ایام فقر کتاب؛ نگاهی به مشکلات زیرپوستی نشر در نمایشگاه


اگرچه هرساله با رشد کمیت در زمینه عناوین مواجه هستیم،‌ اما به زعم کارشناسان، سال‌های گذشته ایام فقر کتاب خوب بوده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نمایشگاه کتاب هر ساله با حضور تعداد قابل ملاحظه‌ای از ناشران تهرانی و شهرستانی در اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شود. با وجود اینکه در 10 روز نمایشگاه، هزاران عنوان برای مخاطبان عرضه می‌شود، اما موضوعی که همیشه ذهن مخاطب عام را درگیر می‌کند، بحران انتخاب کتاب خوب است.

انبوه کتاب‌های زرد و شبه‌کتاب‌ها در جایی که قرار است کارنامه نشر ایران در چند سال اخیر باشد، انتخاب را برای مخاطبی که به طور جدی دغدغه کتاب در طول سال ندارد، دشوار می‌کند. فال‌نامه‌ها و کتاب‌های زردی که در قالب‌های مختلف دینی و مذهبی منتشر شده‌اند، در اکثر راهروهای نمایشگاه دیده می‌شود. انبوه کتاب‌های این‌چنینی و نبود ساز و کار مناسب جهت ترویج کتاب خوب در کشور، سبب گمراهی مخاطب عام شده و متأسفانه گاه همین بی‌اطلاعی منجر به گرم شدن تنور شبه‌کتاب‌‌ها می‌شود. 

بحران نبود کتاب خوب و ضعف در تألیفات موضوع جدیدی نیست، در سال‌های اخیر یکی از مشکلات نشر که ذهن مخاطبان جدی عرصه نشر و پژوهشگران را به خود مشغول داشته، نبود کتاب خوب و گم شدن آثار استخوان‌دار در میان انبوه کتاب‌هایی است که به نام کتاب منتشر می‌شود. کتاب‌های بی‌شناسه و بی‌شناسنامه‌ای که گفته می‌شود تنها قیل و قال حوزه نشر هستند، نه حرف جدیدی برای گفتن دارند و نه خلاقیتی برای تألیف آنها صرف شده است.

اگر نگاهی به وضعیت کتاب در رسانه‌ها بیندازیم، شاید بهتر بتوانیم در مورد این موضوع قضات کنیم. اگرچه در رسانه‌های کشور هر روز کتاب‌های متعددی معرفی می‌شود،‌ اما نبود کتاب خوبی که بتواند در فضای جامعه جریان‌سازی کند،‌ به شدت احساس می‌شود. کتابی که حرفی برای گفتن داشته باشد و بتواند مخاطب تشنه امروز را سیراب کند. گرم شدن بازار ترجمه‌ها و کتاب‌های عامه‌پسند شاید یکی از نتایج بحران و فقر کتاب خوب در سال‌های اخیر باشد.

تغییر سبک زندگی و رونق کتاب‌های عامه پسند

برای اینکه چرا وضعیت نشر کشور در سال‌های اخیر به چنین دردی دچار شده است،‌ دلایل متعدد است. اسماعیل امینی، شاعر و منتقد ادبی، معتقد است که تغییر سبک زندگی در جامعه و فرهنگ عمومی در ایجاد کتاب‌های زرد تأثیر بسزایی دارد. او در این رابطه بیشتر توضیح می‌دهد و می‌گوید: آنچه که می‌تواند در این زمینه تأثیرگذار باشد،‌ توجه به حوزه آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت است که متأسفانه امروزه رها شده است. هرکس هرکاری دلش می‌خواهد در این زمینه انجام می‌دهد. جالب است بدانیم که ما در این سال‌ها در هرچه سخت‌‌گیری کردیم، بعداً عقب‌نشینی کردیم، اما در قبال مسائل آموزش و پرورش و حقوق معلمان اصلاً عقب‌نشینی نکردیم! کاملاً بین دولت‌های متعدد در این زمینه اتفاق نظر وجود داشته است.

امینی بخشی از جریان حاضر را نشأت گرفته از فرهنگ عمومی جامعه و عدم نیاز آنها برای داشتن یک کتاب خوب می‌داند و می‌افزاید: پاساژ‌ها و مراکز خرید را که که اخیراً راه‌اندازی شده است، نگاه کنید.  آدم از این همه تجمل حیرت می‌کند، اما مدارس مانند خرابه‌‌اند. شرمنده می‌شویم از اینکه بگوییم اینجا مدرسه است. معلوم است که تاثیرش این می‌شود که همه احساس کنند که حوزه فرهنگ حوزه فراموش شده‌ای است و کسی به آن توجه نمی‌کند. اگر قرار است پولی دربیاید و کسب درآمدی صورت گیرد،‌ از حوزه تجارت و برند است نه فرهنگ. این همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب نیز بارها نسبت به آن هشدار داده‌اند. هر روز ساختمان‌های تجاری رشد می‌کند. نمی‌‌توان با برند و اسراف زندگی کرد و بعد گفت که که فرهنگ من باید فرهنگ شیعی و مقاومت باشد.

او تغییر سبک زندگی در سال‌های اخیر را یکی از دلایل کم‌توجهی مردم و مسئولان به بحث فرهنگ می‌داند و می‌افزاید: کسی که دنبال سودآوری است، نمی‌تواند به دنبال فرهنگ باشد. نمی‌توان در زبان چیزی گفت و در عمل طور دیگری رفتار کرد. اتفاقاتی که در حاشیه کنسرت‌ها رخ می‌دهد و هیچ ربطی هم به کنسرت ندارد، از کجا نشأت می‌گیرد؟ زمانی که کسی تمام وقت خود را در مراکز خرید می‌گذراند، باید در جایی خودش را عرضه کند. وقتی رسانه‌ ما پی در پی از کرم زیبایی و کاهش وزن و توجه به این مسائل صحبت می‌کند و آن را تبلیغ می‌کند، باید منتظر ایجاد چنین دیدگاه‌هایی در جامعه باشیم.

با این کتاب‌ها باید نگران چروک پوستمان باشیم نه چروک دلمان

امینی با بیان اینکه تمام توجه‌ رسانه‌ها به سمت جسم مخاطب است نه روح او و همین موضوع بر ذائقه او تأثیر می‌گذارد، اضافه می‌کند: در حال حاضر تنها مطالبی که با توجه به مسائل روحی بیان و به آن توجه می‌شود، مزخرفاتی است که در روانشناسی بازاری توزیع می‌شود؛ اعتماد به نفس و من می‌توانم و ... که هیچ کدام نه بنیاد علمی دارد و نه بنیاد دینی. کتاب‌هایی که در غرب برای پیرزن‌ها نوشته می‌شود، اینجا پرفروش‌اند. معلوم است که این کتاب‌ها در نهایت برای جامعه چه انسان‌هایی را پرورش خواهد داد: انسانی که همیشه نگران ظاهر خودش هست، اما هیچ‌گاه نسبت به فکر و فرهنگش نگران نیست. چرا؟ چون روانشناسی بازاری بر این اساس نوشته شده که انسان به خود وانهاده است و دنیای متافیزیکی دیگر وجود ندارد. با این کتاب‌ها باید نگران رنگ و چروک پوستمان باشیم، نه چروک دلمان.

این فعال فرهنگی معتقد است که اگر پول‌های مصنوعی تزریقی از بازار کتاب جمع شود، آن وقت کتاب ساز و کار طبیعی خود را پیدا می‌کند. کتابی منتشر می‌شود که ارزش انتشار دارد. حمایت‌های بی‌حساب و کتاب مانند خرید کتاب از ناشران و... به بدنه نشر ضرر می‌زند.

او ادامه می‌دهد: بعضی از کتاب‌ها فقط برای امتیاز اداری چاپ می‌شود. اگر همه این حمایت‌های غیر ضروری از جریان نشر برداشته شود،‌ آن وقت فقط کتاب طبیعی منتشر می‌شود، نه کتاب غیر طبیعی. الان کتاب غیر طبیعی در بازار نشر بسیار است، تعداد کتاب‌هایی که یا برای امتیاز اداری منتشر می‌شود یا برای دریافت یارانه‌ها و استفاده از امتیازات خاص زیاد است. در این صورت کسانی که ناشر اصلی نیستند، خودشان کم‌کم از جریان نشر فاصله می‌گیرند. بعضی از کتاب‌های پژوهشی و مرجع تنها به حمایت نیاز دارند؛ چون مخارج تالیف و انتشار این آثار بالاست. غیر از این‌ها دیگر هیچ کتابی نیاز به حمایت ندارد. خریدن کتاب از سوی دولت کار درستی نیست، یارانه دادن کار درستی نیست و حتی اینکه سعی کنیم تا کتاب را ارزان ارائه کنیم نیز کار درستی نیست، چرا کتاب باید ارزان ارائه شود؟ جوانی که احساس می‌کند که باید 300 هزار تومان پول کفش بپردازد، باید به این درجه برسد که همین میزان را نیز باید برای کتاب خرج کند.

هرچند تلاش شده تا در سال‌های اخیر با در نظر گرفتن یارانه‌ و طراحی برنامه‌های متعدد به بازار نشر کمک شود، اما کمک‌های این‌چنینی بیشتر معطوف به وضعیت ظاهری نشر و بهبود اقتصاد آن بوده و کمتر به محتوا پرداخته است. حجت‌الاسلام و المسلمین مهدوی‌راد، از پژوهشگران کشور، در همین رابطه معتقد است: هرچند در حوزه تحقیق نصوص، اثر کم نیست اما عمده این آثار از جایگاه بلند برخوردار نیستند. این موضوع باید دغدغه اهالی فرهنگ باشد. نقد چرایی این مسئله نباید چندان دشوار باشد، عزمی راسخ می‌طلبد. وضع نشر در کشور خوب نیست و چرایی این موضوع نیاز به پژوهش میدانی دارد. متاسفانه نکته دانی، خلاقیت و ابتکار ضعیف است و همچنین رجوع به منابع به نسبت 30 سال گذشته از اهمیت افتاده است.

کاهش شمارگان، افزایش قیمت کتاب، نبود ویترین و دیگر مشکلات بارها و بارها از سوی ناشران و دغدغه‌مندان کتاب گفته شده است،‌ اما ضعف در تألیف آثار و نبود فضای مناسب برای رشد نخبگان فرهنگی از مشکلاتی است که نمود عینی و ملموس آنچنانی ندارد و به نوعی مشکلات زیرپوستی نشر کشور به شمار می‌آید. بسنده شدن جلسات نقد به «به‌به و چه‌چه‌ها»، عدم توجه به معیشت پدیدآورندگان،‌ مشکلات بیمه اهالی قلم، فضای نامناسب رسانه‌ها برای معرفی آثار خوب و ... از جمله موضوعاتی است که در ایجاد چنین وضعیتی دخیل است. جریانی که در نهایت به نام کتاب تمام می‌شود، اما به کام شبه‌کتاب‌هاست. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط