جنایتکاری در خدمت اهداف صهیونیستی

جنایتکاری در خدمت اهداف صهیونیستی

پرز می دانست رژیم صهیونیستی بدون آمریکا هیچ است پس باید ارزش این هم پیمان را بداند و در مورد آن درست عمل کند. این دیدگاه براساس اندیشه و منافع رژیم صهیونیستی است وقطعا نبود آن در رژیم صهیونیستی اثر خواهد گذاشت.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، ناصر ابوشریف، مسئول دفتر جنبش جهاد اسلامی اسلامی فلسطین با حضور در باشگاه خبرنگاران خبرگزاری تسنیم«پویا»، گفتگویی با موضوع مرگ شیمون پرز و تأثیر آن بر فرآیند تصمیم سازی در سرزمین های اشغالی داشت. وی پرز را که چند روز قبل مُرد مکارترین شخصیت رژیم صهیونیستی در تاریخ جعلی آن دانست و گفت حضور اوباما در مراسم تدفین پرز جرم است.

مشروح این گفتگو حضور علاقمندان ارائه می گردد.
ناصر ابوشریف  درمورد جایگاه شیمون پرز به خروج وی از جایگاه تصمیم گیری اجرایی گفت:

ریاست رژیم صهیونیستی؛ جایگاهی نمادین

پرز در دوره اخیر در جایگاه تصمیم سازی قرار نداشت. او از سال 2007 تا 2014 رئیس رژیم صهیونیستی بود. جایگاه رئیس، در رژیم صهیونیستی یک جایگاه افتخاری است. اما در تنظیم بعضی از سیاست ها تأثیر گذار است و سیاست مداران از جمله نتانیاهو برخی امور را به سمت رئیس، سوق می دادند. اما با این احال اختیار تصمیم سازی ندارد. نخستین کسی که تصمیم گیری بر عهده او است نخست وزیر است. نهادهای دیگری هستند که تصمیم ازی می کنند. مثلا ستاد ارتش رژیم صهیونیستی ، موساد ، کنست و ... هر یک مسئولیتی در تصمیم سازی دارند. رئیس، بیشتر یک مقام نمادین است و ترسیم یا حتی اجرای سیاست ها را برعهده ندارد. مؤسساتی هم وجود دارند مثل مؤسسه صلح پرز که شخصیت های رژیم صهیونیستی و متفکران و کارمندان دولتی بسیاری در این مؤسسات مشغول به کار هستند. مثل مؤسسه صلح پرز که حتی تا دوره اخیر یعنی حدود 9 ماه قبل خود پرز آن را مدیریت می کرد.

ارتباطات وسیع بین المللی شیمون پرز

طبعا پرز روابط بین المللی وسیعی داشت و قطعا اینها تدثیر به سزایی داشتند که رژیم صهیونیستی هم از آن بهره می برد. مثلا روابط پرز با رئیس جمهور آمریکا چیزی غیر از روابط نتانیاهو با رئیس جمهور آمریکا است. روابط پرز با رئیس جمهور آمریکا بسیار دوستانه بود. این روابط قطعا بازخورد مثبتی برای رژیم صهیونیستی در بر خواهد داشت. روابط پرز با اعراب و حتی فلسطینی ها نیز توسعه یافت. او در سطح بین الملل روابط وسیعی داشت و در عرصه بین الملل بسیار مشهور بود. به همین دلیل بود که حدود 90 هیئت خارجی در دفن او شرکت کردند. 20 رئیس جمهور و نخست وزیر، در خاکسپاری او حضور داشتند این مسئله بر جایگاه و شهرت او در عرصه جهانی دلالت دارد. لذا با توجه به این جایگاه پرز، مردن او بر رژیم صهیونیستی قطعا تأثیر گذار است.

مناصب پرز

جایگاه نمادینی که پرز داشت به دلیل نقشی بود که وی در تأسیس رژیم صهیونیستی ایفا کرد. وی در تمامی مراحل تاریخی رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس آن حضور فعال داشته است. پرز زمانی که جوان بود از 18 سالگی به عنوان رئیس جنبش کار حضور فعال داشت. سال 1947 مسئول بسیج نیرو در «هاگانا» بود هاگانیی که بعدها به ارتش رژیم صهیونیستی تبدیل شد. پس از آن از مدیران وزارت جنگ رژیم صهیونیستی شد. وی ناظر پروژه هسته ای رژیم صهیونیستی بود. او در مبادله سلاح به ویژه هواپیماهای فرانسوی میراژ به سرزمین های اشغالی نقشی برجسته داشت. پس از آن در جنگ 1954 و حمله به مصر نقش داشت. نام او در جنایاتی که صهیونیست ها مرتکب شدند ثبت شد که بعدها نام پرز را از آن فهرست خارج کردند. صهیونیست ها اقداماتی تروریستی در مصر انجام دادند تا فرانسه و انگلستان را وادار کنند به مصر برای خروج از جنگ فشار بیاورند. در موساد، وزارت دارایی و وزارت امور خارجه  رژیم صهیونیستی کار کرد. نخست وزیر این رژیم شد. روابط بین المللی پرز بسیار وسیع بود.

مکارترین شخصیت سیاسی

پرز در داخل رژیم صهیونیستی از جانب کسانی که بسیار جایگاه نازل تری از او داشتند مورد هجمه قرار گرفت اما در محافل داخلی برای او احترام قائل بودند و جایگاه ویژه او را همه اعتراف داشتند. اما همانگونه که همگان می دانند پرز کبوتر صلح نبود. او از مکارترین شخصیت های رژیم صهیونیستی بود. او به این دلیل که صلح یک مسئله انسانی و اخلاقی است خواستار صلح نبود بلکه به اعتقاد من به این دلیل خواستار صلح شد که صلح تنها راه خروج رژیم صهیونیستی و فرار آن بود.

دیدگاه پرز در مورد مسئله فلسطین

از زمانی که کتاب «خاورمیانه جدید» را نوشت همواره با همین اصطلاح تصریح می کند که رژیم صهیونیستی هرگز به «اسرائیل بزرگ» تبدیل نخواهد شد. و هرگز از طریق قدرت نظامی و تحکم، از نیل تا فرات گسترش نخواهد یافت. اما به صورتی دیگر می تواند گسترش یابد. آن هم از طریق نفوذ و جایگاهی که در منطقه پیدا می کند. اینگونه می تواند از نیل تا فرات گسترش یابد. اینگونه می تواند از غرب به موریتانی و از از شرق به به مالزی و اندونزی و تمام کشورهای عرب و اسلامی برسد. یعنی با نفوذ. در آن کتاب می گوید رژیم صهیونیستی با آن ویژگی های قبلی و رؤیای بزرگش محقق نخواهد شد، بلکه از طریق روابطش با اعراب و کشورهای مسلمان به ویژه فلسطینی ها می تواند گسترش یابد.

فلسطین، پل عبور به سمت اعراب و کشورهای مسلمان

او فلسطینی ها را نزدیک ترین همسایگان و نزدیک ترین افراد به یهودی ها بر می شمارد. لذا می گوید به طور مشخص با فلسطینی ها باید همانند دو شریک باشیم. او فلسطینی ها را پل عبور به سمت کشورهای عربی و اسلامی تعبیر می کند. اما او فهمیده بود که پرژه صهیونیسم به مسیری که اعتقاد داشتند می رسد، نخواهد رسید. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با مشکل دیگری مواجه شد. اسرائیل کوچک با این مشکل بزرگ مواجه شد که تعداد فلسطینی ها در سرزمینی که آنها «اسرائیل» می نامند یا در فلسطین تاریخی با تعداد یهودیان برابر است. آنها یا به دنبال یک دولت هستند که دولتی دو قومیتی خواهند داشت یا اینکه به این سمت می روند که به تنهایی حکومت کنند و فلسطینیان که تعداد آنها نیز در حال بیشتر شدن از یهودیان است در محاصره و خارج از امکانات زندگی کنند. در این صورت به یک نظام نژاد پرستانه متمایز در افکار عمومی تبدیل خواهند شد که به هیچ وجه اخلاقی نیست. لکن این وضعیت تا ابد اینگونه باقی نخواهد ماند و نیاز دارد که چهره خود را بازسازی و ترمیم کنند. اما حقیقت آن برای همگان آشکار خواهد شد و بر همگان فاش خواهد شد که مسیر آنها مسیری غیر طبیعی است.

همه چیز در راستای منافع رژیم صهیونیستی

طرح موضوع «صلح» فقط برای نجات رژیم صهیونیستی صورت گرفت. پرز به هیچ وجه کبوتر صلح نبود. او در میان مکاران تاریخ سیاسی رژیم صهیونیستی روباه مکار شاخصی بود. طرح های صلح او نتیجه اعتقادش به این بود که رژیم صهیونیستی و امنیت آن جز از این راه محقق  نخواهد شد.

اقدامات او در راستای دفاع از رژیم صهیونیستی بود نه مفهوم صلح یا فلسطینیان و اعراب. همه اینها خدعه هایی است که می خواهند افکار را فریب دهند. موضوع اساسی برای پرز رژیم صهیونیستی است و عنصر اساسی، بقا آن است. این رژیم بدون ارتباط با فلسطینیان و اعراب تداوم نمی یابد. آنها می دانند که در محیطی عربی و اسلامی زندگی می کنند اگر محیط برایش امن شد آنها در انی محیط بقا خواهند یافت. چرا که بخشی از این محیط خواهند شد. رژیم صهیونیستی در محیط عربی اسلامی جز تکه ای کوچک نیست که به آسانی پایان می یابد. آنها ماهیت خطری را که با آن مواجه اند درک کرده اند. تنها قدرت برای بقایش کافی نیست.

جهان تا ابد با اسلحه آنها را حمایت نخواهد کرد. آمریکا تا ابد قدرت اول جهان باقی نخواهد ماند لذا باید بخشی از این منطقه باشند و نزدیک ترین نزدیکانِ فلسطینی ها شوند. روابط مناسبی با فلسطینی ها داشته باشند. فلسطینی ها را در پروژه های خارجی به کار گیرند تا به سمت اعراب و مسلمانان روابط شان گسترش یابد. می خواهند به گونه ای عمل کنند که هیچ فلسطینی دیگر احساس دشمنی با اسرائیلی ها نکند. آنها می گویند اگر می خواهید فلسطینی ها با یهود کینه نداشته باشند سطح اقتصادی آنها را بالا ببرید. کودکی که در زباله دان به دنبال غذا می گردد نمی تواند کسی را که از تمام امکانات بهره مند است دوست بدارد. این اختلاف باید از بین برود. فلسطین به مثابه پلی برای عبور به جهان عرب است.

هدف نظریه صلح پرز، همان منافع رژیم صهیونیستی است

نظریه صلح پرز برای حفظ رژیم صهیونیستی و محافظت از یک دولت یهودی است تا این دولت بخشی از تار و پود منطقه شود و در آینده نتوان آن را از منطقه جدا کرد. این برای آن است که جدا کردن این بخش از منطقه در آینده به راحتی مقدور نباشد. آنها می دانند که اگر روابط محکمی با اعراب، مسلمانان و کشورهای منطقه نداشته باشند و پروژه های مشتکر اب آنها وجود نداشته باشد، هر لحظه ممکن است این منطقه جدا شوند. . نظریه صلح نظریه ای برای حمایت از رژیم صهیونیستی است نه اینکه از سر صلح دوستی و عشق به اخلاق باشد. اشغالگران این کار را انجام دادند زیرا بخشی از پروژه بیرون راندن فلسطینی ها در سال 1948 و پاکسازی جامعه به طور کامل بود.

پرز در اختیار منافع رژیم صهیونیستی

شیمون پرز مسئول پروژه شهرک سازی بود. او بود که پروژه شهرک سازی را طرح کرد و بیش از همه بر شهرک سازی تأکید داشت. او هنگامی که سال 1996 نخست وزیر رژیم صهیونیستی شد، جنگ موسوم به «خوشه های خشم» را علیه لبنان به را انداخت. «خوشه های خشم» بخشی از روایت تورات است. در «سِفرِ تثنیه» می گوید: بکشید جوانان مرد وزن را ... در کشتار قانا دهها نفر کشته و صدها نفر مجروح شدند. پرز مسئول این کشتار است. کشتاری که در سازمان ملل هم محکوم شد.

رابرت فیست، نویسنده انگلیسی می گوید: « پرز مرد صلح نیست او مرد اسرائیل است. او خالصانه در خدمت رژیم صهیونیستی است.» مرگ او قطعا بر اندیشه و تفکر داخل سرزمین های اشغالی تأثیر خواهد گذاشت. او از شخصیت ها و نسل قدیم استراتژیست رژیم صهیونیستی است. اینگونه شخصیت ها ممکن است مشاغل ساده ای هم داشته باشند مثلا مدیری در یک وزارتخانه یا مثلا وزیر باشند منصب و پست آنها مهم نیست افکار اینگونه شخصیت ها در راستای منافع رژیم صهیونیستی است و لو اینکه در انتخابات به ضرر آنها باشد و موجب شکست شان در انتخابا شود.

تفاوت نتانیاهو و پرز و افزایش افراطی گری

در حالی که کسی مثل نتانیاهو رأی مردم بایش مهم است نه اینکه یک اندیشه ذاتا در خدمت رژیم صهیونیستی هست یا نه. برای امثال نتانیاهو این مهم است که رأی دهندگان ، این تفکر را می خواهند یا نه. اندیشه ای که آنها را به نخست وزیر برساند را می خواهند و اندیشه ای که اینگونه نباشد را نمی خواهند. اما پرز این کار را نمی کرد. با اندیشه ای که در راستای منافع رژیم صهیونیستی بود اگر در انتخابات زمین هم می خورد برایش مهم نبود. رأی او این بود که ارتباط با فلسطینی ها به پروژه صهیونیست سود می رساند. به همین دلیل در خدمت رأی اکثریت نبود. تفکرش با تغییر مطالبات مردم تغییر نمی کرد تلاش می کرد آنها را تغییر دهد. او با سیاستمداران امروز رژیم صهیونیستی تفاوت داشت. او برای صهیونیست ها بسیار مفید بود. افراط را در سیاست های رژیم صهیونیستی خنثی می کرد به نظر من پس از مرگ او افراط در رژیم صهیونیستی  بیشتر خواهد شد و این به ضرر منافع این رژیم در منطقه خواهد بود.

تغییر در اندیشه حاکمان رژیم صهیونیستی

پرز معتقد بود روابط رژیم صهیونیستی با اعراب و فلسطینی ها به این رژیم کمک خواهد کرد. بدون این ارتباط این رژیم نخواهد توانست به تنهایی درمنطقه  ادامه حیات دهد. از سوی دیگر او به روابطش با کشورهای غربی و اروپایی احترام می گذاشت. او ارزش آمریکا را می دانست اما بسیاری سیاستمداران کنونی رژیم صهیونیستی به راحتی به رئیس جمهور آمریکا توهین می کنند. هیچ اقدامی از سوی پرز علیه آمریکایی ها و دولت هایشان به ثبت نرسیده است. پرز می دانست رژیم صهیونیستی بدون آمریکا هیچ است پس باید ارزش این هم پیمان را بداند و در مورد آن درست عمل کند. در همین دوره نتانیاهو، شیمون پرز از دولت آمریکا و سیاست های آن تعریف کرد و آنها را در کنار رژیم صهیونیستی توصیف کرد. این دیدگاه براساس اندیشه و منافع رژیم صهیونیستی است وقطعا نبود آن در رژیم صهیونیستی اثر خواهد گذاشت. قطعا پرز شاگردان و رهروانی در داخل رژیم دارد اما هیچ یک نه از قدرت و نه از تاریخ و گذشته او برخوردارند. زیرا او آخرین نفر از نسل مؤسسان رژیم صهیونیستی بود.

از نظر من پروژه پرز مبتنی بر منافع رژیم صهیونیستی بود که براساس روابط این رژیم با کشورهایی بنا شده بود که برای رژیم صهیونیستی منفعت داشتند و این پروژه با مرگ پرز صدمه خواهد دید.

اعتقاد پرز در مورد دولت فلسطینی

پرز اعقتاد داشت باید به فلسطینی ها چیزی داد اما در صورت روابط قوی با رژیم صهیونیستی . یعنی اگر فلسطینی ها حتی دولت و حاکمیتی دارند این دولت و حاکمیت نباید جدا از رژیم صهیونیستی و بدون ارتباط با آنها باشد باید دولت و حاکمیتی داشته باشند و روابط بسیار قوی و جدی با صهیونیست ها داشته باشند.

طرح کنفدراسیون صهیونیستی، فلسطینی، اردنی در همین راستا تلاش می کند تا این سه را با هم ترکیب کند. دولت هایی مستقل که از طریق یک کنفدراسیون با هم متحد شده اند. او برای فلسطین انواع مختلفی از حاکمیت را قائل است اما حاکمیتی که از رژیم صهیونیستی جدا نباشد، تا همراه با رژیم صهیونیستی  در منطقه براساس یک استراتژی  و سیاست واحد عمل کند. به شما دولت و حاکمیت می دهد اما با آنها باید شرکای اقتصادی، بانکی و ... باشید. حتی ممکن است فلسطینی ها در همه سطوح به صهیونیست ها برسند کما کان که پرزمی گوید فلسطینی ها مثل یهودی ها ملتی باهوش و قوی هستند و شراکت بین آنها وجود دارد. در این دیدگاه دیگر خواستار دولتی دو قومیتی نیستند یکدولت عربی و یک دولت یهودی می خواهند اما این دولت فلسطینی نبایدیک دولت مسلح و دشمن با رژیم صهیونیستی باشد. حال یاسر عرفات باشد یا محمود عباس فرقی نمی کند باید براساس یک چار چوب تعیین شده عمل کننند و در آینده سیاستشان با صهیونیست ها در یک راستا حرکت کنند. که به صهیونیست ها خدمت کند و در خدمت منطقه باشد. اساس آن تفکر ، صهیونیستی و پل عبور آن ملت فلسطین است.

او اعتقاد دارد دارایی اعراب زیاد است و عقل اسرائیلی ها و جمع این دو می تواند  حتی با آمریکا مبارزه طلبی کند.

روابط عربستان با رژیم صهیونیستی در دوره نتانیاهو

از نگاه پرز اگر مسئله فلسطین حل نشود مسئله اعراب حل نخواهد شد از نگاه نتانیاهو مشکل منطقه فلسطین نیست و لو اینکه فلسطین الآن به عنوان یک مسئله مطرح باشد. نتانیاهو می گوید در منطقه مسائل مختلفی مطرح است که مسئله فلسطین هم یکی از آنها است یعلون در مصاحبه هایش گفته است دهها مسئله در منطقه وجود دارد که یکی از آنها مسئله فلسطین است و این مسئله ، مسئله مرکزی و اصلی منطقه نیست. پرز بر عکس نتانیاهو می گوید مشکل اصلی اینجا در فلسطین است. اینجا ملیت هست که باید از همان ابتدا از آنها خلاص می شدیم و همه شان را از بین می بردیم ولی الآن که آنها وجود دارند و از آنها خلاص نشده ایم لذا باید مسئله را حل کنیم. حین این مشکل باید با اعراب هم ارتباط برقرار کنیم. لذا طرح ابتکاری عر بی را تأیید می کنیم تا هم مشکل فلسطین حل شود و هم اینکه عادی سازی روابط با اعراب صورت گیرد. اما شارون و نتانیاهو نمی خواهند مسئله فلسطین را با اعطای دولت و حاکمیت به فلسطینی ها حل کنند بلکه می گویند روابط قوی با اعراب برقرار می کنیم بدون آنکه از موضع خود در قبال فلسطینی ها عقیب نشینی کنیم. طرح پرز یک طرح بد بود اما این طرح از آن بدتر است. عربستان که طرح ابتکار عربی را ارائه کرده است و خدش درآن طرح حل مسئله فلسطین را مقدمه عادی سازی روابط معرفی کرده است ، در حال حضار تحت فشارهای شدید  و در جریان جنگ دیوانه واری که در منطقه جریان دارد برای آنکه اوضاع خود را سر و سامان دهد به ارتباط با رژیم صهیونیستی می اندیشد و مسئله فلسطین اصلا در دستور کار حکومت عربستان سعودی قرار ندارد.

 

همکاری عربستان با صهیونیسم در منطقه

عربستان تلاش می کند در پرونده های منطقه ای با صهیونیست ها همکاری کند. بدون آنکه آن را به مسئله فلسطین ارتباط دهد. این همان چیزی است که نتانیاهو می خواهد نتانیاهو می گوید: می توانیم تعامل داشته باشیم بدون آنکه به مسئله فلسطین ربطی داشته باشد. چرا همه چیز را به فلسطین ارتباط می دهند؟ مگر فلسطین یک دولت مستقل است؟ ولی عربستان یک دولت مستقل است. دشمن مشترک ایران است باید برای مقابله با دشمن مشترک همکاری کنیم. مانعی وجود ندارد بدون آنکه به مسئله فلسطین ربط پیدا کند مسئله حل خواهد شد.

تحت این فشار ها عربستان در حال اشتباه است اشتباهی که خیلی بزرگ است و به خودش باز خواهد گشت. بدون آنکه مسئله دشمنی سلفی های عربستان با ایران را در نظر بگیریم باید بگوییم در نهایت سعودی ها نمی توانند با رژیم صهیونیستی روابطی داشته باشند. ملت ها نمی توانند این ارتباط را برتابند. این تصورات حاکمان است ملت ها اینها را نمی پذیرند. الآن در داخل آمریکا فشارهای زیادی در مورد اسرائیل وجود داد. اگر می شد این اتفاق و ارتباط بین عربستان و اسرائیل رخ دهد اکنون لایحه ضد سعودی در کنگره آمریکا تصویب نمی شد. در حالی که به عنوان نقطه ای برای فشار بر رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار گرفته است تا مشکل را با این فشار حل کنند. اما در حقیقت اساس همه مشکلات خود رژیم صهیونیستی است و باید این را خوب درک کنیم.

لزوم تغییر سیاست های عربستان در منطقه

عربستان که به سمت برقراری روباط با رژیم صهیونیستی رفته است باید در سیاست هایش در منطقه تجدید نظر کند. باید مسائل را براساس خواست ملت های منطقه بپذیرد. روابط خود را درمنطقه با عراق، سوریه، ایران و ... دوباره بازنویسی کند و برای مسئله یمن راه حل مناسبی بیابد که این خیلی مناسب تر از راه های دیگری که به آن پناه برده و موجب شده لابی صهیونیستی به نفع عربستان در آمریکا وارد عمل شود. که خود این موجب چپاول بیشتر عربستان خواهد شد.

چپاول عربستان به دست صهیونیست ها

کارشناسان فراوانی اکنون در عربستان حضور دارند که به هرکدام از آنها صدها میلیون دلار دستمزد می دهد همه آن کارشناسان امنیتی یهودی اند یا با رژیم صهیونیستی و پروژه صهیونیسم مرتبط اند. هر کارشناسی که به عربستان برود صدها میلیون دلار دستمزد دریافت می کند. تا زمانی که بخشی از لابی صهیونیستی در داخل آمریکا به نفع عربستان تلاش کنند عربستان بیشتر چپاول خواهد شد. در همه اینها رژیم صهیونیستی نقش دارد. رژیم صهیونیستی خوب می داند که چگونه نقش ایفا کند و چگونه بر کشورها فشار بیاورد. اوباما گفته است. که قانون کنگره را وتو خواهد کرد. مگر اوباما بخشی از حزب دموکرات آمریکا نیست و حزبش در کنگره عضوی ندارد؟ به نظر من این هم بخشی از پروژه ای است که می خواهد عربستان را تابع رژیم صهیونیستی کند.

سلفی های عربستان هم رژیم صهیونیستی را بر نمی تابند

البته مشخص است که حکومت سعودی هم اکنون تحت فرمان صهیونیست ها قرار دارد اما آنها می خواهند عربستان را فریب دهند به گونه ای که حتی بر مردم و ملت هم تأثیر بگذارند. آیا عربستان نمی تواند رسما عادی سازی روابط با صهیونیست ها را اعلام کند؟ این مطلوب آنها نیست. ملت عربستان قبول نمی کنند. ممکن نیست رژیم صهیونیستی را بپذیرند. ممکن است سلفی های سعودی رژیم صهیونیستی را بعد از ایران دشمن دوم تلقی کنند اما برایشان رژیم صهیونیستی قابل پذیرش نیست.

بن بستی که عربستان در آن گیر افتاده

به نظر من عربستان در بن بست سختی گرفتار شده است و برای خروج از آن راهی جز باز مطالعه سیاست هایش از نو ندارد. اصلاح سیاست هایش در منطقه و عدم برقراری ارتباط بیشتر با رژیم صهیونیستی. روابط بیشتر با رژیم صهیونیستی موجب خواهد شد از سوی صهیونیست ها بیشتر چپاول شوند. صهیونیست ها مثل شیطان که هرگاه انسان با او همراه شود هر روز یک ریسمان جدید به انسان می بندد، هستند.

حضور ابومازن در دفن شیمون پرز

حضور ابومازن در مراسم تدفین شیمون پرز مثل حضور اوباما در این مراسم نیست. حضور اوباما در مراسم تدفین پرز جرم است. 90 هیئت خارجی که در این مراسم حضور یافتند در حقیقت جعل و دروغ تاریخی صهیونیست ها را تأیید کرده اند. تغییر جغرافیا و تغییر تاریخ را ازسوی صهیونیست ها تأیید کرده اند. هیئت های اردنی ، مصری و وزیر امور خارجه بحرین همگی به همراه ابومازن صهیونیست ها را تأیید کرده اند . حضور اوباما جرم است اما حضور ابومازن در این مراسم از حیث میزان بدی اش قابل توصیف نیست. بزرگ ترین جنایت را در حق ملت فلسطین، تاریخ ، جغرافیا و مبارزان فلسطینی مرتکب شد.

گام هایی برای عادی سازی روابط

علت این است که پرز هرگز مرد صلح نبود. آنگاه که مصلحت رژیم صهیونیستی را در کشتار فلسطینیان دید، پرز فلسطینی ها را قتل عام کرد. آنگاه که مصلحت رژیم صهیونیستی را در اخراج و بی خانمان کردن فلسطینی ها دید ، آنها را بی خانمان کرد. و آن روز که صلاح این رژیم را در شهرک سازی دید، دست به شهرک سازی زد و روزی که منافع رژیم اشغالگر را در یهودی سازی قدس دید این کار را کرد. این شیمون پرز بود که تمام این کارها را انجام داد اینکه ابومازن گفت تشکیلات خودگردان مرد صلح را از دست داد همگی گام هایی در راستای عادی سازی روابط است.

حضور در جشن نابودی فلسطین

از نگاه ما حضور تمامی این هیئت ها  به معنای حضور در جشن نابودی فلسطین است. آنها در جنایت هایی که علیه ملت فلسطین به وجود آمده ، در جعل تاریخ با آنها شریک اند. اوباما هم شریک آنها است. او تاریخ را خوب می داند یک تاریخ دان فلسطینی به نام الخالدی استاد او بوده است که با او ارتباط دارد.

همه آنهایی که دراین مراسم شرکت کردند دشمنان بشریت اند. همه آنها در جشن جعل تاریخ و پیروزی پروژه صهیونیسم حضور یافتند. اوباما به عنوان یک مسیحی به مسیحیان خیانت کرد. پیش از اشغال، حدود 900 هزار مسیحی در فلسطین حضور داشت اما الآن کمتر از 100 هزار نفر مسیحی در فلسطین زندگی می کنند. همه آنها جنایت کرده اند اما از همه آنها جنایت کار تر، رئیس تشکیلات خودگردان است. او را مجبور به رفتن نکرده بودند . ابومازن بر پیکر یک شهید فلسطینی تا کنون گریه نکرده، اما بر جنازه شیمون پرز گریست.

طرح صلح فرانسه و کنفرانس پاریس

کنفرانس هایی که انجام می شوند کمترین گشایشی در امور فلسطینی ها ایجاد نمی کنند. اینها نمی توانند کمترین کاری و کمترین راه حلی ارائه دهند. اینها فقط کنفرانس هایی برای نشستن هستند. رژیم صهیونیستی به هیچ وجه نمی خواهد مرزهای 67 را به رسمت بشناسد یا کشور فلسطین تشکیل شود یا شهرک سازی را متوقف کند. این کنفرانس ها فقط به صهیونیست ها فرصت هدیه می دهند و برای آنها وقت می خرند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان