قصهِ پر غصه یمن
عقیق یمنی که زمانی حکیم فردوسی "می اندر قدح" را به آن مثال میزد، دیگر آن جلای سابق و دلکشی را ندارد. رنگ خون و سیاهی به خود گرفته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کشوری که به "یمن سعید" (یمنِ خوشبحت) شهره بود، سالهاست که دیگر سعید نیست و افسرده و نگونبخت است. آن را خوشبخت نامیدند؛ چون دیگر سرزمینهای بیابانی همسایهاش نه در ثروت و نه در سرسبزی و آب و هوای دلنشین، به پای آن نمیرسیدند. نسیم یمن، الهی و ربانی بود. پیامبر (ص) بوی رحمانی را از آن استشمام میکرد: "إنی اشم رائحة الرحمن من الیمن" و هر نفس با بوی رحمان میوزد باد یمن (حافظ)
یمن مهد تمدن عربی و تخت و تاج بود. یک سر و گردن از همه بالاتر داشت. اما امروز دیگر چنین نیست. سیاهی جنگ داخلی و بمبهای نفتی، این سرزمین سرسبز را "لم یزرع و لم یسکن" گردانیده و بیابانتر از بیابانهای دیروزینِ پیرامونی ساخته است. دیگر، نور سهیل بر یمن نمیتابد، و به گفته شاعر، نتابد سهیل یمن از یمن.
عقیق یمنی که زمانی حکیم فردوسی "می اندر قدح" را به آن مثال میزد، دیگر آن جلای سابق و دلکشی را ندارد. رنگ خون و سیاهی به خود گرفته است. عقیق یمنی که هیچ رگهای نداشت، امروز رگههای خونین دارد و از آن خون میچکد. روزگاری، وقتی در عقیق یمنی مینگریستی به نظاره تاریخ و تمدن یک کشور کهنه مینشستی، اما امروز چهرهِ ترک برداشتهِ آن، تصویرگر ابر سیاهی است که بر آسمان این سرزمین چنبره انداخته است.
این روزها، ذره ذره خاک عقیقخیز یمن بوی خون و جنایت میدهد. حجر و بشر از بمباران خارجی و جنگ داخلی در امان نیست. کودک یمنی دیگر نمیخندد. دنبال عقیق نمیگردد. مدرسه هم نمیرود. مدرسهای سالم نمانده، به آنجا برود. اصلا کودکی نمانده است به مدرسه رود، یا در گورستان آرمیده است یا آنکه زنده است، سر به کوه و بیابان نهاده و چون غذایی نمییابد گیاهخواری میکند. رمقی ندارد. امروز و فردا نیز، یا گرسنگی از پایش میافکند یا بمباران و جنگ، جانش را میستاند.
روزگاری یمن دایه و پناهگاه کودکان بیوطن بود، اما امروز کودکان یمن خود بیدایه شدهاند.
کودکی کو نشناسد وطن و مولد خویش
دایه خواهد چه ستنبول مر او را چه یمن
یمن فقط کشتارگاه قربانی نیست، باتلاق جلاد نیز هست، جلادی به نام ائتلاف عربی. هدف نیز چنین بود. چراغ سبز گرفت و به این باتلاق هل داده شد. خون یمنی نیز امروز همچون خون سوری در بازار مکاره سیاست بینالملل خرید و فروش میشود. بر سر آن معامله میشود. آمریکای ترامپ با جنایتهای ائتلاف عربستان باج میگیرد. امتیاز میگیرد. اگر در قضیه قدس سکوت نکند و یا همراهی نکند، پرونده جنایت جنگیاش علیه ملت یمن تشکیل میشود. شاهزاده هم باید به جای نشستن بر کرسی پادشاهی به لاهه برود. از این جهت است که وزارت خارجه آمریکا از اوضاع نابسامان یمن میگوید تا کاخ سفید و خود ترامپ بتواند بیشتر بدوشد و شیر بگیرد.
خون یمنی شیربهای یک پیوند نامیمون و نامشروع است به نام "تطبیع"، میان عربستان و اسرائیل. چماقی است بر سر که اگر این پیوند سر نگیرد، از دادگاه لاهه حکم نشوز پیش از موعد میگیرند!! و شاهزاده جوان بی تاج میگردد.
امروز ائتلاف عربی به ویژه عربستان نه راه پس دارد نه پیش. نمیتواند پا پس گذارد چون هم پروژه جنگ ناتمام و هم تاج کیانی بر زمین میماند و نیز حوثیها همچنان پابرجا. این خود یک آبروریزی تمام است.
سالها بود که نزاع منطقهای و فرقهگرایی بر جنایتها و کشتار مردمان یمن سایه افکنده بود. نمیگذاشت این فجایع دیده شوند. اما بحران میان قطر و چهار کشور عربی فرصتی داد تا عمق بحران انسانی در یمن اندکی دیده شود. امروز گزارشهای روزانه الجزیره خیلیها را شرمنده از بیتفاوتی دیروز خود کرده است. تازه دست به قلم شدهاند و از جنایتهای ائتلاف مینویسند. اینان وقتی شب 25 مارس 2015 جنگندههای سعودی از آشیانه خود برخاستند و آشیانه یمنیها را ویران ساختند، سوت و کف زدند که عربستان علیه ایران وارد عمل شده است و از ایران در یمن انتقام سوریه را میگیرد. غافل از این که ایران بهانه است. راه "مقابله" با ایران نابودی یک ملت نیست. ایران همین نزدیکی است، چرا دورتر. داستان چیز دیگری است. اینها بهانه است.
این قصهِ پر غصهِ امروز یمن است. سرزمینی که نماد مظلومیت و کشتارگاه انسانیت شده است. بر اساس آمارهای اخیر نهادهای سازمان ملل، از جمعیت 27 میلیون و پانصد هزار نفری یمن، 23 میلیون و 300 هزار نفر زیر خطر فقر هستند، یعنی 85 درصد جمعیت. 17 میلیون نفر گرسنه هستند. 7 میلیون نفر دچار گرسنگی خطرناک هستند. 2 میلیون و 200 هزار کودک دچار سوء تغذیه حاد هستند. از این تعداد، 462 هزار کودک دچار سوء تغذیه "حادِ وخیم" هستند. تا پایان امسال احتمال مرگ 50 هزار کودک یمنی بر اثر گرسنگی میرود. 80 درصد جوانان شاغل کارهای خود را از دست دادهاند. 2 میلیون کودک نمیتوانند مدرسه بروند. بیش از 2 هزار نفر بر اثر وبا جان باختهاند و 500 هزار نفر دیگرِ مبتلا به این بیماری به خاطر نبود امکانات پزشکی در صف مرگ هستند. 14 میلیون نفر نیز دسترسی به آب آشامیدنی سالم ندارند. 70 درصد زیر ساختهای کشور در جنگ داخلی و حملات ائتلاف عربی نابود شده است.
امروز یمنِ "خوشبختِ" دیروزی با واژگان دیگری شناخته میشود: فقر، فلاکت، قحطی، گرسنگی و وبا. دیگر واژه "سعید" نام یمن را در اذهان تداعی نمیکند، بلکه این کلمات سوزناک هستند که با این نام عجین شدهاند. بهار عربی در یمن نیز چون دیگر کشورها سرنوشت تلخی داشت. یمن خزانزده به این زودیها روی بهار را نخواهد دید.
برای شناخت توحش نیاز نیست صفحات تاریخ ورق خورد، کافی است گوچه چشمی به وضعیت امروزی ملت یمن انداخت که لکه ننگی است بر تارک انسانیت و همان توحش کهنه است در لباس مدرن.
امروز فلسطین، یکی نیست. سوریه، خود فلسطین است، یمن نیز یک فلسطین است. عراق نیز قبلا فلسطینزده شد. روهینگا فلسطینیهای تازهای هستند، اما نه در غرب آسیا، بلکه در شرق آسیا. خدا میداند فلسطینِ دیگر کجا خواهد بود. این است که فلسطینها با دستانِ خودِ ما ساخته شدهاند تا فلسطین اصلی در محاق فراموشی و قدس از کف رود و کسی دم بر نیاورد. قرار است نظم نوین منطقهای بر آوار همین فلسطینها شکل گیرد. هوای منطقه پس و غبارآلود است. آتشفشان هنوز فروکش نکرده و چه بسا به نقطه اوج هم نرسیده باشد. از این رو، جهت اوضاع و هویت برنده و بازنده نهایی فعلا هویدا نیست. اما هر چه پردهها بیشتر کنار میرود، چهره جلادان سیاهتر و مظلومیت ملتها نمایانتر.
دیدهها در طلب لعل یمانی خون شد
یارب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
صابر گلعنبری کارشناس مسائل خاورمیانه
انتهای پیام/