سمنانی: شعری که شاعر با موبایلش منتشر می‌کند، نمی‌ماند

سمنانی: شعری که شاعر با موبایلش منتشر می‌کند، نمی‌ماند

سید وحید سمنانی، شاعر و پژوهشگر ادبی می‌گوید: ما هیچ شاعری را نداریم که بعدازاینکه صنعت چاپ در کشور ما جدی شده باشد و شاعر هم درگذشته باشد؛ شعرش دوباره چاپ‌شده باشد و باید حتماً در دوره خودش این اتفاق بیافتد و دیده شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سومین جلسه از سلسله جلسات «نقد شعر جوان» چندی پیش با محوریت مجموعه شعر «به زبان مادری» علی‌اصغر شیری در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. در این جلسه شاعران و منتقدانی نظیر ناصر فیض، سید وحید سمنانی و سید اکبر میرجعفری به بیان نظرات خود پیرامون کتاب «به زبان مادری» خواهند پرداختند.

کتاب «به زبان مادری» اولین کتاب علی‌اصغر شیری، شاعر جوان و آینده‌دار کشور است که در قالب غزل توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.

این مجموعه شامل غزل‌های از علی‌اصغر شیری است که با موضوعات مختلف سروده شده است. زبان سالم و روان و جستجوی مضامین تازه از ویژگی‌های اصلی اشعار علی‌اصغر شیری است.

وی در سال 1364 در شهرستان ماهشان زنجان متولد شد، از کودکی به قم رفته و در آنجا به زندگی و تحصیل پرداخت. تحصیلات دانشگاهی او در رشته ادبیات و زبان فارسی بود و تقریبا از همان زمان سرودن شعر را نیز به طور جدی در پیش گرفت. در شعرهایش به باورهای سنتی و آیینی مردم این سرزمین عنایت خاصی دارد؛ غزل گونه محبوب او در شعر محسوب می شود. گفتی‌ست شیری در جشنواره‌های سراسری و منطقه‌ای گوناگونی شرکت داشته و بارها نیز موفق به کسب جایزه شده است. او در سال 1389 در حوزه شعر دفاع مقدس برنده جایزه نخست سراسری شد.

در بخش اول این میزگرد ناصر فیض نظرات خود را در مورد کتاب و آثار این شاعر بیان کرد. در ادامه بخش دوم گفت‌و‌گو‌های سید اکبر میرجعفری و ناصرفیض منتشر شد و اکنون هم بخش سوم این میزگرد به صحبت‌های سیدوحید سمنانی اختصاص دارد که البته میرجعفری و فیض نیز بخشی دیگر از نقد‌های خود را در این قسمت مطرح کرده‌اند که آن را در ادامه می‌خوانید.

تسنیم: از آقای فیض و میرجعفری تشکر می‌کنم. آقای سمنانی از نظرات شما در رابطه با این کتاب هم استفاده می‌کنیم.

سمنانی: من شاید بهتر باشد که همین اول کار می‌خواهم صحبت کنم، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته را بگویم؛ چون کتاب را که خواندم و حرف‌هایی را که می‌خواستم بگویم، به دو بخش تقسیم کردم؛ یک بخش می‌خواستم موقعیت کتاب را بگویم که این کتاب چه موقعیتی در شعر امروزی ما دارد؛ بخش دوم را روی خود شعرها تنظیم کرده بودم.

قسمت اول را جناب فیض می‌توانم بگویم 99 درصد حرف‌های من را حتی موشکافانه‌تر توضیح دادند؛ در خصوص خود شعرها هم که آقای میرجعفری سنگ تمام گذاشتند؛ به خاطر همین خیلی حرفی برای گفتن ندارم؛ البته خیلی خوشحال شدم که حتی مثال‌هایی هم که به ذهن من آمده بود؛ باعث افتخار من بود که در این دو جلسه در کنار این دو عزیز بزرگوار باشم که از این بابت تشکر می‌کنم.

فیض: ما هم یک مقداری خیالمان راحت می‌شود از اینکه اشکالاتی که در ذهن ما بود خیلی بی ربط نبوده است.

سمنانی: جالب اینجا بود که حتی مثال‌هایی که می‌خواستم بگویم بحث که دو طرفه می‌شد؛ آقای میر جعفری نمونه می‌گفتند و آقای فیض مثال می‌آوردند، دقیقاً همان‌هایی بود که من می‌خواستم بگویم؛ آقای زکریا اخلاقی یکی از مثال‌هایی بود که می‌خواستم مطرح کنم.

نکته آخری که آقای فیض گفتند دیگر نتوانستم جلوی خنده خودم را بگیرم؛ چون دقیقاً چیزی بود که می‌خواستم بگویم؛ می‌خواستم درباره موقعیت کتاب بگویم که جناب فیض فرمودند که واقعاً نیازی نیست که دیوان آن‌چنانی از یک شاعر بخواهد بماند؛ گاهی اوقات با یک بیت و خوشبینانه ترینش دو یا سه شعر است؛ مثلاً نمی‌توانیم فلان شاعر را مثال بزنیم و بگوییم این تعداد غزل خیلی زیبا دارد.

منتقد شعر یا یک ادیب امروز اگر قرار باشد شعر گذشته را نقد کند، یکی از مواردی که می‌تواند اشعار آن دوران را ارزیابی کند، تکثیر آن شعر با نسخه‌های خطی‌ای است که الان به دست ما رسیده است؛ یعنی یک شاعری که در قرن  9 زندگی می‌کرده است شعرهایش از دیوان اشعارش تعداد زیادی به دست ما رسید.

این نشان می‌دهد که در دوره خودش مورد اقبال بود روی شعرهایش سفارش شده است که تکثیر شود. اما هر چقدر که از زمان شاعر دورتر می‌شویم خب طبیعتاً با عوض شدن پسندهای ادبی مقدار انعکاس این شعرها نزول داشته است؛ منتقد امروز ما این دستاویز را ندارد؛ یعنی نمی‌تواند به راحتی قضاوت کند و بگوید که چون این شعر اینقدر تکثیر شد، پس شعر خوبی است.

می‌بینیم که کتاب‌هایی که اصلاً سطح ادبی متوسطی هم ندارند به چاپ‌های چندم و چندم می‌رسند و کتاب‌هایی که حرف برای گفتن دارند و جدی هستند و در همان چاپ اول متوقف می‌شوند و البته گاهی اینطور است و عمومی نیست.

البته این قضیه هم به صنعت چاپ بر می‌گردد و شخصاً معتقدم که اگر شاعری در دوره ما نتواند به نام و آوازه‌ای برسد، در آینده نمی‌تواند امیدوار باشد که شعرش مطرح شود؛ حداقل تجربه صد سال اخیر این را ثابت کرده است.

ما هیچ شاعری را نداریم که بعدازاینکه صنعت چاپ در کشور ما جدی شده باشد و شاعر هم درگذشته باشد؛ شعرش دوباره چاپ‌شده باشد و باید حتماً در دوره خودش این اتفاق بیافتد و دیده شود اما شعرهایی که بعد از اینها در صنعت چاپ به انتشار رسیدند بیشتر از سه دسته نیستند.

یک سری از کتاب‌ها چاپ می‌شوند و مؤلف می‌داند که این کتاب هیچ جایی در ادبیات پیدا نخواهد کرد؛ حتی در دوره و زمانه خودش اینها به دلایل شخصی چاپ می‌شود؛ به دلیل اینکه طرف دوست دارد و اینکه من شاعر هستم و این هم سند شاعری من است.

کتاب‌های دیگری هم هستند که چاپ می‌شوند و علاقه‌مندی به خدمت به ادبیات فارسی یا خودخواهی هم شاید در آنها دیده شود و تلاشی هم در آن دیده می‌شود که می‌خواهند کاری بکنند؛ اما به خاطر اینکه اصالتی ندارند، ماندگار نمی‌شوند؛ مثل حرکاتی که تندر کیا و هوشنگ ایرانی کرده بودند که خیلی خیلی محدود از دل آن، نیما در آمد که حرکتی بکند که به خاطر پشتوانه فکری‌ای که دارد مقبول جامعه ادبی قرار بگیرد.

تسنیم: البته اینها بعد از نیما بودند.

سمنانی: می‌دانم؛ من دارم کلی عرض می‌کنم؛ من بحث صد سال گذشته را می‌کنم که از وقتی که شاعران توانستند به وسیله دستگاه چاپ شعرهایشان را راحت‌تر منتشر کنند الان که وضعیت بدتر است؛ یعنی شاعر همین‌الان گوشی را دست می‌گیرد و می‌سراید و پخش می‌کند.

اما دسته دیگر شعرهای دیگری است که به گفته آقای میر جعفری که فرمودند به یک سنت ادبی وصل می‌شوند که این را می‌توان در دوشاخه بحث کرد؛ یکی شاخه‌ای هستند که مخاطبشان، مخاطبان تخصصی شعر هستند که نیم نگاهی هم به مخاطبان عام دارند.

این مجموعه به هرطریقی به دنبال دیده‌شدن نیست

یک گروه گروهی هستند که فقط و فقط به مخاطبان عام نگاه می‌کنند و بحث شعر فخیم نیست شعری که به دنبال ماندگاری باشد نیست؛ دردوره زمانه خودمان که الان با چند فرمول هم در شعر منشعب شده از شاخه شعرمذهبی که به آن شعرهیئت می‌گویند دیده‌شده است و به سرعت هم دارد اشاعه پیدا می‌کند.

به خاطراینکه توانسته است مخاطبان خودش را متاسفانه پیدا کند و جسارتا گمراه کند و هم در شعر عاشقانه که با یک سری فرمول‌های خاص خیلی راحت می‌توانند مخاطبان زیادی دور خودشان جمع کنند؛ اما اگر خوب نگاه کنیم می‌بینیم که جز چند کلمه چیزی ندارد و اگر قرار باشد آن را نقد کنیم می‌بینیم که هیچ حرفی ندارد و آدم نمی‌داند اینها را در کجای ادبیات فارسی بگذارد.

اما اتفاق خوبی که در کتاب شیری افتاد این است که این مجموعه به دنبال، به هر طریقی دیده شدن نیست؛ یکی دو جا نشان داد که می‌تواند این کارها را انجام دهد؛ ولی وقتی که همین بیت‌ها را هم می‌شکافیم می‌بینیم که سانتی مانتال است و چیزی در آن ندارد.

یکی شده وسط کوچه ردپای من و تو / بعید نیست مرا با تو اشتباه بگیرند

یعنی اگر از این دست ادامه می‌داد شاید در نگاه اول می‌توانست مخاطب‌های بیشتری را جذب کند؛ ولی وقتی نگاه می‌کنید، می‌گوید وسط کوچه رد پای من و تو یکی شده است و من و تو را اشتباه می‌گیرند؛ انتهایش اتفاق خاصی وجود ندارد؛ یا:

نمی‌گذارم از این پس به قدر ثانیه‌ای هم.... نگاه ابری‌شان را به سمت ماه بگیرند

کلمه‌ها خیلی قشنگ است؛ ولی واقعاً حرفی نیست؛ چیز قابل ارائه‌ای نیست که آدم لذتی ببرد یا از آن چیزی یاد بگیرد؛ حسن این مجموعه همانطور که آقای فیض ابتدای خلاصه صحبت‌هایشان فرمودند این است که این مجموعه را باید به دو بخش تقسیم کرد.

یا شعرهایی که به شدت متأثر از جهان بینی شاعران دیگری هست که در دوره و زمانه ما زندگی می‌کنند؛ این شعرها همانطور که در مثال‌هایی که دو بزرگوار هم فرمودند، نمونه‌های بهترشان در ادبیات خودمان و در شعرهایی که در 20 یا 30 سال گذشته شنیده‌ایم دیده می‌شود.

این شعرها شعرهای جدی این مجموعه نیستند اما شعرهایی که از جهان بینی خود شاعر بر می‌آید، آنها شعرهایی هستند که به نظر من شاعر اگر می‌خواهد  درروزگار ما در ادبیات برای خودش جایگاهی دست و پا کند، باید به سمت همین شعرها برود.

شعرهایی که به آن اشاره شد، شعری که درباره شاعران بود یا آن شعری که نقیضه‌اش را خواهیم شنید یا شعری که خیلی صمیمانه شاعر آمده است و از اینکه به سامرا رفته است و شعری ندارد، خیلی صمیمانه به درد دل نشسته است؛ بدون اینکه به شعر آیینی و هیئتی نگاه کلیشه‌ای داشته باشد.

شرمنده‌ام که شعر ندارم برای تو.... شعری که واژه واژه ببارد برای تو

این شعر نیست بغض فروخورده من است ...بغضی که سال‌ها شده درد آشنای تو

هر بیت شعر بر سرم آوار می‌شود...تا می‌کنم نگاه به صحن و سرای تو

اینجا بقیع نیست ولی غرق حیرتم.... یعنی چه آمده سر گلدسته‌های تو

در چشم‌های ابری من خیمه می زند.... یک شب هوای گریه و یک شب هوای تو

با دست خالی آمدم اینجا مرا ببخش...شرمنده‌ام که شعر ندارم برای تو

به نطر من اگر شاعر به سمت این شعرها می‌رفت؛ البته این شعر، شعر خیلی ساده‌ای است و یکی از ویژگی‌های این مجموعه تهی بودن از صنایع ادبی است.

در بحث صنایع یک اشاره‌ای بکنم؛ صنایعی که شاعر استفاده کرد از آنجایی که خیلی تکلف در آن نداشته است، گاهی خوب و گاهی بد است؛ ولی نمونه‌هایی که خوب نشسته‌اند بیشتر از آنهایی است که بد نشسته است.

یک نمونه را آقای میرجعفری اشاره کردند که همان قلم بود؛ آن یک ایهامی دارد که آنقدر استفاده شده است؛ ایهام "به" که قسم و اینها پشتش دارد؛ حالا بحث قلم را گذاشت و یک مقداری محکم کاری می‌کند؛ ولی خیلی هم جایگاهی ندارد؛ چون نحو جمله در کل غلط است؛ یا گفته است:

تنگ غروب خسته‌تر از دیروز ......چون آفتاب یخ زده راهی شد

آفتاب یخ زده را به عنوان یک پارادوکس آورده است؛ ولی به واسطه اینکه در جان شعر حرف آنچنانی ای نیست (همان بحث تیر آهن و... است) خیلی اثری ندارد؛ یکی دیگر از ویژگی‌های این دفتر تکرار است؛ یعنی اگر قرار باشد یک مجموعه را بررسی کلی داشته باشیم، از تکنیک تکرار زیاد استفاده کرده است؛ به عنوان مثال صفحه 26 می‌گوید:

که گفته سر به سر افسانه است آمدنت.... که گفته نام تو در دفتر اساطیر است

که گفته صبح ظهور تو جنگ و خونریزیست .... که گفته صبح ظهور تو عصر شمشیر است

به ما نگاه نکن صبح جمعه بیداریم...به ما نگاه نکن.....

یعنی تکرار ادامه دارد؛ در 7 یا 8 یا 10 شعر من تکرارهایی از این دست دیدم؛ صفحه 9 بیت سوم، صفحه 10 بیت دوم، صفحه 11 بیت دوم و سوم اینطور هستند.

شبی نبود که تا صبحدم قدم نزدم...پس از تو من مژه‌ای تا سحر به هم نزدم

هنوز جوهره اشک من نخشکیدست...هنوز حرف دلم را به این قلم نزدم

هزار بار زمین خوردم و بلند شدم...هزار بار.....

گاهی به نظر من این تکرارها، تکرارهای خوبی نیست؛ یعنی شاعر می‌توانست از بعضی از این تکرارها اجتناب کند؛ دست خودش را برای بیت سازی برای مخاطب آگاه، با اینجور بیان‌ها رو می‌کند؛ یکی دیگر از ویژگی‌هایش این است که شعرهای خوب این مجموعه منهای سه چهار شعری که بر جسته‌تر از شعرهای دیگری هستند، شعرهای متوسط رو به بالای این مجموعه خوب شروع می‌شوند ولی خوب تمام نمی‌شوند؛ شعر 6 و 7 این ویژگی را دارند:

درخت کوچک من سرپناه زیباییست.... اگر چه زرد شده تکیه گاه زیباییست

همیشه اول پاییز عشق می‌خندد...تو مهربان شده‌ای مهر ماه زیباییست

در بیت آخرکه می‌خواهد شعر را تمام کند می‌گوید:

به عمق دره نیندیش تا پرنده شوی...بپر درنگ نکن پرتگاه زیباییست

مورد دیگر اینکه بعضی اوقات شاعر در انتخاب کلماتش بسیار بی دقت است؛ مثلاً در یکی از بیت‌ها گفته است:

کنج اتاق بغض گلوگیر خود شدم...کنج اتاق خلوت خود را قدم زدم

همانطور که استاد فیض درباره ترکیب «بی پدری» حرف زدند؛ به نظر من بی پدری بار منفی دارد؛ اینجا خلوت بار مثبت دارد؛ مثلاً فلانی با خودش خلوت کرده است و بار منفی‌ای ندارد؛ اینجا اگر حکم قافیه نبود که شاعر نیاز به این نداشت که قافیه را در جای دیگر استفاده کند، غربت خیلی بهتر بود تا اینکه بخواهد خلوت را بگذارد؛ کسی در خلوت خودش بخواهد قدم بزند و فکر کند که اتفاق بدی نیست؛ اینجا خواست که به صورت منفی استفاده کند.

فیض: من یک جایی را متوجه نشدم:

در دلم شوق زیارت به خودم می‌گفتم.... صحن ایوان طلا پیش پیامبر دارم

میرجعفری: اتفاقاً من این را هم یادداشت کرده بودم؛ این مصرع صحن ایوان طلا پیش پیامبر دارم یک مصرع از یک شاعری است که این را درباره حضرت فاطمه (س) گفته است؛ خب اگر یک نوآوری می‌کرد و می‌گفت پیش پیمبر دارد قافیه را تغییر می‌داد و دارد معنی می‌داد.

فیض: شاعر به این مسائل توجه نکرده که به کار بردن بعضی تعابیر در شعر بار معنایی طنز ایجاد می‌کند؛ شما اینهمه صحبت کردید، بعد مثلاً می گویید:

روضه خوان گفت به من راه حرم نزدیک است...با دل سوخته گر چند قدم بردارم

دم در پیرزنی گفت که چشمش کم سوست.... باید آنجا کمی از خاک حرم بردارم

بعد یکباره می‌گوید: آه اما حرمش گنبد و گلدسته نداشت

انگار دارد مخاطب را دست می‌اندازد و با طنز پیدا می‌کند.

سمنانی: در بحث بی‌دقتی در انتخاب کلمات باید بگویم که کلمه‌ها باید ارتباط همه‌جانبه با هم داشته باشند؛ یعنی کلمه در جای خودش محکم باشد. در آخر اینکه من هم مثل استاد فیض معتقد هستم که حداقل به خاطر اینکه شاعر گیر فرمول سازی های شعر نشد و به هر بهانه‌ای نخواسته است که برای خودش مخاطب بتراشد، این مجموعه قابل تأمل است و ابیات گزیده‌ای که در این کتاب هست نشان می‌دهد که شاعر اگر بخواهد می‌تواند شاعر خوبی باشد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران