بازخوانی نظریات استیون هاوکینگ درباره نقش خداوند در آفریش کیهان

منصوری معتقد است مدعیات هاوکینگ درباره انکار نقش خداوند در آفرینش جهان بیشتر به یک نمایش رسانه‌ای شباهت دارد و فاقد وجاهت علمی است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، ساعاتی قبل سخنگوی خانواده استیون هاوکینگ فیزیکدان برجسته بریتانیایی اعلام کرد که وی در سن 76 سالگی و پس از 55 سال مبارزه با بیماری درگذشته است. هاوکینگ در کتاب «سرگذشت زمان» که سال 1988 منتشر کرده بود، نقش خالق در ایجاد کهکشان‌ها را صریحا رد نکرده بود، اما در سال 2008 در کتاب خود با عنوان «طرح بزرگ» مدعی شد که نظریه انفجار بزرگ نه تنها به خواست خدا نیست، بلکه نتیجه اجتناب ناپذیری از قوانین فیزیک است.

وی در سال
2014 در گفت‌وگو با نشریه ال‌موندو تصریح کرد: «ال موندو [به معنای جهان]حاصل پدیده‌های علمی قابل توضیح است. طبیعی است که پیش از درک دانش به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم، اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجاب‌کننده‌تر در اختیار ما قرار می‌دهد». این مدعیات به همراه مصاحبه‌های دیگر هاوکینگ که در آن‌ها به انکار وجود خداوند و نقش او در عالم طبیعت پرداخته بود، واکنش‌هایی بسیاری را از سوی جامعه علمی جهانی برانگیخت. در همان زمان حضرت آیت‌الله سبحانی نیز در نوشتاری، به این ادعا که آیا علم فیزیک می‌تواند ماورای طبیعت را نفی کند، پاسخ داد.

همین موضوع بهانه‌ای شد تا گفت‌وگویی داشته باشیم با رضا منصوری فیزیکدان ایرانی و استاد دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف که چند مرتبه موفق به دیدار با استیون هاوکینگ شده است. از نظر منصوری طرح این مدعیات از سوی هاوکینگ نه‌تن‌ها هیچ جایگاه علمی ندارد بلکه بیشتر به یک نمایش رسانه‌ای شباهت دارد که وی با انگیزه تامین نیاز‌های مالی خود به بیان آن‌ها می‌پرداخت. منصوری بر این باور است که این سخنان هرگز در مجامع علمی مورد قبول و حتی مورد بحث و گفت‌وگو واقع نشد؛ چراکه از نظر علم مدرن، دانش تجربی توانایی پردازش مسائل مابعدالطبیعه را ندارد. مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد؛

ایکنا: در ابتدا درباره سابقه آشنایی‌ و دیدارهایی که با ایشان داشتید توضیح بفرمایید.

من اولین باری که آن مرحوم را دیدم سال 1972 یعنی اوایل سال 1351 خودمان بود، در کنفرانسی که در کشور ایتالیا در مرکز ictp که بعد‌ها به مرکز عبدالسلام معروف شد. ایشان به آن کنفرانس آمده بود و هنوز می‌توانست صحبت کند. بعد از این، تقریبا 15 سال بعد یک کنفرانسی در ژاپن در خصوص کیهان‌شناسی ایشان را ملاقات کردم. هاوکینگ سال قبلش اعلام کرده بود کیهان‌شناسی رو به اتمام است و چیز زیادی برای کشف باقی نمانده است جز اینکه چند پارامتر را دقیق‌تر اندازه‌گیری کنیم. این حرف شبیه حرف‌هایی بود که بعضی فیزیکدان‌ها و دانشمندان در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن 20 زده بودند. در آن همایش در کشور ژاپن که در حدود سال 1366 برگزار شد ایشان رسما از این سخن عذرخواهی کرد و اعتراف کرد حرف اشتباهی زده است. وقتی به فرآیند صحبت ایشان و عدول از آن در طول یک‌سال توجه می‌کردیم روشن می‌شد که این ادعا کمابیش جنبه یک نمایش رسانه‌ای دارد تا اینکه یک حرف علمی باشد که ایشان بخواهد بعد از یک‌سال حرفش را پس بگیرد. این ملاقات‌هایی بود که با ایشان داشتم.

ایکنا: در این دیدار‌ها از لحاظ روحیه‌ای و شخصیتی چه ارزیابی از ایشان داشتید؟

قطعا شخص بسیار مصممی بود. از همان ابتدا که تازه بیماری‌اش عود پیدا کرده بود و روی صندلی چرخ‌دار می‌نشست و می‌توانست صحبت کند کاملا مشخص بود که چقدر مصمم به زندگی، ادامه تفکر و کار علمی است. کم نیستند کسانی که در چنین شرایط جسمانی قرار می‌گیرند و روحیه خود را از دست می‌دهند، اما ایشان کاملا مصمم بود. به مرور زمان شرایط ایشان سخت‌تر و سخت‌تر شده بود، اما ایشان مانند یک جوانِ مشتاق علم مشغول کار علمی بود و احساس نمی‌شد که انرژی‌اش کاهش پیدا کرده باشد.

ایکنا: اساس سوال من روی ادعای ایشان درباره انکار وجود خداوند و نقش او در آفرینش و سخنانی است که در کتاب «طرح بزرگ» مطرح شده است. می‌خواستم دیدگاهتان را راجع به این نظریه بیان بفرمایید.

من چندبار در سال‌های گذشته و از زمانی که این نظر از سوی هاوکینگ مطرح شد بیان کردم که این حرف ایشان را قطعا نمی‌توان یک گزاره علمی تلقی کرد و نظر خود هاوکینگ هم این نبود. بلکه بیش از این یک نمایش رسانه‌ای بود، از آن جهت که او شخصیت رسانه‌ای بسیار پرنفوذی شده بود و کلمات و جملاتش خریدار زیادی داشت و به راحتی می‌توانست این جملات را به یک درآمدی تبدیل کند که به آن احتیاج داشت. همچنین کسی با این زندگی که داشت نیاز مالی داشت. در سال‌های آخر قریب 15 نفر باید حقوق می‌گرفتند تا از ایشان نگهداری کنند تا بتواند کارش را انجام دهد.

این هزینه سنگینی بود که دانشگاه به تنهایی نمی‌توانست تقبل بکند و احتیاج به یک چنین منابع مالی داشت. تلقی من از گزاره ایشان در مورد خدا بیشتر جنبه رسانه‌ای‌اش بوده است، نه اینکه این گزاره علمی باشد. ولی به هر حال به عنوان گزاره‌ای که از دید یک دانشمند مطرح شده است باید بگوییم این حرف به لحاظ علمی حرف کاملا غلطی است و به این معنی حرف کاملا بی‌ارزشی است. چون علم مدرن و کیهان‌شناسی مدرن حیطه اعتقاد را کاملا خارج از علم می‌داند و گزاره‌های علمی به هیچ وجه درباره گزاره‌های اعتقادی حرفی نمی‌زنند. این به خود شخص وابسته است که به عنوان یک فیزیکدان یا کیهان‌شناسی اعتقادش چه باشد؛ لذا علم وارد این موضوعات نمی‌شود و این برایش سوالی نیست که بخواهد و بتواند پاسخ بدهد یا خیر؛ بنابراین من این را صرفا یک نمایش رسانه‌ای تلقی می‌کنم نه گزاره علمی.

ایکنا: با توجه به اینکه شما در ابتدای سخنانتان عنوان «مرحوم» را برای ایشان به کار بردید فکر می‌کنید ایشان یک «خداباور» بود؟

ببینید، من هیچ وقت رسما این موضوع را از ایشان سوال نکردم و به نظرم نیازی به پرسیدن هم نیست. انسان‌ها حتی در شرایطی که اعلام می‌کنند به هیچ خدایی اعتقاد ندارند به هر حال به یک چیزی اعتقاد دارند. وقتی من می‌گویم «مرحوم» به این معنی که «به رحمت ایزدی پیوست»، باید دید خود هاوکینگ چه تلقی از این موضوع داشت؛ اما به نظرم از شنیدن چنین جمله‌ای خوشحال می‌شد.

ایکنا: بازتاب نظریات ایشان مبنی بر انکار خدا در جهان علم و تا همین امروز چه بوده است؟

هیچ بازتابی نداشت و هیچ توجهی نشد و هیچ کس در جهان علم این حرف را به هیچ وجه جدی نگرفت. رسانه‌ها چرا، مردم عادی چرا، اما مجموعه کسانی که به آن‌ها می‌گوییم مجموعه علمی جهانی به هیچ وجه این حرف را جدی نگرفتند و اصلا قابل بحث ندانستند و جایی مطرح نشد.

ایکنا: دیدگاه شما درباره جایگاه علمی و میزان تاثیرگذاری ایشان در دنیای علم چیست؟

کیهان‌شناس بسیار پرکاری بود. در دهه‌های مختلف زندگیش کار‌های مهمی انجام داد و چیزی که ایشان را از کیهان‌شناسان دیگر متمایز کرد این بود که وارد رسانه‌ها شد و درصد قابل توجهی از جمعیت کره زمین به دلایل مختلف به سخنان ایشان توجه کردند، به خصوص به خاطر شرایط جسمانی‌اش؛ اما این به این معنی نیست که هاوکینگ تاثیر علمی مثبتی به معنای ترویج نوع تفکر علمی در جهان گذاشته است. به نظر من این حرف را نمی‌توانیم بزنیم، گرچه کتاب‌های او به بیش از 40 زبان ترجمه شده و بیش از چند ده میلیون نفر آن را خوانده‌اند.
من شکی ندارم که این کتاب‌های ترویجی که او نوشته است به خصوص کتاب «مفهوم زمان» تاثیری در نوع تفکر علمی مطلوب مردم جهان نگذاشته است و از این جهت بسیار سوء تفاهم ایجاد کرده است. من همواره دانشجویان را برحذر داشته‌ام که کتاب‌های او را بخوانند؛ چه اصل کتاب که به زبان انگلیسی بوده است و چه ترجمه‌هایی که به فارسی انجام شده است. این کتاب‌ها بیش از هر چیز جوانان ما را از علم موجود و آنچه برای یادگیری علم لازم است منحرف می‌کرد.

ایکنا: پس چطور کتاب‌های ایشان اینقدر در دنیا پرفروش است؟

کتاب‌های ایشان شبیه یک نوع صحبت‌های عارفانه می‌ماند که شخص را به خلسه می‌برد، به خصوص وقتی که این کلمات و نوشته‌ها با وضعیت جسمانی هاوکینگ در ذهن خواننده مصور می‌شود. این حرف‌ها با این دید خوانده می‌شد بی آنکه تاثیری مثبتی در رشد فکری خواننده ایجاد کند. مثل یک داروی مخدری که یک حالت نشئه و حالت شوقی برای فرد ایجاد می‌کند بدون آنکه حرکت مثبتی در زندگی فرد ایجاد کند.

ایکنا: به نظر شما هاوکینگ شایستگی این شهرت و جایگاهی علمی را نداشت؟

این سوال را نمی‌توان با یک کلمه بله یا خیر جواب داد. همکار اصلی ایشان در ابتدایی که کار تحقیقاتش در دهه 50 انجام شد «پنروز» بود. اولین قضیه‌ای که در کیهان‌شناسی تأثیر هنگفتی گذاشت قضیه «هاوکینگ پنروز» بود که قضیه ریاضی خیلی معروفی بود و این دو نفر با هم روی آن کار کرده بودند. از دید من اثرگذاری پنروز در علم بیش از هاوکینگ بود در حالی که به هیچ وجه شهرت علمی او را نداشت. وقتی وارد بحث علمی و تاثیرگذاری می‌شویم جور دیگر باید به قضایا نگاه کرد. ایشان قطعا یک شخصیتی است که علاقه به علم را از طریق خودش جلب می‌کرد. این امر دستاورد این شخص است و هرکسی این توانایی را ندارد. این بدین معنا نیست که این شخصیت که مورد توجه مردم و غیر متخصصان بود با همین وجود تاثیر مثبتی در تفکر علمی غیر متخصصان داشته است. آن چیزی که از دید من لازم است این است که افراد علمی از این طریق بتوانند تاثیر مثبتی در کل جوامع بشری داشته باشند و جامعه را به سمت تفکر سالم علمی سوق دهند. باید درباره نقش هاوکینگ در این زمینه با شک صحبت کنیم.

منبع:ایکنا

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها