موسیقی لکی اصیل‌ترین و بدیع‌ترین موسیقی کشور است/ موسیقی لری سرشار از شور و نشاط

موسیقی لکی اصیل‌ترین و بدیع‌ترین موسیقی کشور است/ موسیقی لری سرشار از شور و نشاط

فریدون شهبازیان می‌گوید: موسیقی لکی تا کنون کاملا معرفی نشده و در رسانه‌ها کمتر به آن پرداخته شده در حالی که این موسیقی اصیل‌ترین و بدیع‌ترین موسیقی این منطقه و حتی کشور است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب گذشته در فرهنگسرای ارسباران برنامه‌ای با عنوان «خنیاگران سرزمین مادری» برگزار شد که به موسیقی‌شناسی لرستان اختصاص داشت. یکی از سخنرانان این مراسم فریدون شهبازیان بود که در سخنانی به شرحِ ابعاد مختلفی از موسیقی لکی و لری پرداخت و گفت: بسیاری از مردم در این روزگار ضمن توجه به موسیقی اصیل ایران، موسیقی کلاسیک و موسیقی پاپ؛ همچنان نسبت خود را با موسیقی محلی حفظ کرده‌اند. حتی کسانی که از شنیدن موسیقی پرهیز دارند ناخودآگاه نیاز خود را با آواهای تعزیه و نوحه‌خوانی و مجالس مذهبی برطرف می‌کنند. در عین حال گروهی همچنان موسیقی بی‌هویت وارداتی و بازاری گوش می‌دهند. این خود نشان دهنده نیاز روحی انسان به موسیقی است. به همین دلیل و با توجه به نیاز فطری انسان به موسیقی است که تولید و پخش موسیقی بالنده و فراگیر اهمیت و ارزش والایی دارد. وظیفه موسیقی‌دانان در این باره مسئولیتی سنگین را طلب می‌کند و مهمترین هدف در این زمینه پیشرفت و اعتلای موسیقی محلی و مامی سرزمینمان است که همه می‌‌دانیم از غنا و محتوای بسیار والایی برخوردار است.

وی ادامه داد: لازم است توجه شما را به نکته‌ای جلب کنم که بسیاری از پژوهشگران و احیا کنندگان موسیقی از آن غفلت کردند. تمام حوصله بزرگان هنر موسیقی به جای پژوهش در زمینه موسیقی صرف تاریخ موسیقی شده است؛ یعنی موقعیت موسیقی. ولی در باب موسیقی در موقعیت، دست به تحقیق نزده و این موضوع مهم را نادیده گرفته‌اند و بهتر است بگویم که از جغرافیای موسیقی غفلت کرده‌اند.

شهبازیان افزود: به موسیقی لرستان، خراسان و آذربایجان توجه کنید، ببیند چقدر صلابت و نشاط و شور و عشق وحماسه در آن موج می‌زند. به جای این که در خدمت هنر باشند هنر را به خدمت خود درآورده‌اند. مردم، موسیقی اصیل ایران یا همان موسیقی سنتی را پس می‌زنند، چرا؟ می‌گویند تکراری است. مگر هر چیز که تکراری شد ملال آور است؟ شعر حافظ تمام عمر با ماست، یک کلمه از آن تغییر نمی‌کند. ما هم آن را مکرر در مکرر می‌خوانیم و از آن لذت می‌بریم. آنچه امروز به نام موسیقی اصیل ایرانی یا موسیقی سنتی به خورد ما داده می‌شود واقعی نیست؛ انتزاعی و من‌درآوردی است. مردم را ملول و خسته کرده‌اند. گه‌گاه هم اگر موتیف و ملودی‌های زیبایی جلب توجه می‌کند یا از موسیقی محلی برداشته شده یا از موسیقی ردیف. برای حل این مشکل و برای داشتن موسیقی بالنده و فراگیر، مانند آثار خوانندگان برتر سرزمینمان؛ با عرفان بازی و آکروبات بازیِ ادبی و توسل به مولوی و قطار کردن حرف‌های ابن‌سینا، فارابی، ارموی و مراغه‌ای کاری از پیش نمی‌رود.

وی یادآور شد: می‌خواهم بگویم نخست؛ چه بخواهیم چه نخواهیم تحول موسیقی ما در مداری گردش می‌کند به نام موسیقی علمی. متاسفانه هم باب اجتهاد در موسیقی محلی و مقامی بسته شده و هم باب رشد و تعالی در موسیقی اصیل ایران. دوم؛ تازگی و ابتکار، شور و حرکت در موسیقی محلی و مقامی وجود دارد. در یک مقایسه درمی‌یابیم که موسیقی سنتی در مقایسه با موسیقی بومی رکود بیشتری داشته است. رکود موسیقی سنتی از زمان صفویه و در عراقِ عجم شروع شد؛ یعنی شهرهای قزوین، تهران، ساوه، قم، کاشان و اصفهان. سختگیری و منع شدید مذهبی دست به دست نفاق طبقات حاکم بر مردم داد و صدای موسیقی را خفه کرد. در زمان قاجاریه به اوج خود رسید. چرا که این موسیقی از گذشته‌های دور برای ما به یادگار مانده است.

رهبر ارکستر ملی تصریح کرد: موسیقی مناطق قدیمی ایران که سنگ‌بنای آن ناله و زاری و شکایت بود به زنگ‌واره‌ای تنزل پیدا کرد و پژواک فجایعی بود که در زمان‌های دور بر سر این سرزمین آمد. مغول، تاتار و محمود افغان بلایی بر سر این مملکت آوردند که شعر با توجیح کردن این مصائب و فجایع مرحمی بر زخم مردم بود و موسیقی ما زانو به زانوی مردم با آنان می‌نالید. طبقات حاکم از یک طرف خود را حامی دین و مذهب نشان می‌دادند و از طرف دیگر در خلوت خود موسیقی را مباح کرده بودند. این رفتار ریاکارانه به مردم سرایت کرد و موسیقی مناطق مذکور که همان «عراقِ عجم» بود، تنزل پیدا کرد. شاعران ما نیز قصدشان شَکوه کردن نبود؛ اشاره‌ی آنان به فجایعی بود که برشمردم. حال چه می‌کنیم؟ بی‌آنکه نیازی به نالیدن و موییدن باشد، پا به پای شعر و موسیقی سال‌های دور می‌نالیم. بی‌آنکه مصیبتی باشد و عزایی باشد زاری می‌کنیم. بی‌آنکه بدانیم چرا؟ تنها به این خاطر که می‌خواهیم سنت‌هایمان را حفظ کنیم. اشرف و محمود افغان، پایتخت صفویه یعنی اصفهان، آبادترین شهر دنیای آن زمان را نابود کردند و بعد هم جنگ‌های داخلی نادر و بعد هم درگیری خوانین زند و قاجار و بعد جنون آقامحمدخان قاجار که هر جا می‌رسید از کله‌ها مناره می‌ساخت و کرمان را به شهر کورها تبدیل کرد. موسیقی در سرزمین‌مان اغلب پژواکی بود از شعر: «تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین / همه‌ی غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی».

شهبازیان اضافه کرد: موسیقی که باید این شعر را همراهی کند آیا می‌تواند فارغ از معنی اندوه‌آفرین این شعر باشد و شادی و شور و حماسه ببخشد. اگر بخواهیم موسیقی زنده، بانشاط و متناسب با شرایط امروز داشته باشیم ناگزیریم که دست به دامن موسیقی مناطق مختلف سرزمینمان بگذاریم که در بسیاری از زمینه‌ها مثل ما از شور و شادی و حماسه و هنر محروم نیستند.

به گفته وی؛ نباید اجازه دهیم موسیقی محلی از بین برود. پیش از آنکه هنرمندان پیر و از کار افتاده موسیقی محلی از دنیا بروند، زیر نظر خبرگان موسیقی باید تمام نغمه‌ها را گردآوری کرد، از یک طرف آنها را آموزش داد و از طرف دیگر لحن و لهجه مقامی آنها را گرفت و تنها چارچوب ملودیک و ریتمیک آنها را حفظ کرد و در آوازها و دستگاه‌های موسیقی اصیل ایران قرار داد. تنها در این صورت است که یک موسیقی واحد خواهیم داشت که همه کشور را در برخواهد گرفت و می‌تواند بار دیگر وحدت موسیقی این سرزمین را تضمین کند و به دست آهنگسازان لایق آثار بزرگی برای موسیقی سرزمینمان خلق کنیم.

رهبر ارکستر ملی با بیان اینکه یکی از مصادیق بزرگ این مدعا با گویش لری و لکی متداول است، یادآور شد: این دو گویش زبان ویژه موسیقی این منطقه را شامل می شوند که مقدار و ارزش آن بسیار بالاست. متداولا به عنوان موسیقی لری و لکی شناخته می‌شوند. موسیقی لکی تا کنون کاملا معرفی نشده و در رسانه‌ها کمتر به آن پرداخته می‌شود به نوعی اصیل‌ترین و بدیع‌ترین موسیقی این منطقه و حتی کشور است. اطلاق لفظ بدیع به این موسیقی به این علت است که شگفتی شنونده را برمی‌انگیزد. این موسیقی گاهی رنگ و بوی چندهزار ساله دارد که قدمت این موسیقی را تداعی می‌کند. متاسفانه این موسیقی رفته رفته به فراموشی سپرده شده است. چرا که لک‌ها از یک طرف به خاطر مجاورت با لرها از موسیقی لری بیشتر استقبال می‌کنند چرا که شور و نشاط موسیقی لری از موسیقی لکی بیشتر است و از این نظر شاید محق هم باشند. از طرف دیگر موسیقی لکی بیشتر موسیقی سوگواری و نیایش است و در شادترین جملات آن نیز غربت و قرابتی باستانی و حتی جادویی موج می‌زند. این موسیقی به شرط آن که به وسیله‌ی خودِ آیینه‌گذاران اجرا شود یکی از معدود یادگاران موسیقی روزگار قدیم برای ماست. لرستان سرزمین بزرگی است و لک‌ها از بزرگترین عشایر هستند و در میان آنان مناطقی وجود دارد که هنوز تکنولوژی غرب به آنجا نرسیده است و این موسیقی لکی به ویژه بخش مربوط به سوگواری و نیایش دست‌نخورده باقی مانده است.

به گفته شهبازیان؛ موسیقی لکی در لرستان چند شاخه دارد که یکی موسیقی اهل حق که موسیقی خانقاهی است و در میان پیران طریقت و پیروان طریقت اهل حق معمول بوده و ساز اصلی آن تنبور است. موسیقی عذا و سوگ که برخی از جنبه‌های آن در میان لرها نیز متداول است؛ چمری و هوره دو صورت اصلی آن است. سازهای اصلی این موسیقی سُرنا، کرنا و دُهُل است. سوم موسیقی کار است که به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم می‌شود و در روستاهای دورافتاده باید سراغش را گرفت. موسیقی کار زنان در هنگام مشک‌زدن، دوشیدن گاو و گوسفند و آرد کردن گندم و برنج معروف است.

وی با بیان اینکه موسیقی آوازی است و هیچ سازی آن را همراهی نمی‌کند، یادآور شد: در هیچ شرایطی صدای آواز زنان با ساز همراه نیست؛ حتی در عروسی که زنان آوازهای سرورآمیز می‌خوانند. موسیقی کار مردان در هنگام درو، خرمن‌کوبی، شخم زدن و امثال این کارها معروف است. به دلیل شرایط زمانی و مکانی این آوازها هم با ساز همراهی نمی‌شوند. آخرین بخش از موسیقی لکی به موسیقی شور و شادی اختصاص دارد که سازهای اصلی آن سُرنا و دُهُل است. این موسیقی در میان لک‌ها و لرها تا حدودی مشترک است.
چون اصالت خانقاه‌های لرستان بیشتر از خانقاه‌های کردستان است، هیچ نوع تاثیری از موسیقی سنتی مرکز نپذیرفته است. این درست برخلاف موسیقی خانقاه‌های دیگر مناطق است که ناخالصی و تاثیرپذیرفتن آنها از موسیقی رسانه‌ای مشهود است. امیدوارم که هنرمندان ارزنده لرستان شعرها و آهنگ‌های موسیقی لکی را جمع‌آوری کنند تا هم خدمتی به فرهنگ سرزمینمان کرده باشند و هم دایره ذوق و هنر خود را گسترش دهند.

شهبازیان با بیان اشاره به اینکه نوع دیگری از موسیقی که در لرستان هست، موسیقی لری است، گفت: این موسیقی از حیث تقسیم‌بندی درست مانند موسیقی لکی است با این تفاوت که موسیقی خانقاهی ندارند و تاثیرپذیر‌ی آن از موسیقی شهری بسیار زیاد است. تا جایی که تکنیک نوازندگان کمانچه اغلب شبیه تکنیک نوازندگان ویلن است. این تاثیر معلول حضور گسترده رادیو در خرم‌آباد است. متاسفانه تقلید از هنر بازاری سرمشق هنرمندان شهرستانی شد تا جایی که بهترین خوانندگان و نوازندگان به جای حفظ شیوه‌های استادان و حفظ اصالت موسیقی‌شان به تقلید از موسیقی رسانه‌ای پرداختند و حتی آهنگسازان تصنیف‌هایی در موسیقی محلی ساختند که هویت فرهنگ آنان را تداعی نمی‌کرد. به هر روی برای اعتلا و سربلندی موسیقی لری و به ویژه موسیقی سرزمینمان اساسی‌ترین و جدی‌ترین کار تدوین و گرداوری موسیقی محلی و مقامی است. در پایان از هنرمندی یاد می‌کنم که در میان ما نیست؛ زنده‌یاد شاه‌میرزا مرادی. شاه‌میرزا مرادی صاحب تکنیکی‌ترین سرنانوازی لرستان بود. ساز او هم شیرین و هم شورآفرین بود که از دل پاک و جان سرمست و صفای باطن او سرچشمه می‌گیرد. البته خواننده بزرگی مانند سقایی هم بود که او هم در میان مانیست. امیدوارم که در آینده از هنر دوستان عزیزم علی‌اکبر شکارچی، ایرج رحمانپور و فرج علی‌پور بیش از پیش استفاده کنیم:

«روزگارا/تو اگر سخت به من می‌گیری/ با خبر باش که پژمردن من آسان نیست/ گرچه دلگیرتر از دیروزم/ گرچه فردای غم انگیز مرا می‌خواند/ لیک باور دارم/ که خدایی دارم/ دلخوشی‌ها کم نیست/ زندگی باید کرد». دعا می‌کنم هر برگی که از درخت به اراده‌ی خدا می‌آفتد آمینی باشد برای آرزوهای قشنگ شما.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران