«متولد ۶۵»؛ فیلمی نسبتاً موفق در سرگرم ساختنِ مخاطب
اگر کارکرد اصلی سینما را سرگرم کردنِ مخاطب بدانیم، باید بگوییم فیلم «متولد ۶۵» به کارگردانی مجید توکلی در این امر نسبتاً موفق بوده است.
خبرگزاری تسنیم: مجید محمدی
اگر کارکرد اصلی سینما را سرگرم کردنِ مخاطب بدانیم، باید بگوییم فیلم «متولد 65» به کارگردانی مجید توکلی در این امر نسبتاً موفق بوده است. فیلم دربارۀ زوج جوانی است که برای تفریح دیگران را به اصطلاح «سر کار می گذارند»، مثلاً بدون اینکه قصد یا حتی توان خرید داشته باشند برای امتحان سوار ماشین بی.ام.و گرانقیمتی می شوند یا به سوپر مارکتی می روند و بعد از جمع کردن مقدار فراوانی جنس، فرار میکنند. ماجرا از جایی جدی می¬شود که این دو خود را به عنوان مشتری خانه ای گرانقمیت در خیابان فرشته جا میزنند و وقتی برای بازدید خانه میروند، صاحبِ خانه پسر را که به نام افشار شناخته می¬شود و نقش آن را پدارم شریفی بازی میکند با فرزندِ یک کلاه بردار اشتباه میگیرد و آن دو را در خانه حبس می کند.
پایان فیلم هم اینگونه است که صاحب خانه پی به اشتباه خود می برد و آن دو را آزاد می کند. «متولد 65» موضوع درخشانی ندارد و کارگردانی و بازیها هم توجه کسی را به طور خاص جلب نمی کنند، اما در مقام فیلمی بی ادعا و البته کم خرج و بی دردسر، تا حدی توانسته موفق عمل کند. به عبارت دیگر، این فیلم را، هرچند نمی توان فیلمی چندان در خور توجه و البته حامل پیام یا طرز تفکری خاص دانست، می توان در مهم¬ترین وظیفۀ سینما که همان سرگرم کردن مخاطب برای مدت زمانی محدود باشد فیلم موفقی در نظر گرفت. علاوه بر این، در این برهوت سینمای ایران که فیلمنامۀ خوب و منسجم به گوهری کمیاب بدل شده است، جمیله دارالشفایی در مقام نویسندۀ توانسته است فیلمنامه ای نسبتا خوب و قابل قبول، بدون سردرگمی و اشتباهات فاحش ارائه دهد و همین مسئله هم کمک شایانی به فیلم کرده است هر چند به یک ایراد اساسیِ آن اشاره خواهم کرد. بازیگران هم، هرچند در این فیلم چیزی به اعتبار قبلی خود اضافه نکرده¬اند، اما بازی درخور نکوهشی هم ارائه نکردهاند.
اما هرچند فیلمنامه را میتوان نسبتاً موفق به حساب آورد، یک نقصِ اساسی در آن به چشم می خورد و آن هم شخصیت پردازیهای آن است. هرچند در فیلمنامه شخصیتِ افشار به عنوان پسری جوان و سرخوش که در زندگیِ شغلی و اجتماعی چندان موفق نیست اما با همان روحیۀ خوش مشربی میتواند توجه مخاطبان را به خود جلب کند، نسبتاً قابل قبول پرداخته شده است، باقی شخصیتها از حد تیپ فراتر نمیروند. در واقع، خصوصاً در پرداختِ شخصیتِ زن و مرد صاحبخانه که قرار است زوجی ثروتمند در سال¬های پایانی میانسالی باشند، فیلمنامه به شدت گرفتار کلیشه ها است. مثلاً علاقۀ مردِ خانه به بازی بیلیارد و حساسیتِ زن به جنسهای عتیقه و داشتن فرزندی که در کانادا زندگی می¬کند اولین چیزهایی است که به ذهن هر کسی میرسد که قرار است به شخصیتِ آدمهای ثروتمند فکر کند و نشان میدهد که نویسنده چندان به این مسئله توجه و دقت نکرده است. هر چند شاید همین که مرد روبدوشامبر به تن ندارد یا با حولۀ پالتویی از سونا بیرون نمی آید مایۀ امیدواری است. شخصیتِ نامزد افشار با بازی هنگامه حمیدزاده هم یکی از بی خاصیتترین شخصیتهای فیلم است و تنها کاری که می¬کند این است که نگران برادر غیرتی اش باشد. چیزی که تقریباً در همۀ فیلم های اینچنینی تا کنون دیده ایم یا به حرف زدن نامزدش با زن دیگری حسادت کند. همین کلیشهای بودن در به تصویر کشیدن رابطۀ این زوج جوان هم به چشم میخورد و هیچ یکتایی یا خاص بودنی مخصوصِ این فیلم در آن به چشم نمیخورد. همۀ اینها به شدت در دام کلیشه¬های رایج سینمای ایران افتاده و متاسفانه فیلمنامه نویس موفق به فراتر رفتن از آنها نشده است.
مسالۀ دیگری که به کیفیت فیلم لطمه می زند، افتِ ریتم در آن است. فیلم با ریتم نسبتاً تندی آغاز میشود که در آن شیطنت های افشار و نامزدش در جاهای مختلف به چشم می¬خورد، اما وقتی ماجرای اصلی که زندانی شدنِ آنها در خانه است آغاز می شود، به خلاف انتظار، ریتم به شدت کند میشود و حتی گاه به نظر کشدار می رسد. علاوه بر این، فیلم در باور پذیر نشان دادنِ برخی ماجراها، مثلاً در جایی که این دو خود را به عنوان جوانانی «پولدار» جا میزنند موفق نیست. به عنوان نمونه، آیا واقعاً باور پذیر است که دو جوان، با سر و وضعی که چندان هم نشاندهندۀ ثروت نیست بتوانند صاحب بنگاه ماشین را راضی کنند تا با بی.ام.و دوری بزنند و آن را امتحان کنند، یا بنگاه معاملات املاک آن ها را به عنوان مشتریِ واقعیِ آپارتمانی 400 متری در برجی در فرشته بپذیرد؟ البته اینکه افشار کتی به قیمت سه میلیون تومان خریده پوشیده و قرار است بعداً آن را پس دهد احتمالاً قرار است نشان دهد که افشار سر و وضعی مناسب با این احوال دارد یا برای خود ساخته است، اما هنوز چندان در قانع کردن ما موفق نیست و به نظر بیش از حد ساختگی می رسد.
با وجود همۀ این مسائل، در طول نود دقیقهای که افراد مشغولِ تماشای «متولد 65» هستند چندان ناراضی نیستند و دائم به ساعتشان نگاه نمیکنند و چون از همان ابتدا هم عوامل فیلم انتظار بیشتری از آن نداشتهاند، میتوان آن را در انجام هدف خود نسبتاً موفق ارزیابی کرد.
انتهایپیام/