چگونه صداقت زیباکلام بدویت جدید روشنفکری ایرانی را نشان می‌دهد؟

چگونه صداقت زیباکلام؛ بدویت جدید روشنفکری ایرانی را نشان می‌دهد؟

ذهن تلگرام‌زده‌ای که چنان به تقسیم‌بندی امور عادت کرده است که ده‌نمکی و حاتمی‌کیا و سلحشور را با همه تفاوت‌های ذاتی یکی می‌داند و کارکرد اجتماعی حداکثری و قابل‌تحسین فرهادی و بنی‌اعتماد را نمی‌بیند، چاره‌ای جز حسرت به دنیای کودکانه‌‌اش نمی‌گذارد.

خبرگزاری تسنیم: حمیدرضا بوالی

ماکس هورکهایمر در دهه 1930 درباره فاشیسم و سرمایه‌داری گفته بود: کسانی‌که نمی‌خواهند به‌شکل انتقادی درباره سرمایه‌داری سخن بگویند باید در مورد فاشیسم هم سکوت کنند. اسلاوی ژیژک فیلسوف جنجالی معاصر اما گفته بود این جمله را امروز باید در مورد رابطه بنیادگرایی  و لیبرال دموکراسی به کار برد: کسانی‌ که نمی‌خواهند به‌شکل انتقادی درباره لیبرال‌دموکراسی سخن بگویند باید در مورد بنیادگرایی هم سکوت کنند، اما ظاهراً این جمله در ایران مصادیق دیگری هم پیدا می‌کند: آنهایی که نمی‌خواهند یا می‌ترسند یا به هر دلیل دیگری در مورد فضای امروز روشنفکری ایران سخن نمی‌گویند باید در مورد رسانه‌‌ها و آدم‌های مقابل این فضا هم سکوت کنند.

* * *

به روایت خبرگزاری ایلنا صادق زیباکلام (استاد دانشگاه و جامع‌شناس) دیروز عصر در مراسم رونمایی از کتاب «زیر پوست قصه‌ها» سخنان جالبی به زبان آورده است.

این سخنان در حضور رضا میرکریمی، رخشان بنی‌اعتماد، سید محمد بهشتی، خسرو دهقان و سعید عقیقی مطرح شده است.

زیباکلام طی سخنانی با اشاره به اینکه سینماگران ایرانی را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد؛ گفت: گروه اول سینمای حکومتی است که در وضعیت فعلی سمبل آن ابراهیم حاتمی‌کیا و مسعود ده‌نمکی است. گروه دوم سینمای گیشه‌ای است که از قبل انقلاب با پرویز صیاد و شهناز تهرانی و فیلم‌فارسی به وجود آمده و امروز نیز وجود دارد. اقلیت سوم گروه سینمای هنری و سینمای هنر برای هنر است و افرادی همچون رخشان بنی‌اعتماد در این گروه قرار دارند.

زیباکلام ادامه داد: هنر حکومتی در هیچ زمان و هیچ جامعه‌ای چیزی برای ارایه نداشته است. هنر حکومتی در کشورهایی همچون شوروی، چین و کوبا که مهد این‌گونه هنرها بوده ره به جایی نبرده و در ایران نیز قطعاً موفق نمی‌شود.

زیباکلام ادامه داد: گروهی هرچقدر می‌خواهند می‌توانند به این‌گونه سینما حمله کنند اما آنچه از سینمای ایران به‌عنوان باقیات الصالحات باقی می‌ماند؛ سینمای حکومتی نیست بلکه سینمایی است که امثال خانم بنی‌اعتماد و فرهادی علمدار آن هستند.

رضا میرکریمی، رخشان بنی‌اعتماد، سید محمد بهشتی، خسرو دهقان و سعید عقیقی ناظر و حاضر این سخنرانی بوده‌اند.

* * *

گلایه هنرمندان و فرهنگیان و روشنفکران ایرانی از خط‌کشی جامعه به خودی و غیرخودی، تحمل نکردن مخالف و... حالا دیگر تبدیل به یک سنت روشنفکری در ایران شده است. سال‌های سال است که بزرگترین دستاویز روشنفکران ایرانی در انتقاد به حکومت و طیف مقابل آرمانی آنها، طراحی همین خط‌کشی‌ها است. آنها معتقدند که بخشی بزرگ از مشکلات جامعه ایران به‌واسطه این خط‌کشی‌ها به وجود آمده است، جامعه دوقطبی شده است و سطح مدارا و تحمل مخالف با همین خط‌کشی‌ها کاهش یافته است.

و حالا صادق زیباکلام، اگرچه دیرزمانی است به‌دلیلِ واضح زیاد حرف زدن دیگر جدی گرفته نمی‌شود، اما یکی از صادق‌ترین روشنفکران ایرانی است و ماجرا را کاملاً به‌دور از همه تعارفات مناسبات این شکلی شرح می‌دهد، به‌راحتی می‌گوید که در ذهن روشنفکر جدید ایرانی، مدخلی جز تقسیم‌بندی آدم‌ها برای تحلیل وجود دارد، به‌وضوح شرح می‌دهد که آنهایی که آرمانی جز آرمان‌ آنها دارند، حکومتی‌ها هستند که چیزی از سینمای هنری نمی‌دانند و همان‌طور که در کشورهایی همچون شوروی، چین و کوبا که مهد این گونه هنرها بوده ره به جایی نبرده و در ایران نیز قطعاً موفق نمی‌شود و سینمای آنها نمی‌ماند بلکه سینمای «ما» ماندگار است.

و رضا میرکریمی، رخشان بنی‌اعتماد، سید محمد بهشتی، خسرو دهقان و سعید عقیقی نظاره‌گر ماجرا هستند.

* * *

این حجم از خشونت زبانی و نفرت‌پراکنی کمی عجیب است و بلایی که بر ذهن کوچک‌شده روشنفکر ایرانی آمده است، دیگر غیرقابل‌تصور. شاید یک نمونه جالب برای تحلیل اینکه چه‌بلایی بر سر جامعه ایرانی آمده است، ذهن تلگرام‌زده‌ای که آن‌چنان به تقسیم‌بندی امور عادت کرده است که ده‌نمکی و حاتمی‌کیا و سلحشور را با همه تفاوت‌های ذاتی و ماهوی در یک ردیف قرار می‌دهد و کارکرد اجتماعی حداکثری و قابل‌تحسین سینمای فرهادی و بنی‌اعتماد را نمی‌بیند و معتقد است بنی‌اعتماد و فرهادی در گروه سینمای «هنر برای هنر» قرار می‌گیرند، همچنان با واژه «سیاه‌نمایی» مبتذلانه بازی می‌کند و بی‌رحمانه در 10 دقیقه سخنرانی تکلیف همه موجودات سینمای ایران را مشخص می‌کند و بلافاصله در مورد انتخاب رئیس مجلس تز می‌دهد و بعد از چگونگی تشکیل اسرائیل، تحلیل‌‌های فضایی خارج می‌کند.

روزگاری روشنفکری در جامعه ایرانی، حرمت داشت و بازماندگان آن دوران، مهرجویی‌ها و سینایی‌ها و... امروز در حاشیه‌اند، در امان نیستند و ماجرا به دست بدویان افتاده است.

* * *

یک لطیفه مشهور و رندانه و ظاهراً غیرمربوط؛ یک لیبرال با دوستش در جنگلی می‌گشتند که ناگهان با شیر گرسنه‌ای روبه‌رو می‌شوند، لیبرال به‌قصد فرار بلافاصله بند کفش‌هایش را  محکم می‌کند. دوستش می‌گوید: مگر دیوانه شدی، هرچقدر هم سریع بدوی، سرعتت از شیر که بیشتر نیست. لیبرال برمی‌گردد و به دوستش می‌گوید: من که نمی‌خواهم از شیر سریع‌تر بدو‌م، فقط می‌خواهم از تو جلو بزنم.

انتهای پیام/*

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران