مرز اخلاقی تجسس و کنجکاوی

علم گرچه ذاتا از ارزش والایى برخوردار است، اما در ارزشیابى علم نباید به ارزش ذاتى آن اکتفا کنیم و عوامل و ارزش‌هاى دیگر را مورد غفلت قرار دهیم.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، علم گرچه ذاتا از ارزش والایى برخوردار است، اما در ارزشیابى علم نباید به ارزش ذاتى آن اکتفا کنیم و عوامل و ارزش‌هاى دیگر را مورد غفلت قرار دهیم. یکى از عواملى که مى تواند ارزش علم را تحت تاثیر قرار دهد و یا در بالا بردن یا پایین آوردن آن، ارزش چشمگیرى داشته باشد .این درست است که انسان بر اساس حس حقیقت جویى و تجسس مى خواهد همه چیز را بفهمد اما باید توجه داشت که دانستن هر چیزى به نفع او تمام نمى شود، بلکه درک بعضى از مطالب، مضر است و سبب پشیمانى او خواهد شد. البته، میل به دانستن مانند هر میل دیگرى خود به خود حد ندارد و دایره وسیعى را شامل مى شود و انسان مایل است هر چیزى را بفهمد؛ اما راه فطرى هر میل و از آن جمله میل به دانستن، این است که با توجه به سایر ابعاد وجودى انسان و سایر میل‌ها و خواسته ها و گرایشاتى که خداوند در نهاد انسان قرار داده است جهت صحیح خود را پیدا کند و به اصطلاح باید بگوییم میل‌ها و خواسته‌هاى انسان در مسیر فطرت یکدیگر را تعدیل مى کنند. عامل این تعدیل که همه میل‌ها و گرایشات انسان را در بزرگراه کمال انسانى و به اصطلاح قرآنى در صراط مستقیم قرار خواهد داد، عبارت است از میل به کمال انسانى، از آنجا که انسان، میل فطرى به کمال همه جانبه خود دارد باید تلاش‌هاى علمى و همه تلاش‌هاى دیگر او نیز در همین مسیر قرار گیرد.

حقیقت جویى یک گرایش فطرى و لذت‌طلبى هم یک میل فطرى است اما همانطور که التذاذات ما باید به گونه اى باشد که به سایر ابعاد نفس، زیاد نرساند و اگر بردن بعضى لذتها، آلام و دردهاى بیشترى را به دنبال داشت یا انسان را از وصول به بعضى کمالات نفسانى و انسانى محروم کرد، دیگر نمى تواند مطلوب باشد، همچنین اگر کسب یک علم، مزاحم با کمالات دیگر انسانى شود، مانند علومى که در شرع انور تحریم شده است ارزش چنین علمى در مجموع، منفى خواهد بود. [پس سوال کنید از اهل ذکر اگر نمى دانید.] قرآن کریم در مواردى از پرس و جو ما را منع مى کند کنجکاوى و پرس و جو درباره آنچه که دانستنش حرام است و یا براى انسان مشکل مى آفریند و تکلیف او را سنگین و طاقت فرسا مى کند تا جایى که ممکن است منشا کفر و الحاد او بشود. از این رو در تعدادى از آیات به مومنین دستور مى دهد که «لا تسئلوا عن اشیاء» یا «و لا تجسّسوا» که در بالا به آنها اشاره کردیم. فى المثل، انسان به حسب طبع اولیه اش روح تجسس و پرس و جو دارد و مایل است از محیط خصوصى زندگى و خلوت دیگران نیز آگاه شود؛ ولى، این آگاهى نه تنها نفعى به انسان نمى رساند که احیانا زیانهایى نیز به دنبال خود دارد و اگر این کار در بین مردم رایج بشود مشکلاتى در زندگى اجتماعى به وجود خواهد آورد. پس علومى از این دست که از راه تجسس از اسرار زندگى دیگران حاصل مى شود براى ما مفید نیستند و حس کنجکاوى و حقیقت طلبى خویش را نسبت به آن باید محدود کنیم.

قرآن ما را از این نوع کنجکاوى و تجسس از اسرار دیگران باز مى دارد و آن را در زمره رذایل اخلاقى انسان به شمار آورده و مى گوید: «یا اَیُهَا الَّذینَ امَنُوا اِجْتَنِبُوا کَثیرا مِنَ الظَّنِ اِنَّ بَعْضَ الظَّنِ اِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضا.»( حجرات/ 12.) [اى کسانى که ایمان آورده اید از بسیارى از گمان‌ها برحذر باشید که بعضى از گمان‌ها گناه است و (در اسرار و محیط خصوصى زندگى دیگران کنجکاوى نکنید و پشت سر یکدیگر حرف نزنید]. آرى در آیه فوق اینگونه کنجکاوى در خصوصیات زندگى دیگران را در کنار غیبت و بدگمانى، از رذایل اخلاقى به شمار آورده است و هر چند که کنجکاوى و حقیقت طلبى ذاتا ارزشمند است ولى در اینگونه موارد نه تنها ارزش مثبت خود را از دست مى دهد؛ بلکه به دلیل مفاسدى که در چنین مواردى به ظهور خواهد پیوست از ارزش منفى نیز برخوردار خواهد بود و مورد نهى و تحریم الهى قرار گرفته است. نمونه دومى که قرآن کریم روى آن تکیه کرده و آن نیز الطاف تعلیمات قرآن خواهد بود و نوع دیگرى محدودیت براى حس کنجکاوى شمرده مى شود در این آیه آمده است که مى فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ اَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُوکُمْ وَاِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حینَ یُنَزِّلُ القُرآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللّهُ عَنْها وَاللّهُ غَفُورٌ حَلیمٌ قَدْ سَاَلَها قَومٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَّ اَصْبَحُوا بِها کافِرینَ.»( مائده/ 101 و 102) [اى کسانى که ایمان آورده اید از چیزهایى که هرگاه برایتان آشکار شود شما را ناراحت و محزون خواهد کرد و (برایتان مشکل به بار مى آورد) پرس و جو نکنید و هرگاه به هنگام نزول قرآن درباره آنها بپرسید برایتان آشکار شود و خداوند بخشنده و بردبار است. این چیزها را کسانى قبل از شما نیز سوال کردند. (و پاسخ آن را شنیدند) و سپس نسبت به آن کافر گردیدند]. انسان به حسب طبع اولیه‌اش روح تجسس و پرس و جو دارد و مایل است از محیط خصوصى زندگى و خلوت دیگران نیز آگاه شود؛ ولى، این آگاهى نه تنها نفعى به انسان نمىرساند که احیانا زیان‌هایى نیز به دنبال خود دارد و اگر این کار در بین مردم رایج بشود مشکلاتى در زندگى اجتماعى به وجود خواهد آورد.

آرى اگر هنگامى که قرآن نازل مى شود از پیامبر اکرم(ص) بپرسید او پاسخ شما را مى دهد؛ ولى این به نفع شما نیست. کسى که قرآن را براى شما فرو فرستاده آگاه تر است که چه چیزى را به شما تعلیم دهد. پس سوالى نکنید که اگر جوابش روشن بشود به زیان شما باشد. پرسش و سوال، راه کسب علم و گرفتن اطلاعات است و از آنجا که هر علمى مفید نیست هر سوالى نیز درست و بجا نمىتواند باشد و ارزش مثبت یا منفى هر علمى به سوالات مربوط به آن نیز سرایت خواهد کرد و از اینجاست که قرآن در مواردى امر مى کند به اینکه درباره آنچه که نمى دانید بپرسید. «فَسْئَلُوا اَهلَ الذِّکْرِ إنْ کُنتُمْ لا تَعْلَمُونَ.»( نحل/ 43) [پس سوال کنید از اهل ذکر اگر نمى دانید.] قرآن کریم در مواردى از پرس و جو ما را منع مى کند کنجکاوى و پرس و جو درباره آنچه که دانستنش حرام است و یا براى انسان مشکل مى آفریند و تکلیف او را سنگین و طاقت فرسا مى کند تا جایى که ممکن است منشا کفر و الحاد او بشود. از این رو در تعدادى از آیات به مومنین دستور مى دهد که «لا تسئلوا عن اشیاء(مائده/ 101)» یا «و لا تجسّسوا» که در بالا به آنها اشاره کردیم. قرآن، داستان بنى اسرائیل را نقل مى کند که با پرسش‌هاى بی‌جا و بى مورد خود از حضرت موسى، کار را بر خود مشکل مى ساختند و این کمترین زیانى است که بر این سوال هاى بنى اسرائیلى بار مى شود. بنابراین، حد و مرز کنجکاوى و پرس و جوى خود را باید رعایت کنیم تا درگیر نتایج سوء آن نشویم.

منبع:آرمان

انتهای پیام/