به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، طی چند ماه گذشته اروپا با تهاجمهای تروریستی پایانناپذیر و تازهای مواجه بوده که اغلب توسط داعش سازماندهی شده و تک نفره و انتحاری بوده است. تروریستهایی که عموما به طور مستقیم وابسته به گروه تروریستی خاصی نیستند. اما از برخی جریانهای افراطی الهام میگیرند و تحت تعالیم آنان دست به حملات تروریستی مرگبار میزنند. در حال حاضر وجود این دست از تروریستها که معروف به گرگهای تنها هستند، تبدیل به معضلی جدی برای غرب شده است. شماری از جوانان غربی که اکثر آنان را شهروندان درجه دو و سه تشکیل میدهند، به دلیل تحقیرهای اجتماعی گرایشهای افراطی یافته اند و با توجه به افزایش فعالیتهای تبلیغاتی گروههای تروریستی در فضای مجازی به سمت رفتارهای تهاجمی جذب میشوند.
در روز 14 جولای محمد الحویج بوهلال یک تونسی ساکن فرانسه در جریان جشنهای موسوم به روز باستیل در شهر همیشه آفتابی نیس در جنوب این کشور کامیونش را به میان صدها آدم راند و بیش از 80 نفر را کشت و فزونتر از 100 نفر را مجروح کرد. فقط چند روز بعد از کشتار نیس یک مهاجر 17ساله افغان که در آلمان بهدنبال کسب برگههای پناهندگی بود در قطاری در شهر وورگز بورگ این کشور با تبر و چاقو به جان چند نفر از مسافران قطار افتاد و پیشاز آنکه پلیس او را بکشد حداقل چهار نفر را مجروح کرد.
این پایان ماجرا نبوده و پس از آن نیز دو حمله دیگر از سوی دیوانگان داعش در سطح قاره سبز صورت پذیرفته است. ابتدا یک انفجار انتحاری در شهر انسباخ آلمان در روز 24 جولای 15 نفر را شدیداً مجروح کرد و سپس در روز 26جولای هم یک تروریست منتسب به داعش وارد یک کلیسا در حومه شهر روئن فرانسه شد و گلوی یک کشیش 84ساله را برید و چند نفر را هم به گروگان گرفت تا بهخیال خود به خواستههایش برسد.
بهاین ترتیب حجم آنچه تهاجم انفرادی و قتلعامهای تک نفره نامیده میشود فزونی گرفته است و برخی تحلیلگران غربی عاملان آنها را «گرگهای تنها» نامیدهاند. در ظاهر و در نگاه نخست بهنظر میرسد این تروریستهای غیر قابل پیشبینی اعضای رسمی و حتی غیر رسمی داعش و نظایر آن نبودهاند و بدون کمک آشکار این گونه سازمانها و سایر نهادها کارهای مخوف مورد نظرشان را انجام دادهاند.
تحقیقات مقامهای پلیس و سران امنیتی ذیربط معمولاً به کشف پیش هنگام اینگونه اقدامها منجر نشده و فقط پس از وقوع اتفاقات مهلک گزارشهایی را ارائه دادهاند تا تصویری از تروریستها در ذهن مردم ترسیم کنند اما آن تصاویر نیز مقدمهای بر ردیابی گرگهای بعدی و در کمین نشسته نبوده است.
شبکههای بزرگتر
با این حال در بسیاری از موارد مشخص شده که اینگرگها به شبکههای بزرگتر متعددی مرتبط بودهاند. بدتر از همه اینکه راهها و کدهای ارتباطی این گرگها با سازمانهای تغذیهکننده آنها، رصد نشده باقی مانده است.
اگر همه جوانب را در نظر بگیریم این گرگها برخلاف القابشان تنها نیستند و از اقسام جاها حمایت و تغذیه میشوند اما مشخص نبودن مسیر حرکت و کار بعدیشان به آنها چهرهای بس خطرناکتر میبخشد و همین امروز هم مشخص نیست، برخی شبکههای پشتیبان حملات هولناک سال پیش در پاریس و بروکسل کدامها بودهاند و منشور کاریشان چیست.
تصادف صرف؟
در آوریل 2015 احمد غلام یک دانشجوی الجزایری ساکن فرانسه پس از اصابت گلولهای به پایش در حادثهای که خودش آن را تصادف صرف توصیف کرد، از پزشکان برای درمان خود کمک خواست.
تحقیقات پلیس مخفی فرانسه نشان داد که وی سلاحهای متعددی را در اختیار دارد و میخواهد با آن ادوات به شماری از کلیساهای پاریس یورش ببرد. این تحقیقات همچنین این شائبه را ایجاد کرد که وی شاید در قتل زنی که پیکر بیجانش در حومه پاریس کشف شده بود، دست داشته باشد. در آگوست 2015 سه امریکایی مانع اقدام تروریستی ایوب خزانی که یک مراکشی 25 ساله بود شدند وگرنه او به روی مسافرانی که با قطار از آمستردام به سمت پاریس میرفتند، آتش گشوده بود.
درسهای هولناک و جدید
در ابتدا بهنظر میرسید که این دو سلسله رویداد تهاجمی با یکدیگر بیربط باشد و بر همین اساس خزانی را هم یک گرگ تنها نامیدند. در همین حال داعش نیز با پخش اخباری در جامعه اروپا این باور مجهول را تقویت کرد که آدمهایی از این دست افراد تکرو هستند که براساس غریزه خویش عمل میکنند و متذکر شد که وظیفه این گرگها کشتن بدخواهان داعش است.
با این همه بعد از حملات وحشتناک نوامبر 2015 پاریس مشخص شد، بسیاری از پیشداوریها پیرامون خزانی و امثال او اظهارنظرهایی ناپخته و متکی بر گمانهزنیهای صرف بوده است. در همین زمینه یک مقاله ماه مارس 2016 روزنامه نیویورک تایمز این نکته را مشخص کرد که چگونه عبدالحمید اباعود طراح و فرمانده حملات عظیم پاریس طی اقدامهای بعدیاش به غلام، خزانی و شماری دیگر درس حملات انتحاری و هولناک تازهای را در سطح اروپا داده و آنها را در این زمینه راهنمایی کرده است.
پوشش بر عملیات اصلی
حسن این دستیاران غیررسمی برای اباعود این بود که میتوانست از حملات این افراد در سطح اروپا به عنوان عواملی برای پوشش دادن به اتفاقات اصلی که خودش در دست اقدام داشت بهره گیرد و کارهای ناپسند خودش را تا سرحد امکان پنهان نگهدارد و سر فرصت برای آنها برنامهریزی نماید و با فراغ بال به اجرا بگذارد. از آنجا که تحقیقگران غلام، خزانی و سایر مهاجمان را لزوماً با یکدیگر مرتبط نمیدانستند و فرضیه گرگهای تنها همچنان برقرار بود، به تبع آن از ردیابی خط فکری مشترک آنها نیز بازماندند و نتوانستند طیف عملیاتی اخیر داعش در اروپا را شناسایی و پیش از اجرا سرکوب کنند.
در 7 جولای 2005 یکسری عملیات تروریستی در لندن در همین راستا حرکاتی مستقل و خودجوش و وابسته به افراد توصیف شد و ارتباطی بین آن و القاعده کشف نشد. به گفته یک مقام بریتانیایی 4 مرد عادی با استفاده از اینترنت قادر به انجام این عملیات شدند. اما وقتی القاعده فیلمهای کوتاهی را در همین خصوص منتشر کرد، خلاف این را به اثبات رساند و حرفهای ضبط شده محمد صدیق خان درخصوص آنچه او جهاد اجتماعی علیه قواعد نامنصفانه اروپا مینامید، به گوش خورد. با این فیلمهای کوتاه ثابت شد آنچه در لندن روی داده، هر چیزی بوده الا یک حرکت برخاسته از سلایق فردی اشخاص.
آنها طفره میروند
در این فیلم همچنین تصریح شده است صدیق خان و همکارش شهزاد تنویر از یک کمپ آموزشی القاعده در پاکستان دیدن کرده و آنجا با اصول کاری این نهاد آشنا شده بودند. باب ایرز، متخصص مسائل امنیتی در اندیشکده چتم هاوس که کارش برآورد کارهای نظامیگری و تروریستی گروههاست، میگوید: حقایق امر به ما میگوید پلیس انگلیس در مرتبه اول تحقیقاتش اصلاً به حقایق مرتبط با حملات تروریستی سال 2005 لندن واقف نبود و اگر بخواهیم خوشبینانه بگوییم با هدف افشا نکردن حقایق امنیتی مسائلی متفاوت را به عنوان نتایج تحقیقات خود ارائه کرد. در هر دو حالت پلیس انگلیس نشان داد مانند سایر نیروهای امنیتی اروپا هنوز چوبخطهای علمی و مشخص و کارآمدی برای تعیین جایگاه تروریست ندارد و به بهانههای واهی از بیان حقایق طفره میرود و این امر سبب شده بانیان عملیات تروریستی آنها را بیش از پیش فریب بدهند و کارهای گروهی خود را در لوای اتفاقات فردی به مرحله اجرا بگذارند و ردیابی هر دو طیف ماجرا را برای پلیسها و نیروهای امنیتی سختتر کنند.
منبع: ایران
انتهای پیام/