جلوه های بصیرت و شجاعت در حیات و شهادت حضرت علی اکبر(ع)

جلوه های بصیرت و شجاعت در حیات و شهادت حضرت علی اکبر(ع)

«ابن اعثم کوفی» در کتاب «الفتوح»، ضمن نقل سخنان امام حسین(ع) و از بیان مبارک ایشان، حضرت علی اکبر(ع) را در ظاهر، اخلاق و اندیشه، شبیه ترینِ مردم به رسول خدا(ص) توصیف کرده است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، در کتاب «تاریخ خلفا»، درباره شرایط شیعیان در دوران حکومت معاویه می نویسد:«سبّ و لعن علی(ع)، به صورت یک سنت متداول ادامه داشت. معاویه می گفت این امر باید آن قدر گسترش یابد تا کودکان با این شعار، بزرگ و جوانان با آن پیر شوند و هیچ کس از او فضیلتی نقل نکند.» این در حالی است که بر اساس بند سوم پیمان نامه صلح امام حسن(ع) با معاویه، اهانت به امیرالمؤمنین(ع) ممنوع شده بود؛(سیره پیشوایان؛ مهدی پیشوایی؛ ص113) اما معاویه تمام تعهدات خود را در صلح نامه نادیده گرفت و با شدت و حدّت فراوان به محدود کردن شیعیان و رسمی کردن اهانت به امام علی(ع) پرداخت. معاویه بر کسانی که نام فرزندشان را «علی» می گذاشتند، سخت می گرفت و در مقابل، برخی را وادار می کرد تا نام کودک خود را معاویه بگذارند.(شذرات الذهب فی اخبار من ذهب؛ ابن عماد حنبلی؛ ج1؛ ص 148) پیداست که این سخت گیری بی حد و حصر برای جلوگیری از زنده شدن نام و مرام امیرالمؤمنین(ع) در میان مسلمانان بود. در چنین شرایطی، امام حسین(ع)، برای زنده نگه داشتن نام و راه پدر بزرگوارشان، افزون بر سخنرانی های غرّا و اتخاذ مواضع سیاسی و اجتماعی به موقع، علیه معاویه، برای هر سه پسرشان، نام «علی» را برگزیدند. یکی از این پسران برومند، حضرت علی اکبر(ع) بود. «ثقة الاسلام کلینی»، در جلد ششم اصول کافی، در این باره، روایتی از «عبدالرحمن بن محمد العزرمی» نقل می کند و می نویسد:«معاویه، از مروان بن حکم، حاکم وقت مدینه، خواست تا آمار جوانان قریش را تهیه کند و برای او بفرستد. زمانی که به علی بن حسین(علی اکبر) رسید، از او پرسید: نام تو چیست؟ فرمود: علی بن حسین. دوباره سوال کرد: نام برادرت را هم بگو. علی اکبر فرمود: علی! مروان برآشفت و گفت: ظاهراً پدرت مایل نیست بر پسرانش نامی جز علی بگذارد! علی اکبر نزد پدر بزرگوارش بازگشت و ماجرا را نقل کرد. امام حسین(ع) فرمودند: وای بر ابن الزرقا(منظور ایشان مروان بود)، اگر صد پسر می داشتم، بر تمام آن ها نامی جز علی نمی گذاشتم.»

ولادت حضرت علی اکبر(ع)

حضرت علی اکبر(ع) نخستین فرزند پسر امام حسین(ع) بود. تاریخ ولادت ایشان در «مقتل مُقَرَّم»، یازدهم شعبان سال 33 هـ.ق ذکر شده است. با این حال، نویسنده «دانشنامه امام حسین(ع)»، بر آن است که این تاریخ، برای ولادت آن بزرگوار، تنها در «مقتل مُقَرَّم» آمده و در منابع قدیمی تر اشاره ای به آن نشده است. امام حسین(ع)، به دلیل علاقه فراوان به پدر بزرگوارشان، نام سه فرزند پسر خود  و از جمله علی اکبر(ع)، را «علی» گذاشتند. به دلیل تشابه اسمی، پسر اول به علی اکبر(بزرگ تر)، پسر دوم به علی اوسط و پسر سوم به علی اصغر(کوچک تر) مشهور شدند. علی اوسط، بنا بر نظر بیشتر مورخان، امام زین العابدین(ع) هستند. «ابن قولویه»، در کتاب «کامل الزیارات»، کنیه حضرت علی اکبر(ع) را «ابوالحسن» آورده است. مادر آن بزرگوار، لیلا، دختر ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی بود.(ترجمه مقاتل الطالبیین؛ جواد فاضل؛ ج1؛ ص120) «ابن سعد» در کتاب «طبقات الکبری» نام مادر حضرت علی اکبر(ع) را «غزاله» ضبط کرده است. با این حال، در میان مورخان، نام لیلا، برای مادر آن حضرت، بیش از سایر نام ها شهرت دارد.(نگاه کنید به: الکامل فی التاریخ؛ علی بن محمدبن اثیر؛ ج4؛ ص 74؛ همچنین: تاریخ طبری؛ محمدبن جریرطبری؛ ج5؛ ص 446)

نقل حدیث از امیرالمؤمنین(ع)

از وقایع دوران حیات حضرت علی اکبر(ع)، تا زمان ورود به کربلا و واقعه عاشورا، اطلاع زیادی در دست نیست. «ابن اعثم کوفی» در کتاب «الفتوح»، ضمن نقل سخنان امام حسین(ع) و از بیان مبارک ایشان، حضرت علی اکبر(ع) را در ظاهر، اخلاق و اندیشه، شبیه ترینِ مردم به رسول خدا(ص) توصیف کرده است. «ابوالفرج اصفهانی» در «مقاتل الطالبیین» و «ابن ادریس حلی» در «السرائر» آورده اند که حضرت علی اکبر(ع) از جد بزرگوارش، امام علی(ع) و تعدادی از صحابه رسول خدا(ص) روایاتی نقل کرده است. اشعاری که در مدح این پسر برومند امام حسین(ع)، توسط شاعران هم عصر ایشان، سروده شده، نشان دهنده شخصیت شجاع، آگاه و آزاده حضرت علی اکبر(ع) است. نمونه هایی از این اشعار در کتاب هایی مانند «مقتل خوارزمی»، «مقاتل الطالبیین» و «لهوف» گردآوری شده است. ظاهراً سن آن حضرت در زمان شهادت 25 سال بوده است. با این حال، برخی از مورخان، مانند «ذهبی»، سن حضرت علی اکبر(ع) را کمتر از 25 سال و حتی 18 سال آورده اند، اما «محمدعلی میر»، در «دانشنامه بزرگ اسلامی»، زیر مدخل «علی بن حسین(ع)»، نقل روایت ایشان از امام علی(ع) و تعدادی از صحابه را دلیل شهادت حضرت علی اکبر(ع) در 25 سالگی می داند. آن حضرت، همراه با پدر بزرگوارش، امام حسین(ع)، در اواخر سال 60 هـ.ق از مدینه خارج شد و سرانجام در روز عاشورای سال 61هـ.ق به شهادت رسید.

سردار ثابت قدم

«سید بن طاووس» در کتاب شریف «اللّهوف علی قتلی الطّفوف» می نویسد:«ثم سار حتی نزل: «الثعلبیه» وقت الظهیره فوضع رأسه فرقد ثم استیقظ، فقال: قد رأیت هاتفا یقول: «أنتم تسرعون والمنایا تسرع بکم إلی الجنه». فقال له ابنه علی: یا أبه ! أفلسنا علی الحق ؟ فقال بلی یا بنی، وا... الذی إلیه مرجع العباد. فقال: یا أبه إذن لانبالی بالموت. فقال له الحسین(ع) جزاک ا... یا بنی خیر ما جزی ولدا عن والده؛ امام(ع) حرکت کردند، تا این که وقت زوال ظهر به منزل ثعلبیه رسیدند. آن گاه سر بر بالش گذاشتند و لحظاتی به خواب رفتند. وقتی بیدار شدند، فرمودند: در خواب هاتفی دیدم که می گفت: شما به سرعت می روید و مرگ شما را به شتاب به بهشت می برد. در این هنگام پسرش، علی اکبر(ع)، عرض کرد: ای پدر! مگر ما بر حق نیستیم؟ امام فرمودند: بله! به خدایی که بازگشت همه بندگان به سوی اوست قسم، ما برحقیم. علی اکبر عرض کرد: حال که چنین است، ما را از مرگ چه باک؟ امام(ع) خطاب به فرزندشان فرمودند: فرزندم! خداوند تو را پاداشی نیکو دهد؛ پاداشی که فرزندان در عوض نیکی به پدر خویش، از خداوند دریافت می کنند.» ظاهراً این گفت وگوی کوتاه، نخستین بیانات ثبت شده از حضرت علی اکبر(ع)، در جریان سفر امام حسین(ع)، از مکه تا کربلاست. محتوای این مکالمه، بخشی از درونمایه فکری حضرت علی اکبر(ع) را آشکار می کند. او سردار ثابت قدم راه حق و راستی بود. جلوه های این ویژگی برجسته را می توان در لحظه لحظه حضور و رزم شجاعانه حضرت علی اکبر(ع)، در آوردگاه کربلا، مشاهده کرد.

نخستین شهید اهل بیت(ع)در کربلا

«ابوالفرج اصفهانی»، «ابن اثیر» و «طبری»، همچنین «ابن شهرآشوب ساروی» و «سیدبن طاووس» در آثارشان، حضرت علی اکبر(ع) را نخستین عضو از خانواده سیدالشهداء(ع) می دانند که به میدان مبارزه گام نهاد و به شهادت رسید. بر اساس نوشته «ابن اثیر» در «الکامل فی التاریخ»، آخرین فرد از اصحاب اباعبدا...(ع) که راهی میدان شد و به فیض عظیم شهادت نائل آمد، «سوید بن ابی المطاع خثعمی» بود و پس از او، حضرت علی اکبر(ع) به میدان رفت.

«سید بن طاووس»، ماجرای غم انگیز شهادت آن بزرگوار را، در «لهوف»، این گونه نقل می کند:«فَتَقَدَّمَ نَحوَ القَومِ فَقاتَلَ قِتالاً شَدیداً وقَتَلَ جَمعاً کَثیراً. ثُمَّ رَجَعَ إلی أبیهِ، وقالَ: یا أبتِ! ألعَطَشُ قَد قَتَلَنی وثِقلُ الحَدید قَد أجهَدَنی، فَهَل إلی شَربَةٍ مِن الماءِ سَبیلُ ؟ فَبَکَی الحُسَینُ (ع) وَ قالَ: واغَوثاهُ ! یا بُنَیَّ، قاِتل قَلیلاً فَما أسرَعَ ما تَلقی جَدَّکَ مُحَمَّداً (ص)، فَیَسقیکِ بکَأسِهِ الأوفی شَربَةً لاتَظمَأ بَعدَها أبَداً، فَرَجَعَ إلی مَوقِفِ النِّزالِ و قاتَلَ أعظَمَ القِتالِ، فَرَماهُ مُنقِذُ بنُ مُرَّةِ العَبدی بسَهمٍ فَصَرَعَهُ، فَنادی: یا أبَتاهُ عَلَیکَ مِنِّی السَّلامُ، هذا جَدّی یَقرَؤُکَ السَّلامُ وَ یَقولُ لَکَ: عَجِّلِ القُدُومَ عَلَینا، ثُمَّ شَهَقَ شَهقَة فَمات. فَجاءَ الحُسَینُ (ع) حَتّی وَقَفَ عَلَیهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدّه وَ قالَ: قَتَلَ ا...ُ قَوماً قَتَلوکَ، ما أجرأهُم عَلَی ا... ِوَ عَلَی انتِهاکِ حُرمَةِ الرَسولِ ا... ِ(ص)، عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفاءُ؛ پس علی اکبر پای به میدان مبارزه با آن قوم نهاد و با آنان مبارزه ای مردانه کرد و بسیاری را بر خاک انداخت. سپس به سوی پدر بزرگوارش بازگشت و گفت: پدرجان! تشنگی مرا کُشت و سلاح پولادین مرا به سختی افکند، آیا راهی هست که بتوان جرعه ای آب فراهم کرد؟ امام(ع) گریستند و فرمودند: فرزند عزیزم! اندکی دیگر در کار جهاد باش و تحمل کن؛ به زودی با جدت، رسول خدا(ص) دیدار خواهی کرد و او تو را با جامی سیراب خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنگی را نخواهی چشید. علی اکبر به میدان بازگشت و مبارزه نمایانی کرد. پس منقذ بن مُره تیری به سوی او پرتاب کرد که بر اثر آن تیر بر زمین افتاد و فریاد برآورد: پدرجان! سلام من بر توباد! این جدّم رسول خداست که به تو سلام می رساند و می فرماید برای رسیدن به ما عجله کن. علی اکبر این جمله را بر زبان آورد و به شهادت رسید. امام حسین(ع) خود را به بالین پسرشان رساندند و صورت مبارکشان را بر صورت وی نهادند و فرمودند: خداوند مردمی را که تو را کشتند، بکشد؛ چه گستاخ مردمی هستند که این چنین حرمت رسول خدا را شکستند؛ فرزندم، بعد از تو خاک بر سر دنیا.»

منبع:خراسان

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon