داعش سکولار پس از تولید داعش ایدئولوژیک

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، بدون تردید حضور علنی، رسمی و رسانه‌ای یکی از عالی‌ترین مقامات امنیتی سعودی در جمع خون‌آشامان منافقین یک تصادف و همراهی عاطفی نیست. قبل از پرداختن به چرایی آن باید به این نکته توجه کرد که لطف خدا شامل حال ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی شده است که بزرگ‌ترین گروه تروریستی و مسلح مخالف نظام، ابتدا به دامن صدام و اکنون به دامن دلارهای سعودی پناهنده شده است. واضح است که بعد از رژیم صهیونیستی منفورترین افراد نزد ملت ایران صدام و آل‌سعود هستند، به همین دلیل است که برآوردهای اعلام شده غرب نشان می‌دهد منافقین جایگاه سیاسی- اجتماعی در ایران ندارند. حضور فیصل ترکی را باید نوعی واکنش به تحقیر منطقه‌ای سعودی‌ها در مقابل نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی دانست. آنان ثابت کرده‌اند که به هر کس و هر چیزی برای مقابله با ایران دست ‌دراز می‌کنند و از روابط با صهیونیست‌ها تا حمایت از تجزیه‌طلبان و منافقین را در دستور کار قرار داده‌اند. قطعاً آل‌سعود از دو خصیصه منافقین آگاه است؛ اول اینکه می‌دانند این جماعت هیچ‌ جایگاه و جذبه‌ای در میان ملت ایران ندارند و در هیچ شرایطی نمی‌توانند مدل آلترناتیو برای جمهوری اسلامی باشند. دوم اینکه می‌دانند این فرقه 10 الی 15 هزار نفر از مردم کشور خودشان را قتل‌عام کرده‌ و از پیشکسوتان تروریسم در جهان است، اما به‌رغم این حاضرند ننگ تعامل رسمی و علنی را به جان بخرند تا به گمان خود از تحقیر تاریخی در منطقه اسلامی خارج شوند. بدون تردید منافقین گرسنه به پول سعودی‌ها نیاز دارند. مثل سعودی‌ها برای همه جهانیان مثل لنگ‌ هارون الرشید است که وقتی در حمام از بهلول پرسید من چقدر می‌ارزم، بهلول فقط قیمت لنگ را گفت. هارون‌‌الرشید با عصبانیت پرسید که این مبلغ که فقط قیمت لنگ من است. بهلول پاسخ داد من هم قیمت لنگ را گفتم. خود شما که ارزش ندارید. اکنون آل‌سعود فقط با پول نفت مانور می‌دهند و خودشان از عهد دایناسورهای متروکه و به تاریخ سپرده محسوب می‌شوند، از سوی دیگر منافقین در گدایی تجربه و ید طولایی دارند و اکنون این طعمه چرب را پیدا کرده‌اند،‌ اما اگر بپذیریم که منافقین فاقد ظرفیت و پایگاه اجتماعی در ایران هستند، سعودی‌ها در قبال دلارهای نفتی از آنان چه توقعی دارند؟
امنیت مثال‌زدنی در هیاهوی آشوب منطقه سعودی‌ها را به تحقیر مضاعف وا داشته است. دستگیری تیم‌های متعدد بمب‌گذار از یک سو و هلاکت گروه‌های مسلح در مناطق مرزی از سوی دیگر ناکامی سعودی‌ها در ناآرامی ایران را مضاعف نموده است. آنان فهمیده‌اند که گسیل داعش بیرونی به ایران تاکنون ناکام بوده است، بنابراین از تجربه ذی‌قیمت منافقین در ترور و بمب‌گذاری غافل نیستند. آنان منافقین را به عنوان «داعش وطنی» می‌خواهند. بدون تردید از یک سو تضمین‌های امریکا و غرب را می‌گیرند که مجدداً آنان در لیست سیاه تروریسم قرار نگیرند و از سوی دیگر مأموریت ناکام داعش در ایران را به وسیله آنان پیش خواهند برد. تأکید ترکی‌فیصل بر مرگ رجوی معلوم نیست مبتنی بر واقعیت باشد. ممکن است با هدف سردرگم کردن سیستم‌های امنیتی ایران باشد. اما روی دیگر این سکه اعطای جایگاه ریاست تشکیلات به مریم قجر و تأیید مدیریت وی توسط آل سعود قابل تأمل است و نوعی تظاهر به اقتدار سعودی در مدیریت این فرقه را به ذهن متبادر می‌نماید. اکنون دو جرثومه متنفر ملت ایران، یعنی آل‌سعود و آل‌مسعود به هم پیوند خورده‌اند و هیچ منطقی برای هجو آل‌سعود و پیش‌پای نظام جمهوری اسلامی از این بالاتر نیست که مدعیان خادمی حرمین تأمین کننده مالی و به کار گیرنده کسانی باشند که حداقل 15 هزار انسان بی‌گناه را در کوچه و بازار به شهادت رسانده‌اند. آل‌سعود آنقدر تحقیر شده‌اند که ابایی ندارند با دست‌های خونین فرقه رجویه بیعت کنند و آن را علنی و رسانه‌ای نمایند. اکنون آل‌سعود و منافقین بدون توجه به هویت مذهبی و ایدئولوژیک هم به این نقطه مشترک رسیده‌اند که ایران برای هر دو ما تهدید است و احتمالاً برای اسرائیل هم تهدید بالاتری است، لذا بعید نیست به زودی پیوند آل‌مسعود، آل‌سعود و آل ایهود به مثلثی تبدیل شوند که این مثلث به وسیله یک نخ به امریکا آویزان گردد.

* منبع: جوان

انتهای پیام/