اقتصاد اسلامی در برابر اقتصاد سرمایه‌داری

اقتصاد اسلامی در برابر اقتصاد سرمایه‌داری

اسلام مترقی‌ترین و عالیترین احکام اقتصادی را برای جوامع داراست که می تواند بدیلی برای مکتب اقتصاد سرمایه داری ارائه کند.

هر دولتی، ادعای توسعه و گسترش عدالت دارد اما ترازویی که می توان  به وسیله ی آن، سیاستهای اقتصادی آنان را ارزیابی کرد؛ مکتبی است  که خواه- ناخواه به آن گرایش دارد. در یک تقسم بندی می توان گرایشات اقتصادی را به سه دسته لیبرالی، سوسیالیستی و اسلامی تقسیم بندی کرد.

ابتدا به جریان سوسیالیستی اشاره می شود. کارل مارکس آلمانی  -تئوریزه‌ساز مارکسیزم- از افراد اصلی این نظریه است.

متفکران غربی این اندیشه را در سرزمین اروپا به دنبال اینکه مردم، از نظام سرمایه‌داری و فئودالیسم بسیار رنج می‌برند؛ بنیان نهادند و در سرزمین روسیه تزاری اجرا و توسعه یافت. در واقع غرب صاحب اندیشه مارکسیزم و سوسیالیزم است.

بیش از 70 سال سیستمی متمرکز عمومی مبتنی بر اشتراک و دولت با محوریت مرکزی اتحاد جماهیر شوروی در بیش از نیمی از اروپا یا بالاتر نیمی از جهان مستقیم و غیرمستقیم حاکمیت و حکومت داشت.

سیر تاریخی این حرکت در جوامع از تضاد مسالمت‌آمیز با جریان مقابل خود که همان سرمایه‌داری و بازار آزاد می‌باشد، جریان می یابد.

اصول این مکتب عدالت، برابری و مبارزه علیه سرمایه‌داری و فئودالیسم است که زندگی اشرافی و تبعیض‌وار دارند و شعارهای انسانی با تمرکز مادی‌گرایی و رد شریعت بوده است و به صراحت دین و ارزشهای دینی را افیون نامیدند.

اما اشکال این تفکر- گذشته از نگاه دینی- علی رغم شعارهای عوام فریبش بدیهی است؛ چرا که توزیع یکسان امکانات به وسیله حاکمیت برای استقرار رفاه،  خود نوعی تبعیض هوشمند است. ایجاد سلیقه یکدست، فراگیر، مساوی و بدون تبعیض در قبال همه افراد و سطوح  مختلف جامعه، تحکم و فراموشی نوع ساختاری وجود انسان است و اشکال بعدی آن، تمرکز به خدمات عمومی، ایجاد ارزش به وسیله ابزاری بی‌ارزش است.

*حقیقت سیاه و اقتصاد سرمایه‌داری

نظام سرمایه‌داری؛ مبتنی بر اصول سرمایه‌داری است. اصول آن؛ بازار آزاد، یعنی عرضه و تقاضا در چارچوب اقتصاد سرمایه‌داری است  و اصالت ثروت از دیگر اصول آن است که از شکوه مادی و رشد بزرگ برخوردار است.

اما پشت صحنه این شکوه، نژاد پرستی، نزاع و جنگ خونریزی برای برتری جویی با نیت استعمار و استثمار یکدیگر به خاطر کسب ثروت و قدرت موج می‌زند. جنایتی که اول سلاح آن به سمت خودشان بود و سپس به سمت سایر بلاد تغییر جهت داد.

بنابراین، این شکوفایی را غرب با عبور از پردهای جنایت‌، استثمار، جنگ و خونریزی و کشتار مردم بی‌گناه و بی‌پناه و تاراج اموال سایر ملت‌ها به دست آورده است. غرب به بشریت، انسانیت و حقیقت هستی بدهکار است. پایه شکوفایی که از درون خون سایر انسانها قدر برافراشته است این حقیقت سیاه را غرب را نمی‌تواند مخدوش نماید یا منکر گردد.

اقتصاد لیبرالیستی، اقتصادی است که عدالت بی‌معنی و ارزشهای انسانی قربانی کسب ثروت و فرهنگ اسراف و تبذیر است. ارزش و شریعت یک مسئله فردی و ربطی به جامعه و حاکمیت ندارد و در تعیین سرنوشت و قانون لوازم مادی مبنا است و همه چیز در پی لذت بیشتر و رقابت بی‌قاعده برای کسب ثروت و قدرت می‌باشد. اصالت شهوت، اصالت قدرت اصالت ثروت بر اصالتهای ارزش و معرفتی ارجحیت دارد.

جامعه‌ای که بر مبنای نظام سرمایه داری شکل گرفته است، رنج و درد طبقات ضعیف جامعه در جریان بی‌دردی  صاحبان سرمایه مخدوش است و برای کسب حداکثر از همه چیز می‌توان عبور کرد. شریعت و انسانیت موضوع فردی می‌باشد و در تکاپوی زندگی رنگ می‌بازد و عناصر مادی چیرگی بر کلیت زندگی انسان سایه می‌اندازد.

خانواده و قبایل و اقوام فرو می‌پاشد و رابطه انسان با انسان دیگر قطع می‌گردد و تنهایی و ارتباطات انسانی سیستمی و فاقد ارزش و مسئولیت و تعهد به یکدیگر است تعالی و احساس محدود به حداقل می‌رسد و سیستم تعیین می‌نماید.

در چنین شرایطی اقتصاد اسلامی می‌تواند برای بشریت راهی نوید بخش و امیدوار کننده باشد.

اسلام کامل‌ترین دین به وسیله کتاب  و سنت با پویایی و تعالی به زندگی بشریت معنی و معرفت می‌بخشد. به جهت اینکه بر خلاف سایر ادیان، در تمامی شئونات زندگی -از عبادات گرفته تا دستورات اقتصادی داد و ستد- احکام دارد.

اسلام مترقی‌ترین و عالیترین احکام اقتصادی را برای جوامع داراست و با پشتوانه عظیم دانشی در پرتو حکمت و عقلانیت از فقه پویایی برخوردار است که از هر بن‌بست بیراهی مصون می‌دارد. متعالی‌ترین احکام که حقوق همه جانبه از رعایت محیط زیست تا حقوق حیات وحش تا حقوق مردگان تا وظیفه نسبت به آیندگان را در بر دارد.

اسلام در امور مالی و بانکی به جهت رشد و فعالیتهای مولد تولیدی خدماتی و تجارت دارای قوانین مدرن است. جاری شدن احکام اسلامی اقتصادی راهی برای همه انسانهاست. در جریان سلطه‌ اقتصادی، نظام سلطه با استفاده از دو روی لیبرالیزم و سوسیالیزم برای کنترل و تسلط ابناء بشر تلاش می کند.

در اقتصاد اسلامی؛ عدالت و خیرخواهی پایه‌ی رفتار و حرکات انسانی است. مسلمان نمی‌تواند فقط به کسب منفعت خود بیاندیشد و عدل و انفاق اسلامی را فراموش کند. اسلام، فطرت انسانی را خودپسند نمی‌داند.  اما در اقتصاد سرمایه‌داری؛ کسب حداکثر سود، تنها انگیزه‌ی معقول فعالیّت‌های انسانی است  اما همچون اقتصاد سوسیالیستی نیز نیست که دارای  سیستمی بسته و واحد برای همه افراد جامعه باشد. و آن به این جهت است که در نظام اسلامی، مالکیّت در جهتی است که کاملاً با کل نظام هماهنگ است و به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که نفی هرگونه استثمار و گنج‌اندوزی را در بر دارد.

مالکیّت در اسلام مبتنی بر اصل مالکیّت چند گونه‌ای (مالکیّت خصوصی، عمومی و دولتی) است. با این که اسلام، مالکیّت خصوصی را محترم می‌شمارد، اما به انسان یادآور می‌شود که او در برابر خدا، جامعه و ملت به ویژه تهی‌دستان، مسؤول است. در اقتصاد سرمایه‌داری؛ مالکیّت خصوصی در نظام سرمایه‌داری، یک اصل و قانون است. افراد در این نظام می‌توانند مالک همه چیز باشند، از جمله وسایل تولید.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار اقتصادی
اخبار روز اقتصادی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
بانک ایران زمین
بانک سرمایه