آمریکای دوران ترامپ، جدیترین عامل ابهام جهانی میشود
پیروزی دونالد ترامپ بیش از همه پرسی مربوط به خروج انگلستان از اتحادیه اروپا باعث شد تا سنجشها و تحقیقات جامعه شناسی غلط از آب درآید. حتی بدون چنین امری در هم شکستن مقررات دیرینه در جریان است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، این واقعیت نشان میدهد امروز در جهان یک حرکت بنیادی و روند در هم شکستن اصول رایج در جریان است. انتخابات ریاست جمهوری فرانسه تغییر بزرگ آینده خواهد بود. مارین لوپن رهبر "جبهه ملی" باید در این انتخابات پیروز شود. اگر این امر رخ دهد میشود روی همگرایی اروپایی خط کشید.
پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا امر غیرممکنی به نظر میرسید. این فرد کاریکاتور مانند که از "رفتار سنجیده سیاسی" (Political Correctness) آمریکایی دور بود میبایست در همان مرحله انتخابات درون حزبی از مسابقه خارج میشد. در خود روز انتخابات سایت بانفوذ "پولیتیکو" نوشت ترامپ باید به معجزه امید بندد...
این معجزه رخ داد. ولی این یک معجزه نبود، این امر نشانه دوری فاحش طبقه حاکم از تودههای مردم بود. کلینتون هم در این مورد نقش خود را ایفا کرده و گفت فقط "بیچارهها" به ترامپ رأی میدهند. کلینتون بدون دودلی اشتباه طرفداران اتحادیه اروپا در انگلستان را تکرار کرد که به تمسخر مخالفان خود پرداخته بودند. معلوم نیست آیا اتهامات پایگاه "ویکی لیکس" علیه کلینتون مؤثر واقع شد یا خیر.
ولی امر اصلی این است که ترامپ به طور غریزی احوال زمانه و دلسردی عمیق مردم از سیاست جاری را احساس کرد. وی احساس کرد تعداد افراد خسته شده از روند جهانی شدن، ضرورت "رفتار سنجیده سیاسی" و به کرسی نشاندن اقلیتها در آمریکا خیلی بیش از آن است که نخبگان فکر میکنند. و اشتباه نکرد.
ریاست جمهوری ترامپ نقطه پایان "عصر یک قطبی است" و این عصر نه در نتیجه تقویت رقبای آمریکا بلکه بروز بحران در داخل خود ایالات متحده به پایان میرسد. ضمناً راه به سوی پایین رفتن فعالیت آمریکا در عرصه جهانی از طرف اوباما آغاز شده بود که امروز ترامپ از وی انتقاد میکند.
امروز معلوم نیست ترامپ در عرصه جهانی چه سیاستی پیشه میکند. ولی معلوم است که آمریکا امروز به طور ناگهانی به یکی از جدیترین عوامل ابهام جهانی تبدیل میشود. حالا معلوم نیست از آمریکا چه انتظاری می توان داشت. متحدان آمریکا به مطمئن بودن آن تردید دارند. اروپا سردرگم شده زیرا اطمینان ندارد که بین اولویتهای آمریکا قرار خواهد داشت. ژاپن و کره جنوبی نمیدانند کاخ سفید درصورت تشدید تشنج چه رفتاری پیشه میکند. چین به دقت اوضاع را پیگیری میکند. ایران در انتظار عاقبت قول رئیسجمهور منتخب در مورد بهم زدن معامله هستهای امضا شده از طرف اوباما است. اسرائیل تنها اولویت اعلام شده در خاورمیانه است. اوضاع بقیه کشورهای منطقه امور مبهم است.
ترامپ بلاتردید به پوتین به عنوان یک رهبر نیرومند توجه میکند. ضمناً هر دوی آنها از "رفتار سنجیده سیاسی" دور هستند. ولی نمیشود گفت سیاست روسی دولت ترامپ چگونه خواهد بود. مسکو بلاتردید سخنان ترامپ در مورد بجا نبودن دخالت آمریکا در امور منطقه و تحمیل خواسته خود به هر کس را قبول میکند. ولی سخنان رئیس جمهور آینده آمریکا در مورد ضرورت تقویت نیروهای مسلح و آمادگی توسل به زور برای اثبات اقتدار ایالات متحده باعث میشود سوالهایی مطرح شود. احوال ضد چین و ضد ایران به هیچ وجه با اولویتهای کنونی روسیه همخوان نیست. هرچند از قرار، ترامپ سعی میکند برای بازداشتن چین به روسیه نزدیک شود.
گرمای روابط در مرحله اول فوق العاده محتمل است زیرا در مرحله آخر حکومت اوباما این روابط خیلی تیره شده بود. ولی تغییر کیفی در روابط روسیه و آمریکا از اواخر قرن بیستم در کار نبوده و ما فقط شاهد نوسانهای منظم با دامنه متغیر بودیم.
جهان وارد موقعیت جدیدی میشود و زمین لرزه آمریکا نشانه خیلی درخشان این واقعیت است. ولی این حادثه تنها نشانه این دوران نیست.
منبع:مجله آگانیوک
انتهای پیام/