خطری که در کمین سند «تحول آموزش و پرورش» است/ لزوم تهیه نظامنامه اجرایی این سند توسط دولت
مدیر منابع انسانی دانشگاه شهید بهشتی معتقد است با راهکارهایی که ریالی هزینه ندارد، میتوان «سند تحول آموزش و پرورش» را اجرایی کرد؛ راهکارهایی که نیاز دارد آموزش و پرورش و آموزش عالی به قهر چند ساله خود پایان دهند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»؛ آموزش و پرورش یک مزیت رقابتی است و همین عامل سبب شده که دولتها به آموزش و پرورش به عنوان یک نظام حیاتی نگاه کنند، بسیاری از اندیشمندان رشته علوم تربیتی، معتقدند که تغییر در ساختار آموزشی، کشورهای ضعیف را به کشورهای پیشرفته تبدیل کرده است.
در حقیقت اشاره آنها به «نو شدن» ساختار آموزش و پرورش است؛ در جمهوری اسلامی ایران نیز طی سالهای گذشته با تدوین سند تحول آموزش و پرورش، نوسازی ساختار آموزش و پرورش آغاز شد اما به گفته کارشناسان این حوزه، نشانههای این نوسازی فقط در سیستم آموزش و پرورش (تغییر عنوان مقاطع تحصیلی) مشاهده شد.
با توجه به اینکه چند سالی است که از ابلاغ این سند میگذرد، طی مصاحبهای با دکتر «اباصلت خراسانی» که از دهه هفتاد تاکنون در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی، موضوعات آموزش و پرورش را از زوایای مختلف بررسی کرده است ضمن پرداختن به نقاط ضعف ساختار آموزش و پرورش، موانع پیشروی سند تحول آموزش و پرورش را بررسی کردیم.
خراسانی که هماکنون مسؤلیت مدیریت منابع انسانی دانشگاه شهید بهشتی را بر عهده دارد، سند تحول را به ماشینی تشبیه میکند که تولید شده است ولی راه و جادهای برای استفاده از این ماشین وجود ندارد؛ منظور از راه و جاده همان نظامنامه اجرایی است که باید پیوست این سند شود.
به گفته وی اگر نظامنامه اجرایی توسط دولت تهیه نشود، خود افرادی که این سند را تهیه کردهاند هم این «فرزند خود» را فراموش خواهند کرد؛ نویسنده کتاب «مدل تعالی آموزش و توسعه منابع انسانی» با گلایه از عدم ارتباط نظام آموزش و پرورش با نظام آموزش عالی، در راستای تحقق افزایش مهارت در دانشآموزان برای کسب روزی حلال، راهکارهایی را پیشنهاد داده است که به قول وی «ریالی هم هزینه ندارد».
وی در تشریح گلایه خود اینگونه توضیح میدهد که «مجبوریم دانشجویان فارغالتحصیل در رشته علوم تربیتی را در بخش صنعت مشغول به کار کنیم زیرا آموزش و پرورش فارغالتحصیلان رشته علوم تربیتی را قبول ندارد و عنوان میکند ما دانشگاه فرهنگیان داریم و خودمان نیرو تربیت میکنیم؛ خب مگر ما برای کجا دانشجو تربیت میکنیم.»
مؤلف کتاب «طراحی نظام جامع آموزشی با تاکید بر استانداردهای بینالمللی» همچنین هشدار میدهد که المپیادها تبدیل به مکانی شده که کشورهای پیشرفته به راحتی نخبگان ما را شناسایی و با سرمایهگذاریهای مختلف، آنها را جذب کشور خودشان میکنند؛ در ادامه مشروح این مصاحبه تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
تسنیم: یکی از نکاتی که بسیاری از کارشناسان و افراد مطلع در حوزه آموزش و پروش مطرح میکنند، بحث اصلاح ساختار آموزش و پرورش است؛ با توجه به این بحث به نظر شما برای بهینه کردن ساختار آموزش و پرورش ایران چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
در بسیاری از کشورهای دنیا، متولی امر آموزش و پرورش یک نهاد و یک وزارتخانه است اما یکی از معضلات آموزش و پرورش در ایران این است که چندین نهاد از جمله وزرات آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت، متولی امر آموزش هستند و این عامل باعث شده است که ما در نظام آموزشی تمرکز لازم را نداشته باشیم.
در واقع «چند متولی داشتن» امر آموزش، ساختار نظام آموزشی کشور را دچار نوعی آشفتگی کرده است برای مثال دولتی در جمهوری اسلامی قائل به معاونت پرورشی نیست بنابراین میآید و این معاونت را تا سطح مدیریت پایین میآورد؛ دولتها، مجری سیاستهای کلان نظام هستند و اصلا نباید در ساختار دخالت داشته باشند اما با تغییر دولتها مشاهده میکنیم که این آشفتگی در ساختار آموزشی کشور خودش را نشان میدهد.
نظام آموزشی در بالاشهر «خصوصی» و در پایینشهر «دولتی» است
این آشفتگی در سطح کلان و میانی به سطح خرد نیز سرایت کرده است؛ کوچکترین واحد در ساختار آموزشی، «مدرسه» است؛ برای بیان این آشفتگی مثال مستندی ارائه میکنم، بنده در یک فعالیت تحقیقاتی از معلمی سؤال کردم که چرا در مدرسه نزدیک به محل سکونت خودت تدریس نمیکنی؟ آن معلم به بنده پاسخ داد: ما در آن مدرسه میتوانیم دانشآموز را تنبیه انضباطی کنیم.
این آشفتگی در نظام آموزشی باعث شده که ساختار مدرسه در آن منطقه به این معلم اجازه چنین کاری را دهد و در نقطه دیگر بنابر شرایط موجود، ساختار مدرسه چین اجازهای را به معلم نمیدهد؛ از سوی دیگر ما شاهد یک نوع «آشفتگیِ آموزشی» در بالای شهر و پایین شهر هستیم.
نظام آموزشی در بالاشهر «خصوصی» و در پایینشهر «دولتی» است؛ «دولتی»، در ایران معادل بیکیفیت است در حالی که در تمام دنیا برعکس است؛ «دولتی» یعنی اینکه دولت حامی آن است و «مدارس دولتی» که در خارج از کشور وجود دارند به مراتب با کیفیتتر از «مدارس خصوصی» آنهاست.
تسنیم: آقای دکتر با توجه به این آشفتگی موجود در نظام آموزشی، سند تحول نظام آموزش و پرورش تدوین و ابلاغ شده است؛ بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که اقدام جدی و عملیاتی برای تحقق این سند صورت نگرفته است؛ به نظر شما علت اجرایی نشدن سند تحول، مربوط به خود این سند است؟
سند تحول که تقریبا در حدود 20 صفحه نگارش شده، حاصل چند صد هزار صفحه کار مطالعاتی است بنابراین این سند، در حد «سند» بسیار مطلوب است؛ حتی در بخشهای از آن، استراتژی تحقق سند مشخص شده است؛ با توجه به این سند، آرمان آموزشی و اهداف نظام آموزشی، چشماندازها و ماموریتها نیز مشخص شده است.
در واقع در این سند، این موضوع که «میخواهیم به کجا برویم» مشخص شده است؛ اینها نقاط مثبتی است که باید به آن اشاره کرد ولی نقاط ضعفی هم وجود دارد که به خودِ سند مربوط نمیشود؛ سند تحول، «اطلاع رسانی» نشد و در نهاد خانوادهها درونی نشد؛ منظور بنده از اطلاعرسانی به معنای انتشار نیست که کتابهایش در اختیار مدارس قرار بگیرد بلکه منظور بنده از اطلاعرسانی به معنای مطالعه، آگاه شدن و سپس آگاه کردن جامعه از بندهای آن است.
بیاطلاعی خانوادهها از سند تحول آموزش و پرورش
منظور بنده از اطلاعرسانی این است که به جای پخش فراگیر تیزرهای تبلیغاتی که اختصاص به «چیپس و پفک»ها دارد این سند در قالب تیزرهای تلویزیونی تبلیغ شود؛ در مدرسهای که خود بنده به عنوان رئیس انجمن اولیا و مربیان هستم، یکبار متن این سند را در جمع مربیان و اولیا خواندم؛ نکته جالب این بود که همه این افراد از وجود چنین سندی اظهار بیاطلاعی کردند.
موضوع دیگری که درباره این سند باید به آن اشاره کرد این است که سند تحول آموزش و پرورش بعد از اعلام و انتشار، عملیاتی نشد؛ در اینکه این سند خوب است یا بد است، شعار است یا اقدام برای عمل، بنده معتقدم این سند به قدری بار معنایی دارد که بتواند به عمل تبدیل شود اما ساز و کارهای بعدی آن باید طراحی شود برای مثال شما الان یک ماشینی را تولید کردهاید اما راه و جادهای که باید این ماشین در آن حرکت کند را ندارید در نتیجه ماشینِ باکیفیت شما عملاً بیاستفاده، گوشهای خواهد افتاد.
ناظر به همین نکته در بندی از این سند به مهارتافزایی دانشآموزان اشاره شده است؛ دستورالعمل برای این بند در کجای سند آمده است؟ از همین رو سند تحول آموزش و پرورش تاکنون در مقام سند باقی مانده و اجرایی نشده است؛
این سند باید به یک نظام عملیاتی و اجرایی پیوست داده شود و اگر چنین نظام یا پیوستی تهیه نشود بنده میتوانم با یقیین بگویم که این سند به طور کلی فراموش خواهد شد.
تسنیم: ناظر به نکتهای که مطرح کردید، در فصل ششم سند تحول آموزش و پرورش (فصلی که دربارة راهکارهاست) به این نکته اشاره میشود که آموزش و پرورش باید یک مهارت مفید برای تامین معاش حلال را به دانشآموزان آموزش دهد به گونهای که در صورت جدایی از نظام رسمی تعلیم و تربیت در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشند؛ در این سند راهکاری برای تحقق این مهم دیده شده است؟
اولاً باید بگویم که راهکار به معنای نظامنامه اجرایی نیست؛ وقتی نظامنامه اجرایی تدوین نشده، چگونه راهکارها عملیاتی میشوند؟ برای نمونه در بحث آموزشِ مهارت مفید به دانشآموزان، مدارس چگونه میخواهند یک حرفه را به دانشآموزان آموزش دهند؟ این حرفه چه ویژگیهایی باشد داشته باشد؟ به دخترها چه مهارتهایی باید آموزش داده شود و پسرها چه مهارتهایی را باید فرا بگیرند؟
در حال حاضر 360 حرفه داریم؛ در نظام فنی و حرفهای که بیشتر از این عدد است؛ رویهها و دستورالعملها در کجای این سند دیده شده است؟ از دولت انتظار داریم که نظامنامه اجرایی و رویههای سند تحول آموزش و پرورش را تدوین و سپس دستورالعملهای آن را به مراکز مسئول ابلاغ کند؛ شما نگاه کنید پرداخت یک وام 10 میلیونی (وام ازدواج) مشروط به ابلاغ دستورالعمل از سوی بانک مرکزی است، چگونه است که برای بندهای این سند دستورالعمل مشخص نشده است لذا طبیعی است وقتی دستورالعملی تهیه نشده است، ابلاغی هم در کار نیست.
تسنیم: اگر قرار باشد از سمت دولت به شما این مسئولیت داده شود که نظامنامه اجرایی سند تحول آموزش و پرورش را تدوین کنید، چه تدابیری را مطرح میکنید؟ به طور مشخص در همین بند مربوط به مهارتافزایی چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
عدم تبدیل آموزش به مهارت یعنی تربیت دانشآموز «همه کارهِ هیچ کاره!»
اعتقاد بنده این است که تا آموزش تبدیل به مهارت نشود، هیچ فایدهای برای کشور نخواهد داشت؛ نه تنها فایدهای ندارد بلکه آموزش بدون مهارت نارضایتی در جامعه ایجاد میکند؛ وقتی که علت نارضایتیهای اجتماعی بررسی میشود، در بسیاری از تحقیقات تحلیل میشود که آموزشِ منجر به مهارت، به افراد جامعه داده نشده است.
در حال حاضر فرزندان ما آموزشهای مختلفی را در حوزهای هنری، یادگیری زبان دوم، علمی، ورزشی و ... پشت سر میگذارند اما وقتی بزرگ میشوند به دلیل اینکه هیچ کدام از این آمورشها به مهارت تبدیل نشده است، از درون دچار نوعی نارضایتی میشوند و بعد همان فرزند به والدینش میگوید اگر در یک زمینه من را متخصص میکردید و مهارت من را در همان یک حوزه افزایش میدادید الان افتخارات زیادی کسب میکردم.
درست است که با آموزشهای مختلف فرزند ما «چند کارکردی» میشود اما عیب آن این است که وقتی تبدیل به مهارت نشود، «همه کارهِ هیچ کاره» است؛ یک اقیانوسی به عمق نیممیلیمتر است.
آموزش و پرورش و آموزش عالی با همدیگر «قهر» هستند
بنده درباره همین موضوع مهارتافزایی یک پیشنهاد کاملاً اجرایی به شما عرض میکنم که بدون هزینه کردن «ریالی» میتواند بخش عمدهای از مشکلاتی مهارتی در مدارس را برطرف کند؛ این پیشنهاد ناظر به این مطلب است که آموزش و پرورش با سازمان فنی و حرفهای تفاهمنامهای را امضا کنند و بر اساس این تفاهمنامه، آموزش و پرورش دانشآموزان خود را در اختیار سازمان فنی و حرفهای قرار دهد تا مهارت مورد نظر را به دانشآموزان آموزش دهد.
از سوی دیگر بخشی از واحدهای فنی و حرفهای (واحدهای نظری) توسط آموزش و پرورش آموزش داده شود علاوه بر پیوند نظام آموزش و پروش با سازمان فنی و حرفهای، این پیوند باید با آزمایشگاهها و کارگاههای پیشرفتهای وجود دارد که میتوانند به راحتی آموزشهای لازم را به دانشآموزان بدهند، برقرار شود؛ از این دو مورد بالاتر بحث پیوند و ارتباط موثر آموزش و پرورش با آموزش عالی است چرا که در حال حاضر نظام آموزش و پرورش با نظام آموزش عالی قهر است و از ظرفیت دانشگاهها استفاده نمیکند.
تسنیم: آیا این امکان وجود داشته است؟ منظورم این است که آیا آموزش عالی از این پیوند استقبال میکند؟
بله؛ بنده چندین بار به مسئولان آموزش و پرورش اعلام کردم که ما به عنوان دانشگاه شهید بهشتی تمام تجهیزات دانشگاه را در اختیار شما قرار میدهیم و ریالی بابت این کار از شما نخواهیم گرفت؛ شما در برنامهریزی تحصیلی و آموزشیتان، چندین ساعت را به حضور در دانشگاه و استفاده از مراکز علمی و آزمایشگاهی اختصاص دهید و بنده در همین زمینه چندین تفاهمنامه امضا کردم اما فقط در حد امضای تفاهمنامه باقی ماند.
تسنیم: یعنی این تفاهمنامه برای یکبار هم عملیاتی نشد؟
در حد یک بازدید ساده؛ یادم هست یک گروه دانشآموزی برای بازدید از آزمایشگاه پتروشیمی وارد دانشگاه شهید بهشتی شدند؛ نکته جالب این بود که همراه این دانشآموزان معلم شیمی نبود بلکه ناظم آن مدرسه همراه دانشآموزان آمده بود؛ خب معلوم است در این شرایط استفاده آموزشی از محیط آزمایشگاه محقق نمیشود و این یک بخش ماجراست.
آموزش و پرورش اجازه کارورزی به دانشجویان علوم تربیتی نمیدهد/ آموزش عالی متقابلاً تلافی میکند
روی دیگر ماجرا این است که تنها در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی، 400 دانشجو در رشتههای علوم تربیتی و روانشانسی تحصیل میکنند؛ نکته قابل تأمل این است که آموزش و پرورش اجازه کارورزی را به این افراد در مدرسه نمیدهد؛ دانشجویان ما با «رابطه»، دوره کارورزی خودشان را در مدارس پشت سر میگذارند.
از سوی دیگر در حالی که متخصصترین نیروهای آموزشی در همین دانشگاهها تربیت میشوند، آموزش و پرورش فارغالتحصیلان رشته علوم تربیتی را قبول ندارد؛ آنها عنوان میکنند ما دانشگاه فرهنگیان داریم و خودمان نیرو تربیت میکنیم پس مگر ما برای کجا دانشجو تربیت میکنیم.
بنابراین ما مجبور هستیم دانشجویان فارغالتحصیل خودمان در بخش صنعت مشغول به کار کنیم؛ این خیلی حرف قابلتأملی است؛ صنعت توانسته است نیروهای مورد نیاز خود را پیدا کند اما آموزش و پرورش هنوز نتوانسته «بچهها»ی خودش را پیدا کند البته این را هم باید متذکر شوم که ما هم به عنوان نظام آموزش عالی در حوزه ارتباط با آموزش و پرورش کمکاری و کوتاهی کردهایم.
بند عید همین امسال برای بازدید از یونسکو سفری به کشور فرانسه داشتم؛ به اولین مکانی که رفتم، موسسه IIP ـ موسسه بینالمللی برنامهریزی آموزشی یونسکو ـ بود، پس از اینکه زنگ مؤسسه را زدم، مسئول این مؤسسه که یک خانم بود در را باز کرد و علت حضور بنده را برای حضور در این مؤسسه جویا شد؛ گفتم که میخواهم از کتابخانه این مؤسسه استفاده کنم، این خانم اصلاً بنده را نمیشناخت و نمیدانست که اهل کدام کشور هستم، وی بدون اینکه از من سؤال کند که از سوی کدام سازمان آمدهام، گفت از ساعت دو بعد از ظهر تا هر وقتی که بخواهید میتوانید از کتابخانه استفاده کنید.
این رفتار را مقایسه کنید با رفتار ما دانشگاهیها در ایران؛ ما به عنوان نظام آموزش عالی نه تنها به مردم عادی بلکه به معلمان و دانشآموزان هم اجازه ورود به محیط دانشگاه را نمیدهیم؛ چه برسد به اینکه که بخواهیم اجازه دهیم آنها از کتابخانه یا مراکز آموزشی دانشگاه استفاده کنند.
به این نکته با دقت توجه کنید؛ دانشگاه «سوربن» یکی از دانشگاههای برتر دنیا است، بعد از ظهرها استفاده عموم از این دانشگاه، آزاد است؛ خانوادههای فرانسوی بعد از ظهرها دست بچههای خود را میگیرند و برای استفاده از محیط دانشگاه یعنی کتابخانه و محیطهای دیگر به راحتی و بدون اینکه حراست مانع آنها شود، وارد دانشگاه سوربن میشوند؛ آن بچه در محیط دانشگاه بازی میکند و با فضای دانشگاه مأنوس میشود، خب احتمال بزهکاری در این بچه به مراتب کمتر از بچههایی است که در کوچه یا خیابان اوقات خود را سپری میکنند.
تسنیم: در بخشی از سند تحول آموزش و پرورش اشاره به تعاملات بینالمللی نظام آموزشی با نظامهای آموزشی دنیا شده است، به نظر شما این امر در حال حاضر محقق شده است؟
تعامل بینالمللی باید در پرتو حفظ منافع ملی صورت گیرد؛ در واقع دانش جهانی در پرتو حفظ شخصیت و منافع ملی معنادار است؛ در حال حاضر المپیادها نمونهای از این تعاملها است، المپیاد در ذات خود عرصه رقابت میان دانش کشورهاست و ما در این عرصه یعنی رقابت دانشی با سایر کشورها از وضعیت خوبی بهرهمند هستیم.
در المپیادها، خودمان به خودمان بارانداز میزنیم و ضربهفنی میشویم!
مشکل ما در این نیست که در شاخص دانش مثلاً ریاضی نمیتوانیم رقابت کنیم؛ وضعیتمان هم خیلی عالی است، مشکل ما بعد از این رقابتهاست یعنی ما تعاملات بینالمللی را خوب درک میکنیم و آن را خوب فهم کردهایم اما مثل این کشتیگیرها خودمان به خودمان بارانداز میزنیم و ضربهفنی میَشویم.
جوانان نخبه و بااستعداد ما در این رقابتها شناسایی میشوند و این بستر برای کشورهای دنیا فراهم میشود که به راحتی پس از شناسایی جوانان ما، با سرمایهگذاریهای مختلف، آنها را جذب کشور خودشان کنند؛ امیدوارم روزی این آمار در خبرگزاری تسینم منتشر شود که چند درصد از نخبههای «یک تا هزار» ما از کشور رفتهاند و چند درصد آنها به کشور برگشتهاند؟
در تعاملات بینالمللی هدف این بود که مسابقات بینالمللی محل تبلیغ کشورمان بشود؛ بله در نگاه سطحی و ابتدایی این تبلیغ صورت گرفت اما در نگاه عمیق این مسابقات به ضرر ما تمام شد، در واقع ما داریم نیروهایی تولید میکنیم که توسط غربیها مورد استفاده قرار بگیرند.
تسنیم: آیا مسئولان نسبت به این موضوع اشراف اطلاعاتی ندارند؟
این را باید از خود آنها سؤال کرد اما آن مطلبی که میتوان در این زمینه به آن اشاره کرد، این است که ما برای این افراد سیستم «نگهداشت» نداریم؛ نه تنها سیستم نگهداشت نداریم، برنامهریزی جامع و ملی هم نکردهایم و علاوه بر این، ما برای معلمان و اساتید نمونه هم سیسستم نگهداشت نداریم و تعریف نکردهایم.
اینکه میبینید یکسری از افراد در کشور ماندهاند، واقعاً عشق به کشور، آنها را در ایران نگه داشته است؛ اگر این نبود همین افراد هم، الان در کشورهای دنیا مشغول خدمت به اهداف کشورهای غربی بودند؛ با ظرفیتهایی که ما در کشور داریم به راحتی میتوانیم این سیستم نگهداشت را اجرایی کنیم.
مرحودم دکتر عظیمی خراسانی آن اقتصاد معروف میگفت: فاصله ما با غرب تنها یک لحظه است و آن اینکه فقط «بخواهیم» چون این فعل «خواستن» را ما خودمان نمیخواهیم، غربیها هم تلاش میکنند که ما این فعل را نخواهیم؛ یکی از برنامههای غربی برای نخبگان ما بیارزش کردن نام ایران است؛ آنها دارند این نام را تبدیل به یک ضد ارزش میکنند و آنها با برنامه دارند ما را از دورن تهی میکنند و ما با نداشتن برنامه به آنها کمک میکنیم.
گفتوگو از: روحالله متقی مجد
انتهای پیام/