چاره اندیشی برای تطبیق ناصواب نشانه های ظهور
باید چاره اندیشی و تدبیر ازسوی مسئولان فرهنگی حتی در مباحث علمی و فرهنگی صورت گیرد. حتی در امور بین الملل تدبیر شود، باید ببینیم چه طرح و برنامه ای داریم؟ چقدر در برابر التهاب و آسیب ها در جامعه چاره اندیشی کرده ایم؟ و . . .
به گزارش خبرگزاری تسنیم، "تا جمعه ظهور" یکی از قدیمیترین برنامه های رادیو معارف است که در طول دورههای مختلف همواره مورد اقبال شنوندگان رادیو و منتظران حضرت حجتبنالحسن(عج) قرار گرفته است. این برنامه با هدف گسترش، تعمیق و ترویج فرهنگ مهدوی و افزایش سطح آگاهی مخاطبان رادیو در حوزه معارف مهدوی و ارتقاء بینش عمومی نسبت به اساسیترین وظایف منتظران (قواعد ظهور) و مقابله با باورهای سست، خرافی و برداشتهای غلط از نشانههای ظهور یا معارف مهدوی طراحی شده است.
حجت الاسلام محمدرضا نصوری، معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت در این برنامه به بررسی تطبیق های نادرست علائم ظهور در جامعه می پردازد؛
در رابطه با درمان با برون رفت از تطبیق های ناصحیح در علائم و نشانه های ظهور سه عرصه مطرح می شود، یک عرصه محتوای معارف مهدویت است. یعنی باید در این عرصه برنامه هایی انجام گیرد تا نگاه ناصواب نسبت به تطبیق ها ایجاد نشود، عرصه دوم عرصه رویکردی به معارف مهدویت است، رویکرد به معارف باید درست تبیین شود. مبانی باید مشخص شود و عرصه سوم تدبیر معارف مهدویت است که مربوط به مدیران، مسئولان فرهنگی، رسانه، خطبا و اندیشمندان است.
همان طور که ذائقه مردم نسبت به آینده و دغدغه به آینده در عرصه ظهور امام زمان(ع) است، باید تطبیق نشانه ها در مصدایق خارجی با دقت صورت گیرد. اگر تطبیقی می شود، ناصحیح نشود و ببینیم چه کسی وظیفه تطبیق نشانه ها را دارد.
پیامبر(ص) در روایتی می فرماید: دین خدا را به پا نمی دارد مگر کسی که به همه جوانب احاطه داشته باشد، در تطبیق علائم و نشانه های ظهور باید جوانب امر سنجیده شود و دقت شود که این تطبیق پیامد منفی ندارد و ضرری به بقیه مسائل دینی نمی زند.
به طور مثال در شهادت شیخ نمر در عربستان خیلی ها گفتند آیا این قتل نفس زکیه نیست؟ اینجا باید رویکردهای کهنه گرایی از ذهن ها بیرون برود، باید تمام جوانب نشانه ها را در نظر بگیریم که آیا سفیانی قیام کرده، حرکت یمانی شروع شده و . . .
همچنین وقتی تطبیق می دهیم، یعنی فرامین اهل بیت را به منصه ظهور می رسانیم. باید در یک تطبیق تمام جوانب در نظر گرفته شود و هندسه دینی باید با نگاه عالمانه مطرح شود.
نکته اول در عرصه توجه به محتوای معارف مهدویت این است که باید به متخصص بحث مراجعه شود. در عرصه دینی متخصصین بسیاری داریم و باید به متخصص همان رشته مراجعه شود. نگاه ها باید به نشانه های ظهور عالمانه باشد، از نظر محتوا به متخصص وارد شویم تا سطح معرفتی را در جامعه نسبت به حضرت رشد دهیم و از وظایفمان این باشد که امام را روح حاکم بر زندگی بدانیم و جامعه را در بعد علمی و مباحث معرفتی رشد دهیم.
نکته دوم مراجعه به منابع معتبر و پژوهش های معتبر است، در منابع باید نگاه ما نسبت به روایت و تطبیق ها با دقت باشد، نکته سوم اینکه باید نگاه کهنه گرایی را در مباحث مهدویت تغییر دهیم، علائم ظهور گرایی یک کهنه گرایی است که اتفاق افتاده. یعنی نشانه های ظهور را نباید در مهدویت اولویت قرار دهیم. اولویت اول ما مباحث مهدوی کاربردی است که سبک زندگی را به ما یاد دهد. گفتمان اصلی از آموزه های مهدوی را به ما آموزش دهد.
این در حالی است که غرب نسخه انتظار را برای ما می پیچد و ما باید دنبال زمنیه سازی باشیم و نکته آخر اینکه بی تفاوت نباشیم و به مباحث غیرضروری نپردازیم، مباحث علمی را توسعه دهیم به دنبال مباحثی که به لحاظ محتوا کم عمق است، نرویم.
عرصه دوم که باید جدی بگیریم، عرصه رویکردی به معارف مهدویت است، ما باید از رویکردهای احساسی به مباحث آخرالزمان پرهیز کنیم و به دنبال کیفیت برویم، اگر رویکرد احساسی در جامعه صورت گیرد، نگاه مردم به تطبیق گرایی می رود، این رویکرد باعث می شود ذهن ها به سمت زمینه احساسی برود.
نکته دوم که حلقه مفقوده در جامعه دینی است، رویکرد باید راهبردی باشد نه مقطعی و احساسی، مسئولان و علما باید برنامه ریزی کنند، تاکتیک داشته باشند که کجا هستیم و کجا می خواهیم برویم، استراتژیک داشته باشند، تحلیل و ارزیابی داشته باشند.
بنابراین باید نسبت به مهدویت نگاه راهبردی داشته باشیم. اینکه چطور نسل منتظر تربیت کنیم. آیا حوزه و دانشگاه نگاه راهبردی دارند؟ حتی در رویکردهای مطالعاتی، اخلاق و معنویت، تسلیم، اطاعت و فعالیت ها نگاه راهبردی داشته باشیم که اگر داشته باشیم همه چیز حتی اقتصاد براساس مبانی مهدوی حرکت می کند. اینجا دیگر به تطبیق ها برنمی گردیم. چراکه دوران غیبت، دوران تمرین یاری ولی خدا است و باید براساس تمام اهداف زمینه سازی شود.
نکته آخر در این عرصه خروج از رویکردهای لحظه ای است. به این معنی که توجه به مهدویت مناسبتی نباشد، نیمه شعبان و جمعه و غیره نباشد. بلکه باید به دنبال انتظارات و مطالبات امام باشیم، ببینیم آیا امام انتظار تطبیق دارد. باید با رویکردهای درست زمینه سازی صورت گیرد، امام را باید در تمام شئونات زندگی در نظر گرفت.
عرصه سوم نگاه تدبیر است. باید چاره اندیشی و تدبیر ازسوی مسئولان فرهنگی، رسانه ها، اندیشمندان حتی در مباحث علمی و فرهنگی صورت گیرد. حتی در امور بین الملل تدبیر شود. چون قیام حضرت جهانی است، باید در این عرصه ببینیم ما چه طرح و برنامه ای داریم؟، چقدر تدبیر آسیب ها را کرده ایم؟، چقدر در برابر التهاب در جامعه چاره اندیشی کرده ایم؟، تا چه اندازه در تطبیق های نادرست برای مردم کار کردیم؟.
اگر ما به جامعه شاخصه ندهیم، مدعیان و بدعت گذاران روز به روز ادبیاتشان را جدید می کنند. در حالی که باید بدانیم مدیریت مواجه با آسیب ها به چه شکل باشد؟ و در این میان به سمت تطبیق گرایی نرویم. حتی باید در محتوای کتاب ها، نشریات و فضای مجازی تدبیر کنیم تا تطبیق های ناصواب صورت نگیرد.
تطبیق گرایی یک شبه و یک باره اتفاق نمی افتد. بلکه زمینه های فکری، سیاسی و اجتماعی در پیدایش آن اثر دارد. در طول دوازده قرن غیبت کبری چقدر تطبیق ناصواب صورت گرفته است؟ آیا ظهور اتفاق افتاده؟، به جای اینکه جامعه را در مسیر تطبیق قرار دهیم، برویم سراغ بسترسازی و زمینه سازی برای ظهور.
منبع: شبستان
انتهای پیام/