روایتی از ۳۰سال معلولیت کشاورز بافقی و بیتوجهی مسئولان + عکس
عباس فتوحی بافقی با وجودی که دست خود را برای حفاظت از بیتالمال فدا کرد، امروز و پس از ۳۰سال سختی و معلولیت، اجازه صحبت با مسئولان را هم پیدا نمیکند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بافق، عباس فتوحی بافقی تلاشگری همتبلند در دیار نخلها قادر است تنها با یک دست برای گذران امور زندگی به فعالیتهای مختلفی از جمله کشاورزی بپردازد.
مردی آرام، صبور و مهربان که وقتی با او آشنا میشوی هرگز تصور نمیکنی چه طوفانهایی را پشت سر گذاشته و چه روزگاری را سپری کرده است.
کنارش مینشینم و با تعجب از فعالیتهایش آن هم با یک دست سؤال میکنم، حدود سی سال پیش در یکی از کارگاههای پلسازی راهآهن بافق دستش را که کارآمدترین عضو بدن هر فردی است از دست داده و سی سال تمام از درد حتی برای یک شب خواب آرامی ندارد.
کشاورز فعال بافقی با بیان اینکه "دستم را فدا کردم تا دستگاه سنگخردکن خسارت نبیند" تصریح کرد: اگر سنگ وارد دستگاه میشد شرکت خصوصی که قرارداد 30روزه هم با من منعقد نکرده بود دچار ضرر و زیان بسیاری میشد و من برای جلوگیری از این خسارت تکهای از بدنم را فدا کردم.
وی با اشاره به اینکه سالها از آن اتفاق میگذرد خاطرنشان کرد: با وجود 4 فرزند، 3 پسر و یک دختر، تاکنون هیچ حمایتی از سوی هیچ ارگانی حتی راهآهن دریافت نکردهام و فرزندانم بههمت خود و همسرم بزرگ شدهاند.
فتوحی که سالها کار با رنج از دست دادن یک دست را تجربه کرده، اشارهای به بیکار بودن سه فرزند پسر خود کرد و گفت: متأسفانه پسرانم فاقد شغل هستند، حدود هفت سال است در پیچوخم ادارات دولتی از جمله مدیرکل راهآهن یزد، راهآهن و کارخانجات بافق، نماینده، فرمانداری و دیگر ادارات سرگردانم و تاکنون موفق نشدهام حتی یکی از فرزندان پسرم را وارد عرصه کار نمایم.
او در حالی که آهی از سر حسرت از سینه برمیآورد خاطرنشان کرد: پسر بزرگم دارای دو فرزند و با 34 سال سن فاقد بیمه درمانی است و متأسفانه وضعیت خوبی هم ندارد.
فتوحی نگاه مهربانی به همسرش میاندازد و میگوید: اگر بزرگواری و ایثار بانوی مهربان خانه نبود من هرگز نمیتوانستم چهار فرزند و یک زندگی را با بدنی معلول اداره کنم.
وی بیان کرد که به صباغیان نماینده حامی کارگران مراجعه کرده و همچنین مکاتباتی با فرمانداران حسین ندافیان، مهدی دهقان خاوری، سید مهدی طلایی مقدم و محمدزاده رحمانی فرمانداران پیشین و جدید بافق نیز داشته است و حتی اینکه اجازه ملاقات با مدیرکل فعلی راهآهن را نیز به او ندادهاند.
وی ادامه داد: چندین مرتبه به حراست راهآهن یزد و بافق، امور پیمانکاران که نامم را سهساله در لیست نیروها قرار داده است مراجعه کردم اما هنوز موفق به احقاق حق خود نشدهام.
همسر عباس فتوحی نیز در این میان از مشقتها و رنجهایی که در این چندین سال زندگی پشت سر گذارده گفت و عنوان کرد: آیا حق کسی که جان خود را برای حفظ بیت المال بهخطر انداخته این بیتوجهی است؟
بانو فتوحی میگوید: مراجعات مکرر به این فرماندار و آن فرماندار مرا از پا درآورده است و راستی سرنوشت این فرزند متعلق به کسی بود که بتواند حداقل از خود دفاع کند چنین بود؟
وی در حالی که طاقت از کف میبرد و میگرید از مسئولان بهویژه نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی تقاضای کمک دارد و خواهان حداقل یک کار مناسب برای فرزندانش است که بتوانند زندگی خود را اداره نمایند.
گزارش از راضیه بیکی قطرمی
انتهای پیام/*