شاعران تازهنفس به خیل عاشقان حسینی پیوستند
شاعران جوان و نوسروده جامانده از قافله عاشقان حسینی رهسپار کربلا این روزها با سرودن اشعاری عاشورایی تلاش دارند تا به خیل عاشقان حسینی گره بخورند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همزمان با فرارسیدن ایام اربعین سالار شهیدان شاعران نیز به جمع خیل عزاداران حسینی پیوستند، برخی با حضور در پیادهروی اربعین ارادت خود را به امام حسین(ع) و شهدای کربلا نشان دادند و برخی دیگر که نتوانسته بودند خود را به سیل عظیم عاشقان حسینی برسانند، با سرودن اشعاری و ارادت به ساحت امام حسین(ع) تلاش کردند از این قافله جا نمانند. در این میان شوق شاعران جوان و تازه نفس جالب توجه بود. در زیر برخی از اشعار سروده شده در روزهای اخیر ذکر شده است:
دل، باز هوای لاله و گل کرده است
در کوچه عاشقی تامل کرده است
در گوشه بینالحرمین افتاده است
این دل که به گنبدت توسل کرده است
2
اینجاست بهشت بیکرا ن تو حسین !
اینجاست بهار بیخزان تو حسین !
بگذشت چه قرنها ز داغت اما
قرآن جاری است از لبان تو حسین !
3
ماندیم خجل همه ز دین تو حسین !
عالم همه مست شور و شین تو حسین !
صد روضه به گوش می رسد از زهرا
در روضه بین الحرمین تو حسین !
سروده «سیدحبیب حبیبپور»
*****
لبیک یا حسین (ع)
دیده ها نجف...گونه ها کربلا
میلیون ها مجنون
در بادیه به راه افتادهاند
برای امتداد دادن آه علی تا قتلگاه
*
اربعین ... سفر دلتنگی
از دل ها...تا حسین(ع)
و اشک ها از زائران جاری شدن میآموزند
و قطره ها ...دریا شدن
و...سینه ها سوختن.
*
بهانه : جنون
رهتوشه : آه
سرود : ناله
*
حماسی ترین مشی تاریخ
از عدالت ... تا شهادت.
سروده «سینا شهیدا»
*****
هنگامه بغض و داغ هر سال رسید
دل، میوه ناشکفته کال رسید
ای اشک بیا شبیه هر سال بیا
یک بار دگر روضه به "گودال" رسید
سروده «رها هوشمند نژاد»
****
در اربعین، چشم تری در آتش و خون
ماندَ ست، زینب ..... خواهری در آتش و خون
در قتلگاه نینوا پیچیده امشب
حال و هوای دیگری در آتش و خون
زینب به هر سویی دوان ،گریان و نالان
گوید ز داغ ِ پیکری در آتش و خون
امشب چهل شب بیحسین و بی رقیه
زینب شده نیلوفری در آتش و خون
فریادهای العطش ، عباس ......عباس
دست بریده، یاوری در آتش و خون
زینب.... چهل شب، داغ ِ هفتاد دو خورشید
دارد و داغ دختری در آتش و خون
از دختری کوچک هزاران داغ دارد
داغ رقیه، پر پری در آتش و خون
شرم از گلوی اصغر شش ماهه دارد
تاریخ... شرم از خنجری در آتش و خون
سر میزند تا صدهزاران اربعین، اشک
رگبار چشمان تری در آتش و خون
امشب به دست بادها هر سو دوان است
از سوزها، خاکستری در آتش و خون
امشب صدای نالهها فریادها، زخم
پیچیده لای دفتری در آتش و خون
سروده «اکرم بهرامچی»
عشق ساطع شده از مشرق بینالحرمین
بیخود از خود شدهام عاشق بینالحرمین
ربط دادهست به هم روح دو تا دریا را
آبهای جبلالطارق بینالحرمین
از حرم تا به حرم در پی عذرای دلام
چند گویم شدهام وامق بینالحرمین
من نه امروز فقط این همه عاشق شدهام
در ازل بوده دلام مشفق بینالحرمین
چون زبان شررافشانه زینب گویاست
آفتاب ادب منطق بینالحرمین
آفریدهست در آن آینه شعری ابدی
دست اعجازگر خالق بینالحرمین
باز بر زاویهی چشم و دلام تابیده
نوری از پنجرهی بارق بینالحرمین
سروده «کاظم نظریبقا»
انتهای پیام/