنوان یکی از آثار برگزیده 20 سال داستان نویسی و مدتی بعد به عنوان برگزیده 20 سال ادبیات پایداری انتخاب شد.
«پال اسپراکمن» نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه راتجرز نیوجرسی آمریکا این رمان را به زبان انگلیسی ترجمه کرد. دانشگاه جرج واشنگتن دی سی، دانشگاه هاروارد(کتابخانه دانشکده هاروارد) MA ، کتابخانه کنگره واشنگتن دی سی، کتابخانه UCLA لس آنجلس، دانشگاه برکلی کالیفرنیا، دانشگاه ماریلند (دانشکده پارک کالج) و دانشگاه ورمونت (کتابخانه بیلی هوو برلینگتن) از جمله مراکزی هستند که این کتاب را در دسترس علاقهمندان قرار دادهاند.
«من قاتل پسرتان هستم» دیگر کتاب دهقان در حوزه جنگ بود که در سال 83 منتشر شد، این کتاب شامل مجموعه داستانهایی بود که دهقان از دفاع مقدس نوشت، یکی از ده داستان این مجموعه، که نام کتاب از آن گرفته شده بود مربوط به رزمندهای است که مجبور میشود، در یک موقعیت خاص و دشوار، همرزم مجروح خود را به شهادت برساند. سالها پس از این ماجرا واقعیت را برای خانواده همرزمش بازگو میکند.
احمد دهقان با انتشار دو کتاب «سفر به گرای 270 درجه» و «من قاتل پسرتان هستم» در سالهای دهه 70 و دهه 80 تحولی در ادبیات دفاع مقدس ایجاد کرد که البته واکنشهایی نیز به همراه داشت. با وجود این واکنشها هنوز نیز بسیاری «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان را یکی از بهترین آثار نوشته شده در حوزه دفاع مقدس میدانند.
اینک پس از 11 سال از انتشار نسخه فارسی کتاب، انتشارات «شمع و مه» نسخه انگلیسی «من قاتل پسرتان هستم» را با عنوان «من قاتل پسرت هستم» منتشر کرده است. این کتاب با ترجمه کارولین کراسکری مترجم آمریکاییالاصل در آمازون عرضه شده و قرار است تا پایان سال نسخه آلمانی آن نیز منتشر و در نمایشگاه لایپزیک آلمان رونمایی شود.
به مناسبت انتشار نسخه انگلیسی این کتاب نشستی با حضور احمد دهقان، نویسنده و افشین شحنهتبار ناشر کتاب برگزار شد. احمد دهقان در بخش نخست این نشست که پیش از این در تسنیم منتشر شد، از نگاه انسانی موجود در آثارش سخن گفت و خود را نماینده تمامی جانبازان و قهرمانانی دانست که در طول 8 سال پرچم دفاع مقدس را بلند کرده و وظیفه خود را انجام دادند. او همچنین خود را به عنوان یک نویسنده دفاع مقدس، صاحبخانه ادبیات جنگ میداند و آنهایی را که فریاد میزنند و دیگران را در این حوزه متهم میکنند، مستأجر، بخش دوم این نشست به شرح ذیل است:
* تسنیم: فرض کنید تفاوتی بین نویسنده ایرانی و خارجی در زمینه حمایتها، دغدغه معاش و ... وجود نداشته باشد و از این نظر یکسان باشیم، چه تفاوتی بین ذات نویسندگی در نویسندگان ایرانی و خارجی وجود دارد که موجب شده نویسنده کشورهای دیگر جهانی شوند، اما نویسندگان ما را در داخل هم حتی همه نشناسند؟
به نظر من، رمان در کشور ما وضعیت خوبی ندارد، اگر بخواهیم مقایسه کنیم، باید بگوییم رمان در مقایسه با سالهای پس از انقلاب اسلامی، دوره بدی را میگذراند. دلایل مختلفی وجود دارد اینکه چرا کار خوب تولید نمیشود؟ چرا کار خوب خوانده نمیشود؟ چرا نویسنده خوب متولد نمیشود؟ هر کدام از اینها باید از زوایای مختلف بررسی شوند. اینکه چرا نویسنده بزرگ متولد نمیشود و یا کم متولد میشود؟ چرا نویسندهای که بزرگ است خوب معرفی نمیشود و....
اورهان پاموک نویسنده بسیار مشهوری است، من حداقل میتوانم دو سه نویسنده داخلی را نام ببرم که تواناییهایی همسنگ اورهان پاموک دارند، اما چرا او در دنیا معرفی میشود، اما نویسندگان ما خیر؟. همه اینها بحثهای مختلفی است که وجود دارد و صحبت درباره آنها طولانی خواهد شد، اما اینکه بگوییم تفاوت بین نویسنده ایرانی و خارجی وجود دارد، کاملاً بحق است من هم قبول دارم با این توضیحاتی که دادم.
چرا ما همچون ترکیه که پشت پاموک ایستاد، پشت نویسندگانمان نمیایستیم
از طرف دیگر ما نویسندگان خوبی داریم، اما آنچنان که ترکیه پشت سر پاموک ایستاد، ما یک صدم یا یک هزارم پشت نویسندگانمان نمیایستیم، در نتیجه اورهان پاموک جهانی شد، اما نویسندگان ما نه. از همین روست که گاهی از اینکه چه کسانی جایزه نوبل را میگیرند، تعجب میکنیم.
* تسنیم: اجازه بدهید، برگردیم به موضوع کتاب، فرم خاص به کار رفته در نگارش «من قاتل پسرتان هستم» بسیار خاص است و متفاوت با سنت داستاننویسی ایرانی.حتی به نظرم با «سفر به گرای 270 درجه» نیز متفاوت است. اختصار و ایجازی که در کتاب وجود دارد، در عین اینکه فضایی کاملاً کوبنده و هیولاوار به داستان میبخشد، با نگاه صرف انسانی کتاب نیز هماهنگ است و این هماهنگی شاید از انتخاب فرمی که صورت گرفته است هم به نظرم مهمتر است. دوست دارم درباره فرم کار هم صحبت کنیم.
حتماً، در این باره باید چند نکته را عرض کنم، یکی اینکه این عامدانه نبود، اما وقتی قصهها تمام شد، دیدم قصههایی که من نوشتم قصه آدمهای پس از جنگ است. یعنی قصه تمام شخصیتها پس از نبرد رخ داده است. داستان «من قاتل پسرتان هستم» نیز در زمانی رخ میدهد که جنگ تمام شده است. این چیزی بود که برای خود من نیز جالب بود. من از ابتدا نمیخواستم 10 قصه بنویسیم که همگی نشان دهند، جنگ کردگان چه برسرشان آمده است؟ این را بعداً فهمیدم، زمانی که کتاب تمام شد، بنابراین بدون اینکه خودم بدانم این موضوع علاقه شخصی من بوده است. در مورد ایجاد و اختصار نیز خود من دوست دارم به لحاظ فرم و ساختار کاری تولید کنم که درخور باشد.
همانطور که میگوییم، داستان کوتاه نباید هیچ اضافهای داشته باشد، سعی کردم ایجاز درون قصههایم حضور داشته باشد و نکته مهم دیگر در مورد این کتاب این بود که حادثهها آنقدر بزرگ بود که من ابتدا به حادثه توجه کردم. بعد به فرم. یعنی از پس حادثهای که در ذهنم ساختم فرم را ساختم. پس حادثهها چنان بزرگ بود که فرمهای داستانی در کنار هم قرار گرفتند. خوشبختانه این دو با هم هماهنگ بودند و فرم ناهماهنگی اتفاق نیفتاد.
*تسنیم: حدس میزنم که ویرایشگر به شدت سختگیری هستید و «من قاتل پسرتان هستم» بارها و بارها ویراستاری شده است.
بله ، من حتی قبل از نگارش قصه، آن را ویرایش میکنم، ممکن است، قصهای 10 سال با من باشد، اما وقت زایشش در دو روز ایجاد شود. ممکن است، خیلی کوتاه بنویسم، اما مرتب آن را بازنویسی میکنم، تا آن فرمی که دلم میخواهد، به وجود آید. وقتی آن چیزی که خواستم درآمد، دیگر به آن دست نخواهم زد. یعنی «من قاتل پسرتان هستم» از چاپ اول تا چاپ آخرش و حتی نسخهای که ترجمه شد همان چیزی بود که از ابتدا بود. وقتی زیر قصه تاریخ میزنم، 1383، این قصه و نثر من در سال 83 بوده است و به عنوان شناسنامه سال 83 آن را حفظ میکنم، اگر سال 94 چیز دیگری بنویسم شناسنامه سال 94 خواهد بود.
* تسنیم: فکر میکنم بخش مهمی از ارزش «من قاتب پسرتان هستم» در همین فرمی باشد که دربارهاش صحبت کردیم. حالا کتاب ترجمه شده است، فکر میکنید این فرم خاص در ترجمه منتقل شده است؟
به نظر من در ترجمه درمیآید، هر قصهای «آن» خودش را دارد که هر داستاننویس در مورد قصه خودش میگوید، «آن» قصه من. «آن» چیزی است بی تعریف، اما در هر داستانی حضور دارد و آن داستان را خواندنی و یا ناخواندنی میکند. باید ببینیم که این کتاب در ترجمه خوانده میشود یا نه، تا به وسیله مخاطب خارجی خوانده نشود، نمیتوانیم این تصمیم را بگیریم و فکر کنیم چه اتفاقی افتاده است؟ باید بخوانند و بعد در مورد آن میتوانیم بیشتر حرف بزنیم. الآن فضای مخاطب مهآلود است.
از نوشتن هیچ یک از کتابهایم ذرهای پشیمان نیستم
* تسنیم: دوست دارم بدانم با توجه به اتفاقاتی که این کتاب پس از انتشار از سر گذراند، اگر دوباره بخواهید «من قاتل پسرتان هستم» را بنویسید، همین مسیر را پیش خواهید گرفت یا اینکه کلیت داستان را تغییر خواهید داد؟
نه، من از نوشتن هیچ یک از کتابهایم ذرهای پشیمان نیستم. آنها را با تمام عشقم نوشتم، با تمام عشقم به بچههای جنگ و ذرهای پشیمان نیستم. آن قصه ممکن است مال گذشته باشد. ولی امروز هم اگر بنویسم همان عشق حضور خواهد داشت و احتمالاً قصه هم همان قصه خواهد بود. دغدغه دیروز و امروز فرقی ندارد.
* تسنیم: تصور میکنید این کتاب هم موفقیت «سفر به گرای 270 درجه» را در ترجمه پیدا میکند؟
اصلاً نمیدانم.
* تسنیم: در نسخه انگلیسی تغییر کوچکی در عنوان کتاب رخ داده است، آیا به جز این تغییر در محتوا نیز با تغییر روبرو هستیم؟
خیر، من در روند ترجمه با مترجم همواره ارتباط داشتم و قسمتهایی از کتاب را که برای مترجم مبهم بود، شفاف کردم، در طول ترجمه با هم مرتب در تماس بودیم و همین ارتباط به بهتر شدن ترجمه کمک فراوانی کرد.
*تسنیم: زمان انتشار «من قاتل پسرتان هستم» فشارها روی شما زیاد شده بود، امکانش هست که با ترجمه کتاب نیز این فشارها بیشتر شود، خیلیها در دورهای تلاش کردند، شما از دایره نیروهای ارزشی، انقلابی و دفاع مقدسی بیرون روید، اما شما مقاومت کردید و اکنون جایگاهتان ثابت شده است. مسیر آینده شما چگونه به پیش خواهد رفت؟
به عشق آدمهای جنگ مینویسم
من نویسندهام و همیشه خواهم نوشت، همیشه هم گفتهام که به عشق آدمهای جنگ مینویسم. شناسنامه من نشان داده است که من صاحب خانهام و کسانی که فریاد میزنند و دیگران را اذیت میکنند مستأجرند.
* تسنیم: آقای شحنهتبار اجازه دهید، بحث را با شما پیش ببریم، انتشار ترجمه انگلیسی کتاب «من قاتل پسرتان هستم» یک رخداد خوب در حوزه ترجمه کتابهای دفاع مقدس به نظر میرسد، چه شد شما به عنوان یک ناشر دوزبانه به سراغ انتشار ترجمه کتابی از حوزه دفاع مقدس برای توزیع در خارج از کشور رفتید؟
چند سالی بود که تصمیم داشتم به ادبیات دفاع مقدس ورود داشته باشم، بسیار هم دنبال کتابهای مناسب رفتم. از مراجعه به موسسه حفظ آثار گرفته تا سایر ناشران داخلی که به انتشار آثار دفاع مقدس میپردازند. متأسفانه در حوزه داخل و در بخش دفاع مقدس ما بیشتر به کمیت فکر کردهایم. آثار موجود آثاری نیستند که در ترجمه به زبان دیگر و در مواجهه با فضای خارج از کشور بتوانند موفق باشند. بنابراین با وجود بررسی آثار متعدد نتوانستم هیچ یک را مناسب تشخیص دهیم.
در بسیاری از آثار حوزه دفاع مقدس، نویسندگان با برجسته کردن بعد روحانی و معنوی دفاع مقدس از جنبههای انسانی دور شده است، بنابراین مخاطب غیرفارسی زبان که با این جنبههای روحانی جنگ آشنایی ندارد، نمیتواند با چنین آثاری ارتباط برقرار کند. ما دنبال کتابی بودیم که هم در حوزه دفاع مقدس باشد، هم کاملاً ایرانی باشد و هم شرایط و وضعیت ایرانی و ایران را در دوران دفاع مقدس نشان دهد، اما برای مخاطب غیرایرانی نیز قابل فهم باشد. تنها کتابی که من پس از خواندن آن متوجه شدم که اثر مورد نظر را یافتم، همین کتاب «من قاتل پسرتان هستم» بود.
«من قاتل پسرتان هستم» جهانشمول است
با وجود اینکه این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه را دربرمیگیرد، اما یکی از نخستین حُسنهایش این است که کاملاً جهان شمول است، آن هم به نوع قلم احمد دهقان باز میگردد که در سایر آثارش نیز نمود دارد و موجب شده آثارش به راحتی به زبانهای دیگر بازگردانده شود. در حالیکه بسیاری از کتابهای شاخص و مناسب دیگر نیز در حوزه دفاع مقدس وجود دارد که از این توانایی برخوردار نیستند.
بسیاری از این کتابها با پرداختن به جنبههای روحانی دفاع مقدس مخاطب داخلی را درنوردیدند، اما در ترجمه به زبان دیگر همین ارزشها تبدیل به ضدارزش میشوند. بنابراین باید در انتخاب کتاب مناسب دفاع مقدسی برای ترجمه به زبانهای دیگر دقت لازم را داشت.
شحنهتبار: بسیار دیر اقدام به ترجمه آثار دفاع مقدس کردهایم
من این نکته را همواره مدنظر داشتم که برای انتخاب یک کتاب دفاع مقدس و برگردان آن به زبان انگلیسی باید دقت بسیاری داشته باشم. در مرحله نخست کتاب باید جذاب باشد. پس از انتخاب «من قاتل پسرتان هستم» بسیاری به من انتقاد کردند که چرا این کتاب را انتخاب کردهای و یا چرا فلان کتاب را انتخاب نکردهای؟. من در پاسخ به آنها گفتهام که همه کتابها قابلیت برگردان به زبانهای دیگر را ندارند و باید به ویژگیهای مختلف آن کتاب در این زمینه توجه داشت. علاوه بر این ما بسیار دیر اقدام به ترجمه آثار دفاع مقدسمان کردهایم. اکنون باید حداقل دهها عنوان اثر دفاع مقدسی شناخته شده در جهان داشته باشیم. ما حتی از عراق که کشور مقابل ما و مهاجم به ما بود در این زمینه عقب هستیم.
شحنه تبار: در مقابل هر 50 کتابی که از سربازان عراقی منتشر شده است، ما یک کتاب منتشر کردهایم
در این زمینه معادله 50 به یک مشاهده میشود، یعنی در مقابل هر 50 کتابی که از سربازان عراقی از جنگ ایران و عراق در خارج از کشور منتشر شده است ـ آن هم کتابهایی که با نگاههای بسیار منفی به ایران در آنها نگاه شده است ـ ما یک کتاب منتشر کردهایم. بنابراین ما برای آغاز مسیر حرفهای ترجمه کتابهای دفاع مقدس به زبان انگلیسی و توزیع در خارج از کشور باید از کتابی آغاز میکردیم که از جذابیت لازم برخوردار باشد. بنابراین هیچ اثری بهتر از کتاب «من قاتل پسرتان هستم» نمیتوانست در برگردان موفقیتهای لازم را کسب کند. اطمینان دارم که این کتاب پس از توزیع در کشورهای اروپایی و آمریکایی بسیار موفق خواهد بود.
از همین رو است که ما ترجمه آلمانی کتاب را نیز آغاز کردیم و قرار است، همراه با نسخه انگلیسی کتاب در نمایشگاه لایپزیک آلمان رونمایی شود.
شحنهتبار: خشت اول را در ترجمه آثار دفاع مقدس کج نهادهایم
*تسنیم:در صحبتهای آقای دهقان، به ترجمههایی که از آثار دفاع مقدس در خارج از کشور توزیع شده است، اشاره شد. نگاه کلی به این کتابها ترجمه این کتابها را مبارک نشان میدهد. اما وقتی تأمل بیشتری داشته باشیم متوجه خواهیم شد که نوع ترجمه و شیوه توزیع و عرضه ضعیف است. از دید شما که یک ناشر بینالمللی هستید، این موضوع چگونه است؟
آثار بسیاری داریم که ترجمه شده است حتی در حوزه دفاع مقدس، اما انتخاب اثر اولین گام است که ما در آن اولین گام اکثراً اشتباه کرده و آثاری را انتخاب کردهایم که در عین با ارزش بودن آثاری نیست که برای ذائقه مخاطب غیرایرانی قابل درک باشد. ما خشت اول را کج نهادهایم. پس از آن مهمترین مشکلی که ما داریم بحث ترجمههای بسیار ضعیف است که در داخل انجام میشود، ما مترجمان خوبی در داخل داریم اما اکثر آنها ناپخته کار میکنند.
من خود به شخصه تلاش میکنم مترجمی انتخاب کنم که بومی زبان دوم باشد و به زبان فارسی نیز تسلط داشته باشد. اینگونه راحتتر جلو خواهیم رفت. در مورد کتاب «من قاتل پسرتان هستم» نیز دقیقاً همین کار را کردیم. ما در عین اینکه «زهرا رضازاده» مترجم فارسی به انگلیسی مسلط را داشتیم، از کارولین کراسکری به عنوان مترجم نخست استفاده کردیم. این مترجم به خوبی با کتاب ارتباط برقرار کرد. ژانر این کتاب هم برای او و هم برای کسانی که ایران را نمیشناختند بسیار جالب بود. همچنین مترجم ارتباطی که با کتاب گرفت در روند ترجمه بسیار موثر بود. او خود در مقطعی در زمان جنگ در ایران زندگی کرده است و این بسیار بر درک او از داستان موثر بود. من تأکید داشتم برای ترجمه این کتاب از او استفاده کنم.
در بحث تولید کتاب برای خارج از کشور، نیز اینکه ما موفق نیستیم دلایلی دارد. ما نباید زیاد متوقع باشیم که آثارمان زود بدرخشد. در مرحله نخست قدم درست برداشته نشده است، اولین مرحله ترجمه خوب و استاندارد یک اثر است، به گونهای که برای مخاطب جذابیت داشته باشد. این امر اولین گام است که ما در آن قرار داریم.
مرحله دوم معرفی اثر در خارج از کشور است که اصولاً یک ناشر به تنهایی از عهده آن برنمیآید. بخصوص چهرهای که از ایران و نویسنده ایرانی در خارج از کشور ساخته شده است. اینکه کار از خاورمیانه میآید، ترجمه است و ... نوعی دید منفی در جامعه اروپایی ایجاد میکند که موجب میشود کتاب منزوی شود. ناشر تا اندازهای میتواند با این امر مقابله کند، اما در بازار کتاب در خارج از کشور که شرایط نشر نیز تحت تأثیر فضای مجازی قرار گرفته است، نشان دادن یک اثر دفاع مقدسی بسیار سخت اما شدنی است، ما پله پله باید به جلو حرکت کنیم. اولین مرحله از ترجمه استاندارد که ما انجام دادیم، البته ما نمیتوانیم بگوییم صد درصد حس نویسنده اصلی را منتقل کردهایم، اما لازم است حداقل میزانی از این حس منتقل شود.
* تسنیم: و برای توزیع کتاب و تبلیغ در خارج از کشور چه برنامهای دارید؟
ما برای معرفی کتاب راهی جز این نداریم که یا از طریق نشستهای ادبی که با پشتوانه رسانههای غربی برگزار شود، کتاب را معرفی کنیم که البته بسیار مشکل است. دومین کار برگزاری نشستهای ادبی در محیطهای علمی و فرهنگی این کشورها برای معرفی کتاب است که با حضور خود نویسنده باید برگزار شود، چرا که هیچ کس بهتر از نویسنده نمیتواند ارتباط برقرار کند. پس از آن گام سوم پیش رو قرار میگیرد که ما باید منتظر باشیم تا فروش کار بالا رفته و بعد اقتصادی مطرح شود.
ما هنوز بسیار عقب هستیم و نباید تصور کنیم که با توجه به حجم کتابهای ترجمه شده چرا موفقیت کسب نکردیم. چون ما در مرحله نخست راه را اشتباه رفتهایم. حرکت خیلی خوبی که در مورد فیلم «محمد» انجام شد، یک حرکت ملی بود و موفقیت آن نیز ملی بود در مورد کتاب میتوان با یکصدم هزینه تأثیرات بسیاری برجای گذاشت. در همه کشورهای دنیا کتاب اول حرکت میکند و پس از آن سینما و سایر هنرها حرکت میکنند، اما در ایران همه این هنرها جلو هستند و کتاب منفعل ایستاده است.
شحنهتبار: نگاههای مغرضانه به ترجمه کتاب «من قاتل پسرتان هستم»
هنوز این کار شروع نشده یک نگاه مغرضانهای وجود دارد، تماسهای مختلفی با من گرفته شد که چرا این کار را انتخاب کردی و چرا کتابهای دیگر نه. البته اینگونه موارد در همه کشورهای دنیا دیده میشود، اما دلیلی وجود ندارد کتابی که به خوبی بخشی از جنگ ما را نشان داده و میتواند مظلومیت ایرانیان در جنگ را نشان دهد ترجمه نشود.
در حوزه دفاع مقدس عدهای هستند که خود را صاحب منصب میدانند. احمد دهقان از جنس جنگ است و کسی بهتر از همجنسان این افراد نمیتواند از جنگ بنویسد. البته امیدوارم هنوز هم بنویسند. اکنون متأسفانه هنوز به نویسندههایی که در گذشته مینوشتند، اتکا داریم.
* تسنیم: معمولاً در کشورهای غربی چهرهای که از ایران ساخته شده به عنوان یک چهره جنگ طلب مطرح است، شما نیز کتابی را انتخاب کردهاید که درباره جنگ ایران و عراق و نماینده نوع نگاه ایرانیان به جنگ، برای معرفی این کتاب در نشستهایی که خواهید داشت با مشکل مواجه نمیشوید؟
خواهی، نخواهی با مشکل مواجه خواهیم شد، اما به هر حال باید از جایی شروع کرد. شاید هزاران نفر نسبت به ما گارد بگیرند، اما میتوانیم حداقل دو نفر را قانع کنیم که این گونه نیست. کتابهای ژانر جنگی در بهترین حالت کتابهای خنثی محسوب میشوند، اما باید از جایی شروع کنیم، نمیتوان نشست و گفت چون با ما مقابله میکنند این کار را انجام ندهیم. باید آنقدر تلاش کنیم تا به نتیجه برسیم.
ما در داخل کشور گاهی درگیر حاشیه میشویم و اصل کار که دشوار است و ما را نیز فرسوده کرده، فراموش میکنیم، آن هم در شرایطی که کتابهای بسیاری در حوزه جنگ ایران و عراق در خارج از کشور منتشر شده است که نگاه مغرضانهای به دفاع مقدس ایران دارد، این کتابها اتفاقاً با ترجمه و کیفیت خوبی منتشر شده است در حالیکه ما هنوز منابع خوبی برای مقابله با این کتابها تولید نکردهایم.
چندی پیش با یک ایرانشناس لهستانی دیداری داشتم، او میگفت، در لهستان آثاری که از ایران آمده آثاری است که ایرانیهای خارج از کشور و عمدتاً از طیف اپزیسیون به انگلیسی نوشتهاند و با نگاه منفی نسبت به داخل همراه است. یک لهستانی وقتی این کتابها را میخواند با چنین فضایی با ایران مواجه میشود، در حالیمه کتاب دیگری برای معرفی ایران وجود ندارد.
من یک سالی است که با ارشاد، موسسه نمایشگاههای فرهنگی و سازمان فرهنگ و ارتباطات، رایزنیهای فرهنگی و ... برای معرفی کتابهای ترجمه شده مکاتباتی داشتهام اما هیچ یک به نتیجه نرسیده است، متأسفانه ناشر بخش خصوصی در این مسیر به تنهایی باید حرکت کند. بنابراین موانع و دشواریهای بسیاری پیش پای او قرار دارد.
دوستان توجه ندارند که در حوزه ترجمه ما باید از حوزه کمیت بیرون آمده و به کیفیت فکر کنیم. اگر یک کتاب باکیفت ترجمه و در خارج از کشور منتشر و از سوی مخاطب و جامعه فرهنگی غیرفارسی زبان پذیرفته شود، ارزش بیشتری خواهد داشت تا اینکه 100 کتاب ترجمه کنیم اما مورد قبول واقع نشود.
شحنهتبار: رایزنیهای فرهنگی هیچ گونه حمایتی نمیکنند
* تسنیم: اشاره کردید به نقش رایزنیها، رایزنیها تاکنون چه همکاریهایی برای توزیع یا حمایت از کتابهای منتشره شما داشته اند؟
تقریباً هیچ نقشی نداشتهاند، من با همه آنها ارتباط خوبی دارم، اما وظیفهای که یک رایزنی در معرفی آثار هنری دارد، انجام نمیشود. مگر اینکه کاری انجام شود و رایزنی نقش کاتالیزور را ایفا کند. اصولاً رایزنیها با توجه به اینکه کاملاً دولتی هستند، تنها روی آثاری که خودشان با نگاه داخلی انتخاب میکنند، تمرکز دارند که البته اغلب این طرحها نیز در بیرون از کشور با مشکل مواجه میشود. این کتابها در داخل با هزینههای میلیونی منتشر و رونمایی میشود، گویی برای مخاطب داخلی تولید شدهاند نه مخاطب خارجی. اگر از مسئولان سازمان فرهنگ بپرسیم که کدام یک از این کتابها در خارج از کشور بازخورد مناسبی داشته است، پاسخ روشنی ندارند.
* تسنیم: انتشارات «شمع و مه» یک ناشر بین المللی است که هم در ایران ثبت شده و هم در انگلستان. انتظار میرود که فارغ از حمایتهای داخلی در خارج از کشور متکی به خود بوده و طبق ضوابط نشر بین المللی عمل کنید. اما تجربه چاپ کتابهای پیش از این در انتشارات شما نشان داده که در توزیع و فروش این کتابها در خارج از کشور نیز نیازمند حمایتهای داخلی هستید، چرا چنین است؟
چند موضوع بسیار مهم در این زمینه وجود دارد. اولین گام تولید یک اثر است. در زمان تولید کتاب محمد(ص) من بسیار خوشبین بودم چرا که وعدههای مختلفی از سازمانهای مختلف همچون مرکز اسلامی در لندن تا سازمان فرهنگ و ارتباطات و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتیم. اما پس از انتشار کتاب همه این سازمانها کنار کشیده و حمایت نکردند.
شحنهتبار: در معرفی ادبیات در بیرون از کشور ناشر به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد
در معرفی ادبیات در بیرون از کشور ناشر به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد، مگر اینکه معجزهای رخ دهد. در خارج از کشور اینگونه نیست که هر کتابی تولید و چاپ شد، لزوماً موفق شود. ما نباید یک ناشر خصوصی کوچک که در بیرون از کشور فعالیت میکند را با ناشران بینالمللی مقایسه کنیم. آنجا نیز هر اثری تولید میشود، با پشتوانه مالی قوی و تبلیغات متعدد است که موفق میشود. ما در نخستین مرحله وارد میشویم، اما پس از آن را نمیتوانیم وارد شویم. چرا که معرفی یک اثر دهها برابر تولید آن هزینه بردار است. برای نمونه هزینهای که برای تبلیغات کتاب «هری پاتر» استفاده میشود، با هزینه خودروسازی ما برابری میکند.ما نسبت به ناشران بزرگ اروپایی بسیار کوچک به شمار میرویم، بنابراین باید با حمایت و پشتوانه مالی در این بازار گام برداریم.
انتهای پیام/