چرا برخی دانشآموزان ایرانی به ادبیات فارسی علاقه ندارند؟
چگونه میتوان دانشآموزان را به درس ادبیات فارسی علاقهمند کرد؟ پرسشی که حکایت از کم شدن علاقه دانشآموزان ایرانی به این درس است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تعدادی از کارشناسان بر این باورند که آموزش زبان فارسی در بین دانشآموزان با اشکالاتی همراه است که در نهایت منجر به این شده که عمده دانشآموزان ایرانی پس از فراغت تحصیل از مقطع متوسطه به همه مهارتهای زبانی آشنا نباشند و در برخی از مهارتهای تولیدی و ادراکی مانند «نوشتن» و «خواندن» نتوانستهاند به حد انتظار برسند.
برای مشکل حاضر دلایل مختلفی از سوی کارشناسان نقل شده است؛ از معلمانی که حاضر نیستند روشهای سنتی خود را تغییر دهند تا خانوادههایی که به مطالعه و تقویت مهارتهای زبانی فرزندانشان بیتوجهاند. بخشی از مشکلات ایراد شده در این زمینه، به کتابهای درسی دانشآموزان ارتباط دارد که گفته میشود با هدفهای از پیشتعیین شده در سیستم آموزشی کشور گاه در تناقض است و گاه آن را براورده نمیکند.
پرسش اینجاست که با توجه به پیشرفت تکنولوژی و نمود آن در سطوح مختلف جامعه و از سوی دیگر، باران اطلاعات در دنیای امروز از طرق گوناگون، آموزش ادبیات و زبان فارسی در مدارس چه وضعیتی دارد؟ آیا روشهای تدریس و کتابهای درسی توانستهاند نیاز کودک امروز را رفع کند و به کودک ابزار مهمی به نام «تفکر» و «قوت تحلیل» دهد یا خیر؟
حسن ذوالفقاری، رئیس مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، در یادداشتی به این موضوع پرداخته و پیشنهاداتی برای ایجاد علاقه دانشآموزان به این درس ارائه کرده است. او در بخشی از یادداشت خود که از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شده، مینویسد: کلاس ادبیات با کلاسهای دیگر همواره تفاوت داشته و باید داشته باشد. درس ادبیات باید ذهن و زبان و روان دانشآموز را تلطیف و او را برای آموزش سایر دروس آماده کند. مقصود من نقش زبان در تسهیل آموزشهای دیگر مثل ریاضی و علوم و سایر دروس نیست که البته آن هم یک هدف مهم این درس است؛ بلکه غرض این است که ادبیات اندکی باید خستگی روحی و کسالت دانشآموز را بگیرد. اکنون باید دید چگونه میتوان کلاس ادبیات را به کلاسی فعال و پرجوش و با نشاط تبدیل کنیم:
کلاسهای ادبیات باید باز و آزاد باشد تا دانشآموز بتواند بدون آنکه خود را سانسور کند، حرف دلش را بزند. ادبیات بهترین درمانگر روحهای خسته است و معلم ادبیات سنگ صبور دانشآموزان که میتوان به او مراجعه کرد. معلم ادبیات باید انسان صبور، خونگرم، مهربان و اجتماعی باشد. سعی کند با رفتارهای خوب و مناسب خود، اثر مثبت بر رفتار دانشآموزان بگذارد. بیشک علت علاقه همه ما به ادبیات به واسطه معلمان خوب ادبیات بوده است. معلم ادبیاتی در اداره، هدایت و رهبری کلاس موفق است که توانایی حل هوشمندانه تعارضهای و تضادهای موجود در مباحث کلاسی را داشته باشد؛ یعنی در هنگام بحث و گفتوگوی دانشآموزان، با توجه به روشهای معقول، بکوشد تضادها و اختلافهای آنان را حل کند.
کلاس ادبیات باید کلاس ایدهها، خلاقیتها و نوآوریها باشد؛ زیرا ادبیات یعنی آفرینش و خلاقیت، و معلم هم باید خود خلاق و نوجو و نوآور باشد. از ذهن خلاق و ممتاز معلم همواره موضوعات تازه و بدیع و ممتاز برای مطالعه و تحقیق عرضه و ارائه شود. برای خلق این فرصتها در کلاس، باید از همه نظر بخواهیم، بحثها و درسها را به صورت میزگرد ارائه دهیم و با طرح موضوع، نظرات جمع را بطلبیم و با کمال متانت و حوصله به سؤالات پاسخ دهیم.
به گفته ذوالفقاری؛ شعرها را با احساس و تأثیرگذار بخوانیم تا اثر لازم را بگذارد. شور و هیجان خواننده هنگام قرائت شعر بر حسن تأثیر آن نقش بسزایی دارد. هنوز طنین صدای معلم ادبیاتم در گوشم است که چگونه با قرائت درست، بیآنکه شعر معنی شود، معنی آن را درک میکردیم و بار دوم و توضیحات لایههای ادبی متن را برایمان تبیین و تشریح میکرد. برای تأثیر بیشتر میتوان از آواز شعری که تدریس میکنیم، اگر خوانده شده، استفاده کرد.
نویسنده این یادداشت در ادامه به استفاده از روشهای تدریس نوین در یادگیری و ایجاد علاقه میان دانشآموزان اشاره میکند و مینویسد: روشهای تدریس نوین در آموزش ادبایت ضامن موفقیت ماست؛ مثلاً برای تمام مراحل مختلف خواندن یعنی رمزگشایی، درک معنی در دو حوزه ادراک و تولید، روش تدریسهایی است که به معلم کمک میکند یادگیری را تسهیل کند. روش دیگر انجام فعالیتهای یادگیری از طریف همیاری است. روشهای آموزشی فردی و رقابتی را باید با یادگیری مشارکتی متعادل کرد. هریک از اعضای گروه، نهتنها مسئول یادگیری خود است، بلکه مسئول کمک به یادگیری سایر اعضای گروه خود نیز هست.
فهم دانشآموزان را در یادگیری بیشتر میکند و قابلیتای ارتباط اجتماعی آنها را بالا میبرد. بدین ترتیب خلاقیتهای آنها را تقویت میکند. شرکت دادن دانشآموزان در بحث و فعالیت گروهی، دانش و آگاهی آنان را افزایش میدهد. دانشآموزان از این طریق به خوبی میتوانند مسئله مورد بحث را تجزیه و تحلیل کنند و به آموختههای پیشین خود پیوند زنند و به دانشهای نوین دست یابند.
ذوالفقاری معتقد است پرورش راههای تفکر انتقادی از دیگر راهکارهای ایجاد علاقه برای دانشآموزان است. وی در اینباره میگوید: درسهای باید به گونهای آموزش داده شود که روحیه انتقادپذیری و انتقادجویی و تحقیق در دانشآموزان تقویت شود. ذهن تحلیلی دانشآموزان را با تحلیل متون ادبی و داستانها و اشعار میتوان بارور کرد. به دانشآموزانمان بیاموزیم اگر بخواهند خواستههای باطنی و نهان نویسنده را کشف کنند، باید در چهار سطح عینی(حسی)، فکری(عقلانی)، تخیلی(استعاری) و نظری(تئوری) بررسی و تحلیل کنند.
یک راه فعال کردن کلاس و آماده نگاه داشتن دانشآموزان، سنجش مستمر است. این سنجش فرایند آماده کردن دانشآموزان برای ارائه بازخوردهاست تا به بهبود عملکردشان کمک و معلم و دانشآموز را از چگونگی پیشرفتشان در فرایند یادگیری- یاددهی آگاه کند. سنجش الزاماً آزمونگیری نیست. در نگارش میتوان موضوع انشایی داد یا خودشان موضوعی چالشبرانگیز را انتخاب کنند و نظرات شخصی خود را به گونهای مستدل درباره موضوع ارائه دهند. معلم هم با بچهها در نگارش در کنار آنها باشد. معلم و دانشآموزان با همکاری هم ملاکهای مقبول را تهیه کنند؛ مثلاً معلم دو مورد از مقالههای خوب و بد را در اختیار دانشآموزان قرار دهد تا از طریق مقایسه، ویژگیهای مقاله مناسب را بیابند. این کشف بهتر از آموزش مستقیم است.
و پایان این داستان خود معلم ادبیات و خلاقیت و توانمندی او در ارائه کلاس موفق و داشتن انگیزه لازم و عشق به ادبیات است. اینکه بداند کار او تنها اداره کلاس و تأمین معاش نیست. معلم ادبیات میداند اگر با کلام گرم و گیرای او دانشآموزی به آموزههای اخلاقی و عرفانی غنی و شگفتانگیز اقیانوس ادب فارسی دست یابد، هر دو سعادت دنیایی و اخروی یافتهاند. کم نیستند و نبودند معلمان ادبیاتی که مسیر و سرنوشت دانشآموزانی را تغییر دادهاند و بسیارند دانشآموزانی که فقط به واسطه معلم ادبیات به مدارج عالی رسیده و باعث سرافرازی معلم خود شدهاند.
انتهای پیام/