باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم
نخست در فهرست موسسههای فرهنگی و هنری وزارت ارشاد، در مقابل عدد 688 آمده است: «خانه تئاتر». در ادامه درمییابیم این موسسه به نام «اکبر ایرج حسنی راد» یا همان ایرج راد ثبت شده است. موسسهای که در سال 1380 ثبت شده است و تا سال 1400 مجوز فعالیت دارد.
در همان فهرست در برابر عدد 2169 عنوان «انجمن هنرهای نمایشی ایران» به نام حسین مسافرآستانه آمده است. موسسه فرهنگی هنری که در سال 1386 جرقهاش زده شده است و تا تاریخ 1399 نیز مجوز آن اعتبار دارد.
دوم شب گذشته در برنامه «چشم شب روشن» اصغر همت در کنار مهدی شفیعی مینشیند تا درباره موضوع «تعامل و ارتباط بخشهای دولتی و غیردولتی در تئاتر» سخن بگویند. البته رایانی مخصوص در کلام ابتداییش میگوید که این نشست به سختی شکل گرفته است و افراد به سختی آن را پذیرفتهاند.
اصغر همت به عنوان شاکی از وضعیت موجود - نه یک صاحب ایده - نکاتی را بیان میکند که میتواند در ذهن افراد پیگیر در حوزه تئاتر پرسشهای جدیتری را شکل دهد. او از شرایط موازیکاری انجمن هنرهای نمایشی و خانه تئاتر، موضوعیت مشروعیت شغلی و وجود کانونهای تخصصی در اداره کل هنرهای نمایشی میگوید و معتقد است به سبب صنف بودن خانه تئاتر میبایست امور به این نهاد سپرده شود و خواهان آن است که دولت از آنان حمایت کند.
او همچنین درباره نظامهای پزشکی و مهندسی میگوید که در ساختار شغلی ایران صاحب قدرت بوده و میتوانند در مسائل مختلف حوزه خود دخالت کند.
وی در گفتگوی خود در جایی میگوید اگر همه چیز به خانه تئاتر سپرده شود همه چیز درست میشود و مدعی میشود وضعیت کَمّی جذاب در تهران نشان از حال خوب تئاتر ندارد؛ بلکه از هر 100 نمایش 90 نمایش در تهران ضرر میدهد.
سوم به بند نخست این گزارش بازگردیم. جایی که نشان میدهد خانه تئاتر و همچنین نهاد موازی آن به هیچ وجه صنف نیستند. آنها دو موسسه فرهنگی هنری ثبت شده در وزارت ارشادند که صرفاً میتوانند براساس بندهای تعریف شده در اساسنامه تأیید شده فعالیت کنند.
صنف در جمهوری اسلامی تابع قوانین و شرایط خاص خود است. صنف - نه نظامها - برآمده از وزارت کار است و براساس رویهای مشخص میتواند حرفهای را تحت پوشش قرار دهد. در این سالهای سپری شده که خانه تئاتر مدام خود را به نام صنف تئاتر معرفی کرده است، اما این گفته درست نیست چرا که وجاهت قانونی و مشروعیت آن را نداشته است. خانه تئاتر صرفاً یک تجمیع تعدادی هنرمند بوده است که به سبب حمایت دولتهای مختلف توانسته در ارکان مختلف تئاتر دستی داشته باشد و با روشن شدن مسئله صنف نبودنش این قدرت رو به نزول بوده است.
مسئله زمانی جذاب میشود که علیرضا نادری به همراه حمید پورآذری و اصغر دشتی علیه هیئت مدیره خانه تئاتر نشستی برگزار میکنند و از این هیئت مدیره استعفا میدهند تا در نشست خود با صراحت بگویند خانه تئاتر صنف نیست و هیچ قدرتی نیز در این راستا ندارد.
علیرضا نادری در نشست خبری گفته بود «من به عنوان عضو هیات مدیره خانه تئاتر و سخنگوی آن این خبر دردناک را میدهم که خانه تئاتر سازمانی عقب افتاده، عقب نگهداشته شده و عقب مانده است. این توهین به کسی نیست؛ بلکه توهین به تلاش تمام کسانی است که از گذشته کار کردند. اما اکنون هیچ کوششی برای کشف نقاط ضعف و حرکت برای تغییر و تحول وجود ندارد. معدل خانه تئاتر طبق جدولی که براساس نظرسنجی و مصاحبه با افراد امروز و گذشته و مدیران فرهنگی کشور و افراد خانه تئاتر گرفته شده است زیر سطح استاندارد است، یعنی خانه تئاتر دارای ضعف اساسی است و وقتی یک سیستم این مرحله را تشخیص میدهد، باید بلافاصله جلوی سقوط را گرفت.»
در آن نشست مطرح میشود که خانه تئاتر ملک آقای راد است و با توجه به مجوز موسسه خانه تئاتر حرف بیراهی نبوده است. در همین نقطه برای مثال مشخص نیست در صورت فقدان ایرج راد تکلیف پروانه این موسسه چیست و املاک موجود به چه کسی میرسد. ظاهر امر میگوید تمام موجودی متعلق به ورثه آقای راد است؛ چرا که خانه تئاتر صنف نیست و تلاشی برای صنف شدنش نمیشود. این در حالی است که انجمنها و کانونهای مختلف خانه سینما در حال تبدیل شدن به صنف هستند تا برای مثال فیلمبرداری به یک شغل بدل شود و افراد در ازای پرداختهای ماهیانه، از بیمه عمر، بازنشستگی و درمان تأمین اجتماعی بهرهمند شوند.
چهارم اصغر همت در مناظرهاش با مهدی شفیعی از سپردن امور به خانه تئاتر میگوید و معتقد است این موسسه میتواند از پس مسائل برآید. با کمی دقت میتوانیم دریابیم که این ادعای اصغر همت به چه اندازه واقعی است. اگر به رویکرد خانه تئاتر نگاهی بیاندازیم درمییابیم که این نهاد در حال ریزش اعضاست و بسیاری از چهرههای شاخص تئاتر در سالهای اخیر دیگر حق عضویت خود را پرداخت نکردهاند. در سوی دیگر، اعضای باقیمانده نیز از موضوعیت بیمه چندان بهرهمند نشدهاند. هستند کسانی که بیمه تکمیلی آنان از سال گذشته با بدهی همراه بوده است.
آقای همت در حالی از برگزاری جشنواره توسط خانه تئاتر سخن میگوید که این نهاد هر ساله در برگزاری جشنهای خود دچار مشکل است و تمام توانش در سالهای گذشته به برنامه امسال در خانه هنرمندان - یک نهاد وابسته به شهرداری - خلاصه میشود که چندان هم ابعادی فراتئاتری نداشته است. در مهمترین جایزه آن - جایزه شب بازیگر - همه چیز به همان نقهای همیشگی و بیانههای دراز خلاصه میشود که هیچ عایدی برای جامعه تئاتری نداشته است.
با نگاهی به واکنشها و بیانههای خانه تئاتر از ابتدا تا به امروز - که خوشبختانه ده سال نخست آن توسط منوچهر اکبرلو منتشر شده است - میتوان فهمید که درک خانه تئاتر از امور صنفی و حمایت از هنرمندان تا به چه اندازه بوده است. اگرچه آقای همت به درستی از اهمیت نظام صنفی در تعین دستمزدها و بحث قرارداد تیپ سخن میگوید؛ اما باید پرسید در این مدت خانه به چه میزان موفق به دخالت در این مسئله شده است و اساساً چه کسی خانه تئاتر را در این مورد مشروع شمرده است تا این نهاد بتواند از حقوق از دست رفته جماعت هنرمند دفاع کند. ما چند دفاع جانانه از خانه تئاتر به یاد داریم؟ چند حرکت علیه بنگاه شدن تئاتر از این نهاد سراغ داریم؟ اساساً ما چه حرکت مثبت به یاد ماندنی از جماعت خانه تئاتر به یاد داریم؟
پنجم اصغر همت در گفتگوی خود به عدد قابل توجهی اشاره میکند. او میگوید خانه نزدیک به 2000 عضو دارد. با توجه به ارقام دردسترس تعداد افراد فعال در تئاتر به رقمی نزدیک به 15هزار میرسد. با یک حساب ساده باید گفت خانه تئاتر تنها نماینده 13درصد از جامعه تئاتری کشور است. یعنی کمی بیشتر از یکهشتم جمعیت هنرمند تئاتر.
در چنین شرایطی مشروعیت خانه تئاتر از کجا نشئت میگیرد که دولت موظف به برونسپاری امور و نهادن آن بر دوش خانه تئاتر میشود؟ با کدامین استدلال در بودجه تعین شده سال 97 عدد دو میلیارد تومان در برابر نامه خانه تئاتر نهاده میشود؟ آیا دولت برای آن 87درصد دیگر تئاتریها هم بودجهای تعیین کرده است؟ اصلاً چرا آن 87درصد به خانه تئاتر نمیپیوندند؟
پاسخ ساده است؛ چون خانه تئاتر توانایی صیانت از حرفه آنان را ندارد. در حالی که اصغر همت مدام از امنیت شغلی سخن میگفت، میشد از او پرسید که خانه تئاتر چه فعالیتی در این راستا انجام داده است؟ در موقعیت مشابه خانه سینما مدام در حال برگزاری نشستهای خبری و در معرض پرسش قرار دادن خویش است؛ اما ما چند نشست خبری با حضور اصغر همت را به یاد داریم؟ چرا اصغر همت هیچگاه خود را در معرض پرسش خبرنگاران در یک نشست عمومی قرار نداده است؟
پس چگونه میتوان از نهاد و افرادی که قانون را خوب نمیشناسند و برای نیل به خواستههای همکاران خود تلاشی نمیکنند، توقع رسیدن به امنیت شغلی را داشت. کاش آقای همت درباره توانایی خانه تئاتر در حل مشکلات صنفی و رسیدگی به پروندههای مالی سخن میگفت.
ششم خانه تئاتر و همچنین انجمن هنرهای نمایشی محل مجادله است و خواهد بود. هر دو موسسههای فرهنگی و هنری به حساب میآیند و هیچ یک تلاشی برای تبدیل شدن به صنف نداشتهاند. مشخص نیست این مقاومت از کجا ناشی میشود؛ اما میدانیم با صنف شدن دیگر خبری از انتصاب نیست و در یک فرایند انتخابی، بدون شک بسیاری از شخصیتها قدیمی خانه تئاتر باید با این نهاد خداحافظی کند.
نمونه بارز آن هم مخالفت علنی اصغر همت با انتخاب فرهاد مهندسپور در مقام دبیر جشنواره فجر بود. با اینکه انتقادات از رفتارها و عقاید مهندسپور همواره نقل محافل بوده است؛ اما او و تیم اطراف او میتوانند دال خوبی بر چگونه ابتر شدن هیئت مدیره کنونی خانه تئاتر باشند، ابتر شدنی که به کابوس این نهاد بدل شده است.
زمانی که مهدی شفیعی از ضرورت تغییر رویه خانه تئاتر و پیوستن آن به وزارت کار و تأمین اجتماعی میگوید، اصغر همت فضا را عوض میکند و بحث را به موزایکاری در اداره کل هنرهای نمایشی میکشاند. این خود نمود خوبی از رفتارهای این سالهای خانه تئاتر است. فرار به هر کجا به جز آنجا که باید پاسخ داد.
انتهای پیام/