ایران بهترین همسایه ما ارمنی‌ها است/مجیدی و کیارستمی را اندازه پاراجانف دوست داریم

هشتاد و چهارمین دوره دانش‌افزایی زبان و ادبیات فارسی در ایران در حال برگزاری است. ۱۲۱ فارسی‌آموز در ایران حضور پیدا کرده‌اند تا در این دوره شرکت کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگیباشگاه خبرنگاران پویا،چهار تن از فارسی‌آموزان دوره دانش‌افزایی زبان و ادبیات فارسی بنیاد سعدی با بیان آنکه ایرانی‌ها از گذشته تا به امروز از جمله دوستان صمیمی ارامنه به شمار می‌آیند، تصریح کردند « ایران اسلامی بهترین همسایه آنها به شمار می‌آید».

در حاشیه بازدید 121 فارسی‌آموز حاضر در هشتاد و چهارمین دوره دانش‌افزایی زبان و ادبیات فارسی از موزه ایران باستان، فرصتی دست داد تا گفت‌وگویی یک‌ساعته با 4  نفر از مهمانان اعزامی از کشور ارمنستان داشته باشیم. همه این مهمانان دانشجوی رشته شرق‌شناسی دانشگاه دولتی ایروان هستند که از سوی بنیاد سعدی به کشورمان سفر کرده‌اند.

«وارسینه ماکاریان» از همه دوستانش بزرگتر است. همین مؤلفه سن که البته زیاد هم مشهود نیست، دلیلی شده در هر سؤالی که مطرح می‌شود در مرتبه نخست پاسخ این دانشجوی ارمنی را بشنویم.

تسنیم: ارمنستان تا سال‌های نه‌چندان دور در قلمروی حکومت کمونیستی شوروی بود و امروز هم تا حدود زیادی به‌دلیل وجود زیرساخت‌های سنتی تحت سیطره فرهنگ روسی قرار دارد. چه عاملی شما را برای یادگیری زبان فارسی ترغیب کرد؟

ماکاریان: ایران و ارمنستان کشورهایی هستند که میراث‌دار فرهنگی مشترک هستند، این همسانی و اشتراک هم فقط به حوزه تمدنی محدود نمی‌شود، نه‌فقط در موضوع تاریخ، بلکه وجود دامنه لغات مشترک زبان، ادبیات متأثر از هم و همکاری‌های هنری همیشگی ما بین مردمان آن مؤید همین امر است.

لیانا نادیریان، فارسی‌آموز دیگری است که فارسی را کمی بهتر از دوستش صحبت می‌کند اما جسارت وارسینه مانع می‌شود تا پایان همین گفت‌وگو او نسبت به این همکلاسی خود پیشدستی کند.

لیانا در تکمیل صحبت‌های او می‌گوید: بر حسب دوره تاریخ اگر بخواهیم به مشترکات دو ملت ایران و ارمنستان بپردازیم باید بگوییم این هم‌شکلی از فصل رویش طبیعت در بهار آغاز می‌شود. آن هنگام که تمامی مردمان این دو کشور فارغ از قومیت با برگزاری آیین‌های سنتی به‌پیشواز نوروز می‌روند. این اشتراک با برپایی یک‌چنین آیین‌های مشترکی آغاز می­‌شود و تا انتهای ماه اسفند هم تداوم دارند. در واپسین روزهایی که زمین فسرده رنگ عافیت و سرسبزی به خود می‌بیند باز در این روزها ما مشترکات آیینی بسیاری داریم که با کمی اختلاف حال یا در نام مراسم یا شیوه برگزاری آن با شکوه برگزار می‌شوند.

صحبت‌های لیانا هنوز تمام نشده است که در تکمیل صحبت‌های او سیوزاننا ساکنیان، از دیگر فارسی‌آموزان ارمنی حاضر در این جمع ادامه می‌دهد: من دوست دارم کمی صحبت‌هایم همراه با مصداق باشند. بله تعاملات ایران و ارمنستان با وجود مهاجرت‌هایی که از گذشته ارامنه همواره به این کشور اسلامی به‌عنوان مأمن و پناهگاه داشتند تنها در یک حوزه خلاصه و محدود نشده است. بین همه این وجوه دوست دارم بگویم ما در ارمنستان بر حسب یک علاقه قدیمی همواره نسبت به ادبیات و زبان فارسی علاقمند بودیم. بسیاری از اشعار و دیوان‌های شاعران نامی ایران از سوی مترجمان و نویسندگان مطرح ارمنی تفسیر و توشیح شده‌اند. لااقل کمتر کسی در ارمنستان است که نام حافظ را نشنیده باشد و نداند که پیشه او چیست، حافظی که در خاص بودن اشعارش همین بس که هر ورقی از دیوان او را در مقابلت قرار دهی و تنها یک بیت از آن را بخوانی مفهومی عمیق به تو منتقل می‌کند. هر بیت شعر لسان الغیب می‌تواند دربرگیرنده بسیاری از مفاهیم باشد. هر بیت آن می‌تواند کاملاً مفهوم آن غزل را نیز در اعجابی شگفت‌آور تا حدودی به مخاطب و خواننده خود منتقل کند.

نفر چهارم این 4 دوست کم‌حرف است و نظری در این مورد ندارد. دوست دارم نظر ولو تکراری نفر چهارم را هم جویا شوم. نگاهی به او می‌اندازم. تنها لبخندی تحویل داده و همچنان ساکت است، تا اینکه شوخی دوستانش با او در اصرارش بر سکوت با خنده‌ای کشدار کاتیا ساهاکیان را هم به حرف می‌آورد.

کاتیا: زبان و فرهنگ و تمدن ایران را همواره از مقاطع پایین تحصیلی تنها در صفحات کتاب‌های درسی دنبال می‌کردم و امروز خوشحالم مطالعاتم با مشاهداتم همراه شد و آنچه را تنها از ایران شنیده بودیم و در قالب عکس‌های البته زیبا با علاقه پیگیر آنها دیده بودم امروز تعداد زیادی از آنها را از نزدیک لمس می‌کنم. تماشای آثار تاریخی کشور با تمدن ایران آن هم بدون واسطه و در فاصله‌ای چندسانتی برایم بی‌اندازه دوست‌داشتنی است. شهرهای تاریخی و آثار و بناهای دینی کشور شما را تا پیش از این تنها در قاب شیشه‌ای تلویزیون یا روی پرده‌های پارچه‌ای سینما دیده بودم، امروز مایه افتخار است برایم که فرصتی پیدا کردم همه این شگفتی‌ها را از نزدیک ببینم.

تسنیم: در جامعه بزرگ و اثرگذار ارامنه ایران بسیاری از آنها بعد از مهاجرت جزو شهروندان ما در تهران و تبریز و اصفهان شدند. از دوران قاجار تا به امروز از قرار گرفتن در عالی‌ترین مناصب حکومتی تا تلاش بر گسترش صنعت عکس و فیلم  در ایران همواره ارامنه نقشی اساسی داشته‌اند. شاید بگویید غالب این افراد ایرانی‌تبار بودند، بله، اما این ارتباط و علقه میان ارامنه دو کشور امری نیست که بشود آن را به جمعی تخصیص داد. چنانچه طبق اعلام رسمی مقامات کشور ارمنستان دوندگی سه‌روزه لوریس چکناورایان، موزیسین بزرگ ایرانی در راستای خدمت به هم‌کیشان خود یکی از مهمترین دلایل استقلال کشور ارمنستان به شمار می‌رود.

ماکاریان: بله. البته جمعیت ارامنه ایران تنها محدود به این شهرهایی که شما برشمردید نیستند. بسیاری از این جمعیت در استان‌های مختلفی پراکنده شده‌اند، اما برای مثال اصفهان ارامنه زیادی دارد که همگی در کمال آرامش و با حفظ شأنیت زندگی می‌کنند. ایران در همه اعصار همسایه قدیمی و صمیمی ارمنستان بوده و خواهد بود. شباهت‌های بسیاری هم داریم حتی در لغات روزمره خودمان. ما و شما برنج را برنج می‌گوییم، پنیر یا حتی همین آسفالت را همین‌هایی می‌نامیم که شما می‌نامید و با این عنوان آنها را می‌شناسید، در موسیقی هم همین‌طور. شباهت‌های بسیاری چه در نوع موسیقی و چه در حوزه مقامات و نغمات و گوشه‌های موسیقیایی بین ما و ایرانی‌ها وجود دارد. کمانچه، سرنا، دهل و بسیاری دیگر از آلات موسیقیایی شما همین است که ما در ارمنستان آنها را به‌عنوان سازهای قدیمی می‌شناسیم.


سرگِئی پاراجانُف کارگردان معروف ارمنستانی است که با فیلم «رنگ انار» شناخته می‌شود

لیانا: این مثال شاید درست نباشد، اما ما اعتقاد داریم تفرجگاه هر کسی هر جایی نمی‌تواند باشد. امروز طبق آمار رسمی ارایه‌شده از سوی رسانه‌ها بسیاری از ایرانی‌ها روزهای تعطیل خود را چه در ایام نوروز و چه در اعیاد و مناسبت‌های دیگر ملی یا دینی خودشان با سفر به کشور ما می‌گذرانند و خاطرات‌شان را در این ایام در خاک این کشور همسایه سپری می‌کنند. البته این اشتیاق متقابل است، برای نمونه ایران با موفقیت‌هایی که از گذشته، به‌ویژه در سال‌های اخیر در معتبرترین فستیوال‌های سینمایی جهان از آن خود کرده، همواره سینمایی بااخلاق و خاص را داشته است که این سبک و این شیوه فیلمسازی بر اساس وجود همین مشترکات عمیق همواره مقبول ما ارمنستانی‌ها بوده است. فراموش نکنیم این جذبه علی‌رغم نمایش بسیاری از کارهای پرفروش غربی و شرقی در ارمنستان محقق شده است. همان اندازه که پاراجانف و رنگ انار او که درباره بزرگترین شاعر ارمنیست، مورد علاقه ماست کیارستمی و مجید مجیدی هم فیلمساز مورد علاقه ما در ارمنستان‌اند.

تسنیم: ارامنه با وجود طبع شرقی خودشان اما از جمع هنرمندان و نویسندگان و شاعران بیشتر به آنهایی گرایش دارند که یک شهروند اروپایی با آن ارتباط برقرار می‌کند. این موضوع را انکار می‌کنید یا تأیید؟

لیانا: تا حدودی بله درست می‌گویید. در مقایسه با شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم، عمر خیام و رباعیات بیشتر برای ما شناخته شده است. البته این را یک علاقه شخصی حساب نکنید. خیام نه‌تنها مطلوب من بلکه مورد علاقه بسیاری در ارمنستان است. با استناد به همین موضوع یادشده را مطرح کردم.

تسنیم: اما این گرایش در سینما هم همین گونه است!

لیانا: سینما یک بخش آن هنر است اما آیینه تمام‌نمایی از فرهنگ هر کشور و هر منطقه‌ای می‌تواند قلمداد شود. از طریق سینما می‌توان بسیاری از اشکالات را بدون استنتاج برای خیل زیادی از مردم جهان پاسخ داد. بسیاری از حرف‌های ناگفته و غیرقابل بیان را با المان‌هایی ساده به سمع و نظر فارغ از دین و ملت و مذهب و شیوه زیستی با کل مردم دنیا می توان مطرح کرد. هنرمندان سینمایی ایران و ارمنستان همواره ارتباط عمیقی با هم داشتند و پیشگامان سینما در ایران هم بیشتر افرادی بودند که در اقلیت ارامنه این کشور قرار داشتند. حال ممکن است در این حوزه که سینمای یک کشوری محبوب مردم کشور دیگری قرار گرفته، کارگردانی یا فیلمسازی بیشتر جلوه کند. نه‌فقط سینما بلکه معماری ایرانی نیز همین طور است. ممکن است شیوه و سیاق طراحی مردم مناطقی از کشور شما باب میل جمعیتی باشد و معماری ناحیه‌ای این گونه جالب و خاص نباشد اما این بدان معنی نیست که کلّیت را انکار کنیم. به‌عنوان یک مخاطب ارمنی می‌گویم نقش‌های روی گنبد مساجد ایرانی، صاحب هر دین و اندیشه‌ای را متحیر خودش می‌کند. رنگ لاجوردی کاشی‌های مصلاها و مساجد جامع، این سرزمین انسان را خواسته ناخواسته مجذوب خود می‌کند اما این واکنش را نمی‌توان در مورد جوامع در انتظار داشت. فرش‌های ایرانی الوان و نقش‌ها و مرغ و سیمرغ‌هایش جوری است که پا بر روی آن داری اما انگار فرش زیر پای تو نیست.


کلیسای وانک در اصفهان

کاتیا: اگرچه مسیحیت دین رسمی مردم ارمنستان است، هرچند اسلام در ایران به‌عنوان دین رسمی مطرح است، اما روابط خوب این دو کشور همواره برقرار بوده است. با وجود قرابت‌های فرهنگی هر دو ملت نسبت به همسایگان خود در حوزه دینی و فرهنگی اما ایران بهترین همسایه ارمنستان است و خواهد بود. لااقل ما به‌عنوان ایران‌شناسان آینده تلاش خواهیم کرد این روابط را به عالی‌ترین سطح خود برسانیم.

ماکاریان: صحبت از دین شد، اجازه بدهید موضوعی را مطرح کنم. کلیسای وانک در محله جلفا (اصفهان) که از جمله اماکن بزرگ و زیبای ارامنه به حساب می‌آید جالب است بدانید در زمان صفویه و در مرکز خلافت مذهب شیعی در ایران بنا می‌شود. متقابلاً همین وضعیت را در ارمنستان هم شاهد هستیم. مسجد کبود ایروان، مرکز تجمع بزرگ ایرانیان مسلمان است. جدای از احترام متقابل ما مردم ایران را با فرهنگ و با سابقه تمدنی آن می‌شناسیم و احترام زیادی برای آن قائل هستیم.

سیوزاننا: سه سال است به‌طور تخصصی مطالعات دانشگاه من روی کشور ایران متمرکز است. در تلاش هستم زبان فارسی را بیاموزم، زبانی که با خطاطی و جادوی رسم‌الخط فارسی عاشق این زبان شدم. من ابتدا با خوشنویسی به زبان فارسی گرایش پیدا کردم تا بدانم مفاهیم این اشکال زیبا چه می‌توانند باشند. در مراتب بعدی بود که شیفته ادبیات فارسی شدم و شعر شاعران ایرانی را دنبال کردم. به‌نمایندگی از دوستان می‌گویم سه سال است همگی ما با لذت و علاقه ایران‌شناسی می‌خوانیم و آن‌قدر از این مدت مطالعاتی خودمان راضی هستیم که قصد داریم در مقطع فوق‌لیسانس نیز همین رشته ایران‌شناسی را دنبال کنیم.

...........................
گزارش: مرتضی قهرمانی
...........................

انتهای پیام/*