در این فیلم حس یکدستی و دینی خاصی به آدم دست نمی دهد

در این فیلم حس یکدستی و دینی خاصی به آدم دست نمی دهد

در فیلم هیهات غیر از برخی از نکات که در آن است حس یکدستی و حس دینی خاصی به آدم دست نمی دهد که شاید بخاطر بهم ریختگی فکری دوستان بوده است تا ساخت و تدوین. برخی می خواهند این گسختگی را به تدوین مربوط کنند ولی این به ذهن مربوط می شود.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،در فیلم هیهات غیر از برخی از نکات که در آن است حس یکدستی و حس دینی خاصی به آدم دست نمی دهد که شاید بخاطر بهم ریختگی فکری دوستان بوده است تا ساخت و تدوین. برخی می خواهند این گسختگی را به تدوین مربوط کنند ولی این به ذهن مربوط می شود.

استاد، شما فیلم را دیدید و مشاور فیلمنامه آن بودید، بنظرتون فیلم چطور از آب درآمده است؟

    در فیلم غیر از برخی از نکات که در آن است حس یکدستی و حس دینی خاصی به آدم دست نمی دهد که شاید بخاطر بهم ریختگی فکری دوستان بوده است تا ساخت و تدوین. برخی می خواهند این گسختگی را به تدوین مربوط کنند ولی این به ذهن مربوط می شود.

البته فیلم حاصل ساخت چهار نفر است!؟

    بله ولی این 4 ذهن متفاوت می خواستند روی این موضوع متمرکز شوند که دچار این نقیصه شدند.

مسأله مهمی وجود دارد و آن این است که اگر قبول کنیم که فیلمی دینی است که ضمن ایجاد یک حس ویژه در من بیننده منجر به باور خاصی در ورای آن شود، بنظر شما این فیلم توانسته در این أمر موفق باشد؟

    من معتقد هستم که گاهی در فیلم ها دچار نوعی سانتیمانتالیسم می شویم، یعنی یک ادبیات لوس که خیلی مضر است آن هم درست در زمانی که ما داریم با داعش می جنگیم! این طرف ما هستیم که در مقابل آنان هستیم که در اپیزود چهارم به همین نکته تلاش می کند برسد. ولی فیلم خیلی سانتیمانتالیسم می شود باوجود مشاوره هایی که من به دوستان داده ام که برخی گوش دادند و برخی هم کار خودشان را کردند ولی باز به سمت رمانتیک شدن رفتند.

مثلا برای من سوال بود که چرا این زن می خواهد خطبه حضرت زینب را بخواند؟ بله پیام دارد، ولی آقای مقدم دوست به عناون یک بچه مسلمان معتقد که قبولش داریم باید بگوید که این صدای زنانه نازک و نرم چه تأثیری می خواهد بر روی داعش داشته باشد؟ آن خطبه که حضرت در کوفه خواند و همه گفتند که صدای علی از یک زن بیرون آمد اینجا چطور می خواهد تأثیر بگذارد؟ و دنیای داستان به ما می گوید که آیا زن دیگری نبود که بخواهد او بخواند؟ یا جور دیگری بخواند؟ یا ما دوست داریم این بازیگر بخواند؟... فیلم جواب ندارد ! بیننده هم هیچ جا حس نمی کند که با خواندن این خطبه داستان پایان خود را پیدا کند، البته داستان داستان پایان ها نیست داستان هشدارها است ولی بیننده جوابی نمی گیرد.

یا در داستانی که ما داریم به مهر حرمت می گذاریم ما در حقیقت به چه چیزی حرمت میگذاریم؟ به اباعبدالله الحسین (ع)؟ حتی در فیلم یک نوع گداپروری داشت می رفت که من به آقای حجازی هشدار دادم. انصافا هم تغییراتش کار را بهتر کرد. حالت عروسکی داده بود این کار را. این قسمت چه چیز میخواهد بگوید؟

یا قسمتی که ضریح را میاورند چه معنی را می خواهد بگوید؟ یا بازی حامد بهداد را همه تعریف می کنند ولی بنظرم اصلا خوب نبود. یا مثلا نکته دیگر وجود بابک حمیدیان در فیلم هست که اسمش هست ولی خودش نیست اصلا این یک نوع تخلف است.

بنظر من همه قسمت های فیلم به ما یک حسی را داده است ولی به باور ما چیزی را اضافه نکرده است.

دقیقا همین نکته است، یک حس خوب فقط. ما می خواهیم با این نوع داستان ها قلب را فقط تکان دهیم یا عقل را هم می خواهیم برانگیخته کنیم؟ ما با دیدن این صحنه ها فقط اشکی می ریزیم و بس!

و قصه چیزی بمن نمی دهد و این خود من هستم که باید به آن چیزی اضافه کنم!

اصلا ما از طریق دنیای عقل هست که وارد دنیای قلب و دل می شویم که دل عاشق می شود.حتی قرآن می گوید که "و لهم قلوب لایفقهون بها" پس یعنی قلب هایی هست که چیزهایی را می فهمد که عقل ها شاید نفهمند و سهروردی هم درباره آن سخن گفته است: عقل سرخ و عقل عاشق و عقلی که خودش در خودش یک دگرگونی بزرگی ایجاد کند. فیلم اصلا این سمت نمی رود.

فیلم می توانست قصه خوب کاملی داشته باشد ولی دو قصه ناقص به ما می دهد. یکی قصه آقای دانش که فرخ نژاد بازی می کند که می توانست به یک نقطه عزیمت باشد. داستان کسی که می خواهد برود کربلا ولی آب را اینجا می خواهد برساند و اگر یک مقداری بازی را بهتر می گرفت و یا مثلا آن پسر با داد و بیدادهای الکی ما حس عمو بودن را با نزدیک شدن به او می فهمیدیم خیلی بهتر می شد. ما اصلا حس عمو بودن را نمی فهمیم. عمویی که می خواهد آب برساند! خیلی تداعی معنای خوبی داشت. ما در فیلم های مان نه عموی خوب داریم و نه دایی خوب. در داستان کربلا عباس برادر ناتنی است ولی این عمو ناتنی فداکارترین عموی دنیا است. ولی در دنیای ما همیشه ناتنی ها بد هستند دزدی می کنند و... عاشورا فرهنگ ما رو عوض کرد، زینب پناهش عباس است، حتی حضرت ام البنین می گوید دیگر برادرانت را هم ببر ولی مراقب حسین باش. اصلا در عاشورا معانی هم عوض می شوند و انگار در یک جهان بینی دیگری حضور داریم.

استاد بیاییم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا کارگردانان ما فقط به این جنبه توجه می کنند که دل را تکان بدهند؟ چرا به سراغ عقل نمی روند؟ حتی روضه های ناب ما به گونه ایست که در نهایت عقل را برانگیخته می کند.

پاسخ در این است که عقل ناب در دین ما عقل معاش اندیش نیست بلکه معاد اندیش است، عقل معاد اندیش همان دل است و حس بروز آن است ولی شما اگر از حس تنها استفاده کنی طعمه غیر می شود همانطور که فیلم هندی همینکار را می کند.

البته در مورد بچه ها نیت ها عالی بود واقعا باید ممنون بود ولی افسوس هم باید خورد که یک فرصت از بین می رود. چرا باید ابد و یک روز تأثیر بگذارد و دیده شود و این فیلم با خوبی هایش و عظمتش که می توانست أثر گذار شود دیده نشود چون ما داستان را سهل می گیریم و نمی دانیم که چه چیز را می خواهیم بگوییم؟ می خواهیم فقط اشک را بگیریم ولی مگر نمی خواهیم اشک ما اشک معرفت باشد؟

 منبع:سایت ریشه

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon