فاصله زیاد دانشگاه تا کار اجرایی؛ حد ورزش ایران گودرزی نبود

فاصله زیاد دانشگاه تا کار اجرایی؛ حد ورزش ایران گودرزی نبود

محمود گودرزی در دوران حضورش در وزارت ورزش و جوانان به‌گونه‌ای رفتار کرد که نمی‌توان به او نمره قبولی داد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمود گودرزی که در تاریخ 26 آبان 1392 پس از سه بار رأی عدم اعتماد مجلس شورای اسلامی، به‌عنوان چهارمین وزیر ورزش پیشنهادی موفق به کسب رأی اعتماد اهالی بهارستان شد، نتوانست تا پایان دولت یازدهم دوام بیاورد و استعفا کرد. او که یک استاد دانشگاه و بدون سوابق اجرایی بود به‌یک‌باره بر رأس یکی از مهمترین و پرخبرترین وزارتخانه‌های دولت تکیه زد اما به‌گونه‌ای رفتار کرد که می‌توان گفت یکی از ضعیف‌ترین اعضای کابینه دولت بود. گودرزی که از جنس ورزش بود کارنامه‌ای از خود به جای گذاشت که ممکن است تبعات زیادی برای مدیران ورزشی داشته باشد و خیلی‌ها نزد خود بگویند «صد رحمت به مدیران سیاسی که به ورزش آمدند»؛ اما چرا این‌گونه شد و چه شد که این اتفاقات رقم خورد؟ ‌

از دانشگاه تا کار اجرایی و وزیری که ضدفوتبال نام گرفت

محمود گودرزی شاید اگر اولین، دومین و حتی سومین وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت ورزش بود، امروز در همان دانشگاه مشغول کار بود اما آش آن‌قدر شور شده بود که مجلس اگر می‌خواست او را به سرنوشت نصرالله سجادی، صالحی‌امیری و سلطانی‌فر دچار کند، شرایط بدی رقم می‌خورد. گودرزی اگرچه تلاش می‌کرد کارهای خوبی انجام دهد اما به‌دلیل فقدان سابقه اجرایی و البته مشورت‌هایی که در بخشی دیگر به آن پرداخته می‌شود راه را اشتباه رفت. او در همان بدو ورودش به ساختمان سئول ضدفوتبال نام گرفت.

شاید یکی از مهم‌ترین مشکلات گودرزی در دوران حضورش در وزارت ورزش و جوانان به حواشی وی و فوتبالی‌ها برمی‌گردد. موضع‌گیری‌های او در مقابل فوتبال و تیم ملی و اظهار نظرهای عجیب در مسائل خرد ورزش به‌خصوص فوتبال باعث شد تا گودرزی را «وزیر ضد فوتبال» بنامند.

اختلاف گودرزی با کفاشیان از یک سو و فشار برای برکناری کی‌روش از سرمربیگری تیم ملی اختلافات را تا حدی بالا برد که کی‌روش در مصاحبه‌هایش به خودش اجازه داد علیه شخص اول ورزش کشور صحبت کند و گودرزی نیز او را «لمپن وارداتی» بخواند. درگیری‌های سرمربی و وزیر پای برخی از دولتی‌ها را نیز به میان کشید و شنیده شد تا برخی از بدنه دولت از گودرزی خواستند مواضع خود را در مقابل سرمربی پرتغالی تغییر دهد.

مشکلات فوتبالی وزیر ورزش با کفاشیان نیز در نوع خود بی‌سابقه بود و به‌خلاف وزرا و رؤسای سازمان‌های تربیت بدنی گذشته که خود را معطوف به فوتبال کرده بودند، گودرزی ارتباط خود را با رئیس فدراسیون به صفر رساند و حتی برای مدت‌های طولانی کفاشیان را در دفتر کار خود راه نمی‌داد، به‌طوری که کفاشیان رسماً در مصاحبه با تسنیم پرده از این راز برداشت و گفت که 8ــ7 ماه است که با گودرزی حرف هم نزده است، در حالی که اصول ابتدایی مدیریت می‌گوید چنین امری مردود است و یک مدیر باید قدرت آن را داشته باشد که به‌جای قهر کردن حرفش را بزند و کار را با صحبت کردن پیش ببرد.

دخالت‌های برخی افراد از بدنه وزارت ورزش در انتصاب‌های فدراسیون فوتبال را نیز نباید نادیده گرفت. فشار برای تغییر در دبیرکل فدراسیون فوتبال و معاون بانوان این فدراسیون نیز در جای خود قابل تأمل است که نتیجه آن چیزی جز فاصله عمیق فدراسیون فوتبال با وزارت ورزش نبود.

کسی منکر تصمیمات نابه‌جا و خلق الساعه کفاشیان در دوره ریاستش بر فدراسیون فوتبال نمی‌شود اما وزیر ورزش به‌عنوان نفر اول به‌جای تعامل با فدراسیون فوتبال از حربه قهر و عدم حمایت مالی از فوتبال استفاده کرد که نتیجه آن جز ضربه به فوتبال ملی در مقطعی خاص نبود.

ابهام در چگونگی ورود برخی‌ها به بدنه هیئت مدیره سرخابی‌ها

یکی از نمره‌های منفی در عملکرد گودرزی در وزارت ورزش و جوانان به نحوه مدیریت و اداره سرخابی‌ها برمی‌گردد و انباشته‌ای از ابهامات و سؤالات بی‌پاسخ در پایان دوره وزارت وی به جای مانده است.

اداره استقلال و پرسپولیس با سرپرست برای مدت طولانی و عدم تعیین تکلیف مدیریت این دو باشگاه موضوعی بود که به‌جای یک راه حل ساده به معادله‌ای چندمجهولی تبدیل شد و استقلال برای مدت دو سال به‌جای مدیرعامل با سرپرست و پرسپولیس نیز همچنان با سرپرست اداره می‌شود، این درحالی است که استقلال و پرسپولیس به‌دلیل ثبت در شرکت‌ها باید با مدیرعامل اداره شوند و اداره این دو باشگاه با سرپرست غیرقانونی است، این اتفاق در حالی رخ داد که گودرزی همواره بر طبل قانونمندی می‌کوبید. این موضوع درباره بسیاری از فدراسیون‌های ورزشی نیز صدق می‌کرد و این فدراسیون‌ها به‌مدت زیادی با سرپرست اداره می‌شدند.

سؤال عمده خبرنگاران از وزیر ورزش و جوانان و معاونانش به همین موضوع اختصاص داشت اما هیچ‌گاه با پاسخی واضح و منطقی روبه‌رو نشدند.

حضور برخی از افراد و چگونگی رسیدن آنها به بدنه هیئت مدیره دو باشگاه پایتخت نیز از نکات مبهم وزارت گودرزی بود و هیچ‌گاه مشخص نشد که این افراد چگونه وارد این دو باشگاه شده و حتی برای مقطعی اسپانسر باشگاه شدند.

سفرهای غیرضروری وزارتی‌ها و عدم‌تسلط وزیر بر زیردستان

اگر بخواهیم به یک خصوصیت خوب گودرزی در این مدت اشاره کنیم تأکید وی بر صرفه‌جویی فدراسیون‌ها در بحث منابع مالی است و وی بارها در دیدار با رؤسای فدراسیون‌ها بر این موضوع تأکید کرد و حتی خودش در بحث عدم حضور غیرضروری در سفرهای برون‌مرزی پیشقدم بود اما آنچه در این موضوع جای انتقاد دارد عدم قدرت وی در کنترل سفرهای برون‌مرزی اطرافیانش بود.

تعداد سفرهای برون‌مرزی محمود گودرزی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد (که البته این خود جای نقد دارد که چرا نفر اول ورزش ایران نباید برای ارتباط گرفتن و ملاقات با رؤسای جهانی به سفر برود) اما شاید بتوان تعداد سفرهای بی‌ارتباط برخی از معاونانش با مسابقات و سفرهای اعزامی را بیش از هر دولت دیگری دانست. با وجود انتقادهای زیاد رسانه‌ها به این سفرها گودرزی نه‌تنها اقدامی برای جلوگیری از این سفرها نکرد حتی در برخی از مواقع با پشتیبانی از یارانش این شائبه را ایجاد کرد که خودش هم راضی به این سفرها است.

وی حتی در واکنش به سفر یکی از افراد وزارت ورزش به لاس‌وگاس آمریکا که بازتاب منفی زیادی داشت و در حالی که تنها چند روز از این سفر گذشته بود در پاسخی عجیب به تسنیم گفت که «این موضوع گذشته است و اینها به قبل تعلق دارد. به هر حال سفر رفته‌اند دیگر»!

این نشان می‌دهد که در بسیاری از موارد یا حرف و عمل گودرزی یکی نبوده و وی حتی بر زیردستان خود هم تسلط نداشته و نتوانسته است تفکر خود را بر آنها تحمیل کند.

«ورزش پاک» شعاری زیبا اما در عمل ناموفق

گودرزی در همان ابتدای حضورش در وزارت ورزش شعار ورزش پاک را مطرح کرد و مبارزه با دلالیسم در ورزش را در دستور کار قرار دارد. وی حتی در سخنان خود به لمپن‌های ورزشی هم حمله کرد که این موضوع با انتقاد برخی از اهالی ورزش و فوتبال روبه‌رو شد اما اینها مانع نشد تا گودرزی در سخنان خود از مواضعش برای ایجاد ورزش پاک در کشور عقب‌نشینی کند.

گودرزی در این زمینه عزمی جدی داشت و اگرچه کارهایی هم صورت گرفت اما آن‌چنان که باید در این کار موفق نبود.

شعار ورزش پاک می‌توانست ورزش کشور را متحول کند اما گودرزی به‌خلاف میلش در تحقق این خواسته خود ناکام ماند.

مشاورانی که نسخه وزیر را زودتر از وقت معمول پیچیدند

در بحث‌های مدیریتی به‌خصوص اداره ورزش آن هم در حد یک وزارتخانه که قرار است تمام ابعاد ورزش کشور چه در بُعد همگانی و قهرمانی و چه بانوان و حرفه‌ای را در بر بگیرد موضوع انتخاب مشاوران کارکُشته و آشنا به مسائل از اهمیت زیادی برخوردار است اما این موضوع در دوران وزارت گودرزی چندان مورد توجه قرار نگرفت.

متأسفانه برخی مشاوران گودرزی که تسلط فکری زیادی هم بر امور وزارت ورزش داشتند با در نظر گرفتن منافع شخصی یا حتی ناخواسته و به‌دلیل عدم آشنایی با مسائل گودرزی را در مسیر سختی قرار دادند.

از جمله این مشاوره‌های غلط می‌توان به ایجاد ارتباط محدود گودرزی با رسانه‌ها اشاره کرد که دستخوش همین مشورت‌ها بود. گودرزی در ابتدای حضورش در وزارت ورزش و بنا بر خصوصیات شخصی خود ارتباط مناسبی را با خبرنگاران ایجاد کرد اما به‌مرور زمان و پس از مطرح شدن برخی انتقادها از سوی اهالی ورزش در رسانه‌ها گودرزی به‌خواست مشاورانش در مقابل آنها قرار گرفت و بارها نیز در سخنان خود ضمن مقصر دانستن رسانه‌ها در بسیاری از مشکلات ورزش اقدام به شکایت از آنها در مقابل انتشار مصاحبه‌های انتقادی کرد، این در حالی بود که گفته می‌شد وزارت ورزش، رسانه‌ای‌ترین دوران خود را سپری می‌کند، ادعایی که در حد همان شعار باقی ماند، شعاری که حتی ظاهر قشنگی هم نداشت.

همین موضوع و ادامه این روند و عدم پاسخگویی مناسب وی به خبرنگاران باعث شد تا فاصله رسانه‌ها با گودرزی هر روز بیشتر و همین شکاف باعث شد دو طرف از افکار و برنامه‌های هم دور باشند.

نکته قابل توجه اینجاست که برخی از نزدیکان وزیر ورزش در زمان صحبت وی با رسانه‌ها مدام با نامه‌نگاری و صحبت‌های درگوشی باعث می‌شدند وزیر در مسیر دلخواهشان حرکت کند و این موضوع نیز از چشم رسانه‌ها مخفی نماند.

ممنوعیت شدید در رفت و آمد خبرنگاران در وزارت ورزش و ارتباط محدود وزیر با تنها چند رسانه خاص وابسته به دولت سبب شد تا وزارت ورزش منزوی‌تر از گذشته باشد. در این دوره نگاه سیاسی به رسانه‌ها بیش از هر دوره دیگری به چشم می‌خورد.

در بسیاری از حوادث و اتفاقات ورزش نیز مشاوران با مشاوره‌های غلط باعث شدند تا عجیب‌ترین، اشتباه‌ترین و خلق‌الساعه‌ترین تصمیمات اتخاذ شود.

دخالت معاونان در امور داخلی فدراسیون‌ها و دست‌هایی که کوتاه نشد

کنار مشاوران وزارت ورزش باید به دخالت‌های نابه‌جای برخی از معاونان در امور غیرمربوط نیز اشاره کرد. کم نبود مواردی که گفته می‌شد برخی از معاونان وزارت ورزش بدون اینکه نقشی در معاونت ورزش قهرمانی داشته باشند در امور انتخابات فدراسیون‌ها به‌دنبال اعمال نفوذ هستند و سعی دارند گزینه مورد نظر خود را در رأس کار قرار دهند.

حتی در مورد برخی از فدراسیون‌ها و برای ماندن یکی از رؤسای فدراسیون‌ها که از چندشغله‌ها محسوب می‌شد، صحبت‌هایی از نشست‌های شبانه دو تن از معاونان وزارت ورزش و رئیس مورد نظر هم مطرح شد. این موضوعات هیچ‌گاه به‌صورت رسمی تأیید نشد اما باعث شد تا برخی افراد در انتخابات فدراسیون‌ها دچار شائبه شوند و معتقد باشند که وزیر ورزش دست معاونان را از دخالت در امور انتخابات‌ها کوتاه نمی‌کند و خودش نیز در برخی از مواقع تحت تأثیر آنها قرار گرفته و تصمیمات نادرستی اتخاذ می‌کند.

 

چارت سازمانی وزارت ورزش و اساسنامه فدراسیون‌ها؛ برنامه نیمه‌کاره گودرزی

تغییر و تأیید چارت سازمانی وزارت ورزش و جوانان پس از جدایی معاونت ورزش همگانی و بانوان، یکی از مهم‌ترین برنامه‌های گودرزی در روزهای نخست بود اما این موضوع پس از 35 ماه در وزارت ورزش مغفول ماند و این چارت همچنان تصویب نشده است.

چارت وزارت ورزش و جوانان یک بار در فروردین ماه سال 91 تصویب و ابلاغ شد. این چارت شامل شش معاونت ساماندهی امور جوانان، امور فرهنگی و تربیتی، توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای، امور بانوان و توسعه ورزش همگانی، حقوقی، امور مجلس و هماهنگی امور استان‌ها و توسعه منابع و پشتیبانی است که با وجود تغییر در دولت یازدهم، همچنان به‌قوت خود باقی است.

اصلاح اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی نیز یکی از موضوعات مهمی بود که وزیر ورزش از ابتدای کارش بر آن تأکید و در برنامه‌های خود گنجانده بود. پس از المپیک 2012 مسئولان وقت کمیته ملی المپیک قول اصلاح آن را به کمیته بین‌المللی المپیک داده بودند اما بنا بر قوانین داخلی کشور اصلاح اساسنامه فدراسیون‌ها از حیطه اختیار کمیته ملی المپیک خارج و در چارچوب وظایف وزارت ورزش است و تنها مرجعی که در داخل کشور می‌تواند فدراسیون‌ها را مجبور به این اقدام کند وزارت ورزش است.

همچنین در مجامع فدراسیون‌های ورزشی کمیته ملی المپیک تنها یک رأی دارد و ریاست آن نیز با وزیر ورزش است. همچنین امضای حکم ریاست رؤسای فدراسیون‌ها و تأمین بخش اعظم بودجه فدراسیون‌ها با وزارت ورزش است و بالطبع فدراسیون‌ها حرف‌شنوی بیشتری از وزارت ورزش دارند.

بر همین اساس قرار بود 3 سال پیش و بعد از انتخاب گودرزی به‌عنوان وزیر ورزش اصلاح اساسنامه به‌عنوان اولویت اصلی وزارتخانه و معاونت قهرمانی مطرح شود اما این مسئله هنوز در ورزش حل نشده است و اگر خوش‌بینانه نگاه کنیم تعداد اساسنامه‌های اصلاحی در این مدت به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد.

وزارت ورزش در این زمینه و برای اصلاح اساسنامه فدراسیون‌ها اقداماتی انجام داد و بررسی اساسنامه و اعمال تغییرات لازم در آن را که البته از دوره قبل آغاز شده بود در قالب «پیش‌نویس اساسنامه فدراسیون‌ها» آماده ارائه به هیئت وزیران جهت تأیید نهایی کرد اما دیگر خبری از پیش‌نویس تهیه‌شده نشد و مهر «غیر قابل استناد» بر آن زده شد.

بر اساس متن پیش‌نویس تهیه‌شده وزارت ورزش بر عزل و نصب‌های برخی فدراسیون‌ها مسلط بود. علاوه بر این تغییراتی در قالب اصلاح تبصره 2 ماده 15 اساسنامه لحاظ شد مبنی بر اینکه «مدیرکل استان به‌جای رئیس فدراسیون، ریاست مجمع استانی را برعهده بگیرد و رئیس فدراسیون به‌عنوان نایب‌رئیس وی، در مجامع حضور پیدا کند».

این بند تناقض آشکار با قوانین منشور المپیک، مقررات فدراسیون‌های بین المللی و اساسنامه کمیته ملی المپیک داشت و استقلال فدراسیون‌ها و هیئت‌های ورزشی را نقض می‌کرد، به همین دلیل رئیس کمیته ملی المپیک با ارسال نامه‌ای به معاون اول رئیس جمهور عواقب این موضوع را یادآوری کرد و باعث شد تا موضوع از دستور کار هیئت دولت خارج شود.

* اظهارنظرهای نامناسب و نابه‌هنگام

محمود گودرزی هیچ‌گاه نتوانست تسلط خوبی روی حرف زدن‌هایش داشته باشد. همین چند وقت پیش و در بحبوحه مسابقات المپیک 2016 ریو و در حالی که مسابقات تکواندو و کشتی آزاد آغاز نشده بود، وزیر ورزش با استناد به عملکرد تیم ملی کشتی فرنگی گفت: «حد ورزش ایران همین است»، حرفی که خیلی‌ها اعتقاد دارند نه حد ورزش ایران که حد مدیریت گودرزی همین است. او در کوران مسابقات حرفی زد که نباید می‌زد چرا که المپیک 2012 لندن ثابت کرد حد ورزش ایران بیش از تصور گودرزی است، ضمن اینکه اگر بپذیریم او درست حرف گفته باشد، آن زمان، وقت مناسبی برای گفتن این حرف نبود.

گودرزی بارها نتیجه به دست آمده در المپیک 2012 را اتفاقی خواند و به تاریخ ماقبل از آن و مدال‌های کسب‌شده در دوره‌های قبلی اشاره کرد در حالی که المپیک لندن می‌توانست سرمنشأ جدیدی برای ورزش ایران باشد. او موفقیت‌ها و تلاش‌های صورت گرفته را زیر سؤال برد تا افت کاروان ایران در زمان خودش را توجیه کند.

اظهارنظر گودرزی درباره ضعف داوری در فوتبال ایران و حرف‌هایش در خصوص بهرام افشارزاده پس از جدایی‌اش از استقلال نشان داد که او هنوز نتوانسته در جایگاه وزیر ورزش خودش را ببیند و به‌گونه‌ای صحبت کرد که دور از جایگاه وزیر ورزش بود.

* جمع‌بندی

موارد بالا تنها بخشی از اتفاقات رخ‌داده در دوران گودرزی بود و بیش از آن در این مقال نمی‌گنجد. اگرچه نمونه‌هایی زیادی وجود دارد اما نمی‌توان به همه آنها در این مطلب پرداخت. نکات مثبت هم در دوران وزارت گودرزی وجود داشت اما آنچه در قالب کلی و جمع‌بندی می‌توان ارائه کرد این است که وزارت ورزش در زمان محمود گودرزی دوران بدی را سپری کرد، دورانی که معاونان وزارت ورزش برای رفتن به سفرهای غیرضروری با یکدیگر رقابت تنگاتنگی داشتند و ورزش ایران اگرچه روزهای خوبی داشت اما در المپیک ریو موفق ظاهر نشد و وعده‌ها هم عملی نشد. باشد که وزیر بعدی ورزش و جوانان از اتفاقات این دوره درس بگیرد و البته دولت هم همین‌طور و فردی را برای این پُست به مجلس معرفی کند که از شایستگی زیادی برخوردار باشد.

انتهای پیام/*

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار ورزشی
اخبار روز ورزشی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon