فراستی: جشنواره فجر امسال فیلم ملی نداشت/فیلمی که جایزه درو کرد، "سطحی" و "سیاه" بود

فراستی: جشنواره فجر امسال فیلم ملی نداشت/فیلمی که جایزه درو کرد، "سطحی" و "سیاه" بود

منتقد سینما گفت: جشنواره فجر امسال به نظرم فیلم ملی نداشت و به فیلمی که جایزه ملی دادند ضد ملی بود، فیلمی که جایزه درو کرد، در ذاتش تباهی و وطن فروشی دارد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، مسعود فراستی در نشستی با عنوان فرم در سینما در محل مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی شهید هاشمی‌نژاد مشهد اظهار داشت: وقتی می‌گوئیم اثری خوب است یا بد، درباره چه چیزی صحبت می‌کنیم؟ خوبی و بدی را با چه چیزی می‌سنجیم؟ با پیام داخل اثر می‌سنجیم یا نه؟

مبنای یک اثر ارزشی

وی گفت: یک اثر چگونه ارزشی می‌شود؟ با قصه یا تِم؟ با چه چیزی ارزشی می‌شود؟ اگر شما فیلمی با قصه روشن دینی داشته باشد یا از قرآن مجید یا از روایات گرفته شده باشد، ارزشی‌ می‌شود؟ اگر اثری از هیچکدام از متون ارزشی گرفته نشده باشد آیا ارزشی می‌شود؟ ارزشی برمبنای انتخاب متن است یا بر مبنای مدیوم؟

فراستی تصریح کرد: اصلاً موضوع یا تِم یک اثر نیست که ارزش آن را تعیین می‌کند بلکه نوع نسبتی که با موضوع برقرار می‌شود تعیین کننده است. یعنی چگونه فکر اولیه تبدیل به یک اثر سینمایی می‌شود؟

وی گفت: اگر کسی سینما بلد نباشد نمی‌تواند اثری را با متن جدی دینی تبدیل به اثر سینمایی کند. زیرا اگر بلد نباشید با شعار دینی ادعای هنر می‌کنید. این چگونه تبدیل به یک اثر هنری می‌شود؟

تفاوت مدیوم سینما و ادبیات

منتقد سینما با اشاره به اینکه باید ایده را وارد قصه و آدم‌های قصه کرد تاکید کرد: البته قصه ما ادبی نیست و یک قصه سینمایی است و قصه‌ای است که با تصویر بیان می‌شود، می‌توان یک متن دینی را برداشت و ضددینی ساخت و یا برعکس.

فراستی افزود: اگر این طور باشد موضوع تعیین کننده نیست بلکه پرداخت یعنی نوع نسبت با موضوع تعیین کننده است، این نسبت در یک اثر هنری، نسبت با فرم است یعنی چگونه از ظاهر به باطن می‌رسید.

وی گفت: ما در جهان کثرت زندگی می‌کنیم و این جهان کثرت، جهان جسم و شکل است و باید از این جهان عبور کنیم تا به معنا برسیم. اوحدالدین کرمانی می‌گوید معنا زاده نمی‌شود مگر اینکه از صورت رد شود.

فراستی افزود: در جهان وحدت معنا بدون صورت شکل می‌گیرد اما در جهان کثرت، معنا بدون صورت شکل نمی‌گیرد زیرا اینجا، جهان جسم است و معنا از پس صورت و فرم شکل می‌گیرد و ما هر چیزی را با فرم درک می‌کنیم.

منتقد سینما خاطرنشان کرد: در هنر ما با دل می‌فهمیم و با دل می‌اندیشیم و از طریق دل می‌اندیشیم، در تمام مدیوم‌های هنری، سر بعد از دل است و اگر جای این دو را عوض کنیم دیگر با هنر سر و کار نداریم زیرا هنر اساساً با دل سر و کار دارد.

وی تاکید کرد: ما نسبت به یک اثر هنری واکنش نشان می‌دهیم که این یک واکنش حسی است، ما از طریق حرکات بازیگر و محیط و لوکیشن و مکان به جای زیست یک شخصیت می‌رسیم.

وی افزود: در سینما، همه چیز عینی است، هر ذهنیتی از پس عینیت عبور می‌کند و البته در ادبیات این گونه نیست.

حافظ را نمی‌توان در سینما پیاده کرد

فراستی خاطرنشان کرد: هر مفهوم ذهنی البته تبدیل به عینی نمی‌شود، هر حرفی مدیوم خاص خود را دارد و هر مفهوم ذهنی هم الزاماً شکل عینی نمی‌گیرد، تنها برخی از اینها مدیوم شان سینما است یعنی ایده خودش را مدیومش را تعیین می‌کند، آنچه را با شعر می‌توان گفت با سینما نمی‌توان گفت، حافظ را در تصویر نمی‌توانید پیاده کنید زیرا مدیوم حافظ اساساً شعر است.

فراستی بیان کرد: تصویر به شدت محدودیت و حد و رسم دارد و البته این حد و رسم محدودیتش است و قدرتش هم داخلش است، اگر ذات ابژکتیویته تصویر را نفهمیم فکر می‌کنیم هر حرفی را می‌توانیم داخل آن بریزیم.

وی خاطرنشان کرد: اگر همه حرف‌های جهان قابل تبدیل به همه مدیوم‌ها بودند که در آن مدیوم گفته نمی‌شدند. حرف صریح و روشن، هنر نیست بلکه کلامی است که یا اخلاق است یا سیاست است و یا حرف روشن دینی و اینها هنر نیست. حرفی را که با هنر می‌توان زد با فلسفه و اخلاق صرف و مدیوم‌های دیگر نمی‌توان زد.

فراستی با اشاره به اینکه شما وقتی با اخلاق طرف هستید در مدیوم اخلاقی استدلال اخلاقی می‌کنید تاکید کرد: عقل متعادل سالم آن را می‌پذیرد و با عقل طرف هستید.

فراستی گفت: در مدیومی که ذاتش سوبژکتیو است حرف‌های می‌زنید که در مدیوم تصویر نمی‌توان گفت، قصه تصویری با قصه کلامی تفاوت جدی دارد و البته هر دو باید روی حس من کار کند.

وی با اشاره به اینکه اگر با سینما سر و کله می‌زنیم باید تصویر بفهمیم گفت: باید بدانیم تصویر محدودیت و گنجایشش کجاست و اگر حرف متعلق به این مدیوم نباشد از آن بیرون می‌زند، حرف باید تبدیل شود.

فراستی خاطرنشان کرد: وقتی می‌گوئیم ارزشی یا غیرارزشی، پیام تبدیل شده به تصویر را مدنظر داریم.

چرا با شعار در فیلم مخالفم؟

وی افزود: وقتی به فرم سینمایی نرسید حرفی را که می‌خواهید بزنید ممکن است به ضدش تبدیل شود و اثری که می‌آفرینی یک اثر فیلمفارسی می‌شود، اگر سینما بلد باشی نیاز نیست از مدیوم دیگری قرض و وام بگیری.

وی گفت: چرا با شعار مخالفم؟ ممکن است با خود شعار موافق باشم مثلا یک شعار سیاسی و یا انسانی و اخلاقی درست باشد. اما همان شعار که به سینما می‌آید می‌گویم نه. زیرا این شعار در مدیوم جواب نمی‌دهد و می‌تواند به ضدش تبدیل شود.

فراستی بیان کرد: اگر وصل عرفانی را می‌خواهم در مدیوم حد و رسم دار تصویر تعریف کنم تبدیل به فیلمفارسی می‌شود که نه عرفان است و نه سینما و ابتذال عرفان و سینما است.

وی خاطرنشان کرد: دعوای من با دوستان سر شعارشان نیست سر سینماست، این شعارها که محتوا نیست بلکه شعار خارج از مدیوم است و شعار خارج از مدیوم محتوا نیست.

فراستی با طرح این پرسش که محتوا چیست؟ اظهار داشت: محتوا حرفی نیست که شما می‌خواهید بزنید. محتوا خود فرم است و خود چگونه است. وقتی در فیلم بچه‌های آسمان با یک صحنه کوتاه دارید که علی دنبال کفش زهرا است و پیدا نکرده.

فراستی بیان کرد: تصویر و سینما هر راست و دروغی را عیان می‌کند و از روی تصویر می‌توان خیلی از مسائل را فهمید، نوع برقرار کردن نسبت ما با تصویر است که مشخص می‌کند فیلم درآمده است یا خیر؟ اگر فیلم درنیامده یعنی یا بلد نبوده یا اعتقاد نداشته است.

فرم همان محتواست

فراستی افزود: چگونه به فرم می‌رسیم؟ ما دو کار باید بکنیم تا لحظه به لحظه به فرم برسیم، یکی اینکه باید تکنیک باید بگیریم، نور و صدا و تدوین را بفهمیم، اینها شرط اولیه است و دوم اینکه باید تجربه زیستی داشته باشیم، فرم یادگیری نیست بلکه زیستنی است.

وی خاطرنشان کرد: چیز زیست نکرده به باور ما نمی‌نشیند و به تصویر ترجمه نمی‌شود، باید زیست در واقع و زیست در لحظه و زیست به موضوع داشته باشیم. این زیست‌ها به اضافه تکنیک تبدیل به فرم می‌شود.

منتقد سینما خاطرنشان کرد: لحن اثر چه ادبی و سینمایی، فرم است، محتوا قبل از فرم وجود ندارد، ایده‌ای در ذهن ما وجود دارد و با فرم به محتوا می‌رسد. فرم مضمون را به محتوا ارتقا می‌دهد.

فراستی با اشاره به اینکه فرم به یکباره نازل نمی‌شود خاطرنشان کرد: فرم لحظه به لحظه وارد می‌شود و به اندازه‌ای که بلد هستیم و باور داریم و زیست کردیم فرم شکل می‌گیرد.

وی گفت: باور و زیست کافی نیست، بلد بودن تکنیکی را نیازمند است. بلد بودن نیز کفایت نمی‌کند و نهایتاً در تکنیک باقی می‌مانی، وقتی در تکنیک بمانیم مثل فیلم‌های مزخرف سینمای آمریکا می‌شویم.

فراستی تصریح کرد: دعوا این بود که فرم به سختی به ما می‌رسد و دارای شروطی است و البته به راحتی از دست می‌رود، اگر زندگی ما با باور ما دائماً تثبیت نشود و اگر تجربه در جا بماند، این در جا ماندن سبب پوسیده شدن آن تجربه می‌شود.

انسان اهل هنر باید مدام در خود چاه حفر کند

فراستی بیان کرد: انسان اهل هنر، مدام باید خودش را تصفیه کند و با واقعیت منطبق شود و مرتب باید در خود چاه حفر کند، و این دو کار بسیار متضاد است. یکی از اینها اگر کم شود خلل بزرگی ایجاد می‌شود و دوستان اهل سینمای ما این کار را نمی‌کنند.

وی گفت: رابطه فرم و محتوا این است که به اندازه‌ای که جان و دانش و زیست ما اجازه می‌دهد جهان را به مثابه فرم درک می‌کنیم. تمام محتوای جهان در فرمش است و رازش هم در این ظاهر است.

فراستی تاکید کرد: اینجا باید ظاهر و فرم را درک کنیم، در سینما و در هنر باید مادر معین، شهید معین و فضای معین و خاص خلق کنیم و از خاص به عام می‌رویم.

وی گفت: در سینما از فیزیک به متافیزیک و حتی شیمی می‌رسیم، یعنی فیزیک باید دربیاید، برای مثال از طریق مرده به مرگ و از طریق شهید به شهادت می‌رسیم.

هنور هم از بچه‌های آسمان دفاع می‌کنم

فراستی بیان کرد: برخی مثل هیچکاک عمده آثارشان به فرم رسیده است و چند فیلم را دوست دارم که لحظاتی فرم داشتند مثل دیده بان، مهاجر، نیاز بچه‌های آسمان، سفر به چزابه.

وی با اشاره به رویکرد کمونیست‌ها در سینما بیان کرد: کمونیست‌ها اصلاً فرم بلد نیستند و تنها شعار می‌دهند، متاسفانه فرمالیست‌های روسی فرم را به مثابه فرم می‌فهمند، فرم اگر تبدیل به معنا نشود فرمالیسم است یعنی بازی با فرم است.

اخیراً پز ضد جنگ می‌دهیم

فراستی بیان کرد: روشنفکرها خیلی پز ضد جنگ می‌دهند و من این را متوجه نمی‌شوم و برخی نیز فکر می‌کنند ضد جنگ بودن ارزش است، ضد جنگ بودن ارزش نیست، جنگ دو قسم است یکی جنگ تجاوزکارانه و یکی جنگ دفاع. اگر کسی از جنگ دفاعی دفاع نکند، آدم نیست.

وی گفت: کسی که به خانه‌اش حمله می‌کنند و می‌خواهد گُل بدهد از حیوان پائین تر است، هیچ انسانی به مثابه انسان وجود ندارد که از جنگ دفاعی دفاع نکند و هیچ انسانی نیز علیه جنگ تجاوزکارانه نیست.

فراستی بیان کرد: ضد جنگ تحمیلی ساختن، وطن فروشی است و از نظر هنری هم درنمی‌آید، کی در می‌آید؟ زمانی که آن جنگ را باور داشته باشی و با گوشت و پوست خود دریافت کرده باشی و با صدای بلند و بدون ترس از روشنفکران سطحی فاقد وطن بلند بگویی من از این جنگ و جنگ دفاعی تا ابد دفاع می‌کنم، از جنگ خودمان و جنگ ویتنامی‌ها علیه تجاوز دفاع می‌کنم و این وظیفه آدمی است که برای خود ارزشی قائل است.

آوینی؛ سند افتخار سینمای مستند

وی گفت: جنگ ما باید درست ترسیم شود و تمامی شکست‌ها را هم بگوئیم، گفتن شکست‌ها چیزی کم می‌کند از ما؟ اخیراً قیافه ضد جنگ می‌گیریم، یکی از پرافتخارترین سندهای جنگ و سینمای مستند مرتضی آوینی است.

فراستی تصریح کرد: هنوز متاسفانه یک فیلم جنگی در سطح ملی نداریم، دیده بان و مهاجر و سفر به چزابه کوچک و شخصی هستند و تبدیل به یک تجربه عظیم ملی نمی‌شوند. حصر و آبادان و حصر و فتح خرمشهر می‌خواهیم، اگر آمریکایی‌ها این تجربه را داشتند دنیا را بلعیده بودند. ما آزادی خرمشهر داریم ما از دست دادن خرمشهر را داریم، باید بتوانیم این واقعه را بازسازی کنیم و نیاز به حرف اضافه و تخیل نیست، یک عزم ملی برای ساخت این قبیل داریم.

کمدی، ژانر اصلی ما نیست

وی گفت: به نظرم این ژانر، ژانر اصلی ما است نه بخاطر باور من به جنگ، کمدی ژانر اصلی ما نیست زیرا ما آدم‌های کمدی تصویری نیستیم و ملودارم هم ژانر اصلی ما نیست، ژانر اصلی 30 سال اخیر ما جنگ است و یک جنگ خاص دفاعی.

منتقد سینما با اشاره به اینکه به نظرم ذخایر ادبی خوبی داریم و کلی سند خوب داریم اما آدم فیلمساز نداریم تصریح کرد: براساس مدیوم جهانی فیلم ساختن راکلاهبرداری، بی سوادی و دروغ است، من جهانی نمی‌فهمم. آدمی را که با وی زیست کردی و تجربه کردی را می‌توانی تصویر کنی اگر وی را خیلی درست تصویر کنی از ملی بودن به جهانی بودن می‌رسی، اگر «ملی ملی ملی» باشیم می‌توانیم به جهان برسیم، حافظ اول اینجایی است و بعد گوته وی را می‌فهمد.

وی تصریح کرد: خیام را اگر ایرانی نفهمد، فیتزجرالد هرگز نمی‌فهمد، کوروساوا اگر سامورایی‌ها را زیست نکرده باشد هفت سامورایی وی در نمی‌آید و اگر به دوران پایان سامورایی‌ها نقد نداشته باشد بازهم در نمی‌اید یعنی یک پشتی پشت وی است.

فراستی گفت: کوروساوا فیلم بد هم دارد مثل هر کس دیگری. ما به نظرم این مسئله ساده را باید درک کنیم که چیزی را که می فهمیم و تجربه و باور و دغدغه ما است یاد بگیریم تا آن را منتقل کنیم.

فراستی افزود: اصلاً مهم نیست که چه می‌گوئیم بلکه چگونه گفتن مهم است. اگر چیزی را منتقل نکنی حرف شما نبوده است. فرم از درگیری شخصی بیرون می‌آید.

وی خاطرنشان کرد: میزانی که تجربه زیستی فردی و جمعی داری، خیال هم به کمک می‌آید، عنصر خیال رابطه‌اش با واقعیت باید مشخص شود. خیال حد و رسم خیلی وسیعی دارد.

باید به سمت سینمای کم خرج و عمقی برویم

وی گفت: برای اینکه بتوانیم حرف خودمان را بزنیم از حرف کوچک خودمانی رد شویم. ما اول باید از جامعه خودمان رد شویم و ببینیمش تا به جامعه آرمانی برسیم. به نظرم سینمای ما باید سینمایی عمیق، کوچک و کم خرجی باشد.

وی بیان کرد: از بچه‌های آسمان دفاع کردم و هنوز هم دفاع می‌کنم، فیلم خوبی است و تا حدی به فرم رسیده است و بدون اینکه به آگاهی رسیده باشد تا حدی فرم ملی ما است.

چه فیلم‌هایی را دوست دارم؟

فراستی گفت: بچه‌های آسمان بیش و کم به فرهنگ ما نزدیک است و در طلا و مس و خیلی کمتر در دهلیز نیز این اتفاق افتاده است. سینما مدیوم ما نیست بلکه ادبیات و شعر مدیوم ما است و اگر می‌خواهیم سینما را مدیوم خود کنیم باید حرف خودمان را بزنیم.

وی با اشاره به اینکه رنگ سبز و آبی مخلوط به رنگ ملی ما نزدیک تر است خاطرنشان کرد:  به جای اینها بحث سینمای دینی و سینمای معناگرا کرده‌ایم. فرم دینی ما از فرم ملی ما رد می‌شود یعنی اگر به فرم ملی در سینما نزدیک نشویم به فرم دینی نمی‌رسیم.

«ابد و یک روز» فیلمی سیاه است

وی گفت: جشنواره فجر امسال به نظرم فیلم ملی نداشت و به فیلمی که جازه ملی دادند ضد ملی بود.

فیلمی که جایزه درو کرد، در ذاتش تباهی و وطن فروشی دارد و چیزی که داوران را برای این فیلم فریب داد، کمی کارگردانی بود و اینکه فیلم ظاهرا شکم سیری نبود و پائین شهری بود و از بس که دوستان سیر هستند به فیلمی با این محتوا جایزه دادند.

فراستی خاطرنشان کرد: شعار استفاده شده داخل فیلم خیلی توهین آمیز است  اما گویا داوران به آنها توهین نشده است. من با موضوع سیاه مشکل ندارم و با موضوع سفید هم نزدیکی ندارم. با نسبتی که با سیاهی و سفیدی سر و کار داریم کار دارم. این فیلم در سطح و عمق سیاه است، این مشکل فرم و مشکل محتوا است.

وی گفت: نگاه فیلمساز همین است. هیچ امیدی به فیلم نیست. این ابد و یک روز است. سیاسی برخورد کنیم پیروز می‌شود، هنری برخورد کنیم بازی را می‌بازد. نوع درست این است که از درون نقد کنیم و بگوئیم اگر به فرنگ برود چه تصویری به ما می‌دهد. این بدترین و خطرناک ترین فیلم امسال بود که اگر به آن طرف برود قطعاً جایزه می‌گیرد زیرا به ما که می‌رسند به سیاه و درماندن در فقر و وطن فروشی و اگزوتیسم، جایزه می‌دهند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon