«آیپز»، جشنواره «کن» و « شهدای غیرآریایی را دفن نکنید»
اتفاقات عجیب و غریبی در فضای فرهنگی و اجتماعی ایران در حال رخ دادن است و توقف کردن بر آنها،در هیاهوی فیش های حقوق و واریز یارانه شاید کمیبیعقلی باشد.مضاف بر اینکه امید نتیجه هم امید بیراهی است. امروز مجلس جدید افتتاح شد، دوران جدید و ادامه ماجرا؟
سرعت اتفاقات در فضای فرهنگی و اجتماعی ایران، دوباره به شدت بالا رفته است، شبکههای اجتماعی حاکم بلامنازع افکار عمومی شدهاند و دوباره توهمِ «پیشرفت»، به همان سرعت دامنگیر شده است. شروع دوره جدید از حیات نهادهای سیاسی در ایران و آمادگی برای نبرد سرنوشتساز انتخاب ریاستجمهوری در سال جدید هیاهوهای فضای سیاسی را دوباره داغ کرده است و تجربه چاه شدن چالههای پیش از 88 دوباره کمین کرده است.
سه اتفاق فرهنگی و سیاسی عجیب در طول این یکی دو هفته رخ داده است که با بیتوجهی همیشگی روبرو شده است. به نظر میرسد تاکید دوباره روی آنها در شرایط فعلی فضای سیاسی کشور، انتخاب ناشیانهای باشد اما امروز روز شروع مجلس جدید است و امیدواری ایرانیها به دورانهای جدید زبانزد است.
این یک پیشنهاد برای فکر کردن به 3 اتفاق است.3 اتفاقی که دقت در آنها، تمایل ساختارهای ایرانی به خودویرانگری را به خوبی نمایش میدهد و نشان میدهد که این بیمار به کمارفته، این فضای فرهنگی عمومی نیاز به دستگاه تنفسی دیگری دارد.
1. آیپُز (Information and Public Opinion Solutions LLC) موسسهای خصوصی است که در ایالات متحده آمریکا تاسیس شده و خدمات پژوهشی و مشاورهای و بازاریابی ارائه میدهد.
در انتخابات ریاستجمهوری 1392، آیپُز یک سری نظرسنجی روزانه از طریق مصاحبههای تلفنی و به شیوهی چرخشی (Rolling) چهار روزه انجام داد. گزارش نظرسنجیها به صورت روزانه تا 23 خرداد 1392 منتشر شد و نهایتا در شب انتخابات، یک گزارش ویژه، تحت عنوان پیش بینی نهایی نتیجهی انتخابات، ارائه شد که نتیجه انتخابات را با درصد دقت زیادی پیشبینی کرد.
آیپُز در طول سال نظرسنجیهای متعدد علمی از طریق مصاحبه تلفنی انجام میدهد. نظرسنجی تلفنی یکی از راههای قابل اطمینان برای سنجش افکاری عمومی در ایران به صورت سراسری است. بنا به آمارهای رسمیِ سال 1390، در ایران بیش از 70 میلیون خط تلفن موبایل و 26 میلیون خط تلفن ثابت وجود دارد.
این توضیحاتی است که سایت رسمی موسسه «آی پز» در قسمت درباره ما منتشر کرده است.
این موسسه هفته گذشته یک نظرسنجی از محبوبیت سیاستمداران ایرانی منتشر کرد که با عجایب و غرایبی همراه بود.
بالافاصله بعد از انتشار این گزارش، حسین قاضیان مدیر علمی موسسه آیپز در صفحه فیسبوکاش نوشت:
آیپوز چندی پیش یک نظرسنجی انجام داد که بخشی از آن مربوط میشد به میزان محبوبیت شخصیتهای سیاسی در ایران. گزارش نتایج این تحقیق که امروز در سایت آیپوز منتشر شد، گزارشی «ناقص» همراه با «تحلیل نادرست» نتایج است. من به عنوان یکی از بنیانگذاران، سهامداران و نیز مهمتر از آن، به عنوان مدیر علمی آیپوز، این این گزارش را تایید نمیکنم.
این گزارش ناقص است، چون عمداً یا سهوا بخشی از نتایج تحقیق را منتشر نکرده است. در واقع ما محبوبیت 16 شخصیت سیاسی را مورد بررسی قرار دادهایم، اما در این گزارش خبری از 3 شخصیت دیگر نیست. این 3 نفر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد بودهاند و خالص محبوبیت آنان منفی است و آقای کروبی دارای کمترین میزان محبوبیت است.
تحلیل دلایل این موضوع جداست از انتشار تمام حقیقت، یعنی کاری که وظیفهی اخلاقی یک موسسهی علمی است و باید فارغ از ملاحظات شخصی و سیاسی و عاطفی صورت گیرد.
به علاوه این گزارش از نظر تحلیلی نیز نادرست و تاحدی سوگیرانه است. برای سنجش میزان خالص محبوبیت لازم است نظر کسانی که سوگیری مشخصی در مورد این شخصیتها ندارند، کنار گذاشته شوند. در این صورت ترتیب محبویت افراد هم تغییر میکند. آقای روحانی از مقام دوم به چهارم میرود و آقای خاتمی از سوم به پنجم و نیز آقای هاشمی از پنجم به ششم.
استفاده از روشهای تحلیل آماری پیشرفته نشان میدهد که دادههای گردآوری شده از اعتبار کافی برخوردارند، اما لازم است به شیوهای مناسب تحلیل و به شکلی بیطرفانه گزارش شوند. امیدوارم به زودی گزارش غیرناقص و مبرا از سوگیری این تحقیق را منتشر کنم.
نتیجهگیری مشخص است: یک نهاد نظرسنجی که ظاهرا باید بیطرفترین نهاد سنجش جامعه باشد، خود دروغ میگوید. بخش عظیمی از کارمندان این شرکت آمریکایی، ایرانیها هستند.
2. حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی درروزنامه اعتماد نوشت :
درباه عدم پوشش درست تلویزیون از موفقیت سینمای ایران در جشنواره کن باید گفت که این رسانه به دلیل تغییر مدیریت در مرحله گذار است. با احترام به تمام رشتههای ورزشی و ورزشکارانی که افتخارآفرینی میکنند، این مساله را نمیشود نادیده گرفت که رسانه ملی به کوچکترین موفقیتهای جهانی این حوزه واکنش نشان میدهد. تلویزیون اگر میخواهد حق مطلب را ادا کند باید به سینما هم اهمیت بدهد و تحلیل درستی از آن داشته باشد. دلیل واکنش نداشتن این رسانه خیلی وقتها به خاطر تحلیل نادرست و ترس است.شب برگزاری اختتامیه جشنواره کن، یکی از شبکههای رسانه ملی در حد زیرنویس، این موفقیت را اطلاعرسانی کرد.روز بعد هم در بخش خبری ساعت دو شبکه اول سیما، با جهتگیری مثبت، این موفقیت را تبریک گفت و البته شهاب حسینی را به عنوان بازیگر برآمده از تلویزیون معرفی کرد.
تحلیل آماری محتوای گزارشهای تلویزیونی از آن واقعه نشان میدهد که گزارشهای مثبت درباره جایزه گرفتن فرهادی و حسینی از جشنواره کن، در مدت 24 ساعت بیش از 10 بار در بخشهای خبری مختلف تلویزیون به روی آنتن رفته است و این در رویکرد تلویزیون به چنین اتفاقی، یک انقلاب است.
از همان دقیقه اعلام جوایز جشنواره کن، شبکههای اجتماعی پر شد از گلایههایی از بیتوجهی تلویزیون به جشنواره کن و حالا حبیب ایلبیگی، یک چهره موجه با سابقهای طول و دراز فرهنگی به این دام افتاده است و بر حسب اطلاعات تلگرامیاش، تحلیل میکند و راه حل ارائه میدهد.
و شبکههای اجتماعی پر است از جوکها و لطیفهها و کاریکاتورها و تحلیلها از پوشش ندادن کن توسط تلویزیون و حالا دیگر خود تلویزیونیها هم باور نمیکنند که خبر را پوشش دادهاند.
این روند جدید تحلیل در ایران است.
3. چند وقتی است که خبر تشییع شهدای مدافع حرم، به تناوب در رسانهها تکرار میشود. در مناطق مختلف کشور شهدای ایرانی و افغانستانی مدافع حرم، به کشور برمیگردند و با تشریفات ویژه در گلزارهای شهدای کشور به خاک سپرده میشوند.
چند وقت پیش بنا به سنت تمام این چند سال، شهدایی از لشکر پرافتخار فاطمیون برای دفن در گلزار شهدای یک منطقه با تمام تشریفات آماده میشوند. اما یک مسئول محلی در منطقه ظاهرا با همراهی چند نفر دیگر از مسئولین این گلزار شهدا مانع میشوند. فقط به یک دلیل اینکه این شهدای مدافع حرم، افغانستانی هستند.
ماجرا ساده و در عین حال ویرانگر است.
رهبر معظم انقلاب چندی قبل با خانواده شهدای فاطمیون دیدار میکند و صریحا اعلام میکند که من به فاطمیون افتخار میکنم. چندی پیش هم در مدح شهدای مدافع حرم میگوید که اگر این شهدا نبودند تقابل جبهه کفر و اسلام به مرزهای ایران کشیده میشود و آن وقت هزینهها و خسارات این جنگ غیرقابلپیشبینی میشد و بدن بیجان کسانی که رهبر انقلاب به آنها افتخار میکند حق دفن شدن در یک گلزار شهدای این مملکت را پیدا نمیکنند، چون گلزار برای آریاییهاست.
انتهای پیام/