برخورد با بورسیه‌ها مصداق نفوذ است/بسیج؛ مطیع‎ترین نهاد نسبت به فرامین رهبر انقلاب

برخورد با بورسیه‌ها مصداق نفوذ است/بسیج؛ مطیع‎ترین نهاد نسبت به فرامین رهبر انقلاب

نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: دومین راهبردی که به کار گرفتند راهبرد تحریم بود، تحریم های بسیار سخت و زنجیروار یعنی یک حلقه زنجیری جهانی علیه ما بوجود آوردند که ما را از پا دربیاورند و مردم را علیه نظام بشورانند.

به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام و المسلمین علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در گفت‌و‌گویی با وب‌سایت بسیج به سوالات و موضوعات مختلفی پاسخ داده است که به بخش‌هایی از این مصاحبه اشاره می‌شود:

برای ورود  به  بحث به موضوع اقتصاد مقاومتی و نسبت بسیج با تحقق این مهم می‌پردازیم. همانطور که مستحضر هستید دستوری در این زمینه از سوی رهبر انقلاب مبنی بر لزوم استفاده از ظرفیت بسیج و سپاه در حوزه اقتصاد مقاومتی وجود دارد. از آن سو ایشان نسبت به عدم تحقق اقتصاد مقاومتی ابراز گلایه کرده اند. حضرتعالی نقش بسیج در پیشبرد اهداف اقتصاد مقاومتی را تا چه حد ارزیابی می کنید؟

باسلام و با عرض تبریک هفته بسیج و سالگشت تولد شجره طیبه که اکنون به عنوان یک درخت تنومندی که میوه‌های شیرین آن نه تنها در ایران بلکه در سراسر منطقه غرب آسیا مورد بهره برداری هواداران اسلام

ناب محمّدی قرار می‌گیرد. درطول این چندسال به خصوص چندماه اخیر، اصطلاحات خاصی به صورت مکرر در بیانات رهبری معظم انقلاب قابل دریافت است یکی از آن اصطلاحات مهم " استحکام درونی نظام " است که تقریبا دراین چندسال اخیر بیش از 180 بار، فراوانی آن در کلمات رهبر انقلاب دیده می‌شود.یکی دیگر از اصطلاحاتی که ایشان زیاد به کار بردند اصطلاح " اقتصاد مقاومتی" است، باز درهمین راستا اصطلاح"صرفه جویی" در کلام ایشان زیاد مورد استفاده قرار گرفت، این اصطلاحات تقریبا به هم مربوط است، بحث "استحکام درونی نظام" از اساسی‌ترین راهبرد معظم‌له برای حفظ و بقای انقلاب، دوام و پویایی وبالندگی آن برای گذر از پیچ خطرناکی است که انقلاب اکنون در آن قرار دارد. استحکام درونی نظام یا بازسازی درونی قدرت از جمله اصطلاحاتی است که زیاد در کلام رهبری مشاهده می‌شود و آن ناظر به این مسئله است که در نگرش دینی، تکیه برایمان و تقویت قدرت درونی افراد است. فرد توحیدی و قرار گرفتن آن‌ها کنار همدیگر، زمینه‌ساز یک ملت توحیدی می‌شود، ملت توحیدی نیز زمینه‌ساز دولت توحیدی و دولت توحیدی و مستحکم هم زمینه ساز امت توحیدی می‌شود.

برای رسیدن به استحکام درونی نظام و بازسازی درونی قدرت یکی از راهکارها و سازوکارها اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی بیشترین دغدغه مردم، معیشت و زندگی آنهاست و یک نظام اگر بخواهد روی پای خود بایستد باید اقتصادش بنیادی و بنیانی باشد و زیرساخت‌های آن طوری باشد که با اندک فشار و یا حتی با فشارهای سخت هم متزلزل نشود. معمولا درختهایی که در جنگل رشد می‌کنند در یک فضای طبیعی در برابر سهمگین‌ترین طوفان‌ها مقاومت می‌کنند؛ لذا اقتصاد مقاومتی یکی از الزامات بازسازی درونی قدرت یا استحکام درونی نظام است.

بسیج؛ مطیع‎ترین نهاد نسبت به فرامین رهبر انقلاب/مدل‎سازی برجام در منطقه تهدید علیه امنیت‎ملی است/برخورد با بورسیه‌ها مصداق نفوذ است

و نقش دولت در استحکام درونی نظام طبیعتا محوری خواهد بود.

بله دراین جا نقش دولت بسیار تعیین کننده است یعنی عواملی در تحقق تدابیر رهبر معظم انقلاب نقش دارند چند عامل است، یکی از آن عوامل، دولت است که باید ساز و کار و راهکار لازم و زمینه این شرایط لازم را فراهم کند و آنجاییهم که نیازمند قانون است و نیاز به پشتوانه قانونی است مجلس باید ورود پیدا کند. درحقیقت آنچه که خمیرمایه تحقق بخش تدابیررهبری معظم انقلاب است اراده دولتمردان است، اگر در آنها انگیزه و اراده لازم و یا فهم درست از این راهبرد باشد قطعا به دنبالش خواهند راه افتاد و زمینه سازی برای تحقق آن را فراهم می کنند.این هم یک مسئله قرآنی است و هم یک مسئله تجربی؛ قرآن هم شرط مقاوم سازی جامعه را تکیه بر قوا و سلاح درونی جامعه عنوان می کند.در سوره انفال دارد " و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة " اول می گوید هرچه در توان دارید آماده کنید. بعضی مفسرین این را ناظر به بحث سخت افزاری گرفتند و بعضی ها گفتند هم سخت افزاری است و هم ناظر به نرم افزار است. در فاز بعدی می فرماید " یا ایها النبی حرض المؤمنین علی القتال " یعنی ای پیامبر مومنین را بر جنگ و مقابله با دشمن تحریض و تشویق کن و بعد می فرماید " ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مئتین" یعنی اگر سه عنصر" صبر، ایمان و بصیرت " در شما باشد توانتان یک به ده می شود. کاملا این رشد تصاعدی توان را می بینیم که اینجا تکیه بر درون شده است.

ابتدا می فرماید هرچه از توان و سلاح دارید مهیا کنید و اینجا هم می فرماید اگر در شما این سه عنصر نرم افزاری وجود داشته باشد توانتان یک به ده می شود و یا جای دیگری می فرماید "بلی ان تصبروا و تتقوا" یعنی اگر میزان صبر و تقوای شما زیاد شود امداد غیبی هم به کمک شما خواهد آمد؛ یعنی باز زایش نرم افزاری هم برمی گردد به درون؛ یعنی اگر شما محکم بودید و ایمان به خدا داشتید امداد غیبی به کمک شما خواهد آمد. البته آیات زیادی در این زمینه وجود دارد، تجربه تاریخی هم پشتوانه این مسئله است؛ یعنی پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله نیز با تکیه بر همین فرآیند یک انقلاب و جامعه متمدنی را پایه گذاری کردند.باز در تاریخ معاصر نیز همین شاهد را داریم؛ آقای گاندی با تکیه بر اعتماد و امکانات درونی از هند یک قدرت صنعتی ساخت.

به عبارتی آیا می توان گفت فارغ از نگاه اعتقادی اگر شما یک کشور غیر دینی باشی و به قدرت درون هم متکی باشی باعث پیشرفت می شود؟

بله همین طور است، شما ببینید آقای گاندی یک جمله ای دارد که "ملت بزرگ هند اگر بخواهید مستقل باشید باید چند دهه پابرهنه باشید، با کفش چرم انگلستان نمی شود به استقلال رسید". یا آقای مائو همین روش را دنبال کرد؛ این یک قانون طبیعی است، خود این استحکام درونی نظام، یک دلیل و جهت عقلانی و دینی است که می تواند استقلال، بقای یک نظام و حکومت را تضمین بکند و فشارها را از خودش دفع و رفع کند.

بسیج؛ مطیع‎ترین نهاد نسبت به فرامین رهبر انقلاب/مدل‎سازی برجام در منطقه تهدید علیه امنیت‎ملی است/برخورد با بورسیه‌ها مصداق نفوذ است

پس می‌توان نتیجه گرفت در حوزه‌های مختلف و علی‌الخصوص موضوع مورد اشاره یعنی اقتصاد مقاومتی، نقش اصلی و محوری با دولت است؟

در درجه اول اراده دولت مردان تعیین کننده است، بالاخره راهبرد از سوی رهبری انقلاب به عنوان ولی‌فقیه و فصل الخطاب تعیین می شود و زمینه سازی و بسترسازی و اجرا به عهده دولتمردان است.

آیا شما اکنون این اراده را در دولتمردان می بینید؟

خب! علتی که ما می بینیم این تدبیر، "به نحو احسن" اجرایی نشده، فقدان اراده و ساز وکارهای لازم است و وجود این مهم را می‌طلبد، اراده قوی می‌خواهد، ریسک‌پذیری و هزینه کردن می‌طلبد یعنی یک دولتی که بخواهد دست به اصلاحات عمیق در جامعه بزند باید میزان ریسک‌پذیری‌اش در جامعه بالا رود و اگر بناست این میزان بالا رود، باید قید منافع زودگذر را هم بزند؛ متاسفانه بعضی از دولتها به خاطر منافع زودگذرشان حاضر نیستند هزینه پراخت کنند و ریسک‌پذیر نیستند.

البته گاهی نگاه‌های حزبی و انتخاباتی و به عبارتی ترس از ریزش آرا، عامل اصلی این عدم ریسک‌پذیری می‌شود.

بله! همین طور است بخشی از انجام اصلاحات اصولا به جراحی نیاز دارد؛ خب جامعه‌ای که به سمتی حرکت کرده که اقتصادش وابسته بوده و جامعه مصرفی بوده است حالا این را برگردانند به شرایطی که بتواند در یک دوره دراز مدت، در برابر قلدرترین قلدرهای عالم بایستد و مبارزه کند؛ این نیازمند یک جراحی است و این جراحی هم نیازمند هزینه دادن است و ممکن است در نهایت دولت محبوبیت بیشتری پیدا کند اما در عین حال خوف و ترس اینکه اگر من این کار را بکنم ریزش خواهم داشت باعث می‌شود که دولت‌ها کمتر وارد کارهای اصلی بشوند و معمولا به سمت رفورمیستیو کارهای سطحی پیش می‌روند. قاعدتاً وجود ارادۀ قوی برای دولتمردانی که در یک انقلاب بناست عهده‌دار قوه مجریه باشند یکی از الزامات است.

تکلیف مجلس به چه صورت است؟

نمایندگان مجلس می‌توانند در این زمینه دولت را وادار به حرکت کنند، چون یکی از عوامل تحقق بخش تدابیر ولی فقیه، مجلس است و مجلس هم اگر بخواهد در این زمینه جدی وارد شود این هم ریسک‌پذیری و هم هزینه پذیری را می‌طلبد و این یکی از مهمترین عوامل است. اما عامل دوم در تحقق تدابیر رهبری معظم انقلاب، مردم هستند؛ بالاخره مردم در زمینه‌های مختلفی نقش دارند یعنی در ابعاد مختلفی تاثیرگذار هستند و یکی از ابعاد نقش مردم این است که مطالبات رهبری را دنبال کنند.

بسیج؛ مطیع‎ترین نهاد نسبت به فرامین رهبر انقلاب/مدل‎سازی برجام در منطقه تهدید علیه امنیت‎ملی است/برخورد با بورسیه‌ها مصداق نفوذ است

اشاره شما به همان اصل مهم مطالبه‌گری مردم است؟

بله اینکه مردم باید از مجلس و دولت بخواهند که این خواسته آقا چه شد؟ اقتصاد مقاومتی برای یک ملّت انقلابی از جمله عوامل انقلاب و مهمترین ساز و کار تأمین نیازهای جامعه است و باید مرتّب جزء مطالبات مردم باشد.

و رسانه هم قاعدتا این وظیفه را به طریق اولی دارد.

قطعاً همینطور است؛ البته این مسئله فرهنگ سازی لازم دارد یعنی انتقال مطالبات مردم و رسانه کردن آن مهم است چون صدا و سیما فقط رسانه دولت نیست که صرف یک صدا رامنتقل کند بلکه باید مطالبات مردم را هم منتقل کند؛ مطالبات افراد دلسوز و فرهیخته‎ای که نگران انقلاب هستند را باید علنی کند و به گوش همگان برساند. تبیین موضوع اقتصاد مقاومتی و ماهیت و ابعاد تأثیرگذاری آن نیاز به کار رسانه ای دارد.

نقش بسیج دراین زمینه و به عبارتی تحقق این موضوعات چیست؟

حقیقتا بسیج پتانسیل بسیار گسترده ای دارد که باید این ظرفیتها کاملا مورد مداقه و مطالعه قرار بگیرد و به منصه ظهور برسد حالا این ابعاد مختلفی دارد؛ یکی از ابعاد تاثیرگذاری بسیج این است که این مطالبات را تئوریزه و نهادینه کند، بالاخره بسیج درون جامعه است و ارتباط وسیع و منسجمی با جامعه و مردم دارد و باید این را مطرح کند، چه بسا مردم ممکن است از تفاوت بین نیازها و خواسته هایشان غفلت کنند که این دو با هم فرق دارد و معمولا با هم مخلوط می‌شود، خواست مردم می تواند یک چیزی باشد و نیازشان چیز دیگری باشد و واقعا بسیج باید به نیاز مردم توجه کند. این موضوع در دیگر موارد ساری و جاری است یعنی صداوسیما، سخنرانان باید تکیه اصلی را روی نیازهای مردم داشته باشند تا خواسته های آنان ....

یعنی بسیج باید هم در بعد تئوریک و هم عملیاتی توامان نقش داشته باشد؟

بله همینطور است، تئوریزه کردن نیازهای اصلی مردم در افکار عمومی یکی از ابعاد است، بعد دیگر تاثیرگذاری بسیج این است که خودش ورود پیدا کند و این جا مدیریت جهادی را می‌طلبد؛ باز این اصطلاح در فرمایشات آقا به کرات مورد توجه قرار گرفته و مدیریت جهادی یعنی اینکه هم مدیریت هدفمند باشد و هم جهادی باشد. به صورتی که خارج از سیستم، بروکراسی و این چرخه‌های کُندی که برای آن تعریف شده، شب و روز نشناسد و خیلی در قید و بند این بروکراسی قرار نگیرد خود این مسئله خیلی می‌تواند مهم باشد و ریسک‌پذیری در آن معنا و مفهوم پیدا می‌کند.

معمولا افراد دنبال یک کار لوکس و رند و اداری هستند، ابداع، خلاقیت، ایجاد ابتکار در شغل و اینها کمتر خواهان دارد. من شاهد هستم خیلی افراد با اراده خودشان چه زن و چه مرد کاری را شروع کردند و امروز نه تنها زندگی خودشان تامین شده بلکه توانستند 40 تا 50 خانواده را پشتیبانی کنند، به عنوان مثال شخصی رفته یک زمینی گرفته وام گرفته و امروز شده است مولد و در تولید میوه و بسیاری از مایحتاج مردم نقش بسیار موثری دارد؛ از این نمونه‌ها ما کم نداریم و اینجاست که پای بسیج باید به میدان بیاید و وارد کارهای هزینه برشده و با حداقل هزینه و به صورت جهادی آن‌ها را محقق کند.

چرا بسیج را بهترین گزینه برای تحقق این قسم کارها می‌دانید؟

برای ورود به این حوزه‌ها نباید ترسید؛ این کارها جرأت، شجاعت و صف‌شکنی می‌خواهد همانطور که در جهاد دفاعی خط شکنی می‌خواهد در جهاد اقتصادی نیز خط شکنی می‌خواهد و این خط‌شکنی با این زد وبندها و گیر و گورها و کانال‌هایی که به وجود آمده، قابل جمع نیست و بسیج امروز همه این ویژگی‌های مورد اشاره را برای ورود به این قسم کارها دارد. در مجموع معتقدم خیلی کارهایی مهمی را می‌توان انجام داد و من گاهی نمونه‌هایی را می‌بینم که یک زن با توان خودش یک گلخانه‌ای را راه انداخته که چند خانواده را دارد تامین می‌کند یا در بعضی روستا انواع و اقسام نجاری و منبت کاری و یا در یکی از روستاها نزدیک 40 تا 50 کارگاه نانوایی وجود دارد و بهترین نان را تولید و به کل کشور صادر می‌کنند و این نکته جالب و حاکی از آن است که زمینه‌ها و ظرفیت‌ها فراوان است.

این مهم باز نیازمند اراده است و بحمدالله ما در سازمان بسیج این اراده را می‌بینیم و باید تقویت بشود و دولت باید کمک کند. اما مسئله سومی که بسیج می‌تواند گام بردارد و بسیار مهم است بحث الگوسازی برای مصرف می‌باشد که یکی از مشکلات مهم ما جامعه مصرفی ماست یعنی ما از نظر مصرف فکر نمی‌کنم با هیچ کشوردنیا قابل مقایسه باشیم، حتی با آلمان و کشورهای سرمایه‌داری؛ شما ببینید در جهیزیه، مهریه، لوازم منزل، لوازم آرایش و جراحی‌های زیبایی، ما از نظر مصرفی در دنیا خط مقدم هستیم که واقعا دردناک و مایه تاسف و حاکی از خود کم‌بینی و انفعال است.

اینکه امام گفت ما می‌توانیم و به مردم شخصیت و بها داد به خاطر جلوگیری از همین روحیه‌های انفعالی و خود کم‌بینی است و ضعف شخصیت‌ها باعث می‌شود که انسان دست به این کارها بزند.

آیا یک جامعه مصرف گرا می تواند در مقابله با دشمن ایستادگی کند؟ حالا در هر حوزه ای از اقتصاد و فرهنگ تا امنیت.

قطعا یک جامعه مصرف گرا نمی تواند در دراز مدت در برابر هجمه های متنوع دشمنان، ایستادگی و مقابله کند.معمولا جامعه ای توان ایستادگی دارد که مثل مردم یمن به حداقل ها قناعت بکند البته من نمی خواهم بگویم ما باید مثل آنها باشیم، بحث من این است که ما حدود 80 میلیون نفر جمعیت داریم اما مصرف گاز ما 155 میلیارد فوت مکعب است، چین با 1میلیارد و 270 میلیون نفر 145 میلیارد فوت مکعب مصرف گاز دارد. این مقایسه نشان می دهد که ما خیلی در این زمینه ها زیاده روی های غیر قابل وصف داریم، بسیج اینجا باید الگودهی کند و علاوه بر نهادینه کردن فرهنگ صرفه جویی و ساده زیستی در عمل نیز الگو باشد. یکی از ویژگی های بسیج زندگی ساده،ساده زیستی و وارستگی است.

و اگر یک فرد بسیجی این الگو را رعایت نکند...؟

اگر بسیجی‌های ما هم در این رقابت‌های مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی قرار گیرند، یکی از آفت‌های بزرگی است که گرفتار آن خواهند شد، در روایت دارد " إن‌الله فرض علی أئمة العدل" یعنی بر امامان عادل واجب کرده که زندگیشان را مطابق ضعفای جامعه تنظیم کنند که به خاطر همین الگودهی است و بسیج ماهیتش همین بوده و فارغ از تجملات و وابستگی‌ها بوده است.

لذا یکی از رسالتهایی که بسیجی‌ها دارند این است که در کوی و برزن این مدل زندگی را ارائه بدهند. این نکته را هم بگویم که تقلید دو نوع است؛ تقلید منفی و مثبت؛ تقلید مثبت این است که انسان از متخصص تقلید بکند، امام خمینی (ره) مرجع تام بودند و آقای دکتر متخصص قلب ایشان در مسائل فقهی از ایشان تقلید می‌کردند و امام (ره) هم در مسائل پزشکی از دکتر تقلید می‌کرد، پس اصولا تقلید یعنی عمل به دستور متخصص. اما تقلید منفی این است که انسان از افرادی الگو بگیرد که آنها هیچ مبنایی ندارند در واقع از حرکت آدمی که نیازمند به یک الگوست و خودش الگوی درست و درمانی ندارد تقلید شود که این را تقلید منفی می‌گویند. بسیج در این زمینه باید الگوی مصرفی ارائه کند.

الگودهی بسیج در این زمینه را مصداقی‌تر بیان کنید.

به عنوان مثال در مدیریت و اداره یک پایگاه یا حوزه مقاومت یا حتی خانه بسیجی ها و اینکه در شهرها و روستاها چگونه باید باشد باید الگو بود و این را به مردم نشان داد. دقت کنید اگرچه روحانیون هم همین وظیفه را دارند و مسئولیت روحانیون در این زمینه خیلی سنگین تر است اما دایره و گستره بسیج به مراتب وسیعتر از روحانیون است؛ بسیج در کوی و برزن و داخل مردم و بین آنها زندگی می‎کند.جامعه ما جامعه مصرفی است و این بسیج در ابعاد مختلفی در تحقق بخشیدن این خواسته مقام معظم رهبری نقش دارد که انشاءالله حرکتی که شروع شده بتواندجامعیت لازم را پیدا کرده و تاثیر خود را در جامعه بگذارد.

در ابتدای کلامتان به برخی اصطلاحات پرکاربرد در کلام آقا اشاره کردید؛ اصطلاح دیگری که علاوه بر اقتصاد مقاومتی،ایشان خصوصا بعد از برجام و توافق ارائه داشتند تحت عنوان نفوذ است که به شدت روی آن تاکید دارند. همینطور اینکه پسابرجام را نباید فراموش کرد و اهمیت آن را بیشتر از برجام دانستند. خب الان جایگاه بسیج به عنوان متولی اصلی مقابله با تهدیدات نرم و مقابله با نفوذ در حوزه های سیاسی و اقتصادی فرهنگی، در قبال تهدیدات پسابرجام چیست؟

اگر آن روزی که حضرت امام فرمان تشکیل بسیج مستضعفین را صادر کردند می خواستند مثل امروز ابعاد وجودی بسیج را بیان کنند امکان پذیر نبود، آنروز بسیج با فرمان حضرت امام شکل گرفت، برای حضرت امام چشم انداز روشن بود که کجاخواهد رفت ولی امروز ما می توانیم بفهیم عمق این فرمان چه بوده است. حالا از باب تبرک مساله ای را عرض می کنم تا پاسخ به سوال عمیق تر شود. توجه به این مهم لازم است که چرا امام حسین(علیه السلام) جوابی که به محمد حنفیه و ام سلمه می دهد جواب خیلی کلی و گذراست آن وقتی که سوال می کنند شما برای چه می خواهید بروید عراق؟ می فرماید من جدم را در خواب دیدم که فرمودند " أخرج الی العراق إن الله شاء أن یراک قتیلا " واقعا همین طور هم بوده این جواب به قول ما طلبه ها جواب اسکاتی است و اقناعی نیست و وقتی که سوال می کنند چرا زن وبچه را می برید؟ می فرماید به این دلیل که خدا خواسته زن وبچه اسیر باشند.خب به دودلیل امام نمی توانند باطن کربلا را بیان کنند؛ اولین دلیل اینکه اصلا برای امام حسین (علیه السلام) امکان پذیر نبود ، مگر می شد امام حسین (علیه السلام) بگوید من می خواهم کاری انجام بدهم که صدها سال بعد حتی رهبر هند در مراسم عاشوراء از ماشین پیاده می شود و پابرهنه در جمع عزاداران حرکت کند.آن وقت امام حسین (علیه السلام) می توانست بیان کند من می خواهم قیامی انجام بدهم که 75 میلیون ایرانی را یک روز یا دو روز یا یک دهه به حرکت دربیاورد؟ یا اینکه اینکه من می خواهم قیامی را به وجود بیاورم که در روز هشتم محرم110 هزار گوسفند فقط در زنجان نذر می کنند؛ 3‎میلیارد فقط برای امام حسین(علیه السلام) نذر می کنند. خب برای امام (علیه السلام) اصلا امکان پذیر نبود، برای امام روشن بود اما ظرفیت طرف مقابل این نبود که بخواهد گستره این قیام را برای آن جامعه بیان کند.اما دلیل دوم این بود که این ماموریت ایشان بکلّی سرّی بوده و ماموریت فوق سری را رهبری ابعادش را نمی تواند بیان بکند.حالا این دو دلیل را در مورد بسیج در نظر بگیرید؛ آنروزی که حضرت امام (ره) فرمان تشکیل بسیج را دادند، امروز را می دیدند اما امکان اینکه بخواهند بگویند بسیج می خواهد به کجا برسد نبود و مخاطب نمی توانست این را تحمل و درک کند که طی یک نامه و دستور دامنه بسیج به کجا خواهد رسید.

ما امروز گستره این شجره طیبه را در یمن، عراق، سوریه، افغانستان و اقصی نقاط دنیا می بینیم؛ همین تشبیه را در مساله ای که راجع کربلا گفتم در نظر بگیرید.اما دومین دلیل هم دقیقا مانند آنچه در ماجرای حضرت اباعبدالله(علیه السلام) اشاره شد، فوق سری بودن قضیه بود، یعنی اگر آنروز می گفتند که این بسیج بناست در سوریه چه کند و بناست شهید همدانی و یارانش 100 هزار بسیجی در سوریه تربیت کرده یا اینکه فرهنگ بسیج در عراق، یمن و لبنان چه خدماتی بکند مگر می گذاشتند بماند.شما تصور کنید اگر امام حسین(علیه السلام) می گفت به چه دلیل من حضرت زینب(س) را همراه خود می برم، قطعا حضرت را زندانی می کردند و ظرف 15 سال فاتحه حماسه را می خواندند و این، به جایی نمی رسید در مساله بسیج هم ما با چنین شرایطی مواجه بودیم و امروز حلاوت این هدیه امام راحل را احساس می کنیم.آنچه اکنون مهم است اینکه عمق و ماهیت بسیج نیاز به کاوش و بررسی بیشتری دارد که این چه موهبتی بود که به ذهن امام انداخت امروز با این شجره طیبه و گسترده ای که شاهد آن هستیم. حالا این مقدمه را گفتم تا به پاسخ سوال شما برسم. یکی از رسالتهای امام راحل مقابله با " استحاله فرهنگی انقلاب" بود. درتمام انقلابهای توحیدی یا اکثرآن من موردی سراغ ندارم که با جنگ نظامی ساقط شده باشد و اکثر انقلابهای توحیدی در بستر نفوذ و استحاله فرهنگی تغییر ماهیت داده است.

این موضوع نمونه تاریخی هم دارد؟

بله! علت اینکه حضرت نوح به پیروزی نرسید همین جنگ روانی و عملیات فرهنگی بوده یعنی دو جریان مَلَاٌ و مطرفین دست به دست هم دادند و نگداشتند انقلاب به ثمر برسد 950 سال حضرت نوح تلاش کرد اما با تمرکز روی ذهن وفکر جامعه نگذاشتند این انقلاب نتیجه بخش شود..انقلاب موسی بن عمران به پیروزی رسید، اما در بستر نفوذ فرهنگی دچار انحراف شد یعنی عنصری به نام سامری دست به یک فتنه‌ای زد و یک گوساله‌ای ساخت؛ آن زمان فن زرگری و ذوب فلزات رایج بود طلا و جواهرات را ذوب کرد و گوساله‌ای را درست کرد و شرایطی را به وجود آورد که صدایی از آن درمی‌آمد و به مردم گفت این خدا در گوساله حلول کرده و این خداست، وقتی که موسی بن عمران از میقات بازگشتند به مردم نهیب زدند که چرا دچار این فتنه گر شدید؟ امروز هم ما با فتنه‌های مختلف مواجهیم؛ این جمله آقا جمله جالبی است "تهاجم فرهنگی یا جنگ نرم بی صداست احساس برانگیز نیست وحدت آفرین نیست برخلاف جنگ سخت که این ویژگی ها را دارد".

این جمله را در قرآن ببینید؛ چرا شما گرفتار یک فتنه گر شدید گفتند: " ما أخلفنا موعدک بملکنا " این اتفاق با میل و رغبت انجام نشد ناخودآگاه ما تحت تاثیر قرار گرفتیم و متوجه نشدیم چه اتفاقی دارد برای ما می‌افتد؛ یعنی انسان بدون اینکه توجه داشته باشد، این اتفاق ناگوار برایش افتاده است. ما غافل شدیم از اصل موضوع، یادمان رفته بود برای چه انقلاب کرده بودیم یادمان رفته بود برای چه این هزینه را داده بودیم و ناخودآگاه تحت تاثیر قرارگرفتیم.

انقلاب صدر اسلام هم به همین با همین مسأله مواجه گردید استحاله تدریجی و یک کودتای نرم اتفاق افتاد و جابجایی قدرت شکل گرفت و حادثه عاشوراء را بوجود آورد؛ لذا جا دارد که در این زمینه بیش از وضعی که الان داریم کارکنیم؛ لذا لازم است در شناسایی پدیده نفوذ و ابعاد و زمینه های آن، شیوه ها و ابزار و همچنین در جهت مقابله با آن کار کرد.

به نظرم گسترده‌ترین و با ظرفیت‌ترین نهادی که می‌تواند در این زمینه کار کند بسیج است؛ بقیه دستگاه‌ها مسئولیت دارند یعنی حوزه‌های علمیه مسئولیت دارند، شبکه تبلیغات کشور، سازمان تبلیغات، سازمان اوقاف و همه امکانات کشور و بقاع متبرکه و صداوسیما و دولت و مجلس مسئولیت دارند اما هرکدام نقششان متفاوت است.

اما نقش محوری و میدانی در این زمینه با بسیج است که البته حمایت و همکاری دیگر نهادها با آن در پیشبرد این هدف قطعا موثر است.

بسیج؛ مطیع‎ترین نهاد نسبت به فرامین رهبر انقلاب/مدل‎سازی برجام در منطقه تهدید علیه امنیت‎ملی است/برخورد با بورسیه‌ها مصداق نفوذ است

اگر بخواهیم راهبردهای دشمن در استراتژی نفوذ را تقسیم بندی کنیم به چند محور می‌رسیم؟

آمریکایی ها 3 تا راهبرد را برای ما پیش بینی کردند؛ در طول این 36 سال 3راهبرد امریکا در 4 جهت اعمال شده است؛ تغییر نگرش، تغییر رفتار، تغییرساختار و تغییر نظام.راهبرد اول، راهبرد تهدید بود این جنگ 94 ماهه را برای ما تحمیل و زمینه دیگر جنگ‌ها را فراهم کردند ولی موفق نشدند، یعنی در پدیده تهدید نظامی خیلی موفق نبودند.دومین راهبردی که به کار گرفتند راهبرد تحریم بود، تحریم های بسیار سخت و زنجیروار یعنی یک حلقه زنجیری جهانی علیه ما بوجود آوردند که ما را از پا دربیاورند و مردم را علیه نظام بشورانند. سومین راهبرد، راهبرد تعامل است و به این معنا است که من برخی از خواسته های شما را می پذیرم.

و هدف هر 3 برای ساقط کرد نظام است؟

بله، هدف در این سه راهبرد، همان چهارمرحله است؛ تغییر نگرش، تغییر رفتار، تغییرساختار و تغییر نظام، که این ثابت بوده و اصل براندازی هم ثابت اما راهبردهای آن متفاوت است. این راهبرد تعامل یعنی من خواسته های شما برای برداشتن گام های بعدی را می پذیرم و گام های بعدی این است که ایران در سطح منطقه محور نباشد، ارتباطی با فلسطین نداشته باشد، از حزب الله قطع ارتباط بکند، تاثیری در سوریه و یمن نداشته باشد و از حرکت مردم عراق حمایت نکند. اینها یعنی درواقع قطع عمق استراتژیک ما، یعنی هدف گرفتن اقتدار، عزت و امنیت ملی ما، این سه تا عنصری است که برای ما تعیین کننده است. در همین رابطه می خواهم اشاره کنم به خاطره ذکاء الملک یعنی فروغی که می گوید "سفیرانگلستان من را خواست و گفت این پیام را به رضاخان بده و بگو روز چهارشنبه در ساحل بندرعباس آماده شود برای سوارشدن برکشتی، مقصد را بعدا می گوییم، من وقتی آمدم این را گفتم، مقداری غرولند کرد بعد که یک خورده فهمید شل شد روی صندلی نشست گفت من برای اینها خیلی کارکردم گفتم بالاخره این سفیر انگلستان است. رضاخان گفت برو سوال کن من با زن و بچه بروم یا تنها!" دقت دارید نفوذ سیاسی کشور را به کجا می برد، دوم اینکه بعد از من چه کسی اینجا خواهد بود، رفتم به سفیر انگلستان گفتم درمورد زن و بچه؟ گفت بعدا می فرستیم؛ در مورد حکومت هم بعدا تصمیم می گیریم چه کسی باشد"، این قضیه مربوط به خود رضاخان است. فردوست هم درخاطراتش در مورد محمدرضا دارد که سفیر انگلستان من را خواست و گفت برو به شاه بگو چرا پیشرفت آلمانها را روی نقشه دنبال می کند؟ پیشرفت آلمانها را از رادیو دنبال می کند، وقتی آمدم به شاه گفتم او هم پایش سست شد و روی صندلی نشست و گفت یا تو جاسوسی یا همسر من و یا این پیش خدمت، چون غیر از این سه نفر، کسی نمی دانست که من رادیو دارم و اخبار آلمانها را دنبال می کنم، رادیو را بلند کرد و به زمین کوبید، بعدا سفیرانگلستان برای اینکه بفهمد هنوز هم نفوذ ادامه دارد، گفت ما نگفته بودیم که رادیو اش را بشکند.

یعنی اینکه بفهمد ما حتی مسائل بعدی اش را هم متوجه شدیم، این ذلت را ببینید. حال امام (ره) و رهبر معظم انقلاب را ببینید چه عزتی را برای ما درست کردند؛ قبلاً رئیس جمهور امریکا اراده می کرد قدرتی جابجا می شد حالا اینها 5 سال است با همه توان آمدند به سمت سوریه و این اراده رهبری ایران و ملت ایران باعث شد که رژیم حاکم بر سوریه سقوط نکند. خانم کلینتون می گوید هرکجا که من پا می گذارم نفوذ ایران را می بینم یا جمله جالبی می گفت که رهبر ایران با یک سخنرانی همه زحمات ما را خنثی می کند. حالا این مقدمات هم برای پاسخ به سوال اصلی شما بود؛ دراینجا بحث هسته ای یک مسئله است و بحث فراهسته ای یک مسئله دیگر است؛ آنچه که به هسته ای مربوط می شود بنده برداشتم این است که نظر مبارک حضرت آقا این است که ما از برجام به صورت مشروط عبور کردیم و دولت موظف است این شروط را عملیاتی بکند، در واقع یک جبهه متحد برای عبور از هسته ای اما به صورت مشروط؛ اما یک جبهه دیگری باید بوجود بیاید جبهه متحد یک صدا و هماهنگ برای مقابله با خواسته های فراهسته ای جبهه استکبار که به رهبری امریکاست. نگاه فراهسته ای آنها این است که عرض کردم، یعنی عمق استراتژیک ما را هدف گرفتن.

آقای رئیس جمهور چندی پیش در یک سخنرانی، اظهاراتی را مطرح کردند مبنی بر اینکه باید برجام را به عنوان مدل و الگویی برای حل مشکلات منطقه معرفی کرد؛ حالا به نظرشما با توجه به ماهیت برجام آیا ما هم در منطقه شرایط بده وبستان داریم؟ آیا این هم می تواند یک خطر فراهسته ای باشد که بحث برجام را در منطقه مثلا در موضوع سوریه مدل سازی کنیم؟

این قیاس، قطعا تهدید بزرگی علیه امنیت ملی و استقلال ما خواهد بود، ما نباید اشتباه بکنیم، مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؛ چندین بار ما گزیده شدیم، رهبر انقلاب، نمونه های زیادی را مثال زدند، مصدق در همین ورطه گرفتار شد و به امریکایی اعتماد کرد، آمریکایی ها برای هیچ کسی کاری نکردند حتی برای اقمارشان، شاه نوکر امریکا بود اما کاری برای او نکردند، یعنی امکاناتی که صدام داشت از امکانات شاه بیشتر بود با اینکه شاه ژاندارم آمریکا و با شوروی سابق، هم مرز بود اما ارتش عراق ازنظر پدافند هوایی قوی تر از ایران بود. شما ترکیه را ببینید چیزی کم نگذاشته برای آمریکا همینطور آقای"حسن هیکل"سردبیرسابق روزنامه الاحرام می گوید که مردم جهان باید از ایران یاد بگیرند، ایران مقابل امریکا ایستاد به موشک های بالستیک رسید اما در مصر در شب 3 میلیون نفر در قبرستانها می خوابند و این نتیجه وابستگی به آمریکاست یعنی تجربه منطقی و معقول نشان داده که اولا نباید به دشمن اعتماد کرد، به خصوص اینکه وضع ما با همه کشورها متفاوت است؛ ما اصولا توانستیم آمریکا را در غرب آسیا زمین‌گیر کنیم و سابقه ندارد کشوری بتواند این طوری امریکا را وادار به عقب نشینی بکند، برای آمریکایی‌ها واقعا تحمل این مسئله خیلی سنگین است که 200 سال است با قلدری، دنیا را چپاول کردند، اما ایران در این 36 سال توانسته با همه توان مقابل امریکا بایستد و نفوذ امریکا را در منطقه به حداقل برساند و امروز واقعا شرایطی که دارد با گذشته زمین تا آسمان تفاوت کرده است.

نگاه اعتماد به کدخدا و وادادگی در مقابل آن را در شرایط امروز چطور ارزیابی می کنید؟

متاسفانه امروز در دولتمردان و بعضی سیاسیون این نگاه را می بینم، نگاه خود کم بینی و تبدیل کردن شیطان به کدخدا، تبدیل جنگ با شیطان به سازش با شیطان، تصور اینکه تنها راه حل مشکلات نگاه به بیرون است و تنها راه حل روان شدن اقتصاد این است که ما وارد جامعه بین الملل بشویم. اکنون دو نگاه در کشور وجود دارد؛ یکی اینکه اگر ما بخواهیم با دنیا تعامل داشته باشیم و اقتصادمان فعال شود نیازمندی هایمان را آنها تامین کنند باید جذب جامعه جهانی شویم و در قالب نظام بین الملل و در مسیر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی حرکت کنیم، اینکه ما نمی توانیم در دراز مدت با نظام بین الملل به مقابله برخیزیم؛ این نگاه را عقلانیت ابزاری، عقلانیت سکولار و عقلانیت سودمحور می گویند.

دیدگاه دیگر می گوید آنچه را که ما در طول 36 سال بدست آوردیم در سایه مقاومت و ایستادگی و مقابله با این قدرت استکباری است، این نگاه می‌گوید ما نه تنها در چارچوب نظام بین‌الملل حرکت نکنیم، بلکه در قوانین نظام بین‌الملل، این نظام چپاولی و ظلم وزور درخواست تجدید نظر کنیم؛ اینکه ما نباید در مقابل زور تسلیم شویم.

این نگاه می‌گوید" اُشهد بالله و کفی بالله شهیدا " هیچ راهی برای انقلاب جزء ایستادگی مقابل آمریکا وجود ندارد؛ به این می‌گویند عقلانیت دینی. دودیدگاه عقلانیت دینی با عقلانیت ابزاری سکولار بر 5 حوزه سایه می‌اندازد؛ حوزه اول حوزه اعتقادی است، نوع حمایت ما از فلسطین، حزب‌الله، مردم مظلوم یمن، عراق و نوع ایستادگی ما در مقابل اسرائیل، این دو دیدگاه با هم متفاوت است، یکی نگاه ابزاری دارد و یکی نگاه اعتقادی و مبنایی دارد، نوع نگاه ما به آمریکا و تعامل یا مقابله نوع اعتقاد به ولایت فقیه و تبعیت به عنوان فصل الخطاب یا تبعیت گزینشی ریشه در دو نگرش مذکور دارد. حوزۀ دوم متأثّر از دو دیدگاه، سیاست خارجی است.

سیاست مستقل، فعال و بازیگر یا سیاست وابسته، منفعل و بازیچه ریشه در دو دیدگاه مذکور دارد. این که سیاست خارجی ما فراز و نشیب دارد به خاطر همین دو دیدگاه است، بستگی دارد که در رأس دولت چه نگاهی حاکم باشد، طبق قانون اساسی سیاستگذار رهبری است که نگاه او باید حاکم باشد، و قوای ســه گانه یعنی قوّۀ مجریه و رئیس‌جمهور، قوّۀ مقننه رئیس مجلس و قوّۀ قضائیه رئیس قوه و در زیر مجموعه رهبری و ولایت‌فقیه هستند.

اگر تعبیر امام را قبول داریم که ولایت فقیه، ولایت رسول‌الله است اگر رسول‌الله "صلی الله علیه و آله "بود می‌فرمود استحکام درونی نظام، اقتصاد مقاومتی و صرفه جویی اصل است و باید توجه به آن بکنید، ما در قبال حضرت رسول "صلی الله علیه و آله " چه برخوردی باید می‌کردیم.

من معتقدم این دونگاه در عرصه‌های مختلفی درتقابل باهم قرار می‌گیرند و مردم باید بدانند که نگاه رهبری باید حاکم باشد، آنطور که امام (ره) فرمود پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیب نرسد، ثمره‌اش همینجاست.رهبری می‌فرمایند"دولت‌ها می‌آیند و می‌روند اما سیاست خارجی ما ثابت است". خب ما نمی‌توانیم بگوییم روزی مقابل اسرائیل محکم می‌ایستیم و یک جا کوتاه می‌آئیم می‌ایستیم و این غلط است.

یک جا از فلسطین محکم حمایت می‌کنیم و یک جا کوتاه می‌آییم. عرصه سومی که این دو دیدگاه در تقابل قرار می‌گیرند عرصه فرهنگ است؛ فرهنگ از عادات و رسوم و نگرش‌ها و فضای مجازی و فیلم وسینما و سبک زندگی تا حجاب را شامل می‌شود. دو نگاه وجود دارد یک نگاه عملگرای ارزشی یعنی بگوییم ضوابط دینی باید اجرا شود و یک نگاه نگاه تسامح وتساهل و اباحی‌گری و نگاه بی‌تفاوتی است.

وزارت بهداشت مسئول سلامت تغذیه مادّی جامعه و وزارت ارشاد مسئول تضمین سلامت مجاری تغذیه فکری و فرهنگی جامعه است. بی‌تفاوتی و سهل‌انگاری در این بخش بزرگترین ضربه را به فرهگ دینی و ملّی می‌زند. فیلم، روزنامه، کتاب، مجلّه، فضای مجازی بستر نفوذ بیگانگان است. جاسوسی است به نام " راجر کوپر"جاسوس انگلیسی در ایران است که کیهان مصاحبه این فرد را در تاریخ 11/6/66 چاپ کرده و او می‌گوید که ما انگلیسی‌ها نفوذ خود را از طریق دوستان وعوامل خود در ایران حفظ می‌کنیم وی می‌گوید انگلیس مقداری از مخارج کودتای 28 مرداد را پرداخت کرد به ویژه پرداخت‌های علی الحساب به افرادی که اصرار داشتند پول خود را به عنوان ارز در بازارهای خارجی دریافت کنند و اظهار می‌کند نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد بیشتر نقش طراحی و سازماندهی بود و سازمان سیا وظایف اجرایی را انجام می‌داد جالب است می‌گوید من برای هویدا و چند تن از وزرا و مقامات بلندپایه متن سخنرانی تهیه می‌کردم و با آنها در تماس بودم و این موضوع این امکان را برای من فراهم کرد تا بتوانم به جمع‌آوری اطلاعات و ارسال گزارش فعال باشم؛ او می‌گوید من از طریق جمع آوری اطلاعات سیاسی و اقتصادی برای سازمان اطلاعات انگلستان بعد از انقلاب هم فعال بودم.

نگرانی از این نفوذ در مسئولین امروز هم وجود دارد؟

یکی از نگرانی های اصلی این است که ما یک حالت وادادگی را در بعضی دولتمردان مشاهده کنیم که این مسئله بسیار خطرناک است، در حقیقت بزک کردن چهره امریکا و تنفر زدایی از چهره امریکا از طریق چه کسانی دارد صورت می گیرد؟ از طریق هنر، مقاله، یادداشتها، از طریق مناظره ها و از طریق رسانه های مختلف و فضای مجاری دارد انجام می گیرد. بالاخره چه کسی زمینه نفوذ را فراهم می کند؟ این کتابها و مجلاتی که در نمایشگاه عرضه شد، واقعا کسی که برخی از این آثار و گزارش را که می خواند دچار سردرد می شود 36 سال از انقلاب می گذرد و ما در اوج قدرت در منطقه هستیم اما در بعضی مسائل افراد نمی دانند چه خطری در کمین این نظام و انقلاب است و نگران هستیم نکند همان مصیبتهایی که برای انقلابهای دیگر به وجود آمد برای ما هم بوجود بیاید.

عملکرد بسیج در این حوزه ها تاکنون چطور بوده است؟

بسیج، هم در عرصه جنگ سخت در خط شکنی موفق بود و هم در عرصه نیمه سخت بسیار موثر بود اگر این بسیج نبود معلوم نبود چه اتفاقاتی در کشور از نظر حوادث آشوب گونه و نیمه سخت می افتاد؟ الان جنگی به گستره کشور دارد اتفاق می افتد در قالب جنگ نرم که تفاوتهایی با جنگ سخت و نیمه سخت دارد؛ درجنگ سخت، خط مقدم را نیروهایی تشکیل می دهد که مرد هستند و آموزش دیده و تجربه دیده اند و آمادگی های لازم را دیده اند. دومین تفاوت این است که جنگ سخت با سروصدا شروع می شود و با اولین شلیک گلوله همه متوجه می شوند، سومین تفاوتش این است که جنگ سخت وحدت آفرین است و جامعه را برای مقابله با دشمن منسجم می کند چهارمین این است که تلفاتش ارزش آفرین است وقتی فردی شهید می شوند مردم به افتخار آن را یاد می کنند و خانواده شهید را مورد عزت واحترام قرار می دهند. جنگ سخت در مرزها صورت می گیرد اما جنگ نرم در گستره کشور اتفاق می افتد ولی نقش یک نهادی که در کوی و برزن و داخل مردم و مسجد و هیئت وجود دارد بسیار تعیین کننده است، یعنی جنگ سخت مرزها را هدف گرفته ولی جنگ سخت مغزها را . لذا باید بسیج اینجا ظرفیت لازم را پیدا کند برای اینکه ذهن و مغزها را ازتعالیم دینی پر کند، حالا به کمک روحانیت و ائمه جمعه و دستگاههای دیگر. اما من انگیزه را بیشتر در این نهاد می بینم یعنی آن نهادی که سخن رهبری را بیشتر از دیگران می شنود و بیشتر می خواهد عمل کند مجموعه بسیج است.
بسیج؛ مطیع‎ترین نهاد نسبت به فرامین رهبر انقلاب/مدل‎سازی برجام در منطقه تهدید علیه امنیت‎ملی است/برخورد با بورسیه‌ها مصداق نفوذ است

در موضوع بورسیه ها و اتفاقات مرتبط با آن رهبر انقلاب صراحتا ورود کردند و گفتند نیروهای انقلاب را نباید طرد کرد و صراحتا گفتند ظلم شده است. آیا مقابله با دانشجویان نخبه و بورسیه هم از مصادیق نفوذ نیست؟

بله بورسیه هم یکی از اجزای این قضیه است. آنچه که ما امروز شاهد هستیم یک تاکتیکی است که در گذشته هم اتفاق افتاده یعنی جریانات وفادار به آرمان های امام و رهبری و یا به تعبیر دیگری کسانی که پایبند به اصول دینی هستند را مورد هجمه قرار می دهند، همانطور که در رحلت پیامبر "صلی الله علیه و آله " همین اتفاق افتاد و همه کسانی که به سمت حضرت علی علیه السلام رفتند تحت عنوان تندرو وتازه به دوران رسیده مورد تخریب قرار گرفتند و اصطلاحاتی را به کار بردند برای اینکه اینها را تخریب کنند. خب اصطلاحاتی مانند تازه به دوران رسیده ها و امثال آن را به کار می برند منظورشان چه کسی است؟ تندروها چه کسانی هستند؟ تازه به دوران رسیده ها و جدیدالاسلام ها چه کسانی هستند؟ مردم باید حساسیت نشان دهند و بدانند این تاکتیکی است که در گذشته چندین بار انجام شده است. این پروژه که حضرت امیر علیه‎السلام و پیامبر اکرم "صلی الله علیه و آله " را تخریب کنند، امروز هم در حال تکرار است، لذا تخلیه روحیه انقلاب گری از خطراتی است که امروز ما در جامعه با آن روبرو هستیم و نباید تخلیه روحیه انقلابی در جامعه فراهم شود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon