درسهای یک سالگی برجام برای آینده
- اخبار رسانه ها
- 27 تير 1395 - 10:51
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، حوادث و تحولات سیاسی و اجتماعی علاوه بر آثار و پیامدهایی که دارد، واجد درسها و عبرتهایی نیز است که باید محور تصمیمسازی، تصمیمگیری و عمل مدیران و مسئولان آن جامعه قرار گیرد.
در این میان مذاکرات هستهای و محصول آن یعنی برجام به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای تاریخ معاصر ایران از این قاعده مستثنی نیست، به ویژه آنکه بدعهدیهای طرف مقابل ما در مذاکرات هستهای یعنی 1+5 و به ویژه امریکاییها ایجاب میکند که مسئولان اجرایی کشور در بسیاری از باورها و اقدامات گذشته خود تجدیدنظر کنند.
برای درک اهمیت این مسئله دیگر نیاز نیست که به مستندات منتقدان برجام که مدعیان فتحالفتوحی برجام تلاش داشتند با مارک «دلواپسان» آنها را حتی از عرصه سیاسی کشور نیز حذف کنند، استفاده کنیم، بلکه اینبار مواضع مدافعان و دستاندرکاران برجام است که در جایگاه «دلواپس» روند اجرای برجام، اهمیت این تغییر راهبرد را تأکید میکند.
آقای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان و مرد اول مذاکرات هستهای، در حساب کاربریاش در توئیتر روز پنجشنبه 95/4/24 در سالگرد حصول توافق هستهای با گروه 1+5 با انتخاب این گزاره برای برجام که «توافق ایران، پیروزی دیپلماسی پرزور بود» در عین حال در ادامه مینویسد: «تا زمانی که رجزخوانیهای کوتهبینانه، اجرای کمرمق تعهدات و شعارهای نخنما ارجح باشند، امکان پیشرفت در ابهام خواهد بود»، اما مواضع آقای روحانی، رئیسجمهور فارغ از تعارفات سیاسی و بسیار صریحتر بیانگر نگران بدعهدی طرف مقابل است. او که در جلسه هیئت دولت و به مناسبت 23 تیر، سالروز توافق هستهای با 1+5 سخن میگفت، ضمن تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی در عهد خود در توافق هستهای پابرجا و متعهد است، میگوید: اگر روزی 1+5 بخواهد از تعهدات خود سر باز زند، کاملاً آمادگی داشته و از لحاظ توانمندی هستهای در شرایطی هستیم که در زمان کوتاهی میتوانیم به نقطه مطلوب خود دست یابیم.
نکته مهم در روند توافق هستهای و اجرای برجام این است که ما بهرغم اینکه برای اعتمادسازی، بسیاری از فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود را یا متوقف و تعطیل کرده یا محدود کردیم، اما در نقطه مقابل، اروپاییها و به ویژه امریکاییها بهرغم توافقات اولیه به تعهدات خود عمل نکرده و دغدغهای که ما از آغاز نسبت به امریکاییها و بدعهدیهای آنها داشتیم، اثبات شد. تجربه مهم دیگر در این زمینه این است که عملکرد منفی امریکاییها در مسیر مذاکرات هستهای، عملاً باب مذاکره پیرامون دیگر موضوعات فیمابین را نیز بست. آنها بهزعم خود انتظار داشتند که پس از برجام 1، برجامهای 2، 3 و 4 را نیز پیرامون موضوعات موشکی، حقوق بشر یا قطع حمایت ایران از مقاومت فعال کنند، اکنون دیگر مدافعی برای آنان نمیبینند و نظرسنجیهای خودشان نیز نشان میدهد که اعتماد عمومی مردم ایران نسبت به امریکاییها به شدت کاهش یافته است.
نکته مهم دیگر آن است که شانه خالی کردن امریکاییها از انجام تعهدات به دلیل خلل و فرج برجام است که اگر به آن توجه و بسته می شد، اکنون سوءاستفاده دشمن و عدم اجرای تعهدات امکانپذیر نبود که در این زمینه میتوان به ضرورت گرفتن تعهد مکتوب از امریکاییها برای اجرای تعهدات اشاره کرد؛ نکتهای که مقام معظم رهبری بارها بر آن تأکید کرده بود. ایشان در مورخ 29/7/1394 بر این نکته اشاره میکنند: پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است. اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدامات ایران موکول گردیده، لذا لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف مقابل تدارک دیده شود که از جمله آن اعلام کتبی رئیسجمهور امریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریمهاست که در این زمینه تنها به قول شفاهی آنها اعتماد شد که پیامدهای عدم انجام تعهدات طرف مقابل برای دولت ما مشکلساز شده است. بهرغم فراز و نشیبهای گذشته و توجه به اینکه اگرچه ایران آغازگر لغو برجام نخواهد بود، اما طبیعی است که تحمل بدعهدیهای طرف مقابل نیز حدی دارد. توجه به نکاتی چند در پیگیری پرونده برجام ضروری است.
الف: گزارهای که آقای ظریف به کار بردند مبنی بر اینکه توافق ایران، پیروزی دیپلماسی پرزور بود، نشان از این دارد که اگر ایران طی سالهای گذشته قدرتسازی لازم را چه در بعد توان نظامی و دفاعی یا اثبات توانمندی هستهای نکرده بود، طبیعی بود که طرف مقابل به این حداقلها هم رضایت نمیداد، اکنون اما ادامه و پیگیری پرونده و مقابله با بدعهدیهای امریکاییها و بعضاً اروپاییها مستلزم تقویت توان و اقتدار ملی است تا دیپلماسی با اتکا به آن بتواند از موضع قدرت منافع ملی را پیش ببرد.
حال در این میان طرح موضوعاتی نظیر کاهش بودجه دفاعی کشور و در شرایطی که بودجه دفاعی بعضی از شیخنشینهای منطقه چند برابر ماست محلی از اعراب ندارد.
ب: رئیس محترم جمهور از بازگرداندن توانمندی هستهای در صورت عدم انجام تعهدات طرف مقابل سخن به میان آورد. بدیهی است که این امر مستلزم حفظ و تقویت نیروهای انسانی و متخصص مؤثر در این عرصه است که متأسفانه به دلیل بیتوجهی و حتی برخورد حذفی با برخی از آن دانشمندان، نیروها پراکنده یا منفعل شدهاند. با توجه به اینکه نیروهای انسانی توانمند ما ذخیرهای استراتژیک برای حفظ و تقویت توان هستهای و دفاعی هستند، به نظر میآید دولت محترم و مسئولان ذیربط باید ضمن اصلاح رفتار گذشته با جذب و سازماندهی مجدد آنها، نشان دهند که برای اجرای این تعهد آمادگی دارند.
ج: بحث ضرورت تغییر کابینه این روزها توسط مخالفان و موافقان دولت به کرات شنیده میشود، اگرچه ممکن است بخشی از این مواضع ناشی از ملاحظات سیاسی و تلاش برای سنگینتر کردن وزنه یک جریان در دولت یا تضعیف جریان مقابل باشد اما آنچه مورد اجماع طرفین است ضعف مدیریت، عدم تحرک و ضعف برنامه و روحیه اشرافیگری، تحرک را از دولت برای اتخاذ تصمیمات انقلابی جهت مقابله با رکود و تحقق اقتصاد مقاومتی سلب کرده است. ایستادگی در برابر مقابله با موج فشار و تحریم نیازمند روحیه جهادی و انقلابی عمل کردن است، لذا خانهتکانی جدی در دولت هم به تحرک و پویایی دولت کمک میکند و هم با توجه به کاهش محبوبیت دولت یازدهم، میتواند به بهبود پایگاه اجتماعی آنکه طبعاً مهمترین هدف دولت در انتخابات آینده است، کمک کند.
د: موضع ارزشمند آقای عراقچی در پاسخ به فشارها بر ایران برای کاهش حمایت از مقاومت و تصریح بر اینکه ما امنیت و منافع ملیمان را تسلیم هیچکس نمیکنیم و حزبالله را قربانی هیچ چیز نخواهیم کرد، اگر مبنای یک استراتژی عملیاتی در وزارت خارجه باشد طبعاً به کاهش دغدغهها نسبت به راهبردهای این وزارتخانه و تغییرات اخیر در سطح مسئولان آن منجر خواهد شد. افشای ایمیل اخیر خانم کلینتون نشان میدهد که از منظر امریکاییها بهترین راهکار برای مقابله با توانمندی هستهای ایران کمک کردن به مردم سوریه برای سرنگونی بشار اسد است. بر اساس این ایمیل، مذاکرات هستهای برای محدود کردن برنامه هستهای ایران معضل امنیتی رژیم صهیونیستی را حل و فصل نخواهد کرد، بلکه رابطه راهبردی بین ایران و سوریه است که ایران را قادر میکند تا امنیت اسرائیل را از طریق حمله مستقیم بلکه توسط حمله گروههای نیابتی در لبنان مثل حزبالله به خطر بیندازد و سرنگونی بشار اسد به این ائتلاف و اتحاد خطرناک پایان خواهد داد. اگرچه عدم درک اهمیت حمایت ایران از مقاومت و چرایی حمایت از دولت قانونی سوریه، چه در دولت گذشته و چه در دولت کنونی هزینههای ما را در منطقه افزایش داده و حتی موضوع برجام و مذاکره با امریکاییها نیز نگرانی از تغییر راهبرد ایران در میان نیروهای جبهه مقاومت را تشدید کرده است، اما تأکید بر مواضع انقلابی و حمایت از مقاومت، ضمن خنثی کردن راهبرد دشمن، قدرت عمل ایران در تحولات و آرایش نیروهای مؤثر در منطقه را افزایش خواهد داد.
انتهای پیام/