شمال منظم و جنوب نامنظم
نوزدهمین جشنواره تئاتر مقاومت فتح خرمشهر در حالی کارش تا چند روز دیگر آغاز میکند که در مقابل یازدهمین جشنواره تئاتر خیابانی مریوان دستش خالی است.
باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - احسان زیورعالم
پرده اول
جشنواره تئاتر خیابانی مریوان از یک ایده مردمی شکل گرفت. چند هنرمند برای ایجاد فضای مثبت در زمان جنگ، روستا به روستا سفر پیشه و نمایش خیابانی را با همان بضاعت آن سالها اجرا میکردند. نتیجه پس از گذشت سالها، جشنوارهای است سراسری با مهمانان بینالمللی. مریوان شهر غربی کشور، سالهای جنگ را زیر آتش دشمن بعثی تاب آورده و هنوز میشود آثار جنگ را در سطح شهر مشاهده کرد. در طبیعت زیبایش زخم بمبهای شیمیایی هویداست و مین بلای جان مردمانش است؛ اما این دلیلی برای مرگ تئاتر خیابانی نمیشود.
جشنواره مریوان نیازمند یک المان بود و دریاچه زیوار المان این رویدا فرهنگی - مردمی است. زریوار خواسته یا ناخواسته همواره یکی از موضوعات مورد علاقه هنرمندان تئاتر خیابانی غیرمریوانی بوده و حضورشان در مریوان با اشاراتی نسبت به این پدیده زیبای الهی همراه است. شاید این رویه درگیر خوانشی پوپولیستی شود؛ اما زریوار به عنوان یک المان توانسته خودش را به یک جامعه تحمیل کند.
در سوی دیگر جشنواره مریوان با شهر مریوان و با تمام ویژگیهایش تعریف میشود. فرهنگ فولکوریک مریوان بر جشنواره سوار است و این تسلط عاملی است برای حفظ ماهیت جشنواره. جشنواره همیشه با یک کارناوال شهری آغاز میشود. ویژگی بارز کارناوال حضور تمام مردم مریوان است؛ گویی تعطیلی است رسمی و تجمعی است عمومی؛ چیزی شبیه سیزده به در.
در یک کلام باید گفت حرکت تئاتر خیابانی مریوان، حرکتی است مردمی. شهر مریوان به عنوان یک شهر کوچک مشمول بودجه کلانی نخواهد شد. با سفر به مریوان با یک شهر تجاری - صنعتی نیز روبرو نخواهید بود. مریوان یک شهر کوچک زیبای مرزی است؛ اما مردمی بودن جشنواره با تعامل مسئولان همراه بوده است. احداث پارک شانو (نمایش) مختص نمایشهای خیابانی و گسترش محیطهای تئاتر خیابانی در سطح شهر، حضور همیشگی مسئولان از جمله شهردار، فرماندار، نماینده مجلس و ... در تماشای نمایشها و البته تبلیغات فراگیر جشنواره خیابانی در سطح شهر نشان میدهد خواست عمومی با توقع مسئولان یکی شده است.
در طول پنج روز جشنواره مسئول و مردم در کنار هم، ایستاده بر سنگفرش ساحل زریوار، نمایش میبینند. دیگر خبری از مرزبندی قشری نیست. همه چیز در یک کلمه خلاصه میشود: مردم. در نتیجه یک جشنواره که تنها ده دوره از آن میگذرد صاحب ردیف بودجه مشخص است. دبیرخانه دائمی آن برپاست و مهمتر آنکه دبیرانش از شهر مریوان انتخاب میشود.
پرده دوم
جشنواره فتح خرمشهر یک جشنواره ملی است. هجده دوره آن برگزار شده است و در آستانه دوره نوزدهم آن هستیم. خرمشهر یکی از بنادر مهم کشور در طول تاریخ بوده و به سبب موقعیت سوق الجیشی، منطقه آزاد تجاری اروند در جوارش به پا شده است. نفت و تجارت در آن جاری است؛ حتی اگر زخمهای جنگ نابرابر هنوز بر تنش هویداست.
جشنواره خرمشهر نیز ابتدا در فضای مردمی شکل میگیرد. هنرمند دغدغهمند خوزستانی، سوم خرداد را به سوم خردادهای متوالی تبدیل میکند و نمایش را جریانی مناسب برای این مهم مییابد. با رونق جشنواره سطح استانی آن ملی میشود و پای چهرهها به جشنواره باز میشود؛ اما این باز شدن به بسته شدن میل پیدا میکند. جشنواره سوی چراغش را از دست میدهد و به کورسوی شمعی ادامه حیات میدهد.
جشنواره فتح خرمشهر ماهیت مردمی خود را از دست یافته میبیند. توقع مسئولان بر خواست مردم چیره میشود و با رفتن مسئولان ارزش توقعات کاسته میشود. در حالی که مردم همان مردم بودند، هنرمند حرفه و شان و جایگاهش تغییر نکرد؛ ولی مسئول دیروز جایگاه فردایش را نداشت. در نتیجه حضیض بر اوج ارجحیت یافت و جشنواره در محاق همان گرد و خاکهای همیشگی خوزستان محو و محوتر شده است.
جشنواره خرمشهر پس از هجده دوره دبیرخانه دائمی ندارد. هنرمند حوزه مقاومت نمیتواند در طول سال اطلاعات درست کسب کند. خرمشهر یک سالن مناسب ندارد. در دولت اصلاحات گویا چند سالن در آبادان تاسیس شد؛ ولی این روزها حکم انباری پیدا کردهاند. دبیر جشنواره نه از خوزستان که از پایتخت معرفی میشود. گویا ثروت منطقه وقعی بر فرهنگ یکی از باستانیترین نقاط کشور نمینهد.
پرده سوم
حسین مسافرآستانه به تمام این مسائل واقف است. تمام مشکلات را خود بر زبان میراند و راه حل را هم میداند. قول مسئولان را نیز با خود همراه کرده است؛ اما به قول معروف سیاه و سفید لب دریا معلوم میشود و این دریا چندان دور نیست. امید است حسین مسافرآستانه بتواند زیر ساخت معیوب جشنواره را مرمت کند و پای مردم را به یک عرصه مردمی باز کند.
وضعیت این روزهای خرمشهر شبیه عملیاتهای ایذایی و جنگهای نامنظم است، در برابر روزهای منظم مریوان.
انتهای پیام/