سیری در تهدیدات دشمنان و نقش روحیه انقلابی در تبدیل آن‌ها به فرصت

سیری در تهدیدات دشمنان و نقش روحیه انقلابی در تبدیل آن‌ها به فرصت

در دوره کنونی که انقلاب وارد چهارمین دوره از مصاف خود با آمریکا شده، نیروهای انقلابی باید در مواقع حساس، ظرفیت خود را مانند بدنه کشتی‌ها افزایش دهند تا بتوانند در مقابل این تلاطم‌ها مقاوم و پایدار باقی بمانند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مصاف انقلاب اسلامی با استکبار جهانی، به این دلیل که یک مصاف ریشه‌ای، بنیادین، ایدئولوژیک و تمدنی است، از مدت‌ها قبل شروع شده و در آینده هم ادامه خواهد داشت. هرچه هدف بزرگ‌تر باشد، مبارزه طولانی‌تر و دستاوردهای آن نیز بزرگ‌تر خواهد بود. اهداف و تلاطم‌های حرکت در مسیر رودخانه با حرکت در دریا و یا اقیانوس متفاوت است، بنابراین برای رسیدن به هدف مورد نظر، لازم است تا در مقابل تلاطم‌ها مقاومت نشان داد و بدنه کشتی یا قایق از ایمنی مناسبی برخوردار باشد تا در مقابل وضعیت موجود بتواند به سلامت مسیر خود را بپیماید. اگر زمانی قایقی از رودخانه‌ای وارد دریا شود و یا از دریا وارد اقیانوس گردد، ممکن است با مشکلاتی مواجه شود که توان و تحمل مقابله با آن مشکلات را نداشته باشد، عدم توانایی در مقابل این مشکلات به‌علت مسیر راه و یا بزرگی دریا و اقیانوس نیست، بلکه به‌دلیل ظرفیت پایین قایق است.

به همین منظور، در دوره کنونی که انقلاب وارد چهارمین دوره از مصاف خود با آمریکا شده، نیروهای انقلابی باید در مواقع حساس، ظرفیت خود را مانند بدنه کشتی‌ها افزایش دهند تا بتوانند در مقابل این تلاطم‌ها مقاوم و پایدار باقی بمانند. تهدیداتی که از اوایل انقلاب تاکنون علیه ایران صورت گرفته به چهار دوره تقسیم می‌شود:

*   تهدید خشن‌

اولین تهدیدی که علیه ایران از سوی غرب برنامه‌ریزی و عملیاتی شد، تهدیدات خشنی مانند جنگ، ترور، انفجارات، شورش، تجزیه‌طلبی و... بود که در اوایل شکل‌گیری انقلاب اتفاق افتاد و نظام نوپای اسلامی را با چالش‌هایی مواجه کرد.

تهدیدات بیشتر در مکان‌هایی رخ می‌دهد که زمینه آن فراهم و هموار باشد. در دوران اول، امنیت دشمن برای خرابکاری و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم فراهم بود و برای رسیدن به اهداف خود دست به هر اقدامی می‌زدند. آن‌ها با توجه به نقاط ضعف موجود در درون نظام به این نتیجه رسیده بودند که تا می‌توانند پیشروی‌هایی را از طریق جنگ، کودتا و ترور در داخل ایران داشته باشند.

اما نظام با اعمال بازدارندگی در مقابل تهدیدات، ضعف‌ها را به فرصت‌های امنیتی، اطلاعاتی، دفاعی و تبدیل کرد و ناهمواری‌هایی را برای غرب به‌وجود آورد. نتیجه سیاست بازدارندگی باعث شد، ایران به یکی از قدرت‌های بازدارنده در منطقه تبدیل شود و از بروز جنگ و خونریزی جلوگیری به‌عمل آورد. این شرایط در حالی بود که دستور حمله به ایران توسط آقای بوش صادر گردید، اما افسران عالی‌رتبه آمریکا، بوش را قانع کردند تا دست به این اقدام نزند، زیرا قدرت بازدارندگی ایران، ناامن کردن سرزمین ما برای دشمنان را پر هزینه می‌کرد و لذا از این اقدام عقب‌نشینی کردند.

*   مهار و انزوای سیاسی‌

دوره دوم، دوره تنش‌زدایی بود که بعد از جنگ آغاز شد و تا اواخر دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی ادامه داشت. آمریکایی‌ها قصد داشتند تا با روش مهار دوجانبه، ایران را در انزوای سیاسی قرار دهند و تلاش می‌کردند تا با فشارهای بین‌المللی و منطقه‌ای از یک‌طرف و نشان دادن گشایش‌هایی از طرف دیگر، ایران را از اهداف و ارزشهای خود باز بدارند و از این طریق بتوانند طرفداران و مهره‌های خود در داخل ایران را به قدرت برسانند.

در حقیقت یک نوع تهدیدات دیپلماتیک و سیاسی علیه ایران آغاز کردند، اما مسؤولان وقت نتوانستند در مقابل این تهدیدات، دستاوردهای خوبی را همانند دوره اول به‌دست آورند. یکی از مصادیق قابل ذکر در این دوره، افراط در برقراری ارتباط میان مسؤولین ایران و مقامات عربستانی بود و باعث شد تا امروز عربستان گستاخانه در مقابل ایران موضع بگیرد.

*   تحریم‌های سنگین اقتصادی‌

سومین دوره از تهدیدات، دورانی بود که تحریم‌های سنگین اقتصادی علیه ایران ایجاد شد. آمریکایی‌ها و کشورهای اروپایی تلاش داشتند تا ایران را از طریق تحریم‌های سنگین اقتصادی فلج کنند. تحریم‌ها در محدوده اقتصاد، تجارت، واردات، صادرات و... و هم‌چنین موضوعاتی که ایران در آن‌ها ضعف نشان داده بود، اتفاق افتاد. این شرایط در حالی بود که مردم در مقابل تحریم‌ها مقاومت می‌کردند، اما مسؤولان دولت در این دوره هم نتوانستند از تهدیدات به‌وجودآمده جهت تحول در اقتصاد، فرصت‌سازی کنند و در این امر کوتاهی نمودند و استفاده بهینه نکردند. اگر مسؤولان در امر اقتصاد جدیت می‌داشتند، باعث می‌شد تا ایران بتواند جهشی اساسی در زمینه اقتصادی انجام دهد.

پس از اهمیت ندادن بعضی از مسؤولین نسبت به فرصت به‌وجود آمده، مقام معظم رهبری دستور اجرای سند اقتصاد مقاومتی را صادر کردند. هدف این سند تحول در اقتصاد ایران بود تا در مقابل فشارهای اقتصادی جامعه جهانی بتواند روی پای خود بایستند و با اعمال این‌گونه از تهدیدات، مورد تهدید و آسیب قرار نگیرد.

*   نفوذ و جنگ احزاب‌

چهارمین دوره، تهدیداتی است که اخیراً آغاز شده و ادامه دارد. در حال حاضر و با توجه به مشکلاتی که از مرحله سوم باقی مانده، نظام وارد مرحله چهارم شده و با موضوعات برجام و پسابرجام، برنامه‌ها و توطئه‌های آمریکا، عربستان و ترکیه مواجه شده است که به‌نوعی می‌توان این تقابل را به جنگ احزاب در صدر اسلام تشبیه نمود.

در هر یک از این مراحل، انقلاب با به‌کارگیری فرمولی مشخص تلاش داشت تا بتواند از طریق این فرمول، تهدیدات پیش آمده از سوی غرب را به فرصت تبدیل کند. بنابراین در طول این چهار دوره، هر موقع ایران در مقابل این تهدیدات ایستادگی کرده و آن‌را به فرصت تبدیل نموده، توانسته است امتیازاتی را به‌دست آورد و هر وقت در مقابل این تهدیدات به‌درستی عمل نکرده، فرصتها از دست رفته است.

*   چرا جنگ احزاب؟

یکی از ائتلاف‌هایی که در منطقه علیه ایران صورت گرفته، به محوریت عربستان است. نمونه بارز این ائتلاف در بیانیه پایانی سران کنفرانس همکاری اسلامی در نشست استانبول قابل مشاهده بود و توانستند علیه ایران چهار بند به تصویب و به امضای همه سران کشورهای اسلامی برسانند که در طول تاریخ تشکیل این کنفرانس بی‌سابقه بوده است.

از طرفی دیگر، آمریکا هم در منطقه و در کشورهایی مانند سوریه، عراق، یمن و... و هم در داخل، علیه ایران دست به اقداماتی زده و ائتلافی را تشکیل داده است. آمریکا تماس‌ها و ارتباطاتی با نخبگان، متخصصان، هنرپیشه‌ها، رسانه و... برقرار و از آن‌ها دعوت به‌عمل آورده و وعده و وعیدهایی را نیز داده است. حتی رئیس پیشین سازمان سیا را در قالب یک تیم علمی به ایران اعزام و با بسیاری از روسای دانشگاه‌ها دیدار، گفت‌وگو و بازدید به‌عمل آورده‌اند. این در حالی است که رئیس پیشین سازمان سیا فرمول تغییر برخی از رژیم‌ها را در دنیا اجرا نموده و پس از تغییراتی در برخی کشورها، وارد ایران شده است.

بنابراین باید دقت داشت تا نیروهای داخلی که خود را منتسب به نظام می‌دانند، علیه نظام دست به ائتلاف نزنند و یا فکر نکنند که می‌توانند به‌راحتی علیه نظام فعالیت‌هایی را از طریق ائتلاف انجام دهند.

*   نقاط مشترک ائتلاف مخالفان با جمهوری اسلامی ایران‌

الف - مسأله رهبری

یکی از اشتراکاتی که در میان ائتلاف مخالفان جمهوری اسلامی ایران وجود دارد، مسأله رهبری جمهوری اسلامی ایران است. مخالفان دو روش خطرناک را در این رابطه مطرح نموده‌اند:

1. ایجاد دو راهی حفظ نظام و منافع شخصی برای رهبری ایران‌

باید فشارها علیه رهبری ایران تا اندازه‌ای افزایش پیدا کند که او (مقام معظم رهبری) میان عقاید خودش (به قول آن‌ها منافع شخصی) با نظام بر سر دوراهی انتخاب قرار گیرد و برای حفظ نظام، دست از عقاید خودش بکشد.

2. جلوگیری از عملیاتی شدن نظریات رهبری‌

از تحقق نظریات رهبری ایران در درون نظام باید جلوگیری به‌عمل آید و نباید صحبت‌هایش عملیاتی شود. مخالفان نظام اسلامی سعی دارند تا با پیاده‌سازی این طرح و موفقیت در آن، فاز دوم که تسلیم شدن رهبری است را آغاز کنند. در ادامه، با ورود به فاز سوم، اقداماتی مانند، تغییر در قانون اساسی ایران، تبدیل ولایت فقیه به یک جایگاه تشریفاتی و ریش سفیدی، تبدیل سپاه به چند لشکر و گارد جمهوری، انجام دهند.

ب. نهادهای ارزشی‌

مسأله دیگری که مخالفان نسبت به آن اشتراک نظر دارند، مدافعان نظام مانند سپاه، شورای نگهبان و دیگر افراد و جریان‌هایی هستند که در مقابل تهدیدات و برای دفاع از نظام ایستادگی می‌کنند.

همه شرایط به‌وجودآمده در سوریه، عراق، یمن، عربستان و فشارهای اقتصادی علیه ایران که در آینده افزایش خواهد یافت، برای تغییر در نظام جمهوری اسلامی ایران است. باید سعی شود تا تهدیدات، به فرصت تبدیل شود. باید از شرایطی که در سوریه و یمن به‌وجود آمده به‌گونه‌ای استفاده شود تا موقعیت ایران در سوریه و یمن تثبیت گردد و نه تنها از محبوبیت رهبری در میان مردم کشور کاسته نشود، بلکه مردم کشور با اعتقاد بیشتری از ایشان تبعیت نمایند.

*   چرایی عدم تبدیل تهدید به فرصت‌

چرا نمی‌توان مانند دهه اول انقلاب تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد؟

عدم تبدیل تهدید به فرصت، بستگی به دو دیدگاه متضاد با یکدیگر در درون جامعه سیاسی ایران، نخبگان کشور و حتی روحانیت دارد که وارد اداره کشور نیز شده است. این دو دیدگاه از زمان مشروطیت آغاز شده و تا الان نیز ادامه دارد. در زمان مشروطه یک نوع بیداری در میان مردم شکل گرفت و مردم را متوجه این موضوع ساخت که از نظر اقتصادی، علمی، پیشرفت و... از دیگر کشورها عقب افتاده‌اند. به همین منظور برای جبران این عقب‌افتادگی، دو تفکر، رویکرد و دیدگاه به‌وجود آمد:

1. تنها راه پیشرفت ارتباط با خارج از کشور

این دیدگاه معتقد است که باید برای پیشرفت، دست به دامان خارج شد. بدون ارتباط با کشورهای اروپایی و آمریکا، امکان پیشرفت وجود ندارد که امروزه بعضی از افراد در درون دانشگاه‌ها نیز از این تفکر تبعیت نموده و معتقد به این موضوع هستند، البته میان این افراد دیدگاه‌های افراطی مانند آقای تقی‌زاده هم وجود دارد که معتقدند باید از فرق سر تا نوک ناخن پا غربی شد تا پیشرفت حاصل شود. رضا شاه نیز به وسیله همین دیدگاه به قدرت رسید و البته بعد از 5-4 سال حکومت کردن، مخالفتهایی علیه او نیز صورت گرفت.

2. تنها راه پیشرفت نگاه به درون و خودباوری‌

دیدگاه دوم معتقد است که ممالک شرقی، کمتر از ممالک غربی نیستند و باید گمشده خود را در درون خود جستجو کنند. این دیدگاه در وجود امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری تجلی دارد. یکی از جملاتی که در اقتصاد مقاومتی به‌کار رفته این است که باید در اقتصاد درون‌زا و برون‌گرا بود. باید اقتدار درونی شکوفا شود و سپس از مرزها خارج شد.

هرگاه مسؤولیت مملکت در دست دیدگاه اول قرار داشت، نه تنها تهدیدها تبدیل به فرصت نشد، بلکه تهدیدها نیز گسترش پیدا کرد و هر وقت قدرت در دست دیدگاه دوم قرار گرفت، توانست نقش‌آفرینی و نیروها را بسیج نماید. در پرتو این نگاه، نه تنها تهدیدات دفع شده، بلکه به فرصت نیز تبدیل شده است. این نوع مبارزه از زمان مشروطه تابه‌حال در درون سیستم اداری، دانشگاهی و حتی حوزه‌های علمیه ما وجود داشته است.

البته باید پذیرفت که ممکن است در دیدگاه دوم انحرافی هم صورت گیرد و معتقد باشد که مهم پیشرفت و اقتصاد نیست، مهم حفظ کردن خود در مقابل اجنبی است. امام راحل و مقام معظم رهبری این دیدگاه انحرافی را قبول ندارند و معتقدند که نه تنها باید خود را حفظ کرد، بلکه باید برتری در حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد، ارتباطات و... را از نظر اسلامی در مقابل جامعه سرمایه‌داری به منطقه و جهان نشان داد.

ممکن است در جبهه انقلاب، افکار ارتجاعی نیز وجود داشته باشد و دیدگاه اول برای تثبیت خود، به‌طور مداوم روی همان افکار ارتجاعی دیدگاه دوم متمرکز شود و از این طریق علیه نیروهای ارزشی و انقلاب موضع نشان دهد. آن‌ها می‌گفتند شما از اول هم با ورود تلویزیون به ایران مخالف بودید. رژیم شاه علیه امام(ره) به‌شدت جوسازی می‌کرد که مخالف صنعت و تکنولوژیک است، در حالی‌که نیروهای انقلاب مخالف تکنولوژی نیستند و بالعکس معتقدند که می‌توان در بازارهای جهانی ورود پیدا کرد و ثابت کرد که اسلام بر دیگر دیدگاه‌ها برتری دارد.

«و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السّماء و الارض ولکن کذّبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون»(اعراف، آیه 96)

و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می‌گشودیم، ولی تکذیب کردند، پس به (کیفر) دستاوردشان (گریبان) آنان را گرفتیم.

در حال حاضر و در موقعیت فعلی، این شرایط دوباره فعال و شعله‌ور شده است. در هر دو دیدگاه امید وجود دارد، اما امید در دیدگاه اول به غرب و آمریکا و در دیدگاه دوم به خدا، اسلام و مردم است، البته هر امیدی هم باید با یک ناامیدی همراه باشد. امید به غرب محصول ناامید شدن از توانایی‌های داخلی و امید به خدا، مردم و اسلام نیز ناامید شدن از غربی‌ها و آمریکا است.

*   چگونگی تبدیل تهدید به فرصت‌

در حال حاضر نظام با شرایطی مواجه شده است که باید به این فکر باشد، چگونه می‌تواند تهدید را به فرصت تبدیل کند؟ کانون این فرصت‌سازی رابطه مردم با نظام اسلامی است و هر کار که قرار است انجام شود باید در این قسمت انجام شود. در شرایط کنونی، دشمن با استفاده از رسانه، ماهواره، تحریم‌های اقتصادی، جنگهای نیابتی و... ورود پیدا کرده است. برای آن‌که نظام بتواند در مقابل هجوم آن‌ها بایستد، باید ارتباط با مردم را به‌صورت ذهنی و عینی و با صمیمیت برقرار کند. این ارتباط به نفع مردم تمام می‌شود و اگر غیر از این باشد، امنیت و منفعتی را برای مردم نخواهند داشت و عزت و حتی ایران خود را از دست خواهند دارد. این همان نقطه کانونی است که می‌توان هم تهدید را از میان برداشت و هم آن‌را به فرصت تبدیل کرد.

باید هر عملی که از سوی نیروهای مسلح، بسیج و سپاه صورت می‌گیرد به نظام نسبت داده شود. اگر کارهای فکری، معنوی، خانه‌سازی، جاده‌سازی و...انجام شد، باید آن‌را به نظام نسبت داد. در صحبت‌ها و سخنرانی‌ها خیلی از نظام دفاع می‌شود، اما در نسبت دادن کارهای عملیاتی و اجرایی به نظام اقدامی صورت نگرفته است.

اخیراً در ستاد جهاد توانمندسازی طرحی عملیاتی شده که در آن نیروی دریایی ارتش مناطق میان جاسک تا چابهار را شناسایی کرده و شروع به محرومیت‌زدایی نموده است. باید نیروی دریایی ارتش در این زمینه تشویق و ترغیب شود که به سمت این‌گونه از مسائل حرکت می‌کند. در واقع این نوع فعالیت توجه به نقطه ضعفی است که تهدیدات، نظام را به آن حساس کرده تا این محرومیت‌ها را مرتفع سازد. بنابراین انقلاب اسلامی با تهدیداتی روبه‌رو شده که کانون آن تهدیدات به سمت نظام، شخص رهبری، موضوع ولایت فقیه و تغییرات اساسی در نظام جمهوری اسلامی است.

*   نقد سیاست صبر و انتظار دولت‌

یکی از نقدهای جدی‌ای که نسبت به این دولت وجود دارد، صبر و انتظار بیش از حد در مورد برجام است که باعث شده تا فرصت‌های خوبی از کشور سلب شود.

اخیراً طرحی از سوی دولت با عنوان نجات بانکی مطرح شده، اما این طرح را می‌توانستند در اوایل شروع دولت ارائه دهند، زیرا هیچ ارتباطی با برجام نداشته است. اگر طرف غربی به همه تعهدات خود عمل کند باز هم این طرح مهم‌تر از برجام خواهد بود. مواردی از این قبیل اگر در دستور کار دولت قرار گیرد و دولت سیاست بیش از حد به خرج ندهد، قطعاً موفقیت‌های ملی در پی خواهد داشت.

یکی دیگر از اشکالات صبر و انتظار این بود که مردم را در حالت رؤیایی قرار دادند و باعث شد تا یکدیگر را به دست کشیدن از هر فعالیتی سفارش کنند، زیرا امید داشتند تا کالا ارزان شود و جنس‌های با کیفیت عالی از اروپا وارد ایران شود. این صبر و انتظار و رؤیاپردازی‌ها منجر به افزایش رکود در جامعه شد و لطمه سنگینی به اقتصاد وارد کرد. طبق نظر کارشناسان قرار بود در سال گذشته از رکود کاسته شود اما این رؤیاسازی باعث شد تا یکی دو سال دیگر کشور در رکود باقی بماند.

آخر این‌که چگونگی مواجهه دشمن با برجام و بدعهدی او نشان‌دهنده ضرورت بازگشت به درون و یادآوری ماهیت دشمن به مردم و رساندن آنان به این نکته است که چاره‌ای غیر از اتکاء به خویشتن ندارند و باز این رهبری و نیروهای انقلاب هستند که می‌توانند مسیر عزت و غرور ملی را به نفع مردم و کشور هموار کنند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon